ادبیات فارسی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تأثیر تبریزی | تَأْثیرِ تَبْریزی، محسن (1060-1131ق / 1650- 1719م)، از شاعران پارسی‌گوی اواخر دورۀ صفوی و ستایشگر برخی از شاهان این‌دوره مانند شاه سلیمان(د 1078ق) و شاه سلطان حسین (د 1140ق).
  • تاج‌الدولۀ اصفهانی |
  • تاج | تاج، تخلص، نام یا لقب چند شاعر پارسی‌گوی سدۀ ‌6ق / 12م: 1. تاج‌‌بخارایی، تاج‌الدین‌عمربن مسعود، ملقب ‌به برهان‌الاسلام و صدرالشریعه. وی از خاندان آل برهان (ه‍ م) و از بزرگان ماوراء‌النهر و‌ معاصر سلطان قلج طمغاج‌خان ابراهیـم و پسرش نصرت‌الدین قلج ارسلان عثمان...
  • تاج‌الافاضل | تاجُ‌ الْاَفاضِل، ابوسعد فخرالدین خالدبن ربیع کاتب طورانی هروی، دبیر، خوش‌نویس و شاعرپارسی‌گوی دربار سلجوقیان به‌ویژه دربار سلطان سنجر (سل‍ 511-552ق / 1117-1157م).
  • تاجماه | تاجْماه، آفاق‌الدوله، از زنان فرهیخته و میهن‌دوست دورۀ مشروطه و نخستین زن ایرانی که به ترجمۀ متون نمایشی دست یازید.
  • تاراچند | تاراچَنْد (1267-1352ش / 1888-1973م)، محقق، فیلسوف، تاریخ‌دان، اسلام‌شناس، ایران‌شناس و دولتمرد برجستۀ هندی.
  • تاریخ ادبی ایران* |
  • تاریخ بلعمی | تاریخِ بَلْعَمی، کتابی به زبان فارسی در تاریخ عمومی اثر ابوعلی محمد بلعمی (د 363ق / 974م) که در واقع، ترجمه و خلاصه‌ای است از تاریخ طبری اثر محمد بن جریر طبری (د 310ق / 923م).
  • تاریخ بیهقی | تاریخِ بِیْهَقی، کتابی به فارسی در تاریخ غزنویان از ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (د 470ق / 1077م). بیهقی خود این اثر را به سادگی «تاریخ» خوانده، و در عباراتی چون «می‌خواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم»...
  • تازه بهار | تازه بَهار، روزنامۀ سیاسی ـ ادبی که در مشهد در دو دورۀ جداگانه منتشر می‌شد.
  • تأسیس* |
  • تأیید هندوستانی | تَأْییدِ هِنْدوسْتانی، خواجه عبدالله عظیم‌آبادی، متخلص به تأیید، شاعر و نویسندۀ سده‌های 12 و 13ق / 18 و 19م. نسب وی به خواجۀ سمرقند، فردوسی می‌رسد (عظیم‌آبادی، 301).
  • تبریز | تَبْریز، روزنامه‌ای سیاسی و خبری که به زبان فارسی و در فاصلۀ سالهای 1328ق / 1910م و دست کم تا اواخر دهۀ 40ش، در 3 دورۀ جداگانه در شهر تبریز منتشر می‌شد...
  • تبریزی، محمدتقی* |
  • تبریز | تَبْریز، مرکز استان آذربایجان شرقی و شهرستانی به همین نام در آن استان.
  • تبریزی، میرزاآقا | تَبْریزی، میرزا آقا، از نمایشنامه‌نویسان ایرانی در سدۀ 13ق / 19م که برای نخستین بار در تاریخ ادبیات نمایشی ایران، نمایشنامه‌هایی به زبان فارسی تصنیف کرده است.
  • تبریزی، یارعلی | تَبْریزی ، یار علی بن عبدالله، ادیب، شاعر و نویسندۀ ایرانی در نیمۀ دوم سدۀ ۹ و اوایل سدۀ ۱۰ق / 15 و 16م. وی اهل تبریز بود و در همین شهر پرورش یافت و به کمال رسید.
  • تبریزی، نجیب‌الدین* |
  • احسن |
  • تجدد | تَجَدُّد، نشریۀ سیاسی و ارگان رسمی «کمیتۀ ایالتی آذربایجان، فرقۀ دموکرات ایران»، به صاحب امتیازی شیخ محمد خیابانی. این نشریه در یک دورۀ 3 ساله (16 جمادی‌الآخر 1335-14 ذیحجۀ 1338ق / 7 آوریل 1917- 29 اوت 1920م)، به زبان فارسی در تبریز منتشر می‌شد.
  • تجدد ادبی | تَجَدُّدِ اَدَبی، اندیشۀحاکم بر حرکتهای با هدف روشنگری و طرح مسائل انتقادی، سیاسی و اجتماعی درادبیات که از آغاز سدۀ 13ش / 19م، محافل ادبی را در بر گرفت.
  • تجاهل العارف | تَجاهُلُ الْعارِف، از مباحث رایج در بدیع معنوی. این اصطلاح را تجاهل العارفین نیز خوانده‌اند (نک‍ : هدایت، 90). تجاهل در باب تفاعل، یعنی خود را نادان و نادانسته وانمودن (آنندراج، 2 / 1029) و یا نمایش نادانی و تظاهر به نادانی کردن
  • تجربةالاحرار و تسلیةالابرار* |
  • تجرید | تَجْرید، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه‌قارۀ هند در سدۀ 12ق / 18 م: 1. تجرید اصفهانی، محمدشریف، خوش‌نویس و شاعر پارسی‌گوی...
  • تجرید | تَجْـرید، در لغت به معنی برهنه کردن و پیراستن، و در حوزۀ بلاغت (ه‍ م) اصطلاحی مشترک در دانش بیان (ه‍ م) ــ در زمینۀ یکی‌از طبقه‌بندیهای استعارۀ مصرحه (نک‍ : ذیل، استعاره)‌ــ و در دانش بدیع (ه‍ م)
  • تجلی | تَجَلّی، در لغت به معنی جلوه کردن، آشکارا شدن و ظهور (طریحی، 1 / 89 ؛ زوزنی، 2 / 570)، و در اصطلاح عارفان به معنی جلوه‌گر شدنِ حقیقت در جلوه‌گاه جهان و نیز در جلوه‌گاه دل صافی انسان.
  • تحسین | تَحْسین، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه‌قاره در سده‌های 12 و 13ق / 18 و 19م: 1. تحسین کشمیری، عبدالعلی (د 1148ق / 1735م)، شاعر پارسی‌گوی هند. از تاریخ تولد او آگاهی چندانی در دست نیست.
  • تحفۀ سامی* |
  • تحفةالعراقین | تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامۀ منظوم فارسی، سرودۀ خاقانی شروانی (د 595ق / 1199م). خاقانی هنگام بازگشت از مکه، یعنی پس از 550ق / 1155م، در شهر موصل به فکر سرودن تحفة العراقین افتاد.
  • تخلص | تَخَلُّص، به دو مفهوم در ادب فارسی به کار رفته است: 1. از صنایع معنوی در دانش بدیع؛ 2. نام مستعار یا لقب شعری شاعر که در برخی از انواع شعر به ویژه در مقطع غزل ذکر می‌شود.
  • تخییل | تَخْییل، در لغت به معنی به خیال انداختن یا خیال‌انگیزی است و در اصطلاح ادب و بلاغت، گونه‌ای خاص یا هرگونه تصرفات خیالی و شاعرانه در معانی است که نتیجۀ آن برانگیختن خیال در خوانندگان و شنوندگان است.
  • تذروی ابهری | تَذَرْویِ اَبْهَری، از شاعران پارسی‌گوی شبه قارۀ هند در سدۀ 10ق / 16م. موطن اصلی او ابهر است، ولی گروهی وی را از قزوین می‌دانند (احمدعلی، 404؛ آذر، 229).
  • تدویر | تَدْویر، در لغت به معنی گرد کردن، و در اصطلاح دانش بدیع آن است که شاعر بیتی بگوید که چون آن‌را در دایره بنویسند، از هر طرف که شروع کنند و بخوانند مصراعی دارای معنی پدید آید.
  • تذکرۀ انجمن آرا* |
  • تذکرة الخواتین | تَذْکِرَةُ الْخَواتین، نام کتابی است مشتمل بر شرح احوال و آثار مشاهیر زنان مسلمان از صدر اسلام تا ابتدای سدۀ 14ق / 20م.
  • تذکرۀ معاصرین* |
  • تذکرة الشعراء | تَذْکِرَةُ الشُّعَراء، از تذکره‌های معروف زبان فارسی، مشتمل بر زندگی 151 شاعر و ادیب که توسط دولتشاه سمرقندی در سدۀ 9ق / 15م گردآوری شده است.
  • تذکرة الشعراء* |
  • تذکرۀ میخانه | تَذْکِرۀ مِیْخانه، نخستین تذکرۀ مشتمل بر زندگی‌نامۀ ساقی‌نامه‌سرایان و ذکر ساقی‌نامه‌‌های آنان که ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، متخلص به «عزتی» و «نبی» در سدۀ 11ق / 17م در هندوستان تألیف کرده است
  • تذکرۀ نصرآبادی | تَذْکِرۀ نَصْرآبادی، تذکره‌ای به فارسی، تألیفِ میرزا محمدطاهرِ نصرآبادی. مؤلف اثر خود را در ۱۰۸۳ق / ۱۶۷۲م، آغاز کرده، و تا 1089ق / 1678م به تکمیلِ آن سرگرم بوده است.
  • تذکره‌نویسی | تَذْکِره‌نِویسی، در اصطلاح، به معنی تألیف و تدوین مجموعه یا کتابی که در آن شرح احوال شاعران، نویسندگان، عارفان، فقیهان و جز آنها گردآمده باشد.
  • ترانه و ترانه‌سرایی | تَرانه وَ تَرانه‌سَرایی، ترانه (= ترانک، ترنگه، ترنگ، رنگ) از مادۀ «تَر» در لغت به معنای خُرد، تر و تازه و جوان خوش‌چهره، از ریشۀ اوستاییِ تَئورونَه ...
  • تراب اصفهانی | تُرابِ اِصْفَهانی، میرزا ابوتراب، متخلص به غبار و تراب (مقـ 1143ق / 1730م)، از پارسی‌سرایان هند در دورۀ عالمگیر.
  • ترابی | تُرابی، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه قارۀ هند در سده‌های 11-13 ق / 17- 19م: 1. ترابی بلخی، از شاعران اواسط سدۀ 11ق. او در روستای خواجه خیران بلخ زاده شد...
  • الپمیش |
  • الطاف |
  • الفت اصفهانی | اُلْفَتِ اِصْفَهانی، محمد کاظم نوری (د 1300 یا 1301 ق/ 1883یا 1884 م)، متخلص به الفت از شاعران دورۀ قاجار. پدرش زین‌العابدین بیک که از اهالی نور مازندران بود، به اصفهان رفت و در آنجا به استخدام دولت درآمد و الفت در اصفهان دیده به جهان گشود (هدایت، 1/ 127). تاریخ دقیق ولادت وی روشن نیست، اما در دیوان او قصیده‌...
  • الفت شیرازی | اُلْفَتِ شیرازی، محمود، شاعر سدۀ 13ق/ 19م و از ندیمان فتحعلی شاه قاجار. تخلص او را افزون بر الفت، ساغر نیز نوشته‌اند (دیوان بیگی، 1/ 722؛ حسینی، 2/ 971). از زندگی او آگاهی اندکی در دست است و در مآخذ موجود به تاریخ تولد و وفات وی اشاره‌ای نشده است. او در شیراز می‌زیست و از خادمان محمد حسین آصفی، یکی از اشراف ش...
  • الف | اَلِف (آ، ا)، نخستین حرف از حروف الفبای زبان فارسی. الف هم در ترتیبِ اَبْتَثی (ا، ب، ]پ[، ت، ث، ... ) و هم در ترتیب ابجدی (ا، ب، ج، د، ... ) سر سلسلۀ حروف است. از لحاظ آواشناسی، این حرف چون در آغاز كلمه باشد، مركب است از یك صامت حلقی (همزه در اصطلاح قدما) و یك مصوّت كوتاه (چنانکه در «ابر») یا مصوت بلند (چنانک...
  • الفت کاشانی | اُلْفَتِ کاشانی، میرزا محمدقلی، یا محمدعلی (د پس از 1245 ق/ 1829 م)، شاعر و خوشنویس دورۀ فتحعلی شاه قاجار. اصل او از ایل افشار است (بسمل، 398؛ محمود میرزا، 1/ 157؛ دیوان بیگی، 1/ 156). گویند نیاکانش به فرمان شاه عباس از آذربایجان به عباس‌آباد اصفهان آمدند. ثمر نایینی (نک‍ : تربیت، 50) محل تولد او را در اصفهان...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: