صفحه اصلی / مقالات / عزاداری /

فهرست مطالب

عزاداری


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

در ماسوله، در شب دوم تا پنجم مراسم اسب و زین‌گردانی در محله‌ها و شربت‌دادن به مردم اجرا می‌شود. در شب ششم به یاد حضرت عباس (ع)، تشتی را که روی آن با پارچه‌ای سیاه پوشانده شده است، در محله‌ها به گردش درمی‌آورند و ضمن آن، نذورات مردم را جمع‌آوری می‌کنند. در روز هفتم، مراسم علم‌گیری یا طوق‌بندی برگزار می‌شود؛ بدین‌ترتیب‌که ابتدا علم همۀ مسجدهای ماسوله را به مسجد جامع می‌آورند و سپس از هر مسجد هیئتی عزادار به مسجد جامع می‌رود و مقابل در آن مسجد ضمن نوحه‌خوانی و سینه‌زنی، علم مسجد خود را از امام جماعت مسجد جامع تحویل می‌گیرند و به مسجد خود بازمی‌گردانند. 
در هشتپر یک هفته پیش از فرارسیدن ماه محرم، سران مذهبی و مسئولان هیئتها هر شب به مسجد حسینیه می‌روند و در استقبال از ماه محرم ضمن برنامه‌ریزی برای ایام سوگواری، عزاداری می‌کنند؛ این مراسم موسوم بـه هفته‌خوانی است. در نواحی لیسار و خطبه‌سرا، نگهداری از تشت محرم هر مسجد به‌طور دائم و حتى موروثی بر عهدۀ شخصی خاص است و آن شخص یک شب قبل از آغاز محرم در خانۀ خود سفرۀ احسان می‌گسترد و همۀ اهالی محل را به اطعام دعوت می‌کند. پس از اطعام، همۀ مدعوین در شکل یک هیئت عزادار مراسم تشت‌گردانی را اجرا می‌کنند. باتوجه‌به اینکه در مناطق اسالم، گرگانرود و لیسار تا نزدیک آستارا حدود نیمی از اهالی سنی‌مذهب‌اند و مساجد ویژۀ خود را دارند، در دهۀ محرم هر شب در آن مساجد نیز مراسم احسان و سوگواری به‌شیوۀ خاص اهل سنت برگزار می‌شود (عبدلی، 42). 
در استان ایلام، با برافراشتن بیرقهای سبز، سرخ و سیاه بر بام منازل، سردر مساجد و مغازه‌ها، فرارسیدن ایام محرم را خبر می‌دهند و مردم آماده می‌شوند تا با شکوه هرچه تمام‌تر مراسم عـزاداری سالار شهیدان را برگـزار کنند. چهل‌منبر، تعزیه‌خوانی، سقانمودن طفلان و کودکان، گِل‌گرفتن، گهواره‌بستن، و نذری‌دادن از جملۀ سنتهای رایج عزاداری است. پیشاپیش دسته‌های عزاداری چلچراغ حمل می‌کنند که شامل 30 تا 40 چراغ توری است که به‌شکلی منظم روی پایه‌ای مثلثی‌شکل از جنس چوب یا فلز سوار می‌شوند و مانند علم‌داران افرادی به‌نوبت آن را حمل می‌کنند. 
در لرستان، به‌جز برپایی مجالس و تکایا، سینه‌زنی و زنجیرزنی، رسم مخصوصی دارند که از دیرباز تا کنون در روز عاشورا انجام می‌شود و آن اجرای آیین چمر یا مراسم گِل‌گیران / خره‌گیری در صبـح عاشورا ست. در آنجا، بـا ساز و دهـل آهنگی غم‌انگیز با ریتمی محزون نواختـه می‌شود که بـه چمریونه شهرت دارد (نک‍ : ه‍ د، چمر). 
در بروجرد، افزون‌بر سوگواریهای مشابه در نقاط مختلف کشور، مراسم علم‌بندان و چهل‌منبر نیز برگزار می‌شود؛ اما گل‌گیران از رسوم اختصاصی آنها ست. مراسم عزاداری مردم بروجرد تا ظهر ادامه دارد و درنهایت با رسمی به نام طوق‌اشگس (علم‌شکست) به پایان می‌رسد. قسمتهای مختلف علمی را که تا ظهر عاشورا حمل شده است، در پایان ظهر عاشورا به نشانۀ افتادن علم حضرت عباس (ع)، از هم جدا می‌کنند که دراصطلاح به این عمل طوق‌اشگس می‌گویند. عزاداری در خانۀ آیت‌الله بروجردی موسوم به خانۀ «آقا» سالها ست که در بروجرد برگزار می‌شود.
در یاسوج، نماد‌هایی از کربلا و قبر شش‌گوشۀ علی‌اکبر (ع) ساخته‌شده ‌از آلومینیوم و چوب با نصب لامپهایی به رنگهای مختلف بر روی پایه‌های فلزی، در شهر گردانده می‌شود و سیاه‌چادرهایی که با پارچه‌های سبز و سیاه پوشیده شده است، برپا، و هر شب در این سیاه‌چادرها، خار و خاشاکی به آتش کشیده می‌شود که بیانگر گوشه‌هایی از صحنۀ کربلا و اسارت حضرت زینب و امام سجاد (ع) است.
 


در استان مرکزی، تعزیه‌خوانی از شیوه‌های ویژه و رایج‌تر سوگواری است که در این استان پس از دهۀ اول محرم و در ماه صفر در برخی مساجد و منازل به‌صورت ثابت برپا می‌گردد. در یزد، آیین نخل‌بندی و نخل‌گردانی رایج‌تر و مشهورتر از شهرهای دیگر است (نک‍ : ه‍ د، نخل‌گردانی). این عمل باتوجه‌به بزرگی و سنگینی نخل، کاری پرمشقت است و دهها مرد پرقدرت باید آن را حمل کنند. راه‌اندازی دسته‌های سقا و کتل‌بستن نیز از دیگر مراسم رایج در یزد است.
در خراسان جنوبی، مراسم سوگواری امام حسین (ع) از اول محرم آغاز می‌شود و اوج آن نهم و دهم محرم است که با سینه‌زنی، زنجیرزنی، علم و کتل‌کشی، و تهیۀ سفره‌های نذری همراه است. نخل‌گردانی و مشعل‌گردانی از آیینهای سنتی خاص این منطقه است که به شکل ویژه‌ای اجرا می‌شود. در روستاهای خور و ابرکوه، مشعل‌گردانی رایج‌تر است.
رسم بیل‌زنی نیز از دیگر آیینهای ویژۀ مراسم سوگواری است. این رسم در هیچ‌یک از شهرهای دیگر ایران به چشم نمی‌خورد و تنها سالی یک بار، در ظهر عاشورا در منطقۀ خوسف خراسان جنوبی انجام می‌شود.
هفت‌منبر نیز رسم دیگری است که زنان در غروب روز تاسوعا، انجام می‌دهند و در 7 منبر، مسجد، حسینیه و یا منزل شمع روشن می‌کنند؛ بدین‌ترتیب‌که نزدیک غروب آفتاب به این اماکن می‌روند، نیت کرده، شمع روشن می‌کنند و داخل سینی می‌گذارند و بعد نذورات خود از قبیل خرما، شیرینی و پول را داخل تشت می‌اندازند و منبر را زیارت می‌کنند و به مکان دیگر می‌روند.
در تبریز از چند روز قبل از آغاز ماه محرم در بازار بزرگ و قدیم شهر، مراسم عزاداری با شور و شوق خاصی برپا می‌شود. پوشیدن لباس سیاه گاه تا روز اربعین ادامه می‌یابد و برخی دستارهای سیاه بسته‌شده به سرشان را تا سوم امام نگه می‌دارند. برخی هنگام عزاداری پیراهنی بلند تا پایین زانو بر تن می‌کنند و برخی حتى نوعی دامن سیاه را به همراه پیراهن سیاه مردانه می‌پوشند. فریادهای شاخسی واخسی، حیدر صفدر، حسینیم وای حسینیم وای، مظلوم اولن حسین وای و جز اینها از تمامی نقاط شهر به گوش می‌رسد و اکثر مراسم عزاداری روزهای اول تا هشتم محرم در شب انجام می‌پذیرد و در روزهای تاسوعا و عاشورا این مراسم در روز نیز برپا ست. در تبریز سینه‌زنی و زنجیرزنی متداول است. در مقابل هریک از این دستجات نیز علمهایی به‌عنوان معرف دستۀ عزاداری و محلۀ مربوط به آنان حمل می‌شود. برخی از این علمها از قدمت تاریخی برخوردارند («تبریز ... »، 11). تیمچۀ مظفریه، قلب تپندۀ بازار، مرکز عزاداریها است. مراسم سنتی «پولکه» در واپسین روزهای دهۀ نخست ماه محرم با شکوهی هرچه تمام، در بخشهایی از جنوب استان آذربایجان شرقی برگزار می‌شود. این مراسم در مناطقی چون روستاهای شهرستان عجبشیر (مانند شیشوان و هروان) و شهرستان بناب، با شور و شوق خاصی برپا می‌شود (همانجا).
در الویر، از توابع ساوه، پیرو سنتی کهن در ایام دهۀ عاشورا مردم به 3 دسته تقسیم می‌شوند. عده‌ای به قهوه‌خانه، گروهی به سقاخانه و دسته‌ای هم به حسین‌خانه، تعلق دارند. علما و خوانین محل در قهوه‌خانه، سادات در سقاخانه، و شبیه‌سازان و ناظمان تکیه منسوب به حسین‌خانه‌اند. قهوه‌خانه‌ایها به مردم چای می‌دهند. سقاخانه‌ایها مسئول رساندن آب خنک با کوزه و کاسۀ مسی‌اند. کلاه‌خود، زره، نیزه، خنجر، شمشیر، لباسهای گوناگون، سپر، گرز و وسایل دیگر تعزیه‌خوانی و شبیه‌سازی در اختیار حسین‌خانه است (انجوی، جشنها ... ، 2 / 110).
بین شاهسونهای خیاو یا مشکین‌شهر چنین معمول است که از همان روزهای اول محرم، یک روحانی برای هر اوبا / اوبه مشخص می‌شود. در هر اوبا، یک تن داوطلبانه آلاچیق خود را خالی می‌کند، جلو آن علمی به نام «حسین‌علمی» به زمین می‌کارد و زنهای شاهسون دستمالهای رنگین و «شده» بر چوب علم می‌بندند و هر روز زیارتش می‌کنند. آلاچیقی را که جلو آن علم زده باشند، مسجد می‌نامند. ملا نیز در 3 نوبت، صبح و ظهر و شب در مسجد روضه می‌خواند و اهل اوبا عزاداری می‌کنند. 5 یا 6 تن از اهل اوبا سیـاه می‌پوشند و روزی یکی ـ دو ساعت بالای تپه‌ها یـا در کمرکش کوهی زنجیر می‌زنند. کسی که آلاچیقش مسجد شده است، هر روز گوسفندی سر می‌برد و برای اهل اوبا شام و نهار تهیه می‌کند (ساعدی، 148- 149).
در بیجار کردستان، یکی از شیوه‌های سنتی عزاداری مراسم «گِل‌گیران» در روز عاشورا ست. عزاداران و سوگواران امام حسین (ع) با حرکت دسته‌های عزاداری گِل را به سر و صورت و تمام اعضای بدن خود می‌مالند و با دسته‌ها حرکت می‌کنند.
در سیستان و بلوچستان باوجود جمعیت زیاد اهل سنت، نوحه‌خوانی، سینه‌زنی، زنجیرزنی و تعزیه‌خوانی مرسوم است. پخت حلیم و شله‌زرد، امتناع مردم از پخت غذا در 3 روز قبل از عاشورا، پشت‌بام رفتن ریش‌سفیدان و تلاوت قرآن و ذکر دعا برای اعلام رسیدن ماه محرم، و برگزاری مجالس روضه و عزاداری در منازل از جملۀ اعمال مردم در این ایام است. در بلوچستـان، اهـل تسنـن خـود را در سوگ امـام حسین (ع) سهیم می‌دانند و برنامه‌های وعظ و سخنرانی در محافل مذهبی دارند. زنان نیز کارهایی مانند حصیربافی و سوزن‌دوزی را تعطیل می‌کنند. بسیاری از اهل تسنن روزهای تاسوعا و عاشورا روزه می‌گیرند؛ آنها بر این باورند که گرفتن روزه در این ایام اجر و ثواب بسیاری دارد. زنان پاکستانی مقیم چابهار نیز در دهۀ اول محرم، با نوحه‌خوانی و برپایی آیینهای ویژه به سوگواری پرداخته، در شب تاسوعا با بستن حجلۀ قاسم به عزاداری می‌پردازند.

ترکیب عزاداران

به‌طورکلی، مهم‌ترین ویژگی سوگواریها جنبۀ عمومی و توده‌ای بودن آن است و شرکت‌کنندگان با هر عقیده و مرامی در آن حضور دارند و از کارگر و کارفرما، سیاست‌مدار و ارتشی، و کارمند و بازاری و روحانی گرفته تا خردسال و بزرگ‌سال، زن و مرد، و ضعیف‌الایمان و متعصب و حتى گاه غیرمسلمان در آن شرکت می‌کنند؛ همچنین، برای شرکت در برگزاری مراسم سوگواری میان شیعه و سنی هیچ انحصار جنسیتی، طبقاتی، مذهبی و نژادی‌ای وجود ندارد.
به حضور پادشاهان قاجار پیش از این و در پیشینۀ تاریخی اشاره‌هایی صورت گرفت. یکی از اروپاییانی که در دورۀ قاجار در تهران بوده است، ضمن شرح مجالس عزاداری می‌نویسد که صدراعظم پیوسته گریه می‌کرد و امین‌الدوله چهره‌اش را با دو دست پوشانیده بود و با صدای بلند می‌نالید. عده‌ای هم به‌طور واقعی اشک می‌ریختند. خود شاه همیشه در آیینهای سوگواری گریه می‌کرد (موریه، 1 / 233-234)؛ حتى پهلوی اول نیـز چنان‌که گفتـه شد، در ابتدای کار خود، با پای برهنه و با گل‌مالیدن به سر خود به همراه نظامیان در سوگواریهای محرم شرکت می‌کرد (سالور، 8 / 6506). این‌گونه حضور سیاست‌مداران در سوگواریها باعث می‌شد که در مراسم از آنها تقدیر شود. معمولاً روضه‌خوانها و مداحان در پایان سخنـان خـود برای پادشاهان دعـا می‌کردند و سپس پایین می‌آمدند (مستوفی، 1 / 294). 
یکی از پژوهشگران دربارۀ حضور اعیان، رجال و بزرگان سرشناس تهران در سوگواریهای محرم می‌نویسد که این اشخاص به‌منظور نشان‌دادن مراتب ارادت به اهل‌بیت (ع) و احتمالاً با هدف تظاهر، خود مجالس مفصلی در خانه‌های بزرگ یـا تکیه‌های مهم شهر برپا می‌کردند و حتى برای کشاندن مردم به این مجالس میان مردم پول توزیع می‌کردند (نجمی، 265-266). افزون‌بر این گروه، نظامیان نیز در سوگواریهای محرم شرکت می‌کردند. کلنل کاساکوفسکی گزارشی مشروح از حضور نظامیان در سوگواریهای سال 1275 ق / 1896 م ارائه داده است (ص 104-105). این رفتار در شهرستانها نیز رایج بوده است؛ برای نمونه در بیرجند در مراسم روز عاشورا همۀ امرا، حکام، روحانیان، نظامیان ردۀ بالا، تجار و بزرگان شهر با پای برهنه و سر گل‌مالیده شرکت می‌کردند. در روز تاسوعا نیز هیئتها به اتفاق مردم به پادگانها می‌رفتند و همراه با نظامیان به عزاداری می‌پرداختند. نظامیان نیز با نواختن قطعات مهیج و اندوهناک بر تأثر مردم می‌افزودند (بهنیا، 273-274). نیز گروههایی از مردم که چندان پایبند مسائل دینی نبودند، در سوگواریها شرکت می‌کردند. عین‌السلطنه سالور در خاطرات خود از محرم سال 1301 ش از حضور اشخاصی در عزاداریها یاد می‌کند که در روزهای عادی «فکل و کروات آنها چشم را خیره می‌کند»، اما در ایام عزاداری محرم به سر و سینه می‌زنند، اشک می‌ریزند، مثل آحاد مردم در مجالس عزا و روضه ناله می‌کنند، یا حسین یا حسین می‌گویند و شب عاشورا پای برهنه راه می‌روند (8 / 6506-6507).
افزون‌بر این سوگواریها باید به حضور داش‌مشدیها اشاره کرد که افزون‌بر شکل‌دادن هیئتها، در علامت‌کشی، علم‌داری، تابوت‌کشی و نخل‌گردانی نیز نقش اصلی را داشتند. سنگینی حمل علامتهای بزرگ چندین‌تیغه‌ای و تابوتهای تمثیلی را فقط همین پهلوانان با نیروی عشق و شور و شوق به قطب جوانمردان، حضرت امیر و سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) می‌توانستند تحمل کنند (بلوکباشی، نخل‌گردانی، 21-22)؛ اما درهرحال، جمعیت اصلی را ازلحاظ طبقاتی، اقشار متوسط جامعه و فرودستان تشکیل می‌دهند. 
جنبۀ دیگر عمومی‌بودن سوگواریهای محرم و البته همۀ سوگواریهای مذهبی در ایران، حضور فعال زنان در این مراسم است. اسناد و گزارشهایی که از دورۀ صفوی به‌این‌سو وجود دارد، این حضور را تأیید می‌کند. اینکه آقاجمال خوانساری با طنز حضور زنان در مراسمی با فاصلۀ حتى یک فرسخ را واجب دانسته است، تأییدی بر وقوع این موضوع است (ص 43). در دورۀ قاجار نیز اسناد فراوانی به این حضور اشاره کرده‌اند. عین‌السلطنه سالور در خاطرات خویش آورده است: «از صبح جمعیت زن آمده بود. روز هفتم که اهل تعزیه را شماره کردند، 500‘ 3 نفر زن آمده بود، قریب 600-700 نفر مرد بود» (1 / 385). وی در موضعی دیگر می‌نویسد که دو سمت خیابان، جلو مغازه‌ها و پشت‌بامها همه زن بودند، گویی که خیابان را با زن فرش کرده بودند (8 / 6501). شبیه این گزارش در خاطرات مستوفی نیز آمده است (1 / 293-297؛ نیز نک‍ : بنجامین، 298؛ معیرالممالک، 66-67).
حضور زنان محدود به تماشای مراسم نمی‌شد. آنها در پخت‌وپز و آماده‌کردن نذریها، رساندن آن به مسجدها و تکیه‌ها و تقسیم غذا نیز نقش فعال داشتند (دانای علمی، 254). افزون‌بر این، زنان از گذشته تا کنون، مراسم خاص خود را نیز برگزار کرده‌اند. مونس‌الدوله از اجرای تعزیه‌ای زنانه گزارش می‌دهد که همۀ شبیه‌خوانها زن بودند و با روی باز شبیه‌خوانی می‌کرده‌اند؛ البته تماشاگران نیز بی‌استثنا زن بوده‌اند. او ضمن شرح جزئیات شبیه‌خوانی زنانه، شیوۀ لباس پوشیدن آنها و چگونگی نوحه‌خوانی و جز اینها اضافه می‌کند که گاه از شهرهای دور برای دیدن این تعزیه می‌آمدند (ص 96-106). نمونۀ دیگر مراسم عروسی قاسم است که در بیشتر نقاط ایران مراسمی زنانه است (نک‍ : ه‍ د، عروسی قاسم). آیین چائینه در ایلام که اعراب خوزستان به آن لطمیه می‌گویند نیز آیینی زنانه است. نمایشی‌ترین چائینه در ایلام چائینۀ قاسم است (همانجا). در بوشهر نیز مراسم ویژۀ علی‌اصغر (ع)، مراسمی زنانه است. زنان بوشهر در 10 شب اول محرم مراسمی برپا می‌کنند و در وسط مجلس گهواره‌ای چوبی می‌گذارند؛ نوحه‌خوان زن تندیسی را که شبیه علی‌اصغر (ع) است، بر بالای دست این‌سو و آن‌سو تکان می‌دهد و لالایی می‌خواند (جهازی، 62).

 

صفحه 1 از14

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: