تاریخ معاصر ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب، شاهد تحریفهایی پیرامون برخی تحولات و رخدادهای سیاسی مهم تاریخی است. از آن جمله، موضوعات زندگی و سرنوشت محمدرضا پهلوی است. کمتر جنبهای از زندگی فردی و غیرفردی شاه سابق را میتوان سراغ گرفت که آنچه پیرامون آن در هیبت ثبت و ضبط تاریخی درآمده بیطرفانه بوده باشد. از جمله سرنوشت وی در دوران انقلاب و سرانجام خروج او از کشور در ۲۶ دی ماه سال ۵۷ و نهایتا مرگ وی در تیر ماه سال ۵۹ است.
پرسش از رابطه و نسبت انقلاب ايران با مدرنيته يكي از مسائل بحثبرانگيز در ادبيات مطرح پيرامون انقلاب ايران است. ديدگاههاي موجود در اين باره را دست كم درسه مورد ميتوان جاي داد: مدرن يا پيشرو (progressive)، محافظهكار يا پسرو (regressive) و پستمدرن.
در زبان هر روزی کنونی که عین زبان مؤسسات بزرگ تبلیغاتی یا تحت تأثیر و نفوذ آن است تعبیر انقلاب اسلامی جدی گرفته نمیشود، نه اینکه قدرتمندان و سوداگران سیاست و بازار جهانی از انقلاب اسلامی به وحشت نیفتاده باشند، آنها از این انقلاب بسیار ترسیدهاند و نگران بسط آنند، معذلک از حقیقت انقلاب اسلامی رو میگردانند و صفت اسلامی انقلاب برای ایشان چیزی بیش از صرف لفظ نیست. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ترس در دل قدرتمندان و سوداگران جهانی انداخته است بدون اینکه عقل اینان به حقیقت انقلاب راه برده باشد. گسیختگی رشته ارتباط عقل و احساس هم نشانه خوبی نیست و در عصر ما غالباً حکایت از گسسته خردی یا ورشکستگی در عقل میکند. انقلاب اسلامی و پرفروغتر شدن خورشید منیر اسلام با افول ماه مستنیر عقل و خرد شیطانی و استکباری غرب مقارن شده است و این درست همان چیزی است که به نظر متولیان فرهنگ متجدد و معتادان به عادات روشنفکری و مطلقانگاران رسوم غربی ادعایی واهی مینماید. متصدیان نظام ظلم و جور حاکم بر عالم اثر انقلاب اسلامی را در لرزش پایههای قدرت و استیلای خود حس میکنند اما آن را یک امر عارضی و زودگذر میدانند و خیال میکنند که میتوانند و باید به نحوی آن را براندازند. اینها و تمام کسانی که در وضع ایشان بسر میبرند هر هفتهای که آغاز میکنند در محاسبات و پیشبینیهای آخر هفته خود احیانا سقوط دولت اسلامی ایران را هم میگنجانند.
توضیح دبا: بحث دربارۀ هویت ملی و اقوام ایرانی به جهات عدیده واجد اهمیت مخصوص است. از محققان و صاحب نظران تقاضا می شود در این زمینه به بحث و تحقیق بپردازد و مقالات خود را برای انتشار در این صفحه ارسال فرمایید. امیدواریم نوشتۀ حاضر انگیزه ای برای دیگر محققان برای اظهار نظر تلقی گردد.
بارش برف أخیر که مصادف با ایام پیروزی درخشان تیم مذاکرهکننده ایرانی با طرفهای پنج به اضافه یک است به فال نیک میگیرم و بعد از نحوست هشتسالۀ گذشته آن را شگون روحانی که از الطاف الهی است مینامم. اکنون تیم شایستۀ سیاسی و تیم قدرتمند اقتصادی دولت یازدهم چنان برای ترمیم ویرانیها و برای سازندگی و برای قراردادن قطار جمهوری اسلامی روی ریل معقول و طبیعی خود به پا خاسته است که نه فقط امید را در همۀ مردم ایران زنده کرده بلکه افسردگی آنان را به نشاط تبدیل کرده و فضای پرجوش و خروشی به وجود آورده است.
نگاهی به سیره و سخنان امام حسن عسکری(ع)به مناسبت 8 ربیع الثانی سالروز ولادت باسعادت ایشان امام حسن عسکری علیهالسلام در حالیکه کودک چند ساله بود همراه پدر بزرگوارش امام هادی علیهالسلام به اجبار از سوی حکومت وقت به سامرا برده شد و تا آخر عمر شریفش امکان بازگشت به مدینه برای آن حضرت فراهم نشد. لذا معروف و مسلم این است که امام عسکری(ع) حج خانه خدا را نتوانستهاند به جای آورند؛ از این روی بسیاری از شیعیان حج مستحبی خود را به نیت امام حسن عسکری(ع) به جا میآوردند.
بر اساس گزارش یکی از سایتهای نزدیک به آقای مصباحیزدی، ایشان روز چهارشنبه در قم در رابطه با مسایل جاری کشور سخنانی ایراد کردهاند که قابلتامل است. اول ایشان مانند هر شهروندی حق دارد که از سیاستهای جاری کشور انتقاد کند و از باب «النصیحهلائمهالمسلمین» انجام وظیفه کنند. ایکاش این وظیفه دینی در این چندسال گذشته که خسارات زیادی بر کشور وارد شد انجام میگرفت و نیز باید به آقای مصباح حق داد که عنوان کند، مسوولان باید انتقادپذیر باشند و منتقدان خود را به کمسوادی متهم نکنند، اما لغزشها و ضعفهایی را که در این درسهای اخلاق ایشان نهفته است نباید از نظر دور داشت و بهاصطلاح سخنان ایشان را زیر تیغ نقد گذاشت. آقای مصباح دولت را «فریبخورده آمریکا» میداند که بهخاطر چنددلار خود را گول زده است. باید از ایشان پرسید بر اساس کدام معیار و میزان، دولت ایران در قرارداد ژنو فریب دولتهای بزرگ را خورده است؟ دستگاه دیپلماسی کشور را متهمکردن آن هم از یک عالم دینی، هزینه بالایی ایجاد میکند و از سویی کاری که در این قرارداد صورت گرفت مورد تایید رهبری و بسیاری از متفکران و سیاستمداران کشور بود.
میرزا محمد حسین فرزند عبدالرحیم در شهر تاریخی نائین- در سال 1273 یا 1277 قمری بنا بر اختلاف اعیان الشیعه محسن الامین و نقباء البشر آغا بزرگ تهرانی به دنیا آمد.
[این مقاله نخستین بار در مهرنامه (شمارهیِ ١١،١٣٩٠) نشر یافته، اما کوششِ من برایِ پروردن و گسترشِ آن سببِ ویرایشِ چند بارهیِ آن شد. ویراستِ دوّم در نگاهِ نو (شمارهی ٩٢، ١٣٩٠)، ویراستِ سوّمِ در وبلاگِ جُستار. و این ویراستِ چهارمِ آن است که در شمارهیِ پنجمِ مجلهی اندیشهیِ پویا، دی و بهمنِ ١٣٩١ در تهران منتشر شده است.] سدهیِ شانزدهم روزگارِ شگرفي ست که در آن چیزي به نام اروپا و تمدنِ اروپایی با قدرت و شکوهي بیمانند از دلِ جهانِ قرونِ وسطایی زاده میشود. نیروهایي که از سدهیِ دوازدهم رفته-رفته بر هم انباشته شده و از سدهیِ چهاردهم با رنسانسِ ایتالیا سخت فشردهتر شده بودند، در این سده نیرویِ زایایِ خود را از سویي در شکافتنِ سینهیِ اقیانوسها به دستِ دریانوردانِ بیباک و ماجراجو نمایان میکرد، که در پیِ یافتنِ «سرزمینهایِ ناشناخته» بودند و، از سویِ دیگر، در جنب-و-جوشِ شگرفِ نقاشان در هنرآوری با شگردهایِ تازهیِ نمایشِ چشمانداز، و نیز فهمِ نویافتهیِ علمی بر بنیادِ مشاهده و تجربه، و ذهنِ کنجکاو در پیِ هر گونه کشف و اختراع. در این دوران بود که اروپا این نام را به خود گرفت و به «اروپایی» بودنِ خود در برابرِ دیگر تمدنها و فرهنگهایِ بشری آگاه شد. اروپاییانِ خطرپیشهیِ دریانورد و زمیننورد، در پیِ کشفِ هرآنچه دیدنی و یافتنی و بهچنگآوردنی بود، کرهیِ زمین را در دریا و خشکی میپیمودند. پیشاهنگیِ ماجراجویانِ اروپایی در شکافتنِ سینهیِ اقیانوسها و پیمودنِ قارههایِ دیگر و دستاندازیهایِ استعمارگرانه، از جمله، سببِ کشفِ دیگر فرهنگها و تمدنها شد، و از آن جا رشدِ هشیاری به تاریخ و فرهنگِ «اروپاییِ» خود و احساسِ سرفرازی از آن و برتریِ خود بر دیگران. در این پهنهیِ تازهیِ جنگِ قدرت بود که دولت-ملتهایِ نوخاستهیِ اروپایی، بریتانیا و فرانسه و هلند و اسپانیا و پرتقال، بر سرِ سروری بر اقیانوسها و سرزمینهایِ نویافته به رقابت و ستیز برخاستند. همچنین، در همین دوران بود که مشاهدهگریهایِ جهانگردانه در بارهیِ شگفتیهایِ زندگانیها و فرهنگهایِ بشری در این سو و آن سویِ عالم و همسنجیِ آنها زمینهیِ پیدایش و پرورشِ علومِ انسانی را نیز فراهم کرد.
اول آنكه، ازهرگونه قدمي، ولو كوچك، در راه گسترش فضاي باز بايد دفاع كرد. اما ملاك ما صرفا اقدامات است نه اظهارات. دوم آنكه منطق حكم ميكند بپذيريم مهمتر از بازگشت، حفظ همه دوستداران ايران، به ويژه نخبگان شرافتمندي است كه با وجود تمامي سختيها، نخواسته يا نتوانستهاند، بروند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید