کودتای 28 مرداد در گفت‌وگو با فریدون مجلسی

1394/5/28 ۱۱:۱۰

کودتای 28 مرداد در گفت‌وگو با فریدون مجلسی

دولت باید آخرین پیشنهادهای ارائه‌شده توسط انگلیس و آمریکا را که براساس تقسیم 50-50 بود می‌پذیرفت ... وقتی اعلام شد دولت سقوط کرده است کسانی که از صندوق دولت خبر داشتند و مشکلات آینده اقتصادی را می‌دیدند در مخالفت با مصدق به میدان آمدند

 

مصدق در ضعیف‌ترین موقعیت بود

دولت باید آخرین پیشنهادهای ارائه‌شده توسط انگلیس و آمریکا را که براساس تقسیم 50-50 بود می‌پذیرفت ... وقتی اعلام شد دولت سقوط کرده است کسانی که از صندوق دولت خبر داشتند و مشکلات آینده اقتصادی را می‌دیدند در مخالفت با مصدق به میدان آمدند

زهرا سلیمانی‌اقدم: فریدون مجلسی مترجم و تحلیلگر مسائل سیاسی و تاریخی یکی از کسانی است که می‌تواند به‌طور مشخص درباره کودتای 28 مرداد 1332 سخن بگوید. چراکه او وقایع کودتا در 28 مرداد را لمس کرده و از منظر یک کارشناس مسائل تاریخی به تعارض‌ها و دوگانه‌های این اتفاق مهم در تاریخ ایران پاسخ می‌دهد.

***

درباره جریانات 28 مرداد نظرات و اعتقادات بسیاری وجود دارد، عده‌ای آن را قیام می‌خوانند چراکه معتقدند مردم از وضعیت موجود خسته شده بودند و گروه‌های مختلف به این نتیجه رسیده بودند که حمایت از مصدق راه به جایی نمی‌برد اما عده‌ای آن را متاثر از قدرت کشورهایی چون انگلیس و آمریکا می‌دانند که بعد از ملی شدن صنعت نفت به‌شدت منافع‌شان در خطر بود، عده دیگری هم وضعیت نابسامان داخلی را در این قضیه دخیل می‌دانند. نظر شما درباره وقایع 28 مرداد با توجه به شواهد تاریخی چیست؟

نظر من به‌عنوان کسی که در نوجوانی شاهد درگیری‌های این مساله بوده‌ام این است که روشنفکران، فرهنگیان، معلمان، کارمندان و قضات ایرانی حامی مصدق بودند چون به چند صفت مصدق اطمینان داشتند. یکی دست‌پاکی و درست‌کاری مصدق بود، دومی وطن‌پرستی او اما در این میان مسائل و مشکلاتی پدید آمد که موجب کمرنگ شدن آثار افتخارآمیز ملی‌شدن صنعت نفت ایران شد. دکتر مصدق بعد از سی تیر- که یک قیام ملی او را به کار برگرداند- فکر می‌کرد تمام ملت با وی هستند. همچنین مرحوم آیت‌الله کاشانی که فتوایش در به میدان کشیدن توده مردم بسیار موثر بود فکر می‌کرد او بوده که سی تیر را رقم زده و مصدق را برگردانده است. حزب توده که تا پیش از سی تیر غیر از خرابکاری در کار مصدق و علیه او کار دیگری نکرده بود، از آن روز به بعد وقتی احساس کرد مصدق دیگر از آمریکا رویگردان شده،  برای تخریب روابط ایران و غرب به‌خصوص آمریکا که هدف دولت شوروی و حزب توده بود، با قدرت و نظم و با انسجام درونی‌ای که داشت، وارد میدان شد. در نتیجه بعد از سی تیر هر یک از این گروه‌ها به زعم خودشان شروع به سهم‌خواهی کردند.

در این میان افسران ارتش که بسیار به شاه نزدیک بودند، از خودنمایی حزب توده بسیار نگران شدند. بعضی هم استدلال می‌کنند حزب توده آن‌چنان قدرتی نداشت که بتواند کاری بکند، اما توانسته بود آن‌چنان قدرت‌نمایی بکند که تصور شود می‌تواند کاری بکند. این قدرت‌نمایی نه‌تنها افسران را نگران کرد بلکه روحانیونی که به بازگشت مصدق کمک کرده بودند را هم نگران کرد. عده‌ای از بازاریان هم نگران شده بودند. از سوی دیگر دولت آمریکا هم که عوض شده و یک دولت جمهوریخواه دست‌راستی سرکار آمده بود، به‌شدت ضدکمونیست بود و در داخل آمریکا جریان مک‌کارتیسم را راه انداخته و خیلی‌ها را به کمونیست بودن متهم کرده بود. متاسفانه در چنین زمانی مرحوم مصدق که دیگر فرمانده کل قوا هم شده بود برای تثبیت قدرت خودش 130 نفر از امرای تحصیلکرده ارتش را بازنشسته کرد و کنار گذاشت. آنها هم مانند هر انسان دیگری چنین اقداماتی را که در قالب ارتش ایران برای سرکوب توطئه‌گران؛ چه در کردستان، چه در وقایع خراسان و خوزستان انجام می‌شد، در شأن خودشان نمی‌دیدند. آنها از یک‌سو نسبت به نفوذ کمونیست‌ها نگران بودند و از سوی دیگر نسبت به منافع خودشان. از سوی دیگر با توجه به اینکه شاه را به مصدق ترجیح می‌دادند، فرصت را غنیمت شمردند و تصمیم به کودتا گرفتند. درواقع این کودتا، تصمیم، برنامه‌ریزی و اقدام ارتش بود. در این اقدام افراد بسیاری هم کشته شدند مانند رئیس کل شهربانی. بنابر این از مدت‌ها پیش چنین اقدامی پیش‌بینی شده بود.

 

یعنی از اخراج ارتشی‌ها می‌توان به‌عنوان خطای استراتژیک مصدق به نفع کودتا یاد کرد؟

به نظر من مهم‌ترین خطای مصدق در این جریان انحلال مجلس بود. مصدق با این کار، این بهانه را به کودتاچیان داد تا آنها این مساله که مصدق مجلس را از بین برده است پس فرمان شاه می‌تواند به تنهایی یک نخست‌وزیر دیگر را بر سر کار بیاورد را دستاویز مخالفت‌های خود بکنند. مصدقی که خودش مجلس را منحل کرده است دیگر نمی‌تواند به این مسائل حقوقی و جزئی استناد کند.

 

 اما بخشی از مردم هم در مخالفت با مصدق در شورش‌های خیابانی حضور داشتند.

قطعا وقتی اعلام شد دولت سقوط کرده است کسانی که کاملا فشار اقتصادی را احساس کرده بودند مثل کسبه، بازاریان، صاحبان صنایع و آنهایی هم که از صندوق دولت خبر داشتند و مشکلات آینده اقتصادی را می‌دیدند در مخالفت با مصدق به میدان آمدند که تعدادشان هم اندک بود. باقی هم از اراذل و اوباشی بودند که پول گرفته بودند و برای شلوغ کردن به خیابان‌ها آمده بودند تا نشان دهند این شلوغ‌بازی‌ها یک قیام ملی است، در صورتی که به این حرکت‌ها نمی‌توان قیام گفت اگر هم بخواهیم عنوان کودتا را روی آن نگذاریم، یک قیام نظامی است. کاملا واضح است آمریکایی‌ها هم از تغییر حکومت مصدق استقبال می‌کردند برای اینکه حکومت مصدق با آنها از سرستیز برخاسته بود. همچنین انگلیسی‌ها به واسطه دولت مصدق بیرون رفتند که البته این کار خواسته ملت ایران هم بود.

 

 درواقع می‌توان گفت مصدق می‌‌توانست با پذیرفتن پیشنهادهای نهایی انگلیس و آمریکا مانع از سقوط دولتش بشود؟

به نظر من هم دولت باید آخرین پیشنهادهایی که توسط انگلیس و آمریکا ارائه شده بود و مطابق با نرم جهانی و براساس تقسیم 50- 50 بود را می‌پذیرفت، چون توانایی درخواست بیشتر از این را نداشت و با این کار مانع فروپاشی دولتی می‌شد که مورد حمایت مردم بود. این دولت اگر می‌توانست خودش را حفظ کند بزرگ‌ترین خدمت را به مملکت کرده بود اما متاسفانه شکست خورد. حزب توده هم از این فرصت استفاده کرد و این شکست را به قدری بزرگ کرد که توانست بین ایران و غرب تا چندین سال جدایی اندازد. ملیون و حزب توده چون از بازندگان بودند با بزرگ کردن این خصومت به هدف خودشان رسیدند. جالب این است که تعداد بسیاری از این توده‌ای‌ها و ملیون سابق خودشان به آمریکا پناه آوردند و در بستر غرب مبارزه با غرب را ادامه دادند.

 

 درواقع می‌توان ادعا کرد نفتی که قرار بود ملی شود با توجه به تغییراتی که در قراردادها به وجود آمد تبدیل به تامین منافع دولت شد نه ملت؟

ملی‌شدن نفت ما برای این اتفاق افتاد که کلیت نفت از چنگال انگلیسی‌ها به درآید. درواقع ما در آن شرایط اصلا این توانایی را نداشتیم که بخواهیم قراردادی به ضرر آنها یا بهتر از شرایط 50 -50، حتی 51 به 49 را هم ببندیم. به نظر من بهترین کاری که دولت بعدی انجام داد این بود که دوباره نفت را زنده کرد. فرقش هم با گذشته این بود که آن موقع انگلیسی‌ها در جایگاه ارباب کار می‌کردند اما بعد از آن به صورت پیمانکار با ایران قرارداد می‌بستند.

 

 به نظر شما مصدق می‌توانست اقداماتی انجام دهد که مانع شکل‌گیری کودتا در روزهای 24 تا 28 مرداد شود؟

نه. برای اینکه نظامی‌ها از پیش برنامه طراحی کرده بودند و حتی برای انجام آن جرم‌هایی مرتکب شده و قتل انجام داده بودند. آنها پیش از این برنامه‌ای را که در سر داشتند اجرا کردند و بیشتر از این نمی‌توانستند منتظر بمانند. برای اینکه بتوان کاری کرد دیگر دیر شده بود، چون توافقنامه‌ها هم امضا شده بود. مصدق در ضعیف‌ترین موقعیت موجود قرار داشت و افسران عضو بخش نظامی حزب توده نیز به تظاهرات پرداخته و خیابان‌ها را گرفته بودند، حتی سر چهارراه‌ها کار ماموران پلیس را انجام می‌دادند و در چنین شرایطی هیچ‌کدام از گروه‌ها و نیروهای خارجی که در این جریان از دکتر مصدق حمایت می‌کردند نیز بازگشت مصدق را عملی نمی‌دانستند. چون اگر عملی بود در هر صورت برمی‌گشت، به هر حال فرمانده کل قوا بود و ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت. اگر قرار بود مصدق بازگردد باید حزب توده دخالت می‌کرد.

 

 نقش اصلی آمریکا در این برنامه‌ای که چیده شده بود چه بود؟

دخالت اصلی دولت آمریکا این بود که به شوروی دستور داد اگر حزب توده بخواهد دخالت کند در آن صورت آمریکایی‌ها مستقیما وارد عمل خواهد شد (حزب توده آژانس دولت شوروی بود). از این‌رو روس‌ها دستور دادند حزب توده کنار بکشد و نیازی هم به دخالت مستقیم آمریکا نشد.

 

چه سندی مبنی‌بر اینکه آمریکا دستور چنین کاری را داده است، وجود دارد؟

درواقع این تحلیلی است که من از وقایع دارم. نخست اینکه آمریکا شش سال قبل از این اتفاق بنا به گفته ترومن رئیس‌جمهور آمریکا، بدون اینکه سند یا نوشته‌ای برجا بگذارد، گفته بود این ما بودیم که به دولت شوروی اولتیماتوم دادیم که اگر چنانچه ایران را تخلیه نکنید می‌آییم و با دخالت نظامی شما را بیرون می‌کنیم. از شش سال پیش هم نه تنها در استراتژی نظامی آمریکا تغییری ایجاد نشده بود بلکه با آمدن حزب محافظه‌کار بدتر هم شده بود.

نکته دوم اینکه به گفته خود نورالدین کیانوری این سفارت شوروی بود که به حزب توده دستور داد از خیابان‌ها بیرون برود  و دخالت نکند. حزب توده هم از 27 مرداد ناگهان خیابان‌ها را ترک کرد و ناپدید شد. نکته سوم اینکه هریمن، سفیر آمریکا 27 مرداد در ملاقات با مصدق صحبت‌هایی کرد که از این صحبت‌ها کسی خبر ندارد اما نتیجه آن این بود که مصدق هم به حزب توده و طرفداران خودش دستور داد از خیابان‌ها بیرون بروند. بعدها توده‌ای‌ها سعی کردند غیبت خودشان را گردن مصدق بیندازند.  نکته دیگر اینکه بعد از پیروزی کودتای 28 مرداد، آمریکایی‌ها در پیمان دفاعی با ایران نوشتند «که اگر قوای خارجی یا وابسته شوروی یا نیروهای وابسته به شوروی هر زمان به خاک ایران تجاوز بکنند یا اقدامی نظامی انجام بدهند دولت آمریکا بدون نیاز به مجوز از سوی دولت ایران حق دارد مستقیما دخالت نظامی بکند.» این نشان می‌دهد استراتژی‌ای پشت این جریان وجود داشته است.

روزنامه فرهیختگان

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: