تازگی نشر نوپای «بان» (تأسیس 1395) کتابی با نام «وزن چیزها؛ فلسفه و زندگی خوب» نوشته جین کازز را با ترجمه مترجم شهیر ایرانی، عباس مخبر راهی بازار نشر کرده است. این کتاب که به پیشنهاد خشایار دیهیمی برای ترجمه انتخاب شده است، با وجود نام اندکی پرطمطراق خود، شبیه آن دسته کتابهایی است که دیگر نشر نوظهور ایران، «گمان» (تأسیس 1391) طی چند سال اخیر با نام «تجربه و هنر زندگی» به چاپ رسانده است و هدف کلی آنها را میتوان تلاش برای فهم فلسفی امور و تجربههای روزمره زندگی انسانها و طی طریق در مسیر اندیشیدن انسان به مقولاتی دانست که چهبسا بسیاری آنها را نه چندان مهم یا بدتر از آن، مبتذل میدانند.
زمانی كه چارلز اسپنسر داروین در دوم اكتبر ١٨٣٦ با كشتی بیگل به بریتانیا بازمیگشت، در مخیلهاش نیز نمیگنجید كه حاصل ٥ سال سفر اكتشافیاش نظریهای خواهد بود كه نه فقط فهم بشر از زیستشناسی را متحول خواهد ساخت، بلكه تمام گستره دانش و معرفت را درخواهد نوردید و بنیانهای فهم انسان از خود و جهانش را دگرگون خواهد ساخت. داروین فرزند خلف علم جدید بود و دقیقا در مسیری قدم برمیداشت كه فرانسیس بیكن (١٦٢٦-١٥٦١) سیصد سال پیش از او ترسیم كرده بود؛ یعنی به جای نظرورزی و فرضیهپردازی در گوشه اتاق، به مشاهده و تجربه میپرداخت و وقتش را صرف تحقیق و پژوهش در متن طبیعت میكرد.
در حقیقت، هر دانشی باید فلسفه و دلیلی برای پیدایش و توسعه ابعاد مختلف آن وجود داشته باشد. یکی از علوم اسلامی که فلسفه نیز دارد، اصول فقه است.فلسفه اصول فقه، دانشی است که به نقد چیستی، ساختار، روش، مبادی، موضوعات، ادله و غایات اصول فقه می پردازد. این دانش، دارای سه محور کارکردی است؛ ابتدا توصیف و تعریف موضوعات مورد نظر خود را مطرح می سازد
هنر بهعنوان شکلی از زندگی، نسبت تازهای میان اثر هنری، مخاطب، خالق اثر و جهانی که در آن اثر ارائه میشود را نمودار میسازد؛ عامل مشترک میان این مؤلفهها زبان است. مرزهای زبان بازتابانندۀ وضع واقع و بیانکنندۀ مرزهای جهان ما میباشد. چگونگی اندیشههای ما دربارۀ وضع امور و جهان توسط ساختار زبان تعیین میگردد. مشخصاً درک واقعیت فقط از طریق زبان میسر میگردد و اندیشیدن به جهان بیرون از نظام زبان غیرممکن است.
مهدی جهان گفت: یک خداناباوری خاص در کتاب فلسفه فرهنگ وجود دارد و هیچ نقشی از خدا در کتاب نیست. این اثر هیچ ارتباطی با یک انسان مسلمان و هیچ ارتباطی به فرهنگ اسلامی ندارد.
نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه فرهنگ» نوشته علیاصغر مصلح به میزبانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار میشود.
«اهالی فلسفه و متفکران ما، کجای جغرافیای فکری جهانی ایستادهاند؟» در مواجههای پدیدارشناسانه با این پرسش، به دو وجه متفاوت میتوان پاسخ داد؛ وجه نخست، آنگونه که پدیدار و در اینجا، «جای و گاه فلسفی ما در جهان» خود را نشان میدهد. دوم، آنگونه که همین «جای» و «گاه» در دام مستوری افتاده است و باید به آن مجال داد تا دیده شود.
علم با همه عظمت و اهمیتی كه دارد نه بیخردی و جهل را میشناسد و نه میتواند آن را علاج كند. علم تنها میتواند وظیفه مهم خود را انجام دهد و سودای مطلق بودن نداشته باشد و اگر شرایطی فراهم باشد كه به این وظیفه عمل كند باید بسیار خوشحال بود.
تالس، فیلسوف پیشاسقراطی میگوید كه فلاكت و بدبختی آغازگاه فلسفه است و فلسفه در ژرفا و عمقش تامل راجع به رنج است. البته زمانی كه انسان تا ژرفا در رنج از هستی و زندگی است، از تفكر فلج میشود. اما زمانی كه با آن فاصله میگیرد، تازه فلسفه آغاز میشود. البته اصراری نیست كه برای این تفكر از تعبیر فلسفه استفاده كنیم و میتوانیم بگوییم كه با فاصله گرفتن از رنجی كه میبریم، میتوانیم بیندیشیم كه رنج چیست و چرا باید باشد و چرا جهان این طور هست كه هست و چرا به شكل دیگری نیست. این تامل در انسان از پیرامون خود او آغاز میشود و از آسمان نمیآید.
ماهیت عقل در آثار ارسطو با ابهام مواجه است، و فلاسفه مشائی و بویژه ابن رشد برای رفع آن تلاشها نموده اند. ابن رشد در فلسفه خود عقل هیولانی را زیربنای تحلیل ماهیت عقل نزد ارسطو قرار می دهد، و آن را در کتاب تفسیر کبیر بر رساله نفس ارسطو، و با توجه به نظرات مفسران پیشین مطرح می کند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید