مشیرالدوله در ادامه راه امیرکبیر / فریدون مجلسی

1393/12/19 ۰۸:۵۸

مشیرالدوله در ادامه راه امیرکبیر / فریدون مجلسی

«مدرسه سیاسی» در سال ۱۲۷۸ شمسی در آخرین سال قرن نوزدهم در زمان مظفرالدین‌شاه افتتاح شد. افتتاح مدرسه سیاسی پنجاه سال پس از «دارالفنون» امیرکبیر بود؛ گرچه خود امیر شاهد افتتاحش نبود، اما ناصرالدین‌شاه به این یادگار امیر احترام گذاشت و آن را پایدار نگاه داشت.

 

 

«مدرسه سیاسی» در سال ۱۲۷۸ شمسی در آخرین سال قرن نوزدهم در زمان مظفرالدین‌شاه افتتاح شد. افتتاح مدرسه سیاسی پنجاه سال پس از «دارالفنون» امیرکبیر بود؛ گرچه خود امیر شاهد افتتاحش نبود، اما ناصرالدین‌شاه به این یادگار امیر احترام گذاشت و آن را پایدار نگاه داشت.

افتتاح مدرسه سیاسی که بعداً با گشودن «مدرسه حقوق» و سپس «مدرسه تجارت»، مجموعه‌ای از رشته‌های علوم انسانی حکومتی را تشکیل دادند، بی‌ارتباط با منطق گشایش دارالفنون نبود. این سه مدرسه هنگام تأسیس دانشگاه تهران زیر نام «دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی» ترکیب شدند؛ یعنی دانشکده حقوق سابقه‌اش از خود دانشگاه تهران قدیم‌تر است.

در باره تاریخچه تأسیس مدرسه سیاسی در سالهای اخیر چندین یادداشت و مقاله نوشته‌اند که نیازی به تکرار آن مطالب نمی‌بینم، بلکه بیشتر به دلیل وجودی و تأثیرگذاری بعدی آن می‌پردازم.

گفتیم که بی‌ارتباط با دارالفنون نبود. پس باید اشاره‌ای هم به دارالفنون بکنیم. بارها تکرار شده است که عباس‌میرزا قاجار که خود سرداری دلیر بود، نزد سفیری فرنگی ابراز شگفتی می‌کند که: «سربازان ایرانی خوب می‌جنگند، حتی بهتر از سربازان روس، پس چرا ما شکست می‌خوریم؟» و ظاهراً آن سفیر تذکر داده بود که: آنها جنگیدنشان نیز بر مبنای آموزشهای علمی است. که ریشه در شیوه‌های باستانی جنگ دارد، چه در ایران به صورت جناح‌بندی چپ و راست و قلب سپاه و جلودار و عقب‌دار و سواره نظام و جنگ و گریز، یا شیوه‌های رومی فالانژها یا کتائب شطرنجی و پیاده‌نظام و سواره‌نظام سنگین اسلحه و سبک اسلحه، که با پدیداری اسلحه آتشین بسیار پیچیده‌تر هم شده است.

عباس میرزا که خود بارها با فرماندهان روس ملاقات کرده و جلسات مکرر داشت، به فکر اعزام دانشجو به فرنگ افتاد و آن را عملی کرد. البته این کار مؤثر بود؛ اما مشکل این کویر با یک گل و دو گل درمان نمی‌شد. امیرکبیر که محضر عباس‌میرزا و دلمشغولی‌های او را درک کرده و خود به عثمانی رفته و سپس در خدمت خسرومیرزا قاجار برای پوزش‌خواهی از ماجرای قتل گریبایدوف ـ سفیر روسیه ـ تا سن پترزبورگ رفته و تفاوتهایی را به چشم دیده بود، درصدد رفع آن نقیصه علمی برآمد؛ زیرا مدارس و حوزه‌های سنتی ایران دیگر پاسخگوی نیازهای علمی آن نوع آموزشها نبودند.

 

دارالفنون

از این رو وقتی امیرکبیر ناصرالدین شاه بسیار جوان را بر تخت نشاند، یکی از نخستین کارهایش، برنامه‌ریزی تأسیس دارالفنون بود و این اعتقاد را به ناصرالدین شاه نیز تلقین کرد و آن پادشاه نیز تا پایان، و به‌رغم مشکلاتی که فرهیختگان همان مدرسه برایش پدید می‌آوردند، بر آن اعتقاد باقی ماند و دارالفنون را ادامه داد و تقویت کرد.

دارالفنون با توجه به احساس نیاز آن روز کشور دارای سه رشته بود که هر سه رشته نهایتاً به رفع نیاز‌های نظامی مرتبط بودند: نخست علوم نظامی؛ یعنی چیزی مانند «دانشکده افسری» بود که مستقیماً به نظام و استراتژی و تاکتیک یا به قول آن روزی‌ها علوم سوق‌الجیشی و تعبیه‌الجیشی و به قول امروزی‌ها با مسائل راهبردی و راهکاری مربوط می‌شد.

دیگر رشته مهندسی (بیشتر مرتبط با ساخت راه و پل و ابنیه) بود که در زمان جنگ در خدمت نظام قرار می‌گیرد.

و سوم رشته طب بود که در خدمت مردم بود، اما درمان زخمی‌های جنگ نیز به آن نیازمند بود؛ یعنی دارالفنون دقیقاً برآورنده برنامه‌ای بود که آن مشورت در ذهن عباس‌میرزا پدید آورده بود. و به همین دلیل بود که ناصرالدین‌شاه نیز به بقا و توسعه آن اعتقاد داشت؛ یعنی عقب‌ماندگی کشور را فقط در عقب ماندن از فنون می‌دانستند و دارالفنون را درمان درد.

در سالیان بعد که ناصرالدین‌شاه و سپس مظفرالدین‌شاه سفرهای پر هزینه‌ای به اروپا کردند، وزیران و دیپلماتهای آنها را دیدند و کارشناسان اداری و مالی آنان را با خودی‌ها مقایسه کردند و متوجه ضعف عوامل خود در دفاع از منافع ملی و برنامه‌ریزی‌های سیاسی و حکومتی شدند. یعنی تازه متوجه شدند که گذشته از فنون و علوم، نیاز به علوم انسانی دست کم برای رفع نیازهای حکومتی دارند. کسی که بیش از دیگران بر آن نقیصه واقف شد، مرحوم میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله نائینی صدراعظم مظفرالدین‌شاه بود که در زمان صدارت او فرمان مشروطه صادر شد و به امضای مظفرالدین‌شاه رسید و خودش نیز نخستین صدراعظم دوران مشروطه شد.

پیروزی جنبش مشروطه و آغاز قانون‌مداری در ایران در زمان صدارت او نشان می‌دهد که مشیرالدوله تا چه اندازه در بینش خود بصیرت و اصالت داشت. میرزا نصرالله نائینی سه فرزند خود را برای تحصیل به اروپا فرستاد؛ اما بر خلاف روش معمول، فرزندش میرزاحسن را برای آموزش حقوق به مسکو فرستاد و فرزند دیگرش میرزاحسین که در پلی‌تکنیک پاریس درس خواند نیز عملاً به خدمت وزارت امور خارجه درآمد.

 

مدرسه سیاسی

میرزا نصرالله مشیرالدوله و فرزندش میرزاحسن مشیرالدوله پیرنیا، مظفرالدین‌شاه را قانع کردند که باید مدرسه سیاسی ایجاد شود. پس از موافقت شاه، این مدرسه افتتاح شد و نسلهایی از رجال فرهیخته ایرانی در آن پرورش یافتند. بسیاری از دروس آن مدرسه به زبان فرانسه بود و استادان فرانسوی یا بلژیکی تدریس می‌کردند؛ بنا براین فارغ‌التحصیلان آن مدرسه برای اشتغال در خدمات دیپلماتیک از همان آغاز به ابزار اصلی کار که زبان فرانسه بود، مجهز بودند.

میرزاحسن (مشیرالدولة بعدی) خود به عنوان استاد در آن مدرسه مشغول کار شد. محمدحسن فروغی و فرزندش محمدعلی فروغی (نخست‌وزیر دانشمند بعدی) نیز از استادان و رؤسای آن مدرسه بودند. اینان با ترجمه کتب سیاسی و اقتصادی و حقوقی دانشگاههای فرانسه، ایران را در این علوم به مسیر تجدد کشاندند. مدرسه حقوق از استادان اروپایی برای رشته‌هایی که نیاز داشت، استفاده می‌کرد. دهخدا نیز زمانی ریاست آن مدرسه را بر عهده داشت و دکتر مصدق نیز پس از تحصیل در سوئیس و بازگشت به ایران، مدتی در آن مدرسه تدریس کرد.

استادان و فارغ‌التحصیلان مدرسه سیاسی در تنظیم قانون اساسی و متمم آن دخالت داشتند و در تنظیم مجموعه قوانین ایران که به سرپرستی مسیو پرنی در وزارت دادگستری انجام می‌شد، مشارکت داشتند. مدرسه سیاسی در سال ۱۳۱۳ در «دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران» ادغام شد. فارغ‌التحصیلان مدرسه سیاسی اغلب به مقامات بالای دولتی و دیپلماتیک راه یافتند و در وزارت امور خارجه شیوه‌ها و رویه‌های اداری و سیاسی تازه‌ای را بر اساس شیوه‌های معمول بین‌المللی بنیان نهادند.

شرح عکس: عکس بالا فارغ‌التحصیلان مدرسه سیاسی را در سال ۱۳۰۱ شمسی نشان می‌دهد. اغلب آنان وارد وزارت امور خارجه شدند و سپس به مقامات بالایی رسیدند و اسامی بسیاری از آنان آشناست و از اهمیت آن مدرسه حکایت داد. برخی از فارغ التحصیلان آن دوره عبارت بودند از: نصرالله انتظام (وزیر خارجه) و عبدالله انتظام (مدیر عامل و رئیس هیأت مدیره شرکت ملی نفت)، علیقلی اردلان (وزیر امور خارجه)، محمد مجلسی (دادستان کل)، ابوالقاسم فروهر (وزیر پست و تلگراف، وزیر دارایی)، مهدیقلی علوی مقدم (رئیس شهربانی کل کشور)، محمود نریمان (وزیر دارایی دولت مصدق) که حضور یا ترتیب آنان در این عکس مشخص نشد. (نشسته با سرداری سفید، میرزا محمد خان مجلسی و نفر پشتی با پاپیون، علیقلی خان اردلان است)

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: