آق کرمان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 17 آذر 1398
https://cgie.org.ir/Fa/article/237549/آق-کرمان
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
آق کرمان، شهری در اُبلاستِ (ولایت) «ادسا»، واقع در جمهوری شوروی اوکرائین با 30,000 تن جمعیت (آمار 1967م). نام کنونی آن «بلگورود نیستروفسکی» است. این شهر پیش از آنکه تابع ولایت ادسا باشد از توابع ولایت «ایزمائیلسکی» در همان جمهوری بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411).
نام کهن این شهر «تیراس» یا «توراس» بود که بنای آن را به سدۀ 6 قم نسبت دادهاند. شهر یونانی تیراس در کرانۀ غربی خلیج کوچکی از رود تیراس (دِنیسْتِر کنونی) واقع بود. تیراس نامی است یونانی (پاولی، 1850) و یکی از دولتشهرها (پولیسها)ی خودمختار عصر بردهداری بود که به سبب پیشرفتهایی در امور کشاورزی، پیشهوری، ماهیگیری و بازرگانی به موفقیتهایی دست یافته بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 25 / 567). در سدههای میانه بازرگانان ونیزی آن را «ماوروکاسترو» یا «مون کاسترو» میخواندند که به معنای قلعۀ سیاه است (پاولی، 1850). ولی نام مزبور مغایر با نامهایی است که گروههای تاتار و مغول، ترکان و روسها بر آن نهادند. مغولان و تاتارها در سدۀ 7ق / 13و این شهر را آک ـ لیبو نامیدند. محتمل است واژۀ «آک» همان واژۀ ترکی «آق» باشد که به معنای سفید است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 3 / 102). در گذشتههای دور و شاید پیش از حملۀ مغولان این شهر را «آلبایولیا» نیز نامیدهاند (قاموسالاعلام، ترکی). بیزانسیها آن را «لوکوپولیس» و «آسپروکاسترو» میخواندند (پاولی، 1855). رومانیائیها این شهر را «چتاتئا آلبا» (دانشنامۀ ایران و اسلام) و روسها «بلگورود» نامیدهاند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). ترکان شهر مذکور را «آق کرمان» خواندهاند، ولی ابوالفداء نام آن را به صورت «اقجا کرمان» (آقچه کرمان) نوشته است (ص 213). نامهایی که رومانیائیان، روسها و ترکان بر این شهر نهادند، بسیار نزدیک و مشابه یکدیگرند. در زبانهای رومانیایی و روسی نام مذکور به معنای شهر سفید است، ولی نام ترکی آق کرمان، حصار سپید معنی میدهد (قاموسالاعلام، ترکی). این نام درست خلاف نامی است که بازرگانان ونیزی به شهر داده بودند، زیرا آنان شهر مزبور را قلعۀ سیاه مینامیدند. در مآخذ روسی، تاریخ تسمیۀ این شهر را به «آق کرمان»، مربوط به 884 ق / 1479م که زمان تصرف شهر از سوی ترکان عثمانی بود، نوشتهاند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). چنین به نظر میرسد که این نکته از دقت کافی برخوردار نیست؛ زیرا ابوالفداء که در 732ق / 1332م در گذشته، متجاوز از یک قرن و نیم پیش از آن تاریخ شهر مذکور را «اقجا کرمان» نوشته است (صص 34، 213). از نوشتۀ ابوالفداء چنین برمیآید که قدمت نام مزبور به پیش از تصرف شهر از سوی ترکان عثمانی میرسد. از اینکه چه زمان نام بلگورود به شهر مذکور داده شد، اطلاع دقیقی در دست نیست، نیز معلوم نیست کدام یک از دو نام آق کرمان و بلگورود قدیمیترند.
آق کرمان شهری است خوشمنظره که بر ارتفاعات کرانۀ راست خلیج کوچکی از رود دنیستر بنا شده است. بنابر متون قدیمی، شهر باستانی تیراس که در محل آق کرمان کنونی بوده، در دهانۀ رودی که به دریای سیاه میریزد قرار داشته است. فاصلۀ لنگرگاه و اسکلۀ بندری شهر کنونی با مصب رود دنیستر به دریای سیاه 20 کمـ است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). لنگرگاههای بندری شهر از عمق زیادی برخوردار نیستند، اما شهر همواره به صورت بندر تجاری مورد استفاده بوده است. آق کرمان دارای قلاع و استحکامات قدیمی است (اسناد و مکاتبات تاریخی، 594).
آق کرمان در عهد باستان مدتها زیر سلطۀ یونانیان، مقدونیان و رومیان بود. در مآخذ روسی آمده است که شهر در حدود 545 م به آنتهها و در سدههای 3-5 ق / 9-11م به قبایل تیبِر و اولیچ که همگی از اقوام و قبایل اسلاوهای شرقی بودند، تعلق داشت (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). شاید گروهی از اسلاوهای شرقی در این شهر سکنێ داشتند، ولی تعلق آن به اسلاوها طی سدههای یادشده تا اندازهای مورد تردید است. بنای شهر آقکرمان را درحدود سدۀ 6 م دانستهاند (همان، چ 3، 3 / 102). این شهر در روزگاری که هنوز تیراس نامیده میشد از توابع یونان بود، سپس به تابعیت امپراتوری روم درآمد. در حدود 360قم ضرب مسکوکات ویژۀ این شهر آغاز گردید. تیراس در روزگار اوگوست، تابع امپراتوری روم بود و به یکی از پایگاههای عمده در مرزهای شمالی آن بدل گشت (همان، چ 3، 25 / 567). پس از 638 ق / 1241م شهر به تصرف مهاجمان تاتار و مغول درآمد. آن زمان بازرگانان ونیزی مکرر از آن دیدن میکردند. در سدههای میانه گروههایی از اقوام و قبایل ساکن نواحی مجاور ازجمله قبایل اسلاو به این شهر نقلمکان کردند و آن را بلگورود (شهر سفید) نامیدند. در سدۀ 8 ق / 14م شهر به تصرف دولت ژن (جنوا) و تحت ادارۀ «گزریه» (خزریه) درآمد که مستعمرات جنوایی سواحل شمالی دریای سیاه را نیز شامل میشد. دژ بزرگ شهر در روزگار فرمانروایی دولت جنوا ساخته شد. چنین به نظر میرسد که خزران در ادارۀ شهر دخالت داشتند. (دانشنامۀ ایران و اسلام). در اواخر سدۀ 8 ق / 14م و اوایل سدۀ 9ق / 15م فرمانروای کشور نوپای مولداوی به نام «بوگدان» شهر را در تصرف داشت.گرچه ترکان دوبار در 823 ق / 1420م و 858 ق / 1454م به قلعۀ آق کرمان حمله بردند، شهر تا 889 ق / 1484م به تصرّف کامل ترکان عثمانی درنیامد. سرانجام در 9 رجب 889 ق / 4 اوت 1484م این شهر به دست سلطان بایزید سوم تسخیر شد. ماجرای فتح آق کرمان در نامۀ سلطان بایزید به سلطان یعقوب آققویونلو آمده است (اسناد و مکاتبات تاریخی، 594-597). طی جنگهایی که در نیمۀ دوم سدۀ 12ق / 18م میان دو امپراتوری روسیه و عثمانی درگرفت: آق کرمان دوبار به تصرف سپاهیان روسیه درآمد. در 1184ق / 1770م و 1203ق / 1789م لشکریان روسی شهر را به تصرف آوردند، ولی در 1188ق / 1774م و 1206ق / 1791م ترکان عثمانی مجدداً بر آق کرمان استیلا یافتند. در رمضان 1221ق / نوامبر 1806م شهر بار دیگر از سوی سپاهیان روسی تصرّف شد. در 1227ق / 1812م پس از پیکارهای طولانی، طبق پیمان صلح بخارست، آق کرمان در اختیار دولت روسیه قرار گرفت (اسلام آنسیکلوپدیسی). در 5 ربیعالاول 1242ق / 7 اکتبر 1826م میان امپراتوری روسیه و عثمانی پیمانی منعقد گردید که در تاریخ به معاهدۀ آق کرمان مشهور است. دولت روسیه، امپراتوری عثمانی را به نقض پیمان صلح بخارست متهم کرد و اعلام داشت که دولت عثمانی اصل آزادی بازرگانی و کشتیرانی در دریای سیاه را رعایت نکرده است. بدین مناسبت نیکلای اول امپراتور روسیه در 7 شعبان 1241ق / 17 مارس 1826م یادداشتی برای امپراتور عثمانی فرستاد. در این یادداشت از دولت عثمانی خواسته شده بود که مفاد پیمان بخارست از جمله خودمختاری صربستان را رعایت کند و نیروهای خود را از مولداوی بیرون بَرَد و مذاکرات جدیدی پیرامون اختلافهای دو دولت آغاز گردد. مذاکره در 7 ذیحجۀ 1241ق / 13 ژوئیه 1826م آغاز گردید. چون در این تاریخ نیروهای ایران در جنگهای ایران و روس به موفقیتهایی نایل شده بودند، لذا هیأت نمایندگی دولت عثمانی کوشید تا از این وضع بهره جوید و به دفعالوقت بگذراند. پیشرفت سپاه عباسمیرزا (فرمانده سپاه ایران) دیری نپایید و نیروهای او در اطراف گنجه با شکست مواجه شدند. درنتیجه دولت عثمانی به عقد پیمان مشهور به معاهدۀ آق کرمان تن در داد. طبق این پیمان دولت عثمانی موافقت کرد بندر سوخوم را به عنوان بخشی از اراضی روسیه به رسمیت بشناسد و به فرمانروایان محلی پیرامون رود دانوب، ضمن کسب موافقت دولت روسیه، حق خودمختاری واگذار کند. با امضای معاهدۀ آقکرمان نفوذ روسیه در بالکان گسترش یافت (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 1 / 332). حاکمیت روسیه بر آقکرمان تا دوران انقلاب روسیه ادامه داشت. در 1336ق / 1918م ارتش رومانی شهر را متصرف گردید و آقکرمان به صورت یکی از شهرهای کشور رومانی درآمد.در 1359ق / 1940م پس از الحاق استان بسارایی به اتحاد شوروی، آقکرمان نیز به آن پیوست، ولی این وضع دیری نپایید، زیرا نیروهای آلمان ضمن تصرف اوکرائین، شهر آقکرمان را نیز تسخیر کردند. پس از شکست ارتش آلمان و خروج نیروهای آن کشور از اراضی اوکرائین، شهر آقکرمان مجدداً به تصرف نیروهای شوروی درآمد و از این پس «بلگورود دنیستروفسکی» نامیده شده (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). در دوران جنگهای روسیه و عثمانی، شهر هرگاه به تصرف نیروهای عثمانی درمیآمد، آق کرمان و هرگاه تحت سلطۀ نیروهای روسیه قرار میگرفت، بلگورود نامیده میشد؛ تا سرانجام از 1363ق / 1944م بلگورود دنیستروفسکی نام گرفت. این نام تاکنون باقیمانده است.
نخستین ساکنان این شهر یونانیها و اهالی میله بودند که در سدۀ 7قم بدانجا کوچ کردند. سپس مقدونیان و رومیان و متعاقب آنان ونیزیان، مغولان، تاتارها، اسلاوها و ترکان بدین سرزمین روی آوردند. از اینرو اهالی آقکرمان در روزگاران گذشته ترکیبی از اقوام مختلف بودند.ابوالفداء به هنگام بحث پیرامون ساکنان شهر مینویسد: «برخی از مردمش مسلمان هستند و برخی کافر» (ص 213). در بعضی نوشتهها جمعیت شهر 33,495 نفر آمده است (اسناد مکاتبات تاریخی، 549)، ولی مآخذ معتبر شمارۀ اهالی شهر آقکرمان (بلگورود دنیستروفسکی) را 000’30 نفر (آمار 1967م) نوشتهاند (مایر). این رقم در دایرةالمعارف بزرگ شوروی نیز آمده است (چ 3، 3 / 102). به سبب پیکار میان روسیه و عثمانی، اهالی شهر آقکرمان آسیبهای فراوان دیدند. بهعنوان نمونه پس از تصرف شهر از سوی سلطان بایزید دوم، اکثر اهالی آن به استانبول و سایر نواحی شبهجزیرۀ آناتولی کوچ داده شدند (دانشنامۀ ایران و اسلام).
شهر آقکرمان در روزگار باستان با بسیاری از شهرهای اطراف دریای سیاه ازجمله ناحیۀ سینوپ، روابط بازرگانی وسیعی داشت. این روابط با ساکنان نواحی پیرامون رود تیراس (دنیستر) نیز از وسعت کافی برخوردار بود. اکنون آقکرمان (بلگورود دنیستروفسکی) از مراکز اقتصادی استان ادسا در جمهوری شوروی اوکرائین است. شهر در کنارۀ راهآهن قرار گرفته و دارای نیروگاه برق، کارگاه تعمیر کشتی، کارخانههای بافندگی، دوزندگی، تهیۀ کنسرو ماهی، روغنکشی، تهیۀ مبل، مقواسازی، تهیۀ مصالح ساختمانی و غیره است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411؛ چ 3، 3 / 102).
در آقکرمان 22 مدرسه و آموزشگاه، دانشسرای عالی، موزه، 6 مؤسسۀ پزشکی، ورزشگاه، پارک، تئاتر و دیگر مؤسسات فرهنگی وجود دارد. (همان، چ 2، 4 / 411).
آقکرمان دارای بناهای تاریخی ازجمله قلعهها، استحکامات قدیمی و عبادتگاههاست. در موزۀ شهر که از 1339ق / 1920م تأسیس گردیده آثار مکشوفه از روزگار باستان و سدههای گذشته نگاهداری میشود. در گذشته بهویژه در سدۀ 13ق / 19م این ناحیه مرکز فعالیت عتیقهفروشان و دلالان بود. در آقکرمان سنگها و مجسمههایی از عهد باستان به دست آمده است. در بنای پرستشگاههای یونانی اکثر از سنگهای گرانبها استفاده شده است (پاولی). یکی از مهمترین آثار آقکرمان قلعۀ قدیمی شهر است که تاکنون برجای مانده است. تاریخ بنای این قلعه را 842- 858 ق / 1438-1454م دانستهاند. از سنگنبشتهای که در قلعه موجود است چنین برمیآید که استادان روسی در بنای آن شرکت داشتهاند و گویا نام یکی از آنها «فئودوروک» بوده است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 3 / 102). قلعه دارای 26 برج و 4 دروازه است. طول دیوارهای قلعه 2 کمـ است (همانجا). در شهر مساجد و مدارسی وجود داشت که سلطان بایزید دوم، مِنگلی گِرایخان و سلیم اول ساخته بودند. اولیا چلبی به این مساجد و نیز به مدرسهای که سلیم اول بنا کرده بود و حمام بایزید دوم و زیارتگاهی به نام مَیَک بابا سلطان در نزدیکی گدار رود دنیستر اشاره کرده است (دانشنامۀ ایران و اسلام).
از میان شخصیتهای بزرگی که از آقکرمان برخاستهاند، میتوان از محمد افندی آقکرمانی، فیلسوف نامدار ترک، محمد بن مصطفێ آقکرمانی صاحب کتاب اکلیل التراجم و نقش علی آقکرمانی صاحب منظومه عین الحیاة نام برد.
ابوالفداء، اسماعیل، تقویمالبلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ اسلام آنسیکلوپدیسی، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ پاولی، ذیل Tyras؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی (روسی، چ 2، 3)؛ قاموس الاعلام (ترکی)؛ مایر، ذیل Belgorod؛ نیز:
Furmanskaia, A., Antichnii Gorod Tira, Moskva, 1963.
بخش جغرافیا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید