دانشنامه ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسکندر بت شکن | اسکندرِ بت‌‌شکن \ eskandar-e bot-šekan\ (نـام اصلـی او: سنکار، سکار یا سیکار؛ د 819 یا 820 ق/ 1416 یا 1417م)،‌ شاه کشمیر. او در 796ق، پس از درگذشت پدرش، سلطان قطب‌الدین، بر تخت سلطنت ‌نشست (فرشته، 340).
  • آسکلپیوس | آسکـلِـپیوس \ āsk[e]lepiyo(u)s\ (در یونانی؛ در لاتین: آیسکولاپیوس \ āyskulāpiyus\ ؛ در روایات اسلامی: اَسقَلِبیوس)، پزشک افسانه‌ای یونان باستان، قهرمان ـ حامیِ پزشکی در یونان، و سپس خدای شفابخشی در یونان و روم. او در اصل از خدایان نبود، بلکه بعدها خدا(ی پزشکی) شد. در ایلیاد هُمر، او انسانی است که پیش از آغاز ...
  • اسکلروپوتئین | اِسکلِروپروتِئین \ [e]sk[e]lero-p[o,e]roteˀin\ ، هر یک از چندین گونه پروتئین رشته‌ای یاخته‌ها و بافتها که زمانی گمان می‌رفت نامحلول‌اند، اما امروزه می‌دانیم که در محلولهای رقیق اسیدی، مانند سیتریک اسید و اَسِتیک اسید، حل می‌شوند. این پروتئینها در بافتهایی همچون استخوان، مو، پوست، پشم، ناخن، سُم و پر یافت می‌ش...
  • آسکلپیادس بیثونیایی | آسکـلِـپـیـادِسِ بـیـثـونیـایی \āsk[e]lepiyādes-e bis(t)uniyāyi\ ، یا آسکلپیادس بیتینیایی، در مآخذ اسلامی: اَسقَلِبیاذِس (ح 130- ح 40ق‌م)، پزشک، فیلسوف و سخنور نامدار یونانیِ ساکن رم. او مخالف سرسخت آموزه‌های پزشکی بقراطی، و بنیادگذار مکتبی تازه در پزشکی باستان بود.
  • اسکندر افرودیسی | اسکندرِ اَفرودیسی \ eskandar-e afro(u)disi\ ، فیلسوف مشائی و برجسته‌‌ترین مفسر و شارح نوشته‌های ارسطو. وی از شهر آفرُدیسیاس در شمال خاوری ناحیۀ کاریا در آسیای صغیر بوده است که اکنون ویرانه‌های آن در منطقۀ آیدین در ترکیه قرار دارد. هرچند تاریخ دقیق زندگی اسکندر شناخته نیست، می‌دانیم که وی در میان نیمۀ دوم سدۀ ...
  • اسکندر بیک منشی | اسکندربیکِ منشی\ eskandar-beyk-e monši\ ، (968- پس از 1043ق/ 1561- پس از 1633م)، منشی و مورخ نامدار‌‌ روزگار صفویه و صاحب تاریخ عالم‌آرای عباسی.
  • اسکندر شیخی |
  • اسکلتن | اِسکِلتِن \ [e]skelte(o)n\ ، جان (ح 1460- 1529م/ ح 864-935ق)، شاعر و هجویه‌سرای انگلیسی. او مسائل سیاسی و دینی را آماج هجوهای خود قرار می‌داد. شهرت اسکلتن به‌منزلۀ شاعری مهم در سدۀ 20م احیا شد. سبک شعری خاص او، که شعر اسکلتنی نامیده شده، عبارت است از مصراعهای کوتاه و مقفّا، بر پایۀ آهنگ طبیعی گفتار.
  • اسکندر بیک | اسکندر بیک \ eskandar-beyk\ ، یا اسکندر بیگ (در آلبانیایی: سکَندِربِگ/ سکَندِربِئو) (1405- 1468م/ 808 - 872 ق)، سردار و قهرمان ملی آلبانی در جنگ با دولت عثمانی، و یکی از شخصیتهای معروف در تاریخ اروپا. نام اصلی او گیِرگْی یا گِئورگ (برای ضبطهای گوناگون، نک‍ : هامرپورگشتال، 442؛ سامی، ذیل اسکندربک؛ رضانور، 175؛...
  • اسکندرانی، مکتب | اسکندرانی، مکتبِ \ maktab-e eskandarāni\ ، یا مکتب اسکندریه، در معنای عام، اصطلاحی دربرگیرندۀ همۀ نحله‌ها و سنتهای فکری و علمی که طی سالهای 310ق‌م ــ که بطلمیوس یکم، ملقب به سوتِر، نخستین شاه مقدونیِ مصر، مدرسه و کتابخانه‌ای در اسکندریه (ه‍ م) بنیاد نهاد ــ تا زمان فتح اسکندریه به‌دست مسلمانان (642م)، در این ...
  • اسکله | اسکله \ eskele\ (در عربی: اِسکِلَة؛ برگرفته از واژۀ ایتالیاییِ اِسکالا، به معنی پلکان)، یا بارانداز، سازه‌ای که برای پهلو گرفتن کشتیها و قایقها در کنار آب ساخته می‌شود.‌ از اسکله‌ها برای بارگیری و تخلیۀ بار، سوار و پیاده کردن مسافر، و ارائۀ دیگر خدمات به کشتیها و قایقها بهره برده می‌شود. همچنین، اسکله‌های تفر...
  • اسکلرودرمی | اِسکلِرودِرمی \ [e]sk[e]lero-dermi\ ، یا سخت‌شدگی (تصلب) پوست، بیماری مزمن پوستی‌ای که می‌تواند رگهای خونی و اندامهای گوناگون داخلی را نیز گرفتار کند. ویژگی اسکلرودرمی رسوب بیش از اندازۀ کُلاژِن ــ پروتئین نگهدارندۀ اصلی بافت همبند ــ در مناطق گرفتار است. اسکلرودرمی دارای 2 گونۀ اصلی است: شکلی فراگیر (سیستِمی...
  • اسکناس | اسکناس \ eskenās\ ، پول کاغذی که ارزش و اعتبار آن را معمولاً بانکهای مرکزی تضمین می‌کنند. واژۀ اسکناس احتمالاً در دورۀ فتحعلی‌شاه قاجار (سل‍ : 1212-1250ق/ 1797-1834م) به فارسی راه یافته، و برگرفته از واژۀ روسیِ آسیگناتسیا است که خود از واژۀ فرانسوی آسینیا (به معنی حواله؛ پول کاغذی دورۀ انقلاب فرانسه) گرفته شد...
  • اسکندر مودا | اسکنـدر مـودا \ eskandar mudā\ (998-1046ق/ 1590-1636م)، سلطان آچه (ه‍ م) از 1016 تا 1046ق/ 1607-1636م. در زمان فرمانروایی او، قلمرو آچه بیش از هر زمان دیگری گسترش یافت و این سرزمین به یکی از مراکز بازرگانی و نیز معارف اسلامی تبدیل شد.
  • اسکندرنامه | اسکندرنامه \ eskandar-nāme\ ، عنوان آثاری منثور یا منظوم که موضوع اصلی یا محور مطالب آنها اسکندر مقدونی (ه‍ م) است. البته شماری آثار منظوم یا منثور دیگر با عنوان «اسکندرنامه» وجود دارد کـه موضوع ‌آنهـا هیچ یـا چندان ارتباطی به اسکندر مقدونی ندارد. برخی از نویسندگان و سرایندگان نیز، ظاهراً به‌سبب شهرت اسکندر ب...
  • اسکندریه، بطریرک نشین | اسکندریه، بَطریَرک‌نشینِ \batriyark-nešin-e eskandariy[y]e\ (عنوان کامل: بطریرک‌نشینِ ارتدکسِ یونانیِ اسکندریه)، حوزۀ اِعمال مرجعیت دینیِ کلیسای ارتدکسِ شرقیِ اسکندریه که کلیسایی مستقل است و اساساً جامعۀ یونانیِ مصر را دربرمی‌گیرد. بطریرک‌نشینِ اسکندریه، به‌لحاظ دینی، رهبر همۀ مسیحیان ارتدکس قارۀ آفریقاست.
  • اسکندرون | اسکندرون \ eskandarun\ ، شهری بندری در کرانۀ شرقی خلیجی به همین نام در شرق دریای مدیترانه، واقع در استان خَتای (انطاکیۀ سابق) در جنوب شرقی ترکیه. اسکندرون چهارمین بندر بزرگ ترکیه به‌شمار می‌رود.
  • اسکنده | اِسکَنده \ [e]skanda\ ، خدای جنگ در آیین هندو؛ نخستین پسر شیوه \ šiva\ (شیوا) و برادرِ گَنِشه \ ganeša\ .
  • اسکندریه، مکتب |
  • اسکندر لودی | اسکندرِ لودی \ eskandar-e lo(u)di\ ، یا سِکَندَرْ لودی، نظام‌الدین بن بهلول (سل‍ ‍: 894-923ق/ 1489-1517م)، دومین فرمانروای سلسلۀ لودی، از سلاطین دهلی، که حدود 3 دهه بر منطقۀ بزرگی از هندوستان فرمان ‌راند.
  • اسکندری، ایرج | اسکندری \ eskandari\ ، ایرج (1286- 1364 ش/ 1907-1985م)، از رهبران سرشناس حزب تودۀ ایران. او در تهران زاده شد، در خانواده‌ای از فعالان سیاسی که هوادار جدی حکومت مشروطه بودند، پرورش یافت و از نوجوانی سیاسی شد. پدرش، میرزا یحیى، شاهزادۀ قاجاری و نمایندۀ برجستۀ ترقی‌خواه در نخستین دورۀ مجلس شورای ملی، زمانی درگذش...
  • اسکندری، محترم | اسکندری \ eskandari\ ، محتـرم (1274- 1303 ش/ 1895-1925م)، از پیش‌گامان دفاع از حقوق زنان در ایران. او بنیادگذار و رهبر جمعیت ترقی نسوان ــ نخستیـن انـجمـن زنـان در ایران ــ است که بعداً جمعیت نسوان وطن‌خواه نام گرفت.
  • اسکندری، ملوک |
  • اسکندریه، کتابخانه | اسکندریه، کتابخانۀ \ ketāb-xāne-ye eskandariy[y]e\ ، نامدارترین کتابخانۀ جهان باستان که در آغاز سدۀ 3ق‌م و در روزگار فرمانروایی بطلمیوسیان مصر، در شهر اسکندریه (ه‍ م) بنیادگذارده شد و احتمالاً تا پایان سدۀ 4م فعال بود.
  • اسکندر مقدونی | اسکندرِ مقدونی \ eskandar-e maqduni\ ، نیز اسکندر سوم، اسکندر کبیر (در یونانی: آلِکساندروس؛ 356-323ق‌م)، شاه مقدونیه (336-323ق‌م) و یکی از بزرگ‌ترین سرداران تاریخ.
  • اسکندری، سلیمان محسن میرزا | اسکندری \ eskandari\ ، سلیمان‌محسن میرزا (1254-1322ش/ 1875-1944م)، مشروطه‌خواه، دولتمرد و رهبر سوسیالیست ایرانی. او در خانواده‌ای قاجاری در تهران زاده شد. پدرش، محسن میرزا کفیل‌الدوله، از نوادگان عباس میرزا (ولیعهد فتحعلیشاه) بود. سلیمان میرزا پس‌ازآنکه برادرش، یحیى میرزا، بر اثر جراحات ناشی از رویدادهای پس‌ا...
  • اسکندریه | اسكندريه \ eskandariy[y]e(a)\ ، دومين شهر بزرگ و مهم‌ترين بندر مصر و مركز استان اسكندريه. این شهر در ´54 °29 طول شرقی و ´12 °31 عرض شمالی، در كنار دريای مدیترانه و كرانۀ غربی دلتای نیل قرار دارد (EB, 249؛ «دانشنامۀ چِیمبِرز»، ذیل «اسکندریه»).
  • اسکندرونه | اسكندرونه‌ \ eskandarune(a)\ ، از رودهای دائمی‌ فلسطین‌. این‌ رود از رواناب‌ كوههای‌ نابلُس‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و در حدود 11 كیلومتری‌ جنوب‌ شهر قیساریه (قیصریه‌) و شمال‌ آبادی‌ ام‌ خالد، در نزدیكی‌ بندر ابو زابوره‌، به‌ دریای‌ مدیترانه‌ می‌ریزد («راهنمای...»، 25-26, 41؛ عابد، 95؛ دباغ، 1(1)/ 34). شاخه‌های‌ اصلی...
  • اسکوا، دره | اِسکوا، درۀ \ darre-ye [e]sku[v]ā\ ، دره‌ای در شهرستان پلَسِر در شمال شرقی ایالت کالیفرنیا در ایالات متحدۀ آمریکا، که از مناطق مشهور برای ورزشهای زمستانی است. این دره در میان کوههای سیِرا نِوادا، و در شمال غربی دریاچۀ تاهو قرار دارد. اسکوا مرکز ناحیۀ تفرجگاهی بزرگی در ایالت کالیفرنیاست و چندین دریاچه و پارک ا...
  • اسکو، ینس | اِسکو \ [e]sko(w)\ ، یِنس کـریستیـان (ز 1918م/ 1297ش)، زیست‌فیزیک‌دان و شیمی‌دان دانمارکی. او در 1997م، همراه با پُل بویِر، زیست‌شیمی‌دان آمریکایی، و جان واکِر، شیمی‌دان انگلیسی، به‌سبب یافتن آنزیمی به‌نام سدیم ـ پتاسیم آدِنوزین تری‌فُسفاتاز (آدنوزین تری‌فسفاتازِ فعال‌شده با یونهای مثبت سدیم و پتاسیم)، جایزۀ ...
  • اسکو | اُسکو \ osku\ ، شهرستان و شهری در استان آذربایجان شرقی.
  • اسکوپولامین | اِسکوپولامین \ [e]skopolāmin\ ، یا هیوسین (با فرمول C17 H21 NO4)، دارویی آلکالوئیدی که از ریشۀ برخی گیاهان خانوادۀ بادمجانیان، از‌جمله بِلّادُن، بَنگ‌دانه و تاتوره، گرفته می‌شود. این ماده که مایعی گرانرو است، به خوبی در آب حل می‌شود. اسکوپولامین دارای ساختاری شبیه به ناقل شیمیاییِ اَسِتیل کولین (ه‍ م) است و ا...
  • اسکنکتدی | اِسکِنِکتِدی \ [e]skenektedi\ ، شهر و مرکز (از 1809م) شهرستان اسکنکتدی در شرق ایالت نیویورک در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر بر کرانۀ رود موهاک، و در کنار شبکۀ آبراهه‌های قابل کشتی‌رانی ایالت نیویورک، در 20 کیلومتری شمال غربی آلبِنی، مرکز ایالت، قرار دارد. شهرهای اسکنکتدی، آلبنـی و تـروی یک مجموعۀ پیوستـۀ شهری...
  • اسکوپیه | اِسکوپیه \ [e]skop[i]ye\ (در صربی ـ کرواتی: اِسکوپلیه؛ در آلبانیایی: اِشکوپ)، پایتخت و بزرگ‎ترین شهر جمهوری مقدونیه. کهن‎ترین نام آن اِسکوپی، برگرفته از واژۀ اِشکوپ در زبان ایلوری ــ یا ایلوریایی/ ایلیریایی؛ زبان نخستین ساکنان آنجا ــ است (EB، ذیل «اسکوپیه5»؛ PR ، ذیل «اسکوپی»؛ İA ، ذیل «اوسکوب»). این شهر مدت...
  • اسکو ـ اومبریانی، زبانهای | اُسکو ـ اومبریایی، زبانهایِ zabānhā-ye osk-o-\ \ umb[e]riyāyi، گروهی از زبانهای منقرض‌شده، که بنابر پیشنهاد برخی از دانشمندان، باید در شاخۀ ایتالیک از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی جای داده شود. این گروه شامل زبانهای اُسکی (ه‍ م) و اومبریایی، و گویشهای کم‌اهمیت‌تر ایتالیای مرکزی ــ مارسی، مارّوکینی، پائِلیگنی، ...
  • اسکوبلف | اِسکوبِلِف \ [e]skobelef\ ، میخائیل دمیتریِویچ (1843-1882م/ 1259- 1299ق)، فرمانده نظامی روس که در فتح ترکستان و در جنگ روس و عثمانی (1877- 1878م) نقش مؤثری داشت.
  • اسکواش | اِسکواش \ [e]sku[v]āš\ ، نام مشترک دو بازی راکتی داخل سالن: اسکواشْ راکت و اسکواشْ تنیس. نام اسکواش (به تنهایی) معمولاً برای بازی اسکواش راکت به کار می‌رود.
  • اسکولسیت | اِسکولِسیت \ [e]skolesit\ (بـا فـرمـول شـیـمـیـایـی Ca Al2 Si3 O10. 3H2O)، کلسیم آلومینیم سیلیکاتِ آبدار؛ یک کانی از خانوادۀ زِئولیت، که به شکل گروههایی از بلورهای لیفی یا سوزنی به رنگ سفید یا شفاف، یافت می‌شود. این بلورها گاهی بر اثر گرم کردن، حرکتی کرم‌مانند از خود نشان می‌دهند. این کانی با کانی ناترولیت (N...
  • اسکودار | اِسکودار \ eskodār\ (در ترکی: اوسکودار)، شهری در شمال غربی ترکیه، بر کرانۀ شرقی تنگۀ بسفر، که بخشی از مادرشهر استانبول به‌شمار می‌آید. شهر اسکودار با 50 متر ارتفاع از سطح دریا، در جانب آسیایی تنگۀ بسفر و درست در مقابل بخش اروپایی استانبول واقع است («دانشنامۀ جدید...»، ذیل «اسکودار»). اسکودار در محدودۀ شهرداری...
  • اسکورزبی | اِسکورزبی \ [e]skorzbi\ ، ویلیـام (1789- 1857م/ 1203-1273ق)، کاشف، دانشمند و روحانی انگلیسی. او در مطالعات علمی قطب شمال پیش‌گام بود و به پیشبرد دانش خاصیت مغناطیسی زمین یاری رساند. اسکورزبی در یورک‌شِر در انگلستان زاده شد. او از 10 سالگی با کشتی صید نهنگ پدرش به قطب شمال سفر می‌کرد و در 1811م، خود ناخدای کشت...
  • آسکوربیک اسید |
  • اسکور |
  • اسکورزبی، تنگه | اِسکورزبی، تنگۀ \ tange-ye [e]skorzbi\ (در دانمارکی: اِسگورسبو سون)، شاخابۀ عمیقی از دریای گروئِنلند (گرینلند) در شرق جزیرۀ گروئنلند (متعلق به دانمارک) در اقیانوس اطلس شمالی. این تنگه 110 کم‍ درون بخش شرقی جزیرۀ گروئنلند پیش رفته است. آبدره‌های بسیاری، که بزرگ‌ترین آنها 210 کم‍ طول دارد، از این تنگه به سمت لب...
  • اسکودری | اِسکودِری \ [e]skuderi\ ، مادلِن دو (1607-1701م/ 1016-1113ق)، داستان‌نویس فرانسوی. نوشته‌های او علاقه‌مندان بسیاری در سدۀ 17م داشت.
  • اسکوترودیت | اِسکوتِرودیت \ [e]skuterudit\ ، از کانیهای سریِ آرسِنیدِ کبالت و نیکل که همراه با دیگر کانیهای کبالت و نیکل، در رگه‌های دمای متوسط یافت می‌شود. بلورهای این کانی به رنگ سفید و مات، با جلای فلزی است. اعضای این سری، که بلورهایی با تقارن مکعبی تشکیل می‌دهند، عبارت‌اند از اسکوترودیت و اِسمالتیت (ه‍ م). ترکیب‌بندی ...
  • اسکوروس |
  • اسکورل | اِسکورِل \ [e]skorel\ ، یان وان (1495-1562م/ 900-970ق)، نقاش هلندی. او که معمار، مهندس، دانشور ادبیات کلاسیک (یونان و روم) و کشیش نیز بود، نقش برجسته‌ای در شناساندن سبک نقاشی دوران نوزایی (رنسانس) ایتالیا در هلند و شمال اروپا داشت.
  • اسکوفیه | اِسکوفیه \ eskofiye\ ، ژُرژ ـ اُگوست (1846- 1935م/ 1225-1313ش)، سر‌آشپز هنرمند فرانسوی، معروف به «امپراتور سر‌آشپزها و سرآشپز امپراتوران». او در مقام مدیر آشپزخانه‌های هتل ساوُی (1890- 1899م) و پس از آن، هتل کارلتِن ــ هر دو در لندن ــ به شهرت رسید.
  • اسکولاستیسیسم |
  • اسکولاکس کاریاندایی | اِسکولاکسِ کاریاندایی \ [e]skulāks-e kār[i]yāndāyi\ (اش‍ سدۀ 6ق‌م)، دریـانـورد و جغرافی‌دان یونانـی و نـویسندۀ نخستین گزارش دربارۀ هندوستان.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: