علم چنانكه گفته شد هر چه و هر جا باشد منشا اثر است و به كار میآید؛ معهذا گاهی میبینیم كه علم را به علم سودمند و علم بیهوده تقسیم میكنند و مثلا میگویند فلسفه هیچ سودی ندارد و همتها را باید صرف علم كرد. غافل از اینكه اگر جان علم كه تفكر است نباشد، میل به علم نیست و این میل با سفارش این و آن حاصل نمیشود. البته این درست است كه از فلسفه هیچ بهرهای نظیر آنچه از مهندسی و پزشكی عاید میشود، به دست نمیآید.
چنان که به نظر می رسد منطق و فلسفه در یک جریان طبیعی به عالم اسلام پای نهاده و سیاست خلفا با اهدافی پلید در آن دخالت نداشته است؛ که اگر چنین بود با تضعیف یا عدم حمایت آنان از جریان رو به رشد دانش، می بایست خللی در جریان دانش ایجاد می گشت؛ ولی این اتفاق رخ ننموده است. نویسنده در نوشتار حاضر سعی نموده این مسأله را مستدل نماید.
علم در صورت و معنی جدیدش با فلسفه تفاوت دارد و با آن نباید اشتباه شود زیرا نه مسائل فلسفه مسائل علم است و نه در فلسفه روش پژوهش علمی به كار میرود. (البته در فلسفهها و در تاریخ فلسفه میتوان پژوهش كرد ولی فلسفه تفكر است، پژوهش نیست.) با توجه به اینكه اعتبار علم در نظر همگان مسلم است چه بسا كسانی بگویند اگر در فلسفه روش پژوهش علمی به كار نمیرود برای آن اعتباری نمیتوان قایل شد و نباید به آن اعتنا كرد. البته این حكم عجیبی است كه بگوییم اگر فلسفه با علم یكی نیست نباید به آن رو كرد.
ایان وات در مقاله مشهور «طلوع رمان» روش دکارت در رسیدن به حقیقت را متضمن نوعی فردیت متکی به امکانات درونی فاعل شناسا میداند که دیگر منتظر اشراق عقل فعال یا هیچ مبدا عالی دیگری نیست و این نوع فردیت را زمینهساز تکوین نوعی رئالیسم انتقادی در ادبیات و داستاننویسی در غرب جدید معرفی میکند.
چرا فیلسوفان سخت و پیچیده حرف میزنند؟ چرا غرق در مسائل آکادمیک شدهاند و درباره اتفاقات روز دنیا نظری ندارند؟
پرسش از چیستی، موضوع فلسفه متعلق به حوزه علم شناسی است. ارسطو راهی به سوی وحدت و تمایز علوم گشوده و ضابطه ای منطقی را به عنوان یک توصیه روشی فراروی دانشمندان قرار می دهد: در مسائل هر علم باید از عوارض ذاتیه موضوع آن علم سخن گفت.
به نظر میرسد برای فهم بهتر بنیادیترین مفهوم فلسفۀ معاصر، یعنی «سوژه»، نیاز به دستهبندی و تبیین اولویت منابعی است که مراجعه به آنها از پراکندگی ذهن خواننده ممانعت به عمل آورد.
ابن سینا به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفاً به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار میکند. تصویری که او از معاد روحانی به دست میدهد بر فیلسوفانِ پس از او بسیار اثرگذار بوده است.
انگیزهها و روشهای فعالیت علمی در تمدن اسلامی چه چیزهایی بود؟ آیا دانشمندان آن دوران علم را فرایندی برای شناخت و فهم عالم واقع میدانستند یا تنها روشی برای پیشبینی پدیدهها و کاربرد در امور اجتماعی و مذهبی؟ رابطۀ علم با فلسفۀ رایج بهویژه فلسفۀ طبیعی چگونه بود؟
شرح نگرش طبیعی در فلسفۀ ادموند هوسرل معمولاً بحث در خصوص پدیدارشناسی هوسرل و مباحث مختلف آن در میان مفسران این حوزه با طرح تمایز هوسرل میان دو نگرش عمدۀ طبیعی و فلسفی ذهن و همچنین شرح و بررسی نگرش طبیعی آغاز میشود. هوسرل نیز در آثار خود اغلب پس از طرح تمایز مذکور، مباحث را با بررسی نگرش طبیعی ذهن و شناخت طبیعی آغاز میکند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید