«عرفان اسطوره ای»، نخستین و بنیادی ترین عرفانی است که تا اکنون انسان آن را ورزیده است. «عرفان اسطوره ای»، عرفانی است از آن انسان های کهن و اسطوره ای، که در سپیده دمان تاریخ، به گونه ای یکسر طبیعی و ناآگاهانه، آن را می آزموده اند و به کار می بسته اند.
این مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایة تفکر نظری «شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه» می پردازد. بنیاد شاهنامه که دوره ای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطوره های ایرانی فراهم آمده است.
بر اساس دیدگاه اسطوره شناسی ساختاری، اسطوره ها از طریق عناصر میانجیی که ارائه می کند، می کوشد تضادّی را از میان بردارد که میان جفت های متقابل برقرار است. عناصر میانجی مزبور در مسیر این تقابل، پیوسته در رفت و آمد است و می کوشد از طریق مبارزه و یا آمیختگی با یک سو یا هر دو سوی تقابل، راه وحدتی بیابد تا تضادّ موجود را خنثی یا دست کم کم رنگ تر کند.
در بسیاری از داستانهای اساطیری، روایتهای عامیانه و قصههای پریان، تولد قهرمان ابعاد اسطورهای و افسانهای چشمگیری دارد. زمینههای تولد قهرمان و چگونگی آنها بر زندگی پسین او اثر میگذارد و موجب شگفتیهای بسیار در آیندهاش میشود.
میان تاریخ و اسطوره مرز مشخصی نیست و این خود نشانه ای از دوپارگی جان آدمی است که از دیرباز میان پندار و واقعیت آواره است. نیمی از روان ما آگاه و روشن و واقعگراست و با معیار تجربه و منطق، حقیقت می جوید و شیفتۀ تاریخ است و نیم دیگر جانمان ناآگاه و تاریک و وهم گراست و در پناه پندار و جادو، رویا می خواهد و فریفتۀ اسطوره است.
فهم زمین بهمثابه اسطورهای جاودانه در عالم ذهن انسان، آنقدر ازلی و سرشته در وجود آدمی است که کمتر به نقش و تأثیر آن در تعریف حیات، سرنوشت و آفرینش فضای زندگی، پرداخته شده است.
شاهنامه فردوسی، گنجینه ای است محتوی اصیل ترین اندیشه ها، درباره جوانمردی، جای بسی شگفت ایت که هنوز پژوهشگری به سراغ ژرف یابی درباره جوانمردی در شاهنامه نرفته است.
هنر میوه درخت آدمی در دایره مینایی است. نیز خم و چم آن، از جمله رد به اسطوره و آیین، زندگی و مرگ و منزلت شیئی می برد. انسان هنگامی که در گستره ی فرهنگ و شعائر هستی شناسانه ی چند خوانشی، زبان آور دیده می شود.
اسطوره از جهاتی با معانی عرفانی پیوند تنگاتنگ دارد. در واقع برای بیان این معانی، چه بسا اسطوره کارآمد ترین وسیله باشد. حتی می توان گفت که اسطوره در مراتب بالا گویی اساسا برای بیان تجربه های باطنی و رازوارانه ساخته شده است. مواجید و کرامات صوفیانه خود خصلت اسطوره ای یافته اند و بیش از آنکه بازتاب واقعیت خارجی باشند تجربه های عارفانه وصف ناپذیری هستند که به اسطوره مبدل گشته اند. مکتب تصوف با جهان بینی خود نوع خاصی از ادبیات را پدید آورده و پرورده و از طریق محاکات تجارب باطنی، اسطوره ساز شده است.
مهاجرت تاریخ ساز آریاییان که گروهی از آنان را در سرزمین ما جای داد، پیوند های فرهنگی مشترکی میان ساکنان بیشتر سرزمین های جهان به وجود آورد. در این میان، مردم باستانی سرزمین ما با مردم باستانی سرزمین هند، از همبستگی های دیرینه بیشتری برخوردار شدند؛ زبانهای خویشاوند، اسطوره های خویشاوند، خدایان و ضد خدایان خویشاوند. و این مقاله در زمینه مقایسه ای است میان دیوان و خدایان این دو سرزمین.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید