یکی از مهمترین مباحث ابوریحان بیرونی در باب شکل هستی بود که آن را کروی میدانست. او همچنین در پذیرش هیئت بطلمیوسی که طبق آن کرهای در مرکز دنیاست، تردید کرد و در جستوجوی مکانیک سماوی غیر بطلمیوسی بود. این دانشمند همه چیز دان میکوشید تا جدا از عقاید دینی و از پنجره علوم طبیعی جهان را بنگرد و تفسیر کند.
هیچ کتابی در عالم اسلام به اندازه «فصوص الحکم» مورد توجه و اقبال قرار نگرفته و درباره هیچکس هم به اندازه محیالدین متناقض اظهار نظر نشده است.
آقای دکتر شفیعی کدکنی در کمترین توصیف از «مفاخر ادبی ایران» هستند.اگر بخواهند با فرهنگ برخورد خشن کنند، نتیجه معکوس میشود. من مطمئنم آقای شفیعی کدکنی در کشور ما دوستدارانی دارند که باورشان نمیشود کتابشان با چنین مشکلاتی مواجه شود و یک مقام مسوول چنین حرفهایی در مورد بررسی کتاب ایشان بزند!
لحافکرسی شده اسباببازیمان و هرکدام از ما بچهها سر زورآزمایی هم که شده، آنقدر میکشیمش سمت خودمان که دو پایه کرسی تا مرز دمرشدن بالا میآید و صدای خانم بلند میشود که «چه میکنید؟ الان است که منقل برگردد.» انگار که نشنیده باشیم خانم چه گفته است، منقل را طرف هم هل میدهیم و مراقبیم که برنگردد.
ایران سرزمینی است با هزاران هزار خردهفرهنگ اصیل و مفاخر باستانی که در گذر از دل تاریخ، همواره میان نسلهای بشری در تبادل و حرکت بوده و این زندگانی و پویایی، حیات زیستی انسانها و فرهنگها را بیکم و کاست از نسلی به نسل بعد و از دیاری به جغرافیای دیگر رهنمون میکند.
شب یلدا، درازترین شب سال و یكی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفتۀ شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیكی می دانستند و در جشن های شان آن را ستایش می كردند.
پس از فرازو فرودی ناگزیر، انتشار جلد 25 دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در آستانۀ چهلمین سال بنیادگذاری مرکز دائرةالمعارف نویدبخش روزهای بهتر و پربارتر در حوزۀ علم و معرفت و تحقیق است.
حجت الاسلام رسول جعفریان معتقد است: مرز انتقاد علمی از مطالعات اسلامی جدید در غرب را باید از انتقاد مذهبی و باورمند جدا کنیم. این کار دشواری است که ما باید وارد آن شویم. نتایج، روشن خواهد بود. یا اشتباه آنان گرفته خواهد شد، یا ما از اشتباه درخواهیم آمد.
در ادبیات جهان برای هر مؤلفی میتوان فرمهای خاصی در نظر گرفت و حاصل آفرینش او را در آن فرمها طبقهبندی کرد الّا مثنوی که مثل جریانِ رودخانه، هر لحظه به شکلی درمیآید.
نعمتالله فاضلی در سوگ مهدی ثریا او را استادی فرهیخته خواند که غمخوارانه برای مردم و فرهنگ ایران نوشت، معلمی کرد و کوشید اما گمنام زیست و گمنام از میان ما رفت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید