صفحه اصلی / مقالات / عزاداری /

فهرست مطالب

عزاداری


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

دورۀ افشاریه و زندیه

از عزاداری در دورۀ افشاریه (1148-1210 ق / 1735-1795 م) گزارشهای روشنی به دست نیامده است؛ به‌ویژه آنکه نادر (تهماسب‌قلی خان) در پی جنگهای ملالت‌بار 200سالۀ دو امپراتوری عثمانی و صفویه به قدرت رسیده بود. او ریشۀ این جنگها و زیانهای بی‌شمار را در اختلافات مذهبی می‌دانست و سوگواریهای عاشورا را دامن‌زدن به جنگ شیعه و سنی می‌پنداشت؛ ازاین‌رو، در 1154 ق / 1741 م وی در فرمانی، دستور منع سوگواریهای عاشورا را صادر نمود. متن فرمان نـادر را نویسندۀ عالم‌آرای نادری نقل کرده است (محمدکاظم، 3 / 982-983).
زمانی‌که از نادر خواستند پادشاهی را بر عهده گیرد، وی 5 شرط تعیین کرد و ازجمله گفت: آنکه عمر، عثمان و ابوبکر را لعن و سب نکنید و در مجالس پرشوری که به مناسبت مرگ حسین (ع) برپا می‌شود، شرکت نجویید و ازآنجاکه در نتیجۀ اختلاف بین شیعی و سنی خون بسیار ریخته شده است، مجمعی از علما را تشکیل دهید تا این اختلافات را که به عقیدۀ من مهم نیست، برطرف کنند (هنوی، 156-157). در جهانگشای نادری این 5 شرط ذکر است (استرابادی، 388-392).
از گزارش سیاحان چنین برمی‌آید که در دورۀ زندیه مجالس عزاداری به‌شکل ساده‌تری برگزار می‌شده است. فرانکلین (1202 ق / 1787 م) می‌نویسد: از روز اول محرم آخوندها و پیش‌نمازها به منبر می‌روند و به ذکر واقعه و شرح زندگی و اعمال حضرت علی (ع) و پسرانش حسن و حسین (ع) می‌پردازند و مصیبت وارده بر امام حسین (ع) را بازگو می‌کنند. عزاداری با صدای موقر، آرام و محزونی شروع می‌شود و به‌راستی تأثیری عمیق بر مردم می‌گذارد. بین دو نوحه‌خوانی، مردم با دستهای خود محکم به سینه‌هایشان می‌کوبند و درعین‌حال گریه می‌کنند و جملاتی نظیر «وای حسین» و «حیف از حسین» را ادا می‌کنند. قسمتهایی از واقعه نیز به شعر است که با آهنگ محزونی خوانده می‌شود (ص 72). از گزارش او چنین برمی‌آید که در آن روزگار در دهۀ اول محرم، هر روز بخشی از واقعۀ کربلا به‌صورت تعزیه نمایش داده می‌شده است. سرسی، سفیر روسیه، که در سالهای 1255-1256 ق / 1839-1840 م، در ایران حضور داشته نیز گزارشی از این عزاداریها را ارائه داده است (ص 158).
بِل، که در 1310 ق / 1892 م، هنگام برگزاری مراسم عزاداری محرم در یکی از روستاهای قزوین بوده، دربارۀ این مراسم نوشته است: در ابتدا گروهی از پسربچه‌ها که تا کمر لخت بودند، دور نوحه‌خوان سبزپوشی جست‌وخیز می‌کردند. به دنبال آنها، مردان علم‌دار بودند که علمهای دهکده را حمل می‌کردند. میله‌های بلندی که بر بالایشان مهره‌ها، پارچه‌ها و نوارهای ابریشمی رنگارنگ و تزیینات عجیب دیگری نصب شده بود و در پی آنها، مرثیه‌خوان و گروه دیگری از مردان می‌آمدند که یقۀ لباسهایشان را پاره کرده بودند و به سینه و پیشانی می‌زدند و نام امام را با هماهنگی یکنواخت تکرار می‌کردند که با گریه‌ها و شیونهایشان همراه بود (ص 41-47).

دورۀ قاجاریه

برخلاف دوره‌های افشاریه و زندیه که کوتاه بودند، دورۀ قاجاریه به‌سبب طولانی‌بودن (1210-1344 ق / 1795-1925 م)، دوره‌ای پرماجرا بود و جزئیات فراوانی از رخدادهای این دوره، ازجمله دربارۀ سوگواریها گزارش و ثبت شده است. فتحعلی شاه دیوان شعری دارد که در آن مرثیه‌هایی دربارۀ امام حسین (ع) سروده است (ص 159- 168). ناصرالدین شاه نیز که طولانی‌ترین سلطنت را (50 سال) در میان سلاطین قاجار داشت، خود در سوگواریهای محرم شرکت می‌کرد و مراسمی نیز از سوی وی برگزار می‌گردید. او هم مانند فتحعلی شاه، دیوان شعری دارد که بخشی از آن در رثای امام حسین (ع) و شهدای کربلا ست (ص 33-35).
همسر سفیرمختار انگلیس در ایران در نخستین سالهای سلطنتِ ناصرالدین شاه، نوشته است: در این دهه در بازار و در دیگر اماکن عمومی، پرده‌های سیاه به در و دیوار می‌آویزند و بسیاری از مردم لباس سیاه می‌پوشند، به‌طوری‌که تغییر شکل در کوچه و بازار کاملاً مشهود است. اندرون منازل اندوه‌بار و غمناک می‌شود. شمایل حسین (ع) را بر سردر بسیاری از مغازه‌ها می‌آویزند. در این مدت ازدواج و یا مراسم جشن و سرور به هیچ‌وجه برگزار نمی‌شود و این 10 روز با راه‌افتادن دسته‌ها و مراسمی کاملاً هیجان‌انگیز پایان می‌پذیرد که طی آن مردان بعد از رسیدن به اوج هیجان و یا خلسه، خود را می‌زنند و یا با قمه و زنجیر خود را مجروح می‌کنند، تا آنجاکه هر سال چند نفری به‌سبب جراحات وارده جان می‌سپارند. در این 10 روز مجالس بسیاری برگزار می‌شود و هر شب سر و صدا افزایش می‌یابد و گریه و زاری تا آخرین ساعات شب به گوش می‌رسد؛ به‌طوری‌که در این حال زندگی در شهرهای بزرگ سخت تحمل‌ناپذیر می‌شود (شیل، 189-190). مظفرالدین شاه نیز به تعزیه و روضه‌خوانی رغبت بسیار، و نسبت به روحانیون احترام و اعتقاد فراوان داشت و در مجالس روضه‌خوانی، بی‌اختیار می‌گریست (ملک‌زاده، 1 / 113-114). در دورۀ قاجاریه، عزاداری برای امام حسین (ع) رونق بسیار یافت و افزون‌بر توسعۀ عزاداری و شرکت همۀ قشرها و گروهها در مراسم، شیوه‌های نوینی در عزاداری پدید آمد که در عصر صفویه وجود نداشت.

دورۀ پهلوی

رضا خان تا پیش از سلطنت، مانند شاهان قاجار در مراسم سوگواری حضور می‌یافت. عین‌السلطنه سالور در خاطرات روز 12 محرم 1341 ق / 12 شهریور 1301 ش، نوشته است: «دستجات بزرگ که اسب و یدک داشتند، همه از سمت توپخانه آمده، می‌گذشتند و می‌رفتند بازار. یکی از این دستجات طفلان مسلم درست کرده بودند. یک مردک نتراشیدۀ نخراشیده هم زره و کلاه‌خود نموده و شمشیر و سپر هیکل نموده، حارث شده بود. چند ترکه دست گرفته و طفلان مسلم را چوب‌کاری می‌کرد. جلوی سردار سپه چوبها را شدیدتر نواخت. یک‌مرتبه سردار از تخت به زیر آمد و به سمت حارث روان شد. حارث به گمان اینکه جایزه خواهد گرفت و از این چوب‌کاریْ سردار خوشش آمده، بنا کرد شدیدترزدن که سردار رسید؛ طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه‌ها را آزاد نمود و آن‌وقت همان چوبها را گرفته و بنا کرد حارث را چوب‌زدن. صدای زنها از هر سمت بلند شد قربـان دستت برویم، قربان چوب‌زدنت برویم. پس از چوب‌کاری رفت و به جای خود جلوس کرد. خدایار خان و محمودآقا خان هم به جاهای خود» (8 / 6502). 
عین‌السلطنه سالور از مراسم قمه‌زنی در حضور سردار سپه نیز گزارش داده است (همانجا)؛ امـا رضاخان پس از نشستن بر تخت سلطنت، سخت‌گیریهایی را نسبت به مناسک مذهبی ازجمله عزاداریهای محرم در پیش گرفت. اسناد زیادی از ممنوعیت راه‌اندازی دسته‌ها در محرم دورۀ پهلوی اول وجود دارد؛ برای نمونه در سند محرمانۀ وزارت داخله، متحدالمال، نمرۀ 3، به تاریخ 28 / 12 / 1314 ش حکومت گلپایگان آمده است: «در ایام سوگواری محرم و صفر راه‌انداختن دستجات ممنوع است. به شهربانیها دستور داده شده در مجالس روضه هم ممکن است صندلی و نیمکت گذاشته که مردم راحت بنشینند، ولی نباید این قسمت تحمیل شود، بلکه تشویق شود که اگر مقتضی بود، استعمال نمایند» (خشونت ... ، 16). 
در دورۀ پهلوی دوم، بـا رواج تعزیـه‌های تفرقه‌انگیـز کوشش می‌شد اختلاف میان مذاهب اسلامی تشدید شود و ازطرفی در رواج تعزیه‌ها بیشتر، به جنبه‌های هنری آن تکیه می‌شد (شریعت‌زاده، 287).

عزاداری در شهرهای مختلف

با نزدیک‌شدن ماه محرم، در همۀ شهرها، هیئتها و سازمان‌دهندگان مراسم عزاداری فعال می‌شوند و به استقبال ماه محرم می‌روند. غبارزدایی از مسجدها، حسینیه‌ها و تکیه‌ها؛ آماده‌کردن وسایل عزاداری مانند علم، علامت (ه‍ م‌م) و نخل (ه‍ د، نخل و نخل‌گردانی)؛ تمیزکردن وسایل نذری از قبیل وسایل پخت‌وپز و وسایل چای‌خوری؛ و آماده‌کردن چادرها از جملۀ این کارها ست. در سیرجان، کسانی که قصد پوشیدن لباس سیاه دارند، پس از عید غدیر آن را آماده می‌کنند؛ زیرا تهیۀ چنین لباسی را پیش از عید غدیر بدشگون می‌دانند و بر این عقیده‌اند که ممکن است کسی از عزیزانشان فوت کند. خانواده‌هایی که مجالس روضه و عزاداری برپا می‌کنند، روی خانه‌های خود، معمولاً در بالاترین قسمت بام، پرچم سیاه نصب، و پس از آن، چادرهای مجالس عزا را برپا می‌کنند. این کار با فریادهای یا حسین و صلوات آغاز می‌شود. پس از اینکه قسمتی از چادر آمادۀ بالابردن شد، شخصی شروع به چوشی (چاووشی) خوانی می‌کند و دیگران با او همراه می‌شوند و فریادهای یا حسین سر می‌دهند و صلوات می‌فرستند. پس از برپایی چادر از طرف بانـی مجلس با شربت گلاب یـا عرق نعنـاع از حاضران پذیرایی می‌شود. این شربت را شربت چادر امام حسین (ع) می‌گویند. در برخی محلات افزون‌بر شربت، آش‌رشته، آبگوشت و تاس‌کباب نیز تهیه، و از حاضران پذیرایی می‌کنند. سیاه‌پوش‌کردن چادر نیز از جملۀ کارهای همین روز است (مؤیدمحسنی، 261-263).
در دستجرد قم از 5 تا 10 روز مانده به محرم، متولیان هر تکیه که به آنها بابای تکیه می‌گفتند، گروهی از نوجوانان را مسئول جمع‌آوری نخ و پارچه می‌کردند. نوجوانان با عبور از محله‌ها و سردادن فریاد «حسین حسین، شهید کربلا حسین» که به آن چاووش می‌گفتند، آمدن محرم را خبر می‌دادند. مردم نیز وسایل لازم را در اختیار آنها قرار می‌دادند (شعاع، 23).
چاووشی‌خوانی در آغاز محرم در مناطق دیگر نیز رایج بود. چاووش‌خوان محرم لبـاسی سفید و بلند می‌پوشید و اگر سید بود، شالی سبز بر کمر می‌بست و اگر عامی بود، شالی سفید می‌بست و پرچم سرخ و سیاه به دست می‌گرفت و شعرهای چاووشی می‌خواند. مراسم چاووشی‌خوانی محرم در بسیاری از شهرهای دیگر ازجمله شاهرود، ندوشن یزد، زفرۀ اصفهان و یزد نیز اجرا می‌شود. نمونه‌ای از شعرهای چاووشی محرم چنین است: «ای آب فرات خاک عالم بر سرت / از بهر حسین چرا نسوزد جگرت / / سوزد جگر حسین برایت / ای کاش به کربلا نمی‌شد گذرت / / ... / / در روضۀ پورنور حسین بن علی / راهی است که راست می‌رود تا به بهشت (شعاع، 42، 44، برای نمونه‌های دیگر از این شعرها، نک‍ : 43-47).
از جملۀ کارهای تدارکاتی دیگر برپاکردن سقاخانه (ه‍ م) یا به‌اصطلاح بستن سقاخانه بود. در اردکان یزد، کار بستن سقاخانه را در هر میدان یک یا چند تن بر عهده می‌گرفتند. وظیفۀ آنها این بود که تمام بدنه و بخش داخلی و زیر سقف سقاخانه را آینه‌بندی، و روی پلهـای آن را نیـز بـا قالیچه فـرش کنند و آینـه بگذارند (طباطبایی، 424-425). در فیروزکوه، گروهی از جوانان با رفتن به در خانه‌ها، مقداری پارچۀ سیاه تهیه می‌کردند، پس از آن ابتدا، وضو می‌گرفتند و سپس دیوارها و ستونهای سقاخانه را سیاه‌پوش می‌کردند. چند تن نیز با دودکردن اسفند، صلوات‌فرستادن، لعن‌کردن یزید و پاشیدن گلاب بر در و دیوار سقاخانه، آنها را همراهی می‌کردند (شعاع، 29). در برخی مناطق، به‌جای سقاخانه، چند تشت آب به همراه چند جام آب‌نوشی می‌گذارند تا مردم و عزاداران درصورت لزوم از آن آب بنوشند (همو، 24).
در ماسوله، آغاز ایام عزاداری در شب اول محرم با اجرای مراسم سنج‌زنی اعلام می‌شود؛ به این ترتیب که در ساعت مشخصی از نخستین شب ماه محرم 4 تن سنج‌زن بر بام 4 مسجد آبادی می‌روند و هم‌زمان شروع به نواختن سنج می‌کنند و این به معنی فراخواندن اهالی برای حضور در مساجد و آغاز مراسم عزاداری است.
در کوملۀ گیلان یکی ـ دو هفته مانده به محرم، دختران جوان، مساجد و بقاع متبرکه را غبارروبی و نیز کفها را گِل‌مالی می‌کردند. بعد از چند روز روی طاقچه‌ها و منبر را گلاب می‌پاشیدند تا بوی نم‌گرفتگی برطرف شود. غروبها قبل از اذان، یکی ـ دو ساعتـی، جوانـان و نوجوانـان دستـۀ سینه‌زنـی بـه راه می‌انداختند و به پیشواز محرم می‌رفتند و این بیت را می‌خواندند: محرم آمد و عیشِ عزا شد / حسین با اهل خود در کربلا شد (شهاب، 179-180).
در سروستان همین که هلال محرم در آسمان پیدا شود، چند علم سیاه و منقوش را بر پشت‌بام عمارت می‌افرازند و طاق و نماهای مساجد را از داخل با پارچه‌های مشکی که اشعار محزون مذهبی بر آنها نوشته شده، می‌پوشانند. در بام بعضی از مساجد هم علم می‌کوبند. پارچه‌های مربع‌شکلی هم که بر آنها الله، محمد (ص)، علی، فاطمه و یا حسین، یا قمر بنی‌هاشم، یا ابوالفضل (ع) نقش بسته، به ستونها و طاق‌نماها می‌کوبند (همایونی، فرهنگ ... ، 418- 419).
در روستای ابیانۀ کاشان نیز همانند اغلب نقاط ایران، مراسم ماه محرم را 5-6 روز پیش از فرارسیدن محرم آغاز می‌کنند. مردان معتمد هر محله، هرساله پیش از محرم، در مسجدها و حسینیه‌های روستا جمع می‌شوند و اقدام به سیاه‌پوش‌کردن دیوارها و درهای مسجدها و حسینیه‌ها می‌کنند. این پارچه‌ها، نذورات مردم است که به مساجد اهدا شده‌اند. در این روزها، فرشهایی را در داخل مسجدها و حسینیه‌ها پهن می‌کنند. ظرفها و وسایلی را که در ایام محرم برای پذیرایی از عزاداران استفاده می‌شود، در مکانی از حسینیه، نگه می‌دارند. در گذشته رسم بود که اهالی هر محله به‌صورت گروهی، کوچه‌های محلات خود را جارو می‌کردند. امروزه این کار دو ـ سه روز پیش از تاسوعا انجام می‌شود و هر خانواده‌ای محوطۀ جلو خانۀ خود را جارو می‌زند (نظری، 575).
مازندرانیها، افزون‌بر سبکهای عزاداری متداول در دیگر شهرها، که بیشتر سینه‌زنی و روضه‌خوانی است، آداب و رسوم خاص خود را نیز دارند. در روستاهای حوزۀ باختری مازندران گِل‌مالی دیوار مسجد ده از نشانه‌های آغاز ماه محرم است که چند روز قبل از محرم به دست زنان روستایی انجام می‌گیرد. نمونۀ برجستۀ این رسم تا سالهای اخیر در جواهرده رامسر برگزار می‌شد و گِل آن را چوپانان با شیر گاوها و گوسفندان خود تهیه می‌کردند. روضه‌خوانی، دسته‌گردانی و تعزیه‌خوانی 3 گونۀ عمدۀ مراسم عزاداری ماه محرم در این خطه است.
در کاشان، نخستین دستۀ عزاداری که به بازار می‌رود، دسته‌ای است به نام چاووش عزا که در آخرین روز ذیحجه، یعنی یک روز قبل از شروع ماه محرم، به بازار شهر می‌آید و مردم و نیز کسبه و بازار را برای استقبال از هیئتها و دسته‌های عزادار آماده می‌کند. این دستۀ عزا مربوط به محلۀ پشت‌مشهد کاشان است که از سمت بازار مسگرها وارد می‌شود و در تیمچۀ امین‌الدوله مراسم خود را ختم می‌کند. حمل علم جریده در دسته‌ها نیز مرسوم است.
زمان برگزاری مراسم سوگواری، شب و پس از صرف شام، یعنی زمان فراغت مردم است و معمولاً تا پاسی از شب ادامه می‌یابد. این روال تا شب تاسوعا ادامه دارد. شبهای تاسوعا و عاشورا عزاداری تا صبح ادامه دارد و پس از چند ساعت استراحت، در روز از سر گرفته می‌شود. در همۀ مناطق ایران اوج مراسم عزاداری، ظهر عاشورا ست. نکتۀ مشترک دیگری که در عزاداریهای شهرهای مختلف وجود دارد، تمرکز عزاداری به‌ویژه در شبها و روزهای تاسوعا و عاشورا، در بقاع مقدس است. در مشهد حرم حضرت امام رضا (ع)، در قم حرم حضرت معصومه (ع) (ه‍ م)، در شیراز حرم شاهچراغ (ه‍ م)، در تهران و شهرری حرم شاه عبدالعظیم (ه‍ م) و در شهرهای دیگر بقاع امامزادگان مرکز اصلی سوگواری‌اند. در برخی شهرها نیز بقاع اشخاص مورد تکریم مردم، مرکز اصلی تجمع عزاداران می‌شود؛ برای نمونه در اهواز بقعۀ علی بن مهزیار و در رضوانشهر بقعۀ پیر شرفشاه دولایی، عارف مشهور، این موقعیت را دارند.

شیوه‌های عزاداری

شیوه‌های عزاداری محرم بسیار متنوع است که براساس میزان رواج آنها در شهرهای مختلف می‌توان آنها را طبقه‌بندی کرد. رایج‌ترین و عمومی‌ترین آنها روضه‌خوانی، تعزیه یا شبیه‌خوانی و سینه‌زنی (ه‍ م‌م) است که در همۀ شهرهای ایران رواج دارد. پس از آن باید از زنجیرزنی (ه‍ م) یاد کرد. زنجیرزنی و به‌ویژه سینه‌زنی با شیوه‌های متفاوت و با تنوع فراوان اجرا می‌شود. برخی شیوه‌ها نیز اگرچه عمومیت ندارند، در بسیاری از مناطق اجرا می‌شوند، مانند نخل‌گردانی، سنگ‌زنی یا جغجغه‌زنی، علم‌گردانی، عروسی قـاسم، سقایی، شمع روشن‌کردن و چهل‌منبر (ه‍ م‌م). برخی شیوه‌ها نیز در مناطقی محدود برگزار می‌شود، مانند تشت‌گذاری، بیل‌زنی، حوله‌بندان یا احرام‌بندی، خره‌گرفتن یا گِل‌مالیدن، پولکه، مراسم خیل عرب و شاخسی واخسی (ه‍ م‌م). برخی شیوه‌ها نیز که در گذشته اجرا می‌شده، امروزه تقریباً منسوخ شده‌اند یا در محافل خصوصی اجرا می‌شوند، ازجمله: عبور از آتش، شمع‌آجین، قمه‌زنی و قفل‌زنی (ه‍ م‌م). شیوه‌هایی نیز وجود دارد که خاص یک منطقه است، مانند لالپله در لاهیجان و شال به گلو انداختن در زفرۀ اصفهان (نک‍ : دنبالۀ مقاله). اکنون پس از این مقدمه، به بررسی شیوه‌های عزاداری در شهرهای مختلف پرداخته می‌شود:

صفحه 1 از14

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: