1393/11/29 ۰۸:۵۳
«مغ و مغزاده، موبد و دستور» که هاتف، مهرپرستی را با زرتشتیگری درآمیخته است و مراتب سهگانه در محضر «پیر» را بدین ترتیب برشمرده است. دستور مشاور و وزیر میر و همان باباشیخ منظور باشد، «دستور» در مراسم علویان نیز جایگاه ویژه دارد و… هاتف اصفهانی دانسته یا ندانسته در بند دوم وارد کلیسا و اندیشة مسیحیت میشود. در مقدمه کتاب دیوید اولانسی درباره پیوند میترائیسم و مسیحیت آمده است: «حقیقت آن است که مطالعه و بررسی میتراپرستی مؤید جدّی و قطعی دین وزین مسیحیت است. فهم مسیحیت در گرو فهم میتراپرستی است و این دین بسیار وامدار و مرهون آیین سرّی میتراس است تا آنجا که آنها را دو «دین خواهر» نامیدهاند.
«مغ و مغزاده، موبد و دستور» که هاتف، مهرپرستی را با زرتشتیگری درآمیخته است و مراتب سهگانه در محضر «پیر» را بدین ترتیب برشمرده است. دستور مشاور و وزیر میر و همان باباشیخ منظور باشد، «دستور» در مراسم علویان نیز جایگاه ویژه دارد و…
هاتف اصفهانی دانسته یا ندانسته در بند دوم وارد کلیسا و اندیشة مسیحیت میشود. در مقدمه کتاب دیوید اولانسی درباره پیوند میترائیسم و مسیحیت آمده است: «حقیقت آن است که مطالعه و بررسی میتراپرستی مؤید جدّی و قطعی دین وزین مسیحیت است. فهم مسیحیت در گرو فهم میتراپرستی است و این دین بسیار وامدار و مرهون آیین سرّی میتراس است تا آنجا که آنها را دو «دین خواهر» نامیدهاند.
این نکته نیز در محافل دانشگاهی مورد غفلت واقع میشود و اغلب در سطح اشتراکات و همانندیها متوقف میگردد. در حالی که میتراپرستی و آموزههای آن در رگرگ فرهنگ، هنر، ادبیات و سنت مسیحی نفوذ کرده است: از میلاد مسیح گرفته تا عشای ربّانی و شام وحدت مسیحیان، عروج مسیح، تقدس روز یکشنبه که Dies Solis یا روز خورشید (Sunday) بود. مراسم تطهیر و غسل تعمید و تولد دوباره [نوزایی]، اصطلاحات آیینی نظیر پاپ، پدر و القاب، کشیشها، لقب Pius که برای پاپ انتخاب شده، شنل قرمز کاردینالها و کلاه مخصوص پاپ و کاردینال، تصاویر و بنمایههایی از افلاک، زمین، آسمان، ماه و خورشید، سیارات، علائم منطقه البروج، عناصر اربعه و…
در پیکرنگاریها که زینتبخش صحنههایی از کلیساهای کهن است. شبیهسازی نمادین حواریون با علائم منطقهالبروج به نشانه زمان مقدس، استفاده از نمادهایی چون کاج و سرو، صلیب و حمل آن بر دوش مسیح که ارتباط بس نزدیکی با Transitus Dei دارد و از همه مهمتر، اهمیت مرکزی مسأله «قربانی» در نجاتشناسی مسیحیت، که بدون فهم آن، فهم سنت مسیحی از تصلّب مسیح غیرممکن است. در واقع مسیحیان همان گونه که «ساختمان» پرستشگاههای خود را بر ویرانة میتراوهها بنا نهادند، «ساختار» عبادتهای خود را نیز بر این آیین گذاشتند.»۴۱
در پایان این توضیح، وجه تمایز مکتب میتراس و میتراپرستی ایرانی یا تفاوت مهرپرستی غربی و شرقی را نباید از نظر دور داشت. هاتف اصفهانی در بند دوم میگوید:
… در کلیسا به دلبری ترسا گفتم: ای دل به دام تو در بند
ای که دارد به تار زنّارت هر سر موی من، جدا پیوند
ره به وحدت نیافتن تا کی؟ ننگ تثلیث بر یکی تا چند؟
نام حق ِّ یگانه چون شاید که اَب و ابن و روح قدس نهند؟
لب شیرین گشود و با من گفت وز شکرخنده ریخت آب از قند
که: گر از سرّ وحدت آگاهی تهمت کافری به ما مپسند
در سـه آییـنه شاهـد ازلـی پرتو از روی تابناک افکند
سه نگردد «بریشم» ار او را پرنیان خوانی و حریر و پرند
ما در این گفتگو که از یک سو شد ز ناقوس این ترانه بلند
که: یکی هست و هیچ نیست جز او
وحدَهُ لا الهَ الا هو
در بند سوم به کوی میفروشان بازمیگردد که:
دوش رفتم به کوی بادهفروش زآتش عشق دل به جوش و خروش
محفلی نغز دیدم و روشن «میر» آن بزم، پیر بادهفروش …
که در این بند واژه «میر» جلب توجه میکند که ویژه ایزدیهاست و میر همان «مهر» است و ارتباطی با «امیر» عربی ندارد و کردها پس از اسلام، سران حکومت و نیز سادات علوی را «میر» میگویند و کردهای ایزدی هم رهبر سیاسی و مذهبی خود را «میر» مینامند.
بند چهارم ترجیعبند هاتف، آیین سماع است که از اهم آیین اعتقادی کردهای ایزدی است، تا آنکه در پایان بند پنجم با بیان این سیر تطور منظوم از مهرپرستی تا مسیحیت و ختم به دین مبین اسلام میگوید:
هاتف، ارباب معرفت که گهی مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و ساقی و مطرب وز مغ و دیر و شاهد و زنّار
قصد ایشان نهفته اسراری است که به ایماء کنند گاه اظهار
گر بری پی به رازشان، دانی که همین است سرّ آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وَحدَهُ لا الَهَ الا هُو
برای آشنایان به ادبیات فارسی بدیهی است که در نگاه اول ترجیعبند هاتف تفسیری عرفانی و اسلامی دارد و در اکثر شعر شاعران متصوف نیز چنان که خود شاعر در پایان بند پنجم اشاره کرده است، تعابیر «جام و می و ساقی و مطرب و مغ و زنار و…» وجود دارد؛ اما از لحاظ ساختار و صحنهپردازی و اندیشه موزونی که در زبان شکل میگیرد، همان طور که اشاره کردیم، ترتیب نظم و صحنه تخیل و تصویر شعر او بیانگر آیین و مراسم کردهای ایزدی است و از آنجا که هاتف بیشتر عمر خود را در کاشان گذرانده و آیینهای کهن ایرانی نیز سر و سرّی با آن شهر داشتهاند، و نیز خاندان هاتف از مهاجران اردوباد آذربایجان به اصفهان بودهاند، احتمال دارد و دور نیست که مراسم آنان را به گونهای دیده باشد و این تعبیر از مقولة تحمیل خواسته بر متن یا مصادره به مطلوب نیست؛ زیرا اکثر عناصر شعری با موارد آیینی کُردهای ایزدی تطبیق دارد و بدون رؤیت مراسم و آگاهی از سیر اندیشه ایزدی، منظوم ساختن آن بدین ترتیب بعید مینماید.
مصلحتهای سیاسی
رهبران ایزدی در طی تاریخ هشتصدسالة اخیر با تمام این نشانهها و گسستن از امویان، بارها به سبب مصلحتهای سیاسی، چه در ایام سلطه استبدادی کهن عربی و چه در تغییرات بعد از فروپاشی و تجزیة امپراتوری عثمانی به کشورهای متعدد عربی، مجبور به تبلیغ لفظی و تأیید ظاهری انتساب با آلامیه بودند که هم کیان اعتقادی خود را حفظ نمایند و هم از مزایای اشرافیت آن بهرهمند شوند؛ زیرا در غیر این صورت به عنوان بردگان زائد و اعاجم مزاحم از سوی سلطهگران تازی ریشهکن میشدند، هرچند بارها و بارها به همین بهانهها سپاهیان خونخوار عرب و عثمانی در زیستگاه آبایی و اجدادی آنها موج خون به راه انداختند و شیوه وحشتناک پاکسازی نژادی را با کشتار جمعی درباره آنها عملی کردند.
ایزدیها که از زمان یزید بن معاویه تا ظهور شیخ آدی هکاری کُردی در تهاجمات و سرکوبها و سیاهکاریهای آلامیه هیچ نشانی ندارند از جمله واقعه کربلا و… اما در حمایت نهضت و قیامهای خونخواهی و حقطلبی علویان و ایرانیان (چون قیام مختار و کیسانیه و ابومسلم و…) جا پای سواره نظام و پیاده نظام ایرانی پیداست که تاکنون هیچ تحقیق عمیقی که نشاندهندة واقعیت و چهره آشکار این فدائیان بیادعا باشد، انجام نگرفته است، در حالی که کُردهای ایزدی در حین پاسداری از هستههای اصلی اعتقادی و اجتماعی خود به هیچ وجه ادبیات، زبان، رسوم رسمی و آداب زیربنایی اعراب و دولت عثمانی را در طی هزار سال نپذیرفتند. شجاعت، سختکوشی، سختجانی، جنگاوری و سواری و سلطه بر طبیعت سرکش کوهستان و رازداری و راستکرداری و لیاقت و مردمداری موجب گردیده است که به طور مستقل یا به اشاره دولتهای مقتدر قرون میانی با تمام دشمنی و سرکوب بیامان و محوسازی نژادی گهگاه به حکمرانی مناطق و حتی تشکیل حکومت توفیق یابند.
پینوشتها:
۴۱ـ اولانسی، دیوید، پژوهشی نو در میتراپرستی، ترجمه و تحقیق مریم امینی، نشر چشمه، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۶ ـ ۱۷.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید