جامع التمثیل را محمدعلی حبلهرودی در قرن یازدهم تألیف کرده است. این کتاب مجموعهای است از امثال و حکم و نیز حکایات و مواعظ مرتبط با آنها. از این کتاب نسخههای خطی فراوانی در کتابخانههای مختلف جهان موجود است. نگارندگان در تلاش برای تصحیح انتقادی این کتاب متوجة دو تحریر متفاوت از آن شدند.
تاریخ مناسبات تاریخی ایران و کره، دارای پیشینۀ چندان طولانی نیست و اگرچه محققّان دو کشور و شرقشناسان در این باره پژوهشهایی انجام دادهاند، پرسشهایی چند دربارۀ این روابط هنوز بی پاسخ مانده است. با انتشار منظومۀ «کوشنامه» که روایت پیش از اسلام روابط ایران و کره را نشان میدهد، دریچه ای نو بر روی محققّان گشوده و مشخص شد که سابقۀ مناسبات این دو کشور به دوران پیش از اسلام بر میگردد.
بر همین اساس، قضاوت حقیقی در عمل سیاسی جز از طرف عامل شریک در امر صورت نمیپذیرد. قضاوتهای دیگر، یعنی قضاوتهایی که بیرون از مشارکت حقیقی در امر سیاسی بیان میشود، قضاوتهای غیرحقیقی و صرفاً تخمینی و اعتباری است، حتی چنانچه این قضاوت با برآیند یک تصمیم یا عمل سیاسی نیز منطبق باشد، آن فینفسه چیزی بیش از یک حکم ارزشی و اعتباری و به اصطلاح غیرحقیقی نخواهد بود. قضاوت و حکم ما درباره طرف یا اطراف متقابل مخصوص به ما و متمایز از ماست.
تمامی مناقشات دیرینه ای که باعثِ به وجود آمدنِ تردیدهایی در راه فلسفه وجودی هنرها شده است به نوعی در موضوع بازنمایی در هنر متجلّی می گردند. نظریه افلاطون در این زمینه، با وجود موضع گیری شدید و منفی او، بارها مورد بازبینی قرار گرفته است.این مقاله، ابتدا،مفهوم بازنمایی را در آثار افلاطون مطرح می کند، سپس، با تکیه بر نمونه های تصویری به تحلیل و تشریح تئوری های ارائه شده بازنمایی، در نقاشی و عکاسی می پردازد. سوالاتی از جمله اینکه؛ آیا تفکر بازنمایانه در نقاشی و عکاسی به عنوان نمودها و جلوه های ظهور هنری، پاسخی در خور گرفته است؟ و آیا این دو هنر، داعیه بازنمایی از دیدگاه فلسفی را پاسخ می دهند؟ هدف اصلی این مقاله، دسته بندی نظریات و عقاید نظریه پردازان در حوزه بازنمایی و تحلیل از دو بعد هنر و فلسفه، به منظور دستیابی به مفهوم جامع تری از بازنمایی در آثار نقاشی و عکاسی و پی بردن به ارزش هنری آن است ودر این راستا، به ارائه آرای متفکرانی پرداخته است که در زمینه تئوری های مدنظر پژوهش، مباحث بیشتری را جهت بررسی موضوع فراهم می کرده اند.
مغز بخش سخت افزاری ذهن انسان است در عین حال، شناخت عمیق، درست و همه جانبه ی این ماده لزج واقع در بین دو گوش، کاری بس دشوار است و چه بسا که زوایای مهمی از آن حتی از چشم تیز بین لیزرها و چشم دقیق و حسابگر دانشمندان پنهان می ماند. سلسله ی اعصاب، به شکل لابیرنتی پیچیده و پنهان، کارهای بزرگ و تصمیمات کلان زندگی ما را رقم می زنند. در عین حال، این مغز که برایندی انتزاعی به نمام دانیشه دارد، همراه با تغییرات زمانه، خود را تطبیق می دهد. و روز به روز کامل تر می گردد. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه قرار گرفتن در معرض فناوریهای دیجیتال سبب میشود مغز نسلِ اینترنت (نوجوانان و جوانان) پا را فراتر از محدودیتهای رایج بگذارد.
درآمد و دغدغه نقد فی نفسه ستودنی و رهگشای شناخت حقیقت است اما نقدکردن هم دشواری های خود را دارد. نقد کردن البته بسی سهل تر از ساختن و نوشتن است اما دشواری های نقد بیشتر از خصائص آدمیان برمی خیزد نه از دانش نقد. اینکه ناقد، افزون بر «دانشِ موضوع نقد»، انصاف و «ادبِ نقد» را پاس دارد و یا اینکه منقود برآشفته نشود. ما آدمیان بطور معمول و معروف، از نقد حَظّ می بریم اما اگر پیکان آن متوجه خودمان شد برمی آشوبیم و دوستی ها به دشمنی ها بدل می گردند و همین امر، از دلایل رکود نقد است.
سارتر برجسته ترین متفکر فلسفه اگزيستانسياليسم (اصالت بشر) است. اگزیستانسیالیست ها به دو گروه تقسیم میشوند سارتر در این باره می گوید: «دسته اول: اگزیستانسیالیست های مسیحی، که من یاسپرس و گابریل مارسل پیرو مذهب کاتولیک را از زمره آنان می شمارم ودسته دوم: اگزیستانسیالیست های منکر واجب الوجود، یعنی هایدگر و اگزیستانسیالیست های فرانسوی و خود من».
"ساعت" به مثابه یک ابزار مهم در زندگی بشر متمدن نقش کلیدی دارد. این ابزار فی النفسه، ابزار تولید نیست، بلکه حسب رابطه ای که با مفهوم زمان دارد مبنایی برای انتظام بخشی به زندگی است. به عبارت دیگر ساعت تجلی ریتم زندگی و ضرباهنگ مراحل مختلف جریان اجتماعی است. دهخدا در تعریف ساعت، آورده که "دستگاهی است مصنوع که بدان تعیین گذشت زمان کنند و گذشته و مانده روز و شب دانند". در تاریخ بشر انواع مختلفی از ابزارهای زمان سنجی وجود دارد که دقتهای مختلفی هم داشته اند.
نمونه باقر پرهام و نقد سید جواد طباطبایی بر آن / حامد صفاریان آنچه مهم است بازنگری نقادانهای در کارهای انجام شده، اعم از خودی یا غیر خودی، و آمادگی برای کاملتر کردن روش ترجمۀ آثار فلسفی است، با علم به این مطلب که هیچ ترجمهای به معنای مطلق کلمه کامل نخواهد بود و امکان بهترکردن کار همواره وجود خواهد داشت. اصولاً ترجمۀ اثر فلسفی خود تا حدودی از مقولۀ تفکر فلسفی است، یعنی کاری است همواره در راه که همیشه میتواند در جهت کمال بیشتر بازنگریسته شود.
فلسفه عكس1 یكی از رشتههای جدید تفكر فلسفی است كه همارز و همدوره فلسفههای نوینی به شمار میآید كه به فلسفههای موضوعی2 معروف هستند. همان فلسفههایی كه در ایران به غلط به «فلسفههای مضاف» معروف شدند. وظیفه عمده و اساسی فلسفههای موضوعی، بررسی پژوهشگونه یك موضوع تجربی است، اما نه از نظر علمی، بلكه از نظر فلسفی. این بررسی و پژوهش بیشتر برای شناخت، تحلیل و بررسی پیش فرضها، مبانی متافیزیكال و قواعد متدولوژیكال و روششناختی همان موضوع و سپس نقد آنها انجام میشود. مقدمترین فلسفه موضوعی در جهان (و در ایران ) فلسفه علم3 بوده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید