پژوهشگر تاریخ در این باره که ایرانیان چگونه با اسلام آشنا شدند، گفت: ورود اسلام به ایران، نه یک «تقابل فرهنگی»، بلکه فرآیندی تدریجی و چندلایه بود؛ رخدادی که ریشههای آن در بحرانهای ساسانی، روابط دیرینه ایران و عرب و نقش گسترده ایرانیان در دستگاه اداریِ خلافت نهفته است. او روایت رایج از «مواجهه فرهنگها» را به چالش میکشد و تصویری مستند از پیوند ایران و اسلام ارائه میدهد.
طاهره بهرامی، پژوهشگر فلسفه و عرفان معتقد است؛ نظام فکری و فلسفی ایرانی از فردوسی آغاز میشود و در عطار، مولوی و حافظ به اوج میرسد؛ به دیدگاه او شناخت عرفان ایرانی نیازمند پیوند دوباره ادیب و فیلسوف است و تا زمانی که این ارتباط برقرار نشود، تحقیقات ما فقط در سطح شعر میچرخند و به گوهر اندیشه که در پسِ زبان نمادین و ساختار روایی این متون نهفته است، راه پیدا نمیکنند.
محمد جواد صافیان گفت: رضا داوری اردکانی بهعنوان فیلسوف نسخه توسعه نمیپیچد. این کار برعهده متخصصان امر در حوزه اقتصاد و علوم اجتماعی است. کار دکتر داوری را میتوان تلاش برای نیل به خودآگاهی توسعهنیافتگی دانست که مقوله ضروری رسیدن به توسعه است.
سید حسن امین در تبیین دیدگاه فلسفی خود، مفهوم وحدت وجود را نه صرفاً عرفانی و نه صرفاً فلسفی میداند، بلکه قائل به تلفیقی از هر دو خوانش است. او معتقد است مراتب هستی در حقیقت تجلیهای گوناگون یک وجود واحد و جاری هستند که در شدت و ضعف، ظهور مییابند.
رسمالخط فارسی پدیدهای دیداری است و چشم مخاطبان بهاصطلاح به آن عادت میکند؛ بنابراین، میتوان از قابلیتهای رسانه برای تثبیت و عادیسازی آن در دیده و سپس ذهن مخاطبان بهره فراوان برد.
پریسا سیمینمهر، نقال ایرانی، گفت: در شاهنامه، فردوسی بارها از کسانی مانند دهقانان، سروِ آزاد یا دانشوران نام میبرد و میگوید که فلان داستان را از آنان شنیده است. حتی گاهی میگوید «چنین گفت بلبل»، که باز نشان از راوی شفاهی دارد. اینها نشان میدهد که شاهنامه از درون یک جهان شفاهی برخاسته و نقالی در ریشههای آن حضور دارد.
سید علی کاشفی خوانساری، پژوهشگر تاریخ گفت: دلیل تاریخنگاری برای کودکان در دوره قاجار، آرمانهای وطندوستانه، آزادیخواهانه و توسعهطلبانهای است که در دوره قاجار و سالهای پس از مشروطه ذهن بسیاری از ایرانیان به ویژه روشنفکران و تحصیلکردگان را به خودش مشغول میکرد.
سعید تهرانینسب گفت: نیاز به شناخت سیره پیامبر (ص) و انس با احوال پیامبر (ص) در ایران از نیاز به اکسیژن و نیاز به آب به مراتب مبرمتر است.
علی شهبازی گفت: انسان امروزی میتواند خود را با طبیعت همسان بداند و با همین طبیعت هماهنگ باشد و وفق آن، عمل کند، نیز اخلاق، آزادی و خیر و شر را تعریف کند. از این منظر، اسپینوزا بهصورت کلی و بنیادین رویکرد تازهای را ارائه داده که مبنای معنویت امروزین هم میتواند باشد. شاید یکی از دلایل اهمیت و رویکردهای اخیر هم به اسپینوزا همین باشد.
خداداد رضاخانی گفت: به نظر من، مشیرالدوله پیرنیا کاملاً تاریخنگار زمان خودش است؛ از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاملاً فرزند همان دوران است و نمونه روشنی از نسل تاریخنگارانی است که پیش از نسلهایی چون عباس زریاب و عباس اقبال آشتیانی میزیستند. او نماینده موج اول تاریخنگاری ایرانیِ متأثر از اروپا است؛ چیزی که میتوان آن را «اروپای مدرن ایرانی» نامید. او با جدیت تاریخنگاری اروپامحور را در ایران جا انداخت و از طریق تأثیرگذاری بر کتابهای درسی، نفوذ زیادی پیدا کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید