دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آق مسجد | آق مسجد (سیمفروپل)، شهر و مرکز اداری ایالت کریمه در جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین، بر کرانۀ رود سالگیر در 64 کیلومتری شمال شرقی بندر سواستوپل 000‘249 نفر جمعیت (سرشماری 1390ق / 1970م) و طول شرقی°34 و´3 و عرض شمالی°44 و ´58. جمعیت آن ترکیبی از ترک و روس و تاتار است. آق مسجد (در تلفظ محلی «آق مچت») کلمه‎ای تر...
  • آق مسجد | نام سابق شهر قزل اردا و مرکز ایالتی به همین نام (قزل اردا) در شرق دریاچۀ آرال و در مسیر سفلای رود سیحون با حدود 129,000 نفر جمعیت (سرشماری 1972م) و°65 و´28 طول شرقی و°44 و ´48 عرض شمالی. این شهر در محدودۀ سرزمین کم‌ارتفاع ترکستان (دشت توران قدیم) واقع است. ارتفاع متوسط ایالت قزل اردا و شهرهای آن از سطح دریا ا...
  • آق سو، رود | آقْ‎سو، نام چند رود و شهر و دهکده در مناطق ترکی‌زبان. آق‎سو در زبان ترکی به معنای آب سفید است که در بیشتر مناطق ترکی‌زبان بر رودخانه اطلاق می‎شود. معمولاً آبهای جاری در بستر اصلی رودخانه را آق‎سو یا آق‌دریا و آبهای جاری در نهرها را قره‎سو یا قره‎دریا (آب سیاه) می‎نامند (اسلام آنسیکلوپدیسی). علاوه بر این گاهی ...
  • آق قلعه | آقْ قَلْعه، یكی از بخشهای شهرستان گرگان كه اكنون گاهی آق قَلا خوانده می‌شود. این بخش در طرفین رودخانۀ گرگان و در شمال شهر گرگان قرار گرفته است. از سمت شمال به بخش اترك، از غرب به بخش گُمیشان، از جنوب به بخش مركزی گرگان و دهستان ملك و از شرق به دهستان كَتُول و بخش مركزی شهرستان گنبد قابوس محدود است. این بخش 79...
  • آق کرمان | آق کرمان، شهری در اُبلاستِ (ولایت) «ادسا»، واقع در جمهوری شوروی اوکرائین با 000،30 تن جمعیت (آمار 1967م). نام کنونی آن «بلگورود نیستروفسکی» است. این شهر پیش از آنکه تابع ولایت ادسا باشد از توابع ولایت «ایزمائیلسکی» در همان جمهوری بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). وجه تسمیه: نام کهن این شهر «تیراس» ...
  • آق ملا | آق ملا، مفتاح‎الدین فرزند کمال‎الدین (1247-1313ق / 1831-1895م)، شاعر و مربی اهل باشقیرستان1. وی در 9 رجب / 14 دسامبر در دهکدۀ توسن بی2 از استان اوفیم3 در خانواده‎ای روحانی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسۀ شهاب‎الدین مرجانی در قازان به انجام رساند. سپس به کار تدریس و نشر عقاید تجددطلبانه در میان جامعۀ قزاق...
  • آکرمان |
  • آگاه قاجار | آگاه قاجار، اردشیر میرزا (د 1289ق / 1872م)، پسر نهم عباس میرزا نایب‎السلطنه (1203-1249ق / 1788-1833م)، از رجال حكومت قاجار، ادیب و شاعر، متخلص به آگاه. در اوان جوانی و در روزگار پدرش حكومت گروس و صاین قلعه را داشت. در آغاز سلطنت محمدشاه (د 1250ق / 1834م) به سركوبی شاهزاده اسماعیل میرزا، والی شاهرود و بسطام كه...
  • آگهی | آگَهی، منصور چلبی، مورخ و قاضی ترک در قرن 10ق / 16م (د 985ق / 1577م). در ینیجه (= ینیستا، واقع در مقدونیۀ یونان، از توابع وَرْدَر که اکنون بخشی از استان چاناق قلعه، داردانل، است) زاده شد. وی در آغاز عمر به تحصیل علوم عقلی و نقلی پرداخت و در این علوم به درجۀ کمال و مقام استادی رسید. یک چند از ملازمان محمد چلبی...
  • اصمعی | ابوسعید عبدالملك بن قُریب (ح 125-216 ق / 743-831 م)، راوی، ادیب و لغت‌شناس نام‌آور اوایل عصر عباسی. اصمعی (منسوب به نیای بزرگش اصمع) به سبب نسبتی كه با باهلیان (فرزندان مالك بن اعصر) داشت، به باهلی نیز شهرت یافت (نک‍ : بخاری، 3(1) / 428؛ ابن قتیبه، المعارف، 543؛ ابن حزم، 245). بدنامی این قبیله در جاهلیت باعث ...
  • اشترخانیان | یا اشترجانیان، سلسلۀ فرمانروایان ماوراءالنهر (1007- 1199 ق / 1598-1785 م)، كه نسب خود را به جوجی پسر چنگیزخان می‌رسانند. امرای این خاندان از بازماندگان خانات حاكم اشترخان (هشترخان) یا حاجی طرخان (شهری در شمال دریای خزر) بودند كه پس از فروپاشی آن دولت به دست روسها در 963 ق / 1556 م به بخارا، پایتخت دولت شیبانی...
  • آده قلعه | آده قَلْعه، یا آطه قلعه، جزیره‌ای كوچك و ترك‌نشین در بستر رود دانوب، در 4 كیلومتری گذرگاه دمیرقاپو (دروازۀ آهنی). این جزیره به مناسبت نزدیكی به شهر اورسوایا اورشوا كه در ساحل دانوب واقع است اكنون به همین نام خوانده می‌شود و متعلق به دولت رومانی است. مساحت آدا قلعه 2 هكتار و ارتفاع آن از سطح دریا 48 متر است و ...
  • آذر شهر | آذَرشَهر، یا دهخوارقان، یکی از بخشهای حومۀ شهرستان تبریز. این بخش در 24 کمـ خاور دریاچۀ اورمیه و در جنوب غربی کوه سهند قرار دارد و از شمال و خاور به بخش اُسْکو، از جنوب به دهستان سراجو، و از باختر به دریاچۀ اورمیه محدود است. هوای این بخش معتدل و در تابستان نسبتاً گرم است. روستاهای خاوری آن در دامنۀ کوهستان و ...
  • آذربرزین نامه | آذَرْ بُرْزینْ‎نامه، منظومه‎ای حماسی به زبان فارسی، در بحرِ مُتقارِب مُثَّمن مقصور با محذوف، به تقلید شاهنامۀ فردوسی، دربارۀ آذر برزین پسر فرامرز و نوادۀ رستم، از سلسلۀ روایات مربوط به خاندان گرشاسب (مانند گرشاسپ‎نامه، بانو گُشَسب‎نامه، شهریارنامه، بُرزونامه). هنگامی که فرامرز، پدر آذربرزین، در سیستان به دست ...
  • آذربایجان شوروی | آذربایجان، جمهوری شوروی سوسیالیستی، جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان سرزمینی است اسلامی و شیعه‎نشین در شرق قفقاز که در 1918م از سوی دولت مساواتیان به نام «جمهوری آذربایجان» و از 1920م توسط دولت بلشویکی قفقاز به نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامیده شد. مرکز این جمهوری باکو و جمعیت آن 000‘477‘5 نفر ا...
  • آذر کیوان | آذَرْکیوان، (942-1027ق / 1529-1612م)، مُؤسس فرقۀ آذرکیوانی. وی از زرتشتیان ایران بود و در شیراز یا حوالی آن زندگی می‎کرد (بهرام بن فرهاد، 251، 384)، در اوایل سدۀ 11ق / 17م با چند تن از شاگردان خود از ایران به هند رفت و در پتنه ساکن شد (دبستان مذاهب، 1 / 47). آگاهی دربارۀ احوال شخصی او بسیار اندک و آمیخته با ا...
  • آذری چلبی | آذَریِ چَلَبی، ابراهیم بن احمد معلم‎زاده (د 993ق / 1585م)، شاعر ترک، از قاضیان روزگار سلطان سلیم اول عثمانی. پدرش از اعیان بود و خود او از 984ق / 1576م وارد کارهای دولتی شد. در شهرهای آسیای صغیر و سپس در شهر حماة از شهرهای سوریه به کار قضا پرداخت. اثر مشهور او منظومۀ نقش خیال به زبان ترکی است که در وزن مخزن‎ا...
  • آذین بن هرمزان | آذینِ بْنِ هُرْمُزان، از سرداران ایرانی در جنگهای سپاهیان اسلام برای گشودن ایران. نام آذین1 به صورت مفرد یا مرکب (آذین گُشْنَسْب، آذین بَنْداد) از دوران ساسانی تا سدۀ 3ق / 9م بر چند تن اطلاق شده (یوستی، ف) که از آن جمله، پسر هرمزان است. احتمالاً مراد از این هرمزان، همان سردار معروف ایرانی در جنگ قادسیه (16ق /...
  • آراء محموده | آراءِ مَحْموده، در لغت به معنی اندیشه‎ها و باورهای پسندیده و در اصطلاح اهل منطق به معنی عقاید مشهوری است که از لحاظ مصالح جامعه یا بر حسب سیرتی مخصوص، پسندیده و مقبول باشد. خواجه نصیر در معنی این اصطلاح گوید: «آنچه از آن جمله به حسب مصلحت عموم و یا به حسب سیرتی پسندیده بُوَد، آن را آراء محموده خوانند» ( اساس،...
  • الآراء والدیانات | اَلْآراءُ وَالدِّیانات، کتابی است دربارۀ عقاید و باورهای پیروان ادیان و مذاهب و مکتبهای گوناگون کلامی و فلسفی به زبان عربی نوشتۀ ابو محمد حسن بن موسى نوبختی (د ح 310ق / 922م)، فیلسوف و منجم و متکلم شیعی ایرانی و نویسندۀ کتاب فرق‎الشیعة که بارها به چاپ رسیده است. از کتاب الآراء والدیانات اثری به دست نیست، لیکن...
  • آرایش نگار |
  • آراکان | آراکان، یکی از 7 ایالت جمهوری برمه (فرانسوی: بیرمانی) به مساحت 760’36 کمـ2، غربی‎ترین بخش برمۀ سفلى واقع بین رشته‌کوههای آراکان یوما1 در شرق، خلیج بنگال در غرب، بنگلادش در شمال غربی، و مصب رود ایرّاوادّی2 در جنوب. آراکان مسکن اعقاب اقوامی مغولی بوده است که در حدود 4 قرن پیش از میلاد از چین غربی و فلات تبت به ...
  • آذری طوسی | آذَریِ طوسی، فخرالدین حمزة بن علی ملک اِسْفَرایِنی (784-866 ق / 1382-1462م)، شاعر و عارف و نویسندۀ پارسی‎گوی شیعی. نام پدر وی و لقب او در تواریخ و تذکره‌ها به اختلاف آمده است. نام پدر او را اسماعیل‌پاشا بغدادی (5 / 337) علی بن مالک، و هدایت (ص 49) عبدالملک نوشته است. لقب او در برخی از تذکره‎ها نورالدین است (ش...
  • آراگون | آراگون، (در منابع اسلامی: اَراغون، اَرَغون، اَرْغون و اَرْکون)، ایالتی در شمال شرقی اسپانیا یا اندلس دورۀ اسلامی، در قسمت وسطای حوضۀ، رود ابرو2، با °3 و ´5 طول غربی تا 45 دقیقه طول شرقی و °39 و ´57 تا °42 و ´56 عرض شمالی و حدود 000‘170‘1 نفر جمعیت (آمار سال 1979م). محدود است از شمال به فرانسه، از مشرق و جنوب ...
  • آرال | آرال، دریاچه‎ای بزرگ در آسیای مرکزی و جنوب غربی بخش آسیایی اتحاد شوروی، میان °43 و ´30 و °46 و ´50 عرض شمالی، با آب شور که اطراف آن را اراضی جمهوری شوروی خودمختار قره قالپاق (بخشی از جمهوری ازبکستان شوروی) و جمهوری قزاقستان احاطه کرده‎اند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 2 / 609). مساحت دریاچۀ آرال با جزایر آن ...
  • آراء اهل المدینة الفاضلة | آراءُ اَهْلِ الْمَدینَةِ الْفاضِلَة، (یا مبادی آراءِ اهل المدینة الفاضلة)، کتابی دربارۀ مسائل بنیادی فلسفه و فن سیاست از معلم ثانی، ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابی (259- 339ق / 873-950م) که بیشتر به اعتبار مؤلف آن، تا مدتها به عنوان مهم‎ترین اثر فلسفی ـ سیاسی در جهان اسلام شناخته می‎شده است. این کتاب شام...
  • آرابسک | آرابِسْک، یا اَرَبِسْک، عَرَبِسْک، شیوه‎ای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده‌شده (استیلیزه و قراردادی) و دور از طبیعت (انتزاعی) با پیچ و خمهای متقاطع و موزون و مکرر که در تذهیب، کاشی‎سازی، قالی‎بافی، گچ‎بری، قلم‎زنی، منبت‎کاری، حجاری و دیگر زمینه‎های هنری به کار می‎رود (بورکهارت، 68؛ زمانی، 81...
  • آرارات | آرارات، توده کوههای آتشفشان خاموش در جنوب فلات ارمنستان، در انتهای شرقی کشور ترکیه و در مرز ایران و اتحاد جماهیر شوروی. آرارات از دوقله تشکیل یافته است: یکی آراراتِ بزرگ به ارتفاع 5156 متر و دیگری آراراتِ کوچک به ارتفاع 3952 متر. وجه تسمیه: آرارات را به زبان ترکی «آغْری داغ» و به زبان ارمنی «ماسیس» یا «مازیک»...
  • آربری | آربِری، آرتورجان (1905-1969)، خاورشناس انگلیسی. خانوادۀ وی فقیر و پدرش افسر پایین‌رتبۀ نیروی دریایی بود. از 12 سالگی در پی کسب روزی به کار پرداخت و در همان حال به مدرسۀ متوسطه راه یافت. به مطالعۀ یونانی و لاتین علاقۀ بیشتری نشان داد و پیش از ورود به دانشگاه این 2 زبان را به خوبی فرا گرفت و اغلب آثار کلاسیک را...
  • آرمونیقی | آرْمونیقی، سازی از گروه آلاتِ موسیقی بادی مطلق (ذوات‎النّفخ مطلق، نک‍ مراغی، 124، 125) که به آن «سازِ دهنی» نیز می‎گویند. ساختمان این ساز تشکیل می‎شود از تعدادی استوانه با زبانۀ آزاد که در جعبه‎ای کنار یکدیگر جای گرفته است. نوازنده، با دمیدن از رأس نایها، استخراج لحن می‎کند. نوع تکامل‌یافتۀ آن را غربیها «آرمو...
  • آرناوودلق |
  • آریانا | آریانا، دایرةالمعارفی به زبان فارسی گردآوردۀ گروهی از دانشمندان افغانستان که انجمن دایرةالمعارف (مؤسسه‎ای رسمی) آن را در 6 مجلد به این شرح در کابل منتشر کرده است: جلد اول (آ ـ ابوطالب)، 1328ش؛ جلد دوم (ابوالطیّب مصعبی ـ اسپ)، 1330ش؛ جلد سوم (اسب آبی ـ اوکراین)، 1335ش؛ جلد چهارم (اولتیماتوم ـ جمز)، 1341ش؛ جلد ...
  • آریانا | آریانا، مجله‎ای تاریخی، ادبی و تحقیقی از انتشارات انجمن تاریخ افغانستان که از بهمن 1321ش انتشار آن آغاز گشت. بنیادگذار و نخستین مدیر آن، احمدعلی کهزاد از استادان تاریخ‎شناس افغانستان بود و در سالهای بعد مدیریت آن به‌عهدۀ افراد دیگری گذاشته شد. هدف از انتشار این مجله در نخستین شمارۀ سال اول آن، روشن ساختن گوشه...
  • آرزو، سراج ‎الدین علی خان اکبرآبادی | آرِزو، سراج الدین علی خان اکبرآبادی ملقب به استعدادخان، و معروف به «خانِ آرزو» (1099-1169ق / 1687-1756م)، شاعر، عارف و دانشمند هندی و دارای آثار بسیار به زبان فارسی و اردو، «آرزو» تخلص شعری او بود. پدرش حسام‎الدین (د 1115ق / 1703م) از امیران دربار اورنگ‎زیب (1068- 1118ق / 1657-1707م) بود، و گه‎گاه شعر می‎سرود...
  • آرزاو | آرْزاو، بندری در سواحل شمال غربی الجزایر، در کرانۀ دریای مدیترانه. این بندر کوچک اکنون با املاهای آرْزو و آرزیو2 نوشته می‎شود. این نام در زبان بربرها آرزیو3 و شکل باستانی آن آرسِناریا4 بوده است (وبستر، 80؛ دایرةالمعارف اسلام) و آرزاو تلفظ عربی این نام است. آرزاو در قدیم در محلی واقع در 70 کیلومتری شرق شهر کوچ...
  • آرنولد | آرْنولْد، سرتوماس واکر (1864م-1930م)، خاورشناس انگلیسی. در 16 سالگی به لندن رفت و همان‎جا در خلال تحصیل، به آموختن زبان سانسکریت پرداخت. به یاری آشنایی با همین زبان بود که توانست به آسانی وارد دانشگاه کمبریج شود. آنجا فارسی و عربی را آموخت و به دانشهای اسلامی گرایش یافت. از آغاز کار استعداد شگرفی در فراگیری ز...
  • آرپالیق | آرپالیق، یا آرپالِق، نوعی خاص از مقرری و درآمد نقدی یا جنسی در نظام اداری و مالی دولت عثمانی که به طرق و صور گوناگون نسبت به دوره‎های مختلف، به عنوان اضافه حقوق در هنگام اشتغال به خدمت، یا پس از بازنشستگی یا معزولیت و کناره‎گیری از کار، به عنوان حق بازنشستگی و برای تأمین زندگی به مأموران عالی‎رتبۀ اداری و علم...
  • آرندونک | آرندونک تحصیلات دانشگاهی را در رشتۀ زبان عربی و تاریخ و معارف اسلامی در دانشگاه لیدن دنبال کرد. در 1919م با گذراندن پایان‎نامه‎ای با عنوان «آغاز امامت زیدیان در یمن»، به راهنمایی اسنوک هورگرونیه2، به دریافت درجۀ دکتری در زبان و ادبیات سامی نائل آمد. وی برای فراهم آوردن مطالب پایان‎نامۀ خود مدتی را در لندن سپر...
  • آرکات | آرْکات، شهری در ناحیۀ آرکات شمالی در جنوب هند، از بخشهای ایالت مدراس، واقع بر کنارۀ رود پالار، در 117 کیلومتری جنوب غربی شهر مدراس، با 229’30 نفر جمعیت (آمار 1971م). اکثریت مردم آن هندومذهب‎اند و غالباً به زبان تِلْگو سخن می‎گویند. نام این محل از دو کلمۀ آرو و کدو که در زبان تامیل به معنی «شش جنگل» است ترکیب ...
  • آرپاخان | آرْپاخان، یا آرپاکاوون، پسر سوسه پسر سنکقان پسر ملک تیمور پسر اریغ بوکا یا اریق بوقا (بوکا) پسر تولی‎خان پسر چنگیزخان، فرمانروای مغولی که در 13 ربیع‎الثانی 736ق / 30 نوامبر 1335م پس از مرگ سلطان ابوسعید بهادر پسر اولجایتو (سلطان محمد خدابنده) به حکومت رسید و در شوال همان سال (مۀ 1336م) کشته شد. نام اصلی او «آ...
  • آزاد درخت | آزادْدِرَخت، درختی به بلندی 10 تا 15 متر با برگهای همیشه سبزِ تیره و گلهای خوشه‎ای بنفش خوشبو و میوه‎ای به حجم نخود، بیضوی، زردرنگ و تلخ و هسته‎ای کثیرالوجوه و سخت. نخستین‎بار ظاهراً در ایران شناخته شده و از این‎رو، نام فارسی آن با کمی دگرگونی1 در بسیاری جاها معروف گشته است: در برخی زبانهای اروپایی آن را یاس ...
  • آزاد مردیه | آزاد مَرْدِیّه (منسوب به آزادمردان)، ظاهراً جماعتی از شعوبیان که نسبت به دودمان پیامبر(ص) اظهار دشمنی می‎کرده‎اند. «آزادمرد» در لغت به معنی آزاده، حُرّ، جوانمرد، اصیل و صاحبِ نسبِ بلند، کریم و نبیل است (لغت‎نامۀ دهخدا) و «آزادمردی» خوی آزادمرد است. در کتابهای تاریخی نیز از چند شخص که «آزادمرد» نام داشته‎اند س...
  • آزک |
  • آزادور |
  • آزادی شرق | آزادیِ شَرْق، نام دو نشریه با مشخصاتی به شرح زیر: 1. نشریه‎ای به مدیریت عبدالرحمن سیف آزاد که در رمضان 1339ق / مۀ 1921م در برلین بنیاد نهاده شد (آزادی شرق، س 1، شم‍ 1) و در سالهای 1339-1343ق / 1921-1924م، تا شمارۀ 32 در همین شهر و از آن پس در تهران، بیشتر ماهی یک‎بار، و به‌ندرت 2 بار در ماه چاپ می‎شد. پس از م...
  • آس، ده مورد | آس، یا دِهْ مُورْد، دهی از دهستان آبادۀ طَشْک واقع در بخش آبادۀ طشک از شهرستان نیریز استان فارس، در شمال دریاچۀ بختگان و جنوب کوه روشن، در فاصلۀ 84 کیلومتری شهرستان نیریز و 10 کیلومتری جادۀ اصلی نیریز به آبادۀ طشک، با 244 خانوار و 1231 مفر جمعیت (فرهنگ آبادیهای کشور، 23 / 146) و 1750 متر ارتفاع و °54 و ´1 طول...
  • آزر | آزَر، از اعلام قرآن (انعام / 6 / 74). بیشتر مفسران عامه به استناد همین آیه، آزر را پدر صلبی ابراهیم(ع) دانسته‎اند. در برابر، مورخانی که نام پدر ابراهیم را تارَخ یا تارَح یاد کرده‎اند، محتمل می‎شمارند که از این دو نام، یکی نام پدر ابراهیم و دیگری لقب او بوده است. کسانی نیز گفته‎اند که آزر در برخی زبانهای غیرعر...
  • آزاد بلگرامی | آزادِ بِلْگْرامی، میرغلام‎علی‎بن نوح حسینی واسطی، متخلص به «آزاد» (116-1200ق / 1704-1786م)، شاعر، مورخ و عارف مشهور هند. آزاد در بخش میدانپوره از شهرستان بلگرام زاده شد. او در کتابهایش: مآثرالکلام (ص 161)، سرو آزاد (ص 291، 293) و خزانۀ عامره (ص 123) زادروز خود را 25 صفر 1116ق / 18 ژوئن 1704م و زادگاه خود را ب...
  • آزادوار | آزادْوار، یا آزاذْوار یا اَزادْوار، یکی از آبادیهای دهستان پایین جوین، از بخش جغتای شهرستان سبزوار، از استان خراسان (سازمان برنامه و بودجه، 21 / 165). آزادوار در °56 و ´42 (فرهنگ آبادیهای کشور: ´39) طول شرقی و °36 و ´45 عرض شمالی در فاصلۀ یک کیلومتری شمال راه‎آهن تهران ـ مشهد، 5 کیلومتری ایستگاه آزادوَر، 40 ک...
  • آزف | آزُف، یا آزوف، اَزوف، اَزَف، آزاق، اَزاق، اَزَق، آزوو، آزاقوف، بندری در استان رستوف، از جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه، واقع در جنوب شرقی بخش اروپایی روسیه، بر کرانۀ چپ دلتای وسیع رود دُن، در 7 کیلومتری شرق خلیج تاگانروگ (از دریای آزف) و 25 کیلومتری جنوب غربی شهر روستوف. با °39 و ´25 طول شرقی و °47 و‌´7 عرض شم...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: