شنگال و کوبانی نماد جغرافیای فرهنگی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی

1393/9/12 ۰۸:۱۳

شنگال و کوبانی نماد جغرافیای فرهنگی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی

‏آغاز هزاره سوم، عصر تمدن و تکنولوژی و اوج‌گیری اندیشه و عقلانیت انسان، که هر روز خبری تازه از کشفی جدید در عرصه‌های گوناگون علم همراه با گزارش پرتاب ماهواره‌های فضایی انتشار می‌یابد، اجتماعات ساکنان کشورهای غربی برای حفظ محیط زیست و جلوگیری از گسترش گازهای گلخانه‌ای و حمایت از حیوانات و…. پشتیبانی از قشرهای مطرود اجتماعی تصویری برای بازآفرینی واقعیت‌های زیستگاه غرب به نمایش می‌گذارند، جدلهای اقتصادی و اعتقادی و علمی واجتماعی بر روی میز مذاکره حل و فصل می‌شود، شهرهای قرون میانی با همان ساختار و سیما و جمعیت‌های متعادل و هوای پاک و مصفا با امکانات شایسته زندگی انسان برپا و برقرارند. و در کلانشهرها هر تازه‌وارد از سکوت آسمانخراشهای هزار واحدی مبهوت می‌ماند که خانه ارواح است یا خوابگاه هزاران موجود قانونمند؟ و… سرزمینی که تا پیش از رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه، بود آنچه بود و کرد آنچه کرد (؟!)

 

‏آغاز هزاره سوم، عصر تمدن و تکنولوژی و اوج‌گیری اندیشه و عقلانیت انسان، که هر روز خبری تازه از کشفی جدید در عرصه‌های گوناگون علم همراه با گزارش پرتاب ماهواره‌های فضایی انتشار می‌یابد، اجتماعات ساکنان کشورهای غربی برای حفظ محیط زیست و جلوگیری از گسترش گازهای گلخانه‌ای و حمایت از حیوانات و…. پشتیبانی از قشرهای مطرود اجتماعی تصویری برای بازآفرینی واقعیت‌های زیستگاه غرب به نمایش می‌گذارند، جدلهای اقتصادی و اعتقادی و علمی واجتماعی بر روی میز مذاکره حل و فصل می‌شود، شهرهای قرون میانی با همان ساختار و سیما و جمعیت‌های متعادل و هوای پاک و مصفا با امکانات شایسته زندگی انسان برپا و برقرارند. و در کلانشهرها هر تازه‌وارد از سکوت آسمانخراشهای هزار واحدی مبهوت می‌ماند که خانه ارواح است یا خوابگاه هزاران موجود قانونمند؟ و… سرزمینی که تا پیش از رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه، بود آنچه بود و کرد آنچه کرد (؟!)

اما در شرق، مهد تمدن و فرهنگ هزارساله و جایگاه اندیشه و عقلانیت به نام دین و به نام اسلام؛ جنگ و خونریزی کشتار و غارت و قتل و برده‌داری و برده‌فروشی و هرج و مرج و قاچاق آزاد کودکان طعمه جنگ از دختر و پسر و نقص عضو و تجارت اعضای حیاتی انسان و ظهور دولتهای بی هویت از فرآورده‌های جنایی دست‌آموز که بدون تاریخ و جغرافیا و حتی پایگاه، همانند قارچ سمی از گوشه و کنار فرودگاههای بین‌المللی کشورهای خاورمیانه سر بر می‌آورند و به کمپ جنایتکاران می‌پیوندند.

در افریقا به مدارس شبانه‌روزی دختران معصوم و مظلوم حمله می‌کنند و موجوداتی آرزومند، ضعیف و ناتوان و بی‌دفاع را که خداوند در کتابهای آسمانی خود از آنان به نیکوترین وجه یاد کرده است، به بدترین وضع تصاحب کرده، در اختیار می‌گیرند و دولتمردان ضعیف‌النفس آنان مدتهاست چون مترسکهای چوبی به سرنوشت آنان می‌نگرند…

در خاورمیانه اوضاع از این هم بدتر است؛ خاورمیانه‌ای که نخستین پایگاه تمدن بشری و نظام دولتی و ملت و جامعه اندیشور در چندهزار سال پیش در آن شکل گرفته است، امروز جوانان ولگرد خیابانی و پاکارهای عشرتکده‌های شرق و غرب و دلالان قاچاق انسان و دست‌آموزان کمیته‌های تخریب و بمب‌گذاری که تجسم واقعی قابیلیان ظلمانی عصر حاضرند، در سوریه و عراق و لیبی و یمن و افغانستان به نام اسلام و خلافت بی‌مسمّای اسلامی، با تخریب قبور ائمه و عرفا و نابودسازی نشانه‌های تمدن و فرهنگ و اندیشه، ارتش تا دندان مسلح عراق را با دسائس تار و مار می‌کنند و بدون هیچ ریشه و پیشه و پیشینه‌ای، مانند اژدهایی سراپا عقده و نفرت از بیابانهای سوریه و عراق، جانشین شمر و حرمله و سنان و ابن زیاد و… می‌شوند و هر روز برگی خونین بر جنایات خود می‌افزایند.

آزادانه نفت سوریه را می‌فروشند، بازارهای شیخ نشین‌های خلیج و شیوخ دین به دنیا فروش حامی آنان توجه جانیان بالفطره را به دلاردرمانی خود هر روز افزایش می‌دهند تا به نام دین و اسلام، تمدن و فرهنگ و اندیشه جغرافیای فرهنگی ایران را که آینه دق و حسرت همسایگان شده، لگدمال خود سازند؛ همسایگانی که متاسفانه در طی دوهزار سال و بیست و چند مرز متفاوت و یک میلیارد و پانصد و ‌اند میلیون جمعیت، حتی یک سخن در عرصه‌های گوناگون بین‌المللی برای گفتن ندارند و اسلام را که آبروی آنهاست و به گواه تاریخ موجب همبستگی و هویت اولیه آنها شد، چون ابزاری اقتصادی و اعتقادی به کار می‌گیرند.

آنها در کشورهایشان که مهد فساد و فتنه و عیش و نوش آشکار است و آنچه به آن اعتنایی نمی‌شود احکام اسلامی است، همچنین در شهرهای مهم همپالکی‌های آنان یعنی بازماندگان سیاست «افراسیاب» و «اکوان» که طراحان مالیخولیایی و «گرسیوز»صفتان سیاست امپراتوری خیالی عثمانی هستند. تا کنون صدای ترقه‌ای جز فریاد شکنجه زندانیان به گوش احدی نرسید و نمی‌رسد؛ زیرا کمپ جنایت شرق در حمایت آنان چشم گشود و بال و پر می‌زند؛ اما هرجا سخن و یاد و نامی از عقل و معرفت واندیشه است، باید تخریب گردد…

تا اینکه در مرزهای فرهنگ ایرانی، در کوبانی شیرزنان کُرد در برابر بی‌فرهنگی، تمدن ستیزی، لجام گسیختگی، کاشت و برداشت ترس و وحشت، چون کوه ایستادند. فرزندان مادران شاهنامه‌خوان، گُردآفرینان، دختران حمله و هجیر، ساکنان دژ سفید کوبانی، در برابر سیاه‌پرستان سیاه‌دل و سیاه‌کار و سیه‌کردار،

… بپوشید درع سواران به جنگ

نبود اندر آن کار جای درنگ

فرود آمد از دژ به کردار شیر

کمر بر میان، بادپایی به زیر

به پیش سپاه اندر آمد چو گرد

چو رعد خروشان یکی ویله کرد

… زنانشان چنین‌اند ایران سران

چگونه‌اند گردان و جنگاوران؟!

دفاع هفتاد و چند روزه جوانان کرد به‌ویژه زنان شیراوژن در کوبانی، مرهمی بر زخم ماندگار و عمیق شنگال است، فریاد بر سر بازار برده‌فروشان سرمایه‌دار سلفی که با فتاوی تکفیر روحانی‌نمایان جسم‌پرور، آبادی خود را در ویرانی فرهنگ و تمدن بشر جستجو می‌کنند، محاصره بی‌رحمانه آمرلی که به فرماندهی سپهسالار و جنگاوران ایرانی پایان پذیرفت و اقلیت‌های شیعه و شبک و ایزدی و یارسان و حتی سنیان اعتدالی که هزاران سال است بر قله عقل واندیشه و ایمان و انسانیت سرافراز زیسته و می‌زیند، به توطئه آنها همه از تیغ کفر و تکفیر باید بگذرند تا اسلام سیاه تکفیری و پیروان سلف سفیانی از موج خون آرام گیرند.

قتل عام بیش از پنجاه جوان از قبیله سنی پشتیبان ارتش عراق در یک روز، تیتر سیاهی بر پرچم سیاه داعشیان در تهاجم ظلمت ترور برای تاراندن توریسم از اقلیم کردستان است که با فرهنگ ایرانی تأثیر مستقیم بر بازارهای خشن، حسود، بی‌ادب، حریص و دینارباور شیخ نشین‌های خلیج همیشه فارس گذاشته بود. فاجعه شنگال، لکه سیاه دیگر بر تاریخ و جغرافیای خاورمیانه بود که دختران سیندخت به پای خاستند:

یکی تَرک رومی به سر برنهاد

یکی باره زیر اندرش همچو باد

بیامد گُرازان به درگاه سام

نه آواز داد و نه برگفت نام

حرکتی که بازآفرینی صحنه زنان شهر هروم در برابر اسکندر مقدونی را به یاد می‌آورد:

بی اندازه در شهرما برزن است

به هر برزنی، ده‌هزاران زن است

ز چندین، یکی را نبوده‌ست شوی

که دوشیزگانیم و پوشیده‌روی

ز دوشیزگان هر شبی ده‌هزار

نگهبان بوَد برلب رودبار

ز ما هر که در روزگار نبرد

ز اسب اندر آرد یکی شیرمرد…

همانا ز ما زن بوَد سی‌هزار

که با تاج زرّند و با گوشوار

این شیوه نبرد ایرانیان است که در سراسر ادبیات آل عثمان و امپراتوری آنان و همپالگی‌هایشان خبری از این‌گونه‌ها نیست و ‌ای کاش سیاسیون افراسیاب‌طینت و طراحان گرسیوزصفتِ امروز، اندکی در تاریخ و پیشینه خود غور می‌کردند که آنچه موجب اصلی فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی گردید و آن را به ترکیه مدرنِ بی دم و یال و اشکم تبدیل کرد، ظهور قارچ‌گونه وهابیت و سلفی‌گری بود تا امروز فرودگاهها و بیمارستانها و شهرها و پادگانهای خود را جولانگاه تاخت و تاز افراد و زخمیان و مزدوران آنها نمی‌کردند.

روزی این مار در آستین‌پرورده، دمار از مارگیر برخواهد آورد. پاییز رو به تمامی است. روزهای سخت زمستان به ویژه در مناطق کوهستانی و شهرهای شمالی اقلیم کردستان عراق و سوریه در پیش است. هر روز با طلوع خورشید سر تعظیم به سوی مرزهای مقدس ایران فرهنگی، سنگرهای با شکوه و استوار مدافعان شنگال و کوبانی فرو می‌آورم و به عنوان کمترین خادم فرهنگ و ادب ایران زمین که کردستان را بخشی از سرزمین اهورایی آن دانسته و می‌دانم، احوال زنان و مردان آواره کرد را که در مسیر تهاجم و یورش بی امان سیاهی سفیانیان و شب‌چهرگان شبه‌صفت لگدمال شده‌اند، یادآور می‌شوم تا پایداریشان را به نسیان نسپریم. مرزهای فرهنگی ایران را از یاد نبریم و کردهای شنگال و کوبانی را فراموش نکنیم. ‏

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین‌ هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ ‏

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: