صفحه اصلی / مقالات / عزاداری /

فهرست مطالب

عزاداری


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

در روز تاسوعا، بانیان تکیه‌ها به همراه ساز و دهل که آهنگهای حزین می‌نوازند، به ساختن تابوت مشغول می‌شوند و عزاداری خود را شروع می‌کنند. در این روز مراسم رقص پاتابوتی جلوه‌ای خاص دارد. در ابتدا با صدای گُر (گوش‌ماهی بزرگ که نوعی شیپور محلی است) به مردم خبر داده می‌شود که در این مراسم شرکت کنند. گردانندگان، تابوت را از محله‌ای به محلۀ دیگر می‌برند و می‌گردانند. حرکت‌دادن تابوت توسط حمل‌کنندگان، همواره با نوعی حرکات دست و پا همراه بوده است، به‌طوری‌که حمل‌کنندگان تابوت که معمولاً 4 تن‌اند، با یک دست تابوت را می‌گیرند و درحالی‌که دست دیگر آزاد است، به‌صورت نیم‌خیز می‌نشینند و برمی‌خیزند و این نشست‌وبرخاست در حالتی هروله‌کنان (حالتی بین دویدن و راه‌رفتن) انجام می‌گیرد. این عمل حاملان تابوت در نظر تماشاگران، نوعی رقص پا را تداعی می‌کند (همو، 371).
یکی دیگر از سنتهای خاص استان هرمزگان، دفن شهدا ست. در شب دوازدهم ماه محرم در میناب گروهی که خود را بنی‌اسد می‌نامند، با بیل و کلنگ، درحالی‌که به سر و سینه می‌زنند، در منبرها می‌گردند و با ناله و زاری می‌گویند که برای دفن شهدا آمده‌اند.
در کیش در گذشته، حضور اهل سنت در مجالس عزاداری بسیار چشمگیرتر از سالهای اخیر بوده، و با تبدیل‌شدن کیش به منطقۀ تجارتی آزاد و ورود انبوه مهاجران، تغییراتی در وضع فرهنگی منطقه به وجود آمده است. اهل سنت کیش نیز در دو روز تاسوعا و عاشورا به نشانۀ عزا دست از کار می‌کشند. برخی از میان‌سالان و کهن‌سالان اهل سنت، روز عاشورا در پذیرایی از عزاداران به‌طور جدی مشارکت دارند و در روزهای نهم و دهم محرم روزه می‌گیرند؛ درحالی‌که روزه‌گرفتن در این روزها در بین شیعیان کیش مرسوم نیست (مختارپور، 489).
در آشتیان تا حدود سال 1332 ش، عزاداری ماه محرم و صفر به‌صورت روضه‌خوانی در حسینیه‌ها بود. دستۀ سینه‌زنی شبانه که در تکیه‌های مازری و صادق‌بک و گاهی هم بازار تشکیل می‌شد، از حسینیۀ خود حرکت می‌کرد و پس از سرزدن به حسینیه‌های شش‌گانۀ دایر و اجرای مراسم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی در هر حسینیه، به محل خود بازمی‌گشت. گاهی در برخی تکیه‌ها یا خانه‌های واقع در مسیر دسته، برای تجلیل از سینه‌زنان از آنان با شربت پذیرایی می‌شد (نجفی، 48- 49).
در تویسرکان در نیمه‌های سدۀ 14 ش، 4 هیئت عزاداری از 4 محله حرکت می‌کردند. محلۀ جولستان که بزرگ‌ترین محلۀ تویسرکان است، دارای 3 مسجد است که با محلۀ پشت‌قلعه و محلۀ دروازه ــ که اینها نیز خود دارای مسجدند ــ اتحاد دارند. همه در مسجد اعظم جمع می‌شدند و به سوی محله‌های شهر و مسجدهای اصلی حرکت می‌کردند (گلشاییان، 108). دیگری محلۀ زرهان و محلۀ دستجرده بود. عزاداران جلو هر مسجد که می‌رسیدند، با چرخش طوقهایی که جوانان قدرتمند آنها را حمل می‌کردند، 3 مرتبه به مسجد تعظیم می‌کردند. در گذشته شب عاشورا، هر محلی چلچراغی از فانوس درست، و با زیبایی خاص و بی‌آلایشی حرکت می‌کرد. پیرمردان درحالی‌که خودشان را گِل‌اندود می‌کردند، با پای برهنه جلو دسته‌ها به راه می‌افتادند و تماشاچیها می‌گریستند. در دسته‌های عزاداری تویسرکان رسم بود که هر محل کتلی از اسب به حرکت درمی‌آورد و اسبها را سیاه‌پوش، و یال و کوپال آنها را گل‌اندود می‌کرد و شبیه‌خوانها درحالی‌که دستشان به گردن اسبها بود، مصیبتهای سوزناک می‌خواندند و نی‌نوازان نیز با نواختن نی آنها را همراهی می‌کردند. شخصی نیز شماری کودک را جمع می‌کرد و دستهای آنها را با طناب می‌بست و به یاد طفلان امام حسین (ع) بر روی آنها کاه می‌ریخت و این شعر را می‌خواند: تو سقای یتیمانی عمو جان تشنه‌ام تشنه. عزاداری با شدتی کمتر از آنچه در روزهای اول تا سوم جریان داشت، تا 28 ماه صفر ادامه می‌یافت و اکثر خانه‌ها روضۀ هفتگی یا روزانه و یا ماهانه برای امام حسین (ع) و یارانش برپا می‌کردند. روز عاشورا بعد از عزاداری، عده‌ای سینه‌زنها را برای صرف ناهار به خانۀ خود می‌بردند. اکثر خانه‌ها در روز عاشورا حلیم نذری می‌دادند (همو، 109-110).
در سمنان در 6 نوبت، کاروان عزا به راه می‌افتاد. در 3 روزی که اختصاص به طوق 3 محله داشت، شب ماقبل آن، همان تشکیلات، بدون شبیه‌خوانی، و گاهی با اجرای برخی از نقشهای تعزیه، به‌طور زنده، اما مختصرتر از طوق، در کوچه‌ها و محلات شهر حرکت می‌کرد که آن را دسته می‌نامیدند. کار دسته نوحه‌خوانی، سینه‌زنی و زنجیرزنی بود. شب و روز هشتم به ساکنان محلات ثلاث (کدیور، کوشمغان و زاوغان)، از بخشهای تابعۀ سمنان اختصاص داشت. روستاهای دیگر هم هریک برای خود برنامۀ جداگانۀ طوق و دسته داشتند (احمدپناهی، 277). در این شهر به دنبال حرکت طوقها، نمایشهای سیاری از واقعۀ کربلا، اسارت خانوادۀ امام حسین (ع)، بیماری امام سجاد (ع) و رنجهای زنان کاروان اسرا و کودکان اجرا می‌شود که بسیار در بینندگان تأثیرگذار است (همو، 280-282).
در سروستان، سینه‌زنی از شب اول محرم شروع می‌شود. وسایل عزاداری در این دو شب عبارت‌اند از: کتل، حجلۀ قاسم، یدک، قُبُل و منقل، گهوارۀ علی‌اصغر (ع) و چلچراغ. در صبح عاشورا، اهالی هر محله اسبی را مشکی‌پوش می‌کنند و نعشی را با پارچـۀ سفیدی کـه قطرات قرمز مانند خون بـر آن پاشیده شده است، می‌پوشانند و یکـی ـ دو کبوتر را که از پا به هم بسته‌اند، روی آن می‌گذارند. برای ساختن نعش، تختهای صاف مانند سطح تخت‌خواب انتخاب می‌کنند و روی آن بالش و پتو می‌گذارند و ملحفه‌ای سفید روی بالش و پتو می‌کشند؛ سپس دو چکمه را در پایین آن طوری قرار می‌دهند که فقط ته چکمه‌ها پیدا باشد؛ سر نعش را هم با کاغذ و مقوا می‌سازند و بر سر نیزه می‌زنند و پیشاپیش دستۀ سینه‌زن حرکت می‌دهند. بیشتر پسربچه‌های شیرخواره در آغوش اسب‌سواران می‌روند و در همان حال، یک یا چند تیر به پاس بزرگ‌داشت خاطرۀ علی‌اصغر، کودک شیرخوارۀ امام حسین (ع)، خالی می‌شود. کمتر پسری در سروستان است که علی‌اصغر نشده باشد (همایونی، فرهنگ، 419-432).
در روستای قاطول، از توابع گرمسار، روز تاسوعا بیشتر اشعار مصیبت مربوط به حضرت ابوالفضل (ع) خوانده می‌شود. روز عاشورا روز خون و قیام است و عزاداری در قاطول به اوج خود می‌رسد. مردم از صبح در محوطۀ جلو مسجد به عزاداری می‌پردازند. پس از ساعاتی دسته‌های عزا حرکت می‌کنند و نزدیک به جادۀ عمومی روستاها در دو طرف جادۀ قاطول صف می‌بندند (طباطبایی‌فر، 228-230). در روز عاشورا، هیئتهای عزاداری از محله‌های مختلف با حمل علم و کتل، به همراه دسته‌های زنجیرزن و سنج‌زنان بیرون می‌آیند و به سمت مزار شهدا می‌روند. در زمان حرکت عزاداران، کتل را در جلو حرکت می‌دهند و اشعاری در سوگ امام حسین (ع) و یارانش می‌خوانند. در پشت سر آنها، زنان، و در پی ایشان، علم‌داران حرکت می‌کنند. از دیگر مراسم این ایام، شبیه‌خوانی و تعزیه است. اهالی روستاها از میهمانانی که از نقاط دور و نزدیک آنجا می‌آیند، پذیرایی می‌کنند.
در بیرجند، تمام ماه محرم و ماه صفر را جزو ماههای عزا می‌دانند. عصر روز ششم محرم، مراسم علم‌بندان در هیئت حسینی، که یکی از کهن‌ترین هیئتهای مذهبی این شهر به شمار می‌رود، برگزار می‌شود. در این مراسم، افرادی که از قدیم تحت عنوان علم‌دار شهرت داشتند، علمهای قدیمی را دست به دست می‌دهند و با عزاداری و نوحه‌سرایی شروع رسمی حرکت هیئتها را در تمام شهر اعلام می‌کنند (بهنیا، 272).
برنامه هیئتها شامل ایـن موارد بود: 1. برپاداشتن روضه‌خوانی و نوحه‌سرایی؛ 2. بازدید از هیئتهای دیگر؛ 3. حضور در مزار اهل قبور، به‌ویژه مزار شهیدان و روحانیون؛ 4. حضور در میان خانوادۀ افرادی از بزرگان و اهل علم که به‌تازگی درگذشته‌اند، و قرائت فاتحه و عرض تسلیت (همانجا). از مراسم ویژه در بیرجند مراسم «حَسَنیه» است. آداب و رسوم اجـرای برنامـه این‌گونه است کـه بعدازظهر تاسوعا و عاشورا، مقارن غروب، شمار بسیاری از مردم و افراد سرشناس و بزرگان شهر در حسینیۀ «ته‌ده» جمع می‌شوند. همۀ شرکت‌کنندگان دایره‌وار مثل حلقه‌های زنجیر با دست چپ کمر یکدیگر را می‌گیرند و با دست راست درحالی‌که مشت گره کرده‌اند، پی‌درپی به سینه‌های خود می‌زنند. حرکت پاها نظم و هماهنگی ویژه‌ای دارد؛ درحالی‌که پای راست جلو و پای چپ عقب است، مرتب به عقب و جلو و سپس به طرف راست قدم برمی‌دارند و با حفظ همین آهنگ حیاط حسینیه را دور می‌زنند و با ضرب‌آهنگ خاصی نام حسن و حسین (ع) را بر زبان می‌آورند. در این حالت معمولاً یکی از ریش‌سفیدان اشعاری را در مدح امام حسین (ع) به‌صورت چاووشی می‌خواند و شرکت‌کنندگان دیگر در سکوت به حرکت ادامه می‌دهند. پس از آنکه چاووشی‌خوانی به پایان رسید، دسته‌ای با صدای بلند و در حال حرکت به دور حیاط حسینیه نام حسن، و عده‌ای دیگر در پاسخ نام حسین را تکرار می‌کنند و این کلمات به‌صورت کشیده تلفظ، و به‌صورت یک کلمه «حسنیه» شنیده می‌شود. این برنامه به همین نام نیز معروف است و بیشتر مردم به‌ویژه افراد کهن‌سال و سنتی آن را حسنیه می‌گویند. وقتی که شور حاضران به اوج رسید، همۀ شرکت‌کنندگان صدا را بلند می‌کنند و با مشت گره‌کرده به‌شدت به سینه و گاه بر سر می‌کوبند و مرتب حیدر، علی، حیدر، علی، می‌گویند (بهنیا، 273). از روز یازدهم، مغازه‌ها بازمی‌شود؛ اما روضه‌خوانیها تا پایان محرم و صفر ادامه دارد و مجدداً مراسم سوگواری در چهلم، چهل‌وهشتم و روز پایانی (20، 28 و آخر صفر) بر پا می‌شود (بهنیا، 274).
در ولاشجرد اراک، کسانی که نذر شربت داشتند، شربتهایی با شکر یا شیرۀ انگور تهیه می‌کردند و یک تن با خواندن شعرهایی آن را میان عزاداران تقسیم می‌کرد: شربت شاه بر مزید / لعنت حق بر یزید / / شربت شاه بر نمد / لعنت حق بر ابن‌اسد / / شربت شاه پرقوام / لعنت حق بر قطام. در پایان نیز همه دم می‌گرفتند: خداوندا نذرش را قبول کن و بلایش را دور ساز. در فین کاشان برخی از مردم در روز تاسوعا با انداختن سفرۀ حضرت عباس (ع)، نوحه‌سرایی می‌کنند. بر سر این سفره آجیل مشکل‌گشا، شیرینی، کاچی، نان و پنیر و سبزی، ماست، شربت و شماری شمع روشن می‌گذارند. حاضران پیش از آنکه شروع به خوردن کنند، دو رکعت نماز حاجت می‌گزارند و پس از توسل به حضرت عباس (ع)، این نوحه را می‌خوانند: ای ماه بنی‌هاشم / خورشیدلقا عباس / / ای نور دل حیدر / شمع شهدا عباس / / عباس علی سردار / سقای علم‌بردار / / این غم که تو می‌دانی / از روی دلم بردار (شعاع، 208- 209).
در قزوین، مجموعه‌ای از سوگواریهای مناطق شمالی مانند گیلان و نیز آذربایجان وجود دارد. هیئتها به نشانۀ تجلیل از حضرت ابوالفضل (ع) به‌عنوان علم‌دار کربلا، علامت و چلچراغ را پیشاپیش دسته‌ها حمل می‌کنند. بارگاه امامزاده حسین، از فرزندان امام رضا (ع)، که در بین مردم قزوین به شاهزاده حسین معروف است، مرکز تجمع سوگواران است.
در زنجان سالها ست که در عصر روز هشتم محرم به یاد سقای دشت کربلا چندین‌هزار عزادار از حسینیۀ اعظم بـه سوی امامزاده ابراهیم شهر حرکت می‌کنند. در سالهای اخیر بیش از 000‘200 تن در این مراسم شرکت می‌کنند. علاوه بر اهالی شهر، جمعی از اهالی استانهای ترک‌زبان همسایه و حتى کشور آذربایجان خود را به زنجان می‌رسانند تا در این مراسم شرکت کنند. کثرت نذورات از سرتاسر جهان ازجمله چندین‌هزار گوسفند اهدایی و قربانی‌کردن آنها پیشاپیش دسته، صحنۀ جالبی خلق می‌کند. این گوسفندهای نذری به‌حدی است که می‌توان حسینیۀ اعظم زنجان را که محل تجمع سوگواران است، دومین قربانگاه مسلمانان جهان پس از منا نامید. در این دسته، نه علم‌کشی می‌کنند و نه از زنجیرزنی، و طبل و دهل رایج در دسته‌های عزاداری خبری است. فقط سیل عزادارانی است که نوحه‌های سنتی را زمزمه می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند.
آذربایجانیهای ساکن گیلان، در سوم امام با گَرباز (نوعی بیل مستطیل‌شکل مخصوص شخم‌زنی) به راه می‌افتند و مرثیه‌هایی با این مفهوم که: ما به دفن شهدا آمده‌ایم، با گویش آذربایجانی می‌خوانند (پاینده، 189).
«علم‌واچینی» به معنای برچیدن علم، یکی دیگر از مراسم خاص گیلان است که پیوند زیادی با فرهنگ کشاورزی منطقه دارد (نک‍ : ه‍ د، علم و علم‌گردانی). برگزاری مراسم این‌گونه است که شب سوم امام، مردم محله جمع می‌شوند و طی مراسمی در علم‌واچینی یا جمع‌کردن پارچه‌های علم، شرکت می‌کنند. در شهرها، چـون مسجـدها و تکیـه‌ها زیـاد است، سعـی می‌کنند کـه مراسم علم‌بندی و علم‌واچینی (بستن و برچیدن علم) را طوری ترتیب دهند که در یک شب، در دو ـ سه محله، علم‌بندی نباشد تـا همه بتوانند از ثواب شرکت در آن، بهره‌مند شوند (همو، 188- 189).
در لاهیجان، طوق تا روز بیستم ماه صفر (چهلم شهادت امام حسین) در بالای منبر مسجد نگهداری می‌شود و در آن روز که پایان مراسم سوگواری محرم است، دگرباره، آن را از منبر به زیر می‌آورند و به شخصی مؤمن می‌سپارند که تا سال بعد، آن را از ناپاکیها حفظ کند و هنگام آغاز سوگواری محرم، به مسجد بیاورد. در برخی از محله‌ها، مراسم پایین‌آوردن طوق از منبر در روز دوازدهم محرم، و در برخی دیگر در آخرین روز ماه صفر انجام می‌گیرد (پرتو، 143).
سوگواری اختصاصی لاهیجان «لال‌پله» و «برات» نام دارد (همو، 150-151؛ شهاب، 183-184). چل‌کاسه یا چهل‌بشقاب نیز رسم دیگری است که کمی شباهت به لال‌پله دارد. کوه‌نشینانْ چل‌کاسه را هف‌کاسه (هفت‌بشقاب) هم می‌گویند و از 7 بشقاب پلو برمی‌دارند (پاینده، 191-192). در مناطق کوهستانی گیلان، یکی از موارد جالب توجه اطعام دهۀ محرم، نذر هفت‌کاسه (بشقاب) در شب عاشورا ست (پوراحمد، 99).
در تنکابن، مراسم ماه محرم در مناطق مختلف تقریباً شبیه به هم انجام می‌شود. براساس اعتقادی که مردم به امامزاده قاسم، پسر المؤیدباللٰه داشتند، از قدیم‌الایام هیئتهای عزاداری در ترکیب 000‘2 تا 000‘ 3نفری در روزهای تاسوعا و عاشورا به آنجا می‌رفتند و هم‌اکنون هم می‌روند (دانای علمی، 253). در شب عاشورا عقیده بر آن بود که هر فرد تا حد امکان نباید بخوابد؛ زیرا خواب را در آن شب حرام می‌دانستند. گروه قمه‌زنان نیز در طول شب خود را برای قمه‌زدن آماده می‌کردند (همو، 254).
در رضوانشهر، زیارتگاه غریب‌بنده و آرامگاه عارف مشهور سید شرفشاه دولایی دو مرکز بزرگ مذهبی‌اند که در روزهای تاسوعا و عاشورا انبوه هیئتهای عزادار از تمامی مسجدهای شهرستان رضوانشهر و حتى شهرستانهای مجاور آن با نظم و آداب خاصی به آنجا روی می‌آورند. در روز دوازدهم محرم در روستای گیل‌چالان رضوانشهر، مراسم سوم امام به اجرا درمی‌آید. این مراسم همراه با تعزیه‌خوانی است. در تمام شبهای دهۀ محرم در مسجد غریب‌بنده، سفـرۀ احسان می‌گسترند و مطابق سنتی دیرین هر خانواده از اهالی شهر غذای آماده برای اطعام سوگواران به آن مسجد می‌برد. در روز عاشورا، که غریب‌بنده میزبان دهها هیئت عزادار و جمعیتی بیش از 000‘50 تن است، در بسیاری از خانه‌های رضوانشهر نیز سفرۀ احسان می‌گسترند و مردم را برای اطعام دعوت می‌کنند. همین رسم در روز تاسوعا، که زیارتگاه سید شرفشاه میزبان هیئتهای عزادار است، به وسیلۀ اهالی دارسرا به اجرا درمی‌آید (عبدلی، 41-42).

صفحه 1 از14

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: