دانشنامه فرهنگ مردم ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بنجامین، سفرنامه | گزارش سفر سمیوئل گرین ویلر بنجامین (13 فوریۀ 1837- 19 ژانویۀ 1914 م / 7 ذیقعدۀ 1252-21 صفر 1332 ق)، نخستین سفیر ایالات متحدۀ آمریکا در ایران، با عنوان ایران و ایرانیان.
  • بنایی | از مشاغل کهن و سنتی، شامل ساخت و تعمیر بنا. در فرهنگهای فارسی بنا را بناکار، بناگر، معمار یا گِل‌کار، گلگیر و پاخیره‌زن آورده‌اند
  • بند انداختن | از مهارتهای آرایشی جهت پیرایش و زدودن موهای صورت، دست و پا، که در میان زنان ایران رواج تام دارد.
  • بنفشه | گیاهی با گلهای زیبا و رنگارنگ، عموماً به رنگ بنفش و گاه معطر.
  • بنه | اصطلاحی‌ در كشاورزی سنتی‌ ايران‌ به‌ معنای گروهی‌ نظام‌‌يافته‌ و مشترك‌‌المنافع‌ در كار توليد زراعی‌ و دامداری.
  • بندبازی | یا داربازی، رسن‌بازی، نوعی بازی نمایشی است كه با حركات ورزشی روی بند یا رسن هنرنمایی‌ می‌كنند.
  • بندری، رقص | گونه‌ای رقصِ شاد و پرتحرک در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران.
  • بندهش | کتابی به زبان فارسیِ میانه که احتمالاً نام اصلی آن «زندآگاهی» یعنی «آگاهیهای مبتنی بر زند» بوده است
  • بنگ | یا حَشیش، گردی که از کوبیدن برگها و سرشاخه‌های گل‌دار گیاه شاهدانه به دست می‌آید و در زمرۀ مواد مخدر است و بیشتر به‌صورت تدخین استعمال می‌شود.
  • بورانی | از خوراکهای ایرانی معمولاً همراه با ماست و سبزیجات.
  • بوستان خیال | از داستانهای بلند فارسی و منثور.
  • بومادران | گیاهی خوشبو با بوی تند و مزه‌ای تلخ و مصارف فراوان در طب مردمی.
  • بوق | سازی بادی، مارپیچی‌شکل و دارای امتدادی مخروطی.
  • بهار، مهرداد | مهرداد یا ملک‌مهرداد (1308-1373 ش / 1929-1994 م)، اسطوره‌شناس و پژوهشگر برجستۀ ایران.
  • بهار، فصل | یا به‌صورت متداول باهار، فصل اول از فصلهای چهارگانۀ سال.
  • بهار کردی | یا وهار کردی، از جشنهای مناطق کردنشین که در آغاز فصل بهارِ این نواحی در بهمن‌ماه برگزار می‌شود.
  • به، | یا بَهی، آبی، از میوه‌های کهن، آیینی و معطر.
  • بهار دانش | از داستانهای کهن هندی به زبان فارسی، با درون‌مایۀ عشقی
  • بهار گاه | عنوان فیلمی مستند دربارۀ آیینهای نوروز در بلوچستان از محمدعلی هاشم‌زهی که در 1390 ش تولید شد.
  • بهاره | نام یکی از نغمه‎ها و ترانه‎های کردی.
  • بید | از درختان کهن، طبی و آیینی ایرانیان. بید از درختان بومی است که در ایران 13 گونۀ درختی و درختچه‌ای دارد و معمولاً در مناطق مرطوب و کنار جویبارها می‌روید (نیاکی، 8؛ گل‌گلاب، 271-272؛ مظفریان، فرهنگ ... ، 470). بیدمِشْک و بید مجنون از شناخته‌‌ترین انواع بید هستند (همان، 470-471).
  • بهرنگی | صمد (1318-1347 ش / 1939- 1968 م)، گردآورندۀ آثار فولکلور، نویسندۀ کودکان و نوجوانان، مترجم و طنزنویس.
  • بهلول | از خردمندان دیوانه‌نما در لطیفه‌ها و افسانه‌های طنزآمیز ایران، بعضی از کشورهای خاورمیانه و کشورهای شمالی ایران.
  • بهرام گور | یا بهرام پنجم، از پادشاهان مشهور ساسانی که زندگی وی در بسیاری از کتابهای عربی و فارسی سده‌های نخستین اسلامی، گاه به اختصار و گاه به ‌شرح آمده است.
  • بهمن روز، سفره | ز آیینهای نذری زردشتیان. این سفره در گویش دری زردشتی، «وامِرو» و «وَهْمِرو» خوانده می‌شود که کوتاه‌شدۀ «وَهْمَن‌روز» است .
  • بهرام و گلندام | از منظومه‌های عاشقانه، اثر امین‌الدین محمد صافی سبزواری. این منظومه در میان مردم رواج و شهرتی فراوان دارد.
  • بهشت | سرای ابدی و جایگاه نیکوکاران پس از مرگ.
  • بهمنگان | یا بَهْمَنْجَنه، بَهْمَنْجه، بَهْمَنْچَنه، یکی از جشنهای بزرگ و کهن ایرانی پیش و پس از اسلام.
  • بی بی حیات | بقعه و مزار و زیارتگاهی منسوب به یکی از دختران امام موسی بن جعفر (ع)، خواهر امام رضا (ع) در 3کیلومتری خنامان (بخش مرکزی شهرستان رفسنجانِ استان کرمان).
  • بهمن نامه | منظومه‌ای پهلوانی که ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی‌الخیر آن را براساس داستانهای کهن ایرانی در اواخر سدۀ 5 ق یا اوایل سدۀ 6 ق سروده.
  • بی بی | عنوانی محترمانه برای نام‌بری زنان مقدس و محترم. بی‌بی را در لغت، زن نیکو و خاتون خانه دانسته‌اند (برهان ... ؛ استرابادی، 166؛ نیز نک‍ : دورفر، II / 379-382).
  • بی بی دوست | زیارتگاه و مکانی مقدس واقع در 20کیلومتری شرق شهرستان زابل و 10کیلومتری دهستان بنجار، در شمال روستای قاسم‌آباد، در کنار جاده‌ای منتهی به شهر مرزی دوست‌محمد در مرز افغانستان که زنان ضمن زیارت آن، آداب و آیینهای خاصی را به جا می‌آورند.
  • بی بی شهربانو | بقعه و زیارتگاهی مشهور در شهر ری استان تهران.
  • بی بی سه شنبه، سفره | یا سفرۀ بی‌بی حور، سفرۀ بی‌بی نور، مراسمی زنانه برای حاجت‌خواهی و بخت‌گشایی.
  • بیت خوانی | نوعی شعرخوانی فردی یا گروهی که در مجالس عروسی، و نیز ختنه‌سوران، با آهنگ خاص و متناسب با موسیقی مقامی هر منطقه خوانده می‌شود.
  • بیت و باو | منظومه‌های داستانی کردی که موضوع اغلب آنها عشق و حماسه است.
  • بیرونی | ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی (362- پس از 440 ق / 973- 1048 م)، دانشمند پرآوازۀ ایرانی که همچون پژوهشگران امروزی در عرصۀ مردم‌شناسی، راه و روش و بینش مردم‌شناختی داشت و نتایج مطالعاتش از مهم‌ترین دستاوردهای پیش از ظهور علمی مردم‌شناسی به شمار می‌رود.
  • بیس شش نورزما | (بیست‌وشش ماه نوروز)، مجموعه مراسمی باستانی همراه با جشن و سرور. این مراسم براساس گاه‌شماری بومی مازندرانی در 26 نوروزماه، برابر با 28 تیرماه شمسی، و 26 اسفندماه فرسی یا یزدگردی نو در بسیاری از مناطق مازندران با اندکی اختلاف برگزار می‌شود.
  • بیستون | یا بیسْتون، مجموعه‌ای متنوع، مشتمل بر آثاری از دوره‌های پیش از تاریخ تا دورۀ قاجاریه؛ همچنین نام شهر، بخش و دشتی از کرمانشاهان.
  • بیل زنی | مراسمی محلی که در ایام محرم به‌ویژه در روز عاشورا در برخی از مناطق ایران اجرا می‌شود.
  • بیندر، سفرنامه | گزارش سفر آنری بیندر فرانسوی با عنوان کردستان، بین‌النهرین و ایران، به محدودۀ شمال غربی ایران و نواحی ارمنستان، کردستان ترکیه و بخش عمده‌ای از خاک عراق، در اواخر سدۀ 13 ق / 19 م.
  • بیشاپ، سفرنامه | گزارش سفر ایزابلا بیشاپ، سیاح انگلیسی، با عنوان «سفر بـه ایران و کردستان» (مل‍ ‌)، که در رجب 1308 / فوریۀ 1890 از مسیر بغداد به ایران وارد شد.
  • بیکر، سفرنامه | گزارش سفرهای و‌النتین بیکر معروف به بیکرپاشا (1827-1887 م / 1243-1304 ق)، افسر عالی‌رتبۀ ارتش بریتانیا، با عنوان «ابرها در شرق: سفرها و ماجراهای سر‌حدات فارس و ترکمن»، در مناطق قفقاز، آسیای مرکزی، شمال و شمال شرقی ایران و نواحی خراسان.
  • بیل گردانی | رسمی کهن که در آستانۀ فصل آبیاری مزارع و در پی لای‌روبی جویها، برگزار می‌گردد.
  • بیلیو، سفرنامه | گزارش سفر تحقیقی هنری والتر بیلیو، با عنوان «از سند تا دجله» به مناطق بلوچستان، افغانستان، خراسان و ایران در 1289 ق / 1872 م، همراه با دستور مختصر و واژه‌نامۀ زبان براهویی.
  • پاتوق | یا پاتوغ، اصطلاحی متداول در فرهنگ مردم برای بیان جایی که اشخاص همکار و همفکر برای رفع و رجوع امور خود در آن گرد می‌آیند.
  • بیوه | زن یا مردی که همسرش مرده یا طلاق گرفته است. اگرچه واژۀ بیوه هم برای زنِ شوهرمرده یا مطلقه، و هم برای مردِ همسرمرده یا زن طلاق داده به کار می‌رود (برای نمونه، نک‍ : برهان ... ؛ معین؛ لغت‌نامه ... )، اما نگاه مردم جامعه نسبت به همسران طلاق‌گرفته با همسرانی که زن یا شوهرشان مرده، متفاوت است.
  • پابازی، رقص | یا رقص پا، گونه‌ای رقص پهلوانی و نمایشی که در استانهای گیلان و مازندران اجرا می‌شد.
  • پاپف | نخستین مجسمه‌ساز موزۀ مردم‌شناسی ایران در سالهای 1316- 1319 ش / 1937-1940 م.
  • پامنبری | از آیینهای عزاداری است و پامنبری‌خوان به شاگرد روضه‌خوانی گفته می‌شود که پیش از استاد، در پایِ منبر ابیاتی در مصائب اهل بیت می‌خواند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: