اصطلاح «پژوهش دانش محور» به نظر میرسد که نوعی تکرار مکرر است، چه لفظ پژوهش به تنهایی باید بتواند همین معنا را برساند و نیازی نیست که برای تأکید بر صلابت آن صفاتی از این قبیل بر آن افزوده شود، ولی در هر صورت به نحو موجه امروزه میتوان از خود پرسید وقتی که این ترکیب را به صور مختلف به کار میبریم، دقیقاً منظورمان چیست؟ شاید با بازگشت به تاریخ فلسفه که در بطن آن مسائل مربوط به موضوع و روش شناخت علمی نیز تحول یافته است، بتوان به نحو ریشهای درباره این موضوع نیز به سرنخهایی دست یافت یا حداقل با سهولت بیشتری با مسائل آشنا شد.
اندرزنامه، صورت اولیه كتابهای اخلاقی در زبان فارسی است. البته «اولیه» از لحاظ زمانی؛ زیرا كه آثار بازمانده همگی متعلق به قرن چهارم هجری/ دهم میلادی و به ویژه قرن پنجم/ یازدهم هستند كه دوره قدیم ادبیات فارسی است. در اینجا اندرزنامههای متأخر فارسی كه ترجمه و یا شرح متون قدیمتر عربی است، مطمح نظر قرار نگرفتهاند. به هر حال، این آثار در چارچوب نوع بسیار قدیم ادبیات شرقی قرار میگیرند. از سوی دیگر، این صورت ادبی را میتوان «اولیه» انگاشت؛ زیرا مبتنی بر اندیشهای نظری نیست، بلكه مبتنی بر واكنشی اخلاقی است در برابر وقایع كلیی كه زندگی اجتماعی انسان را تحت تأثیر قرار میدهند. تفكر همین كه اولین گزینشهای خود را انجام داد و نتیجتاً متمایل به طبقهبندی مضامین اخلاقی شد، در واقع مدیون توفیق اندرزنامهها بود و كوشش ما در اینجا اثبات همین موضوع است. تفكر از اندرزها بهره میگیرد و صورت ادبی مجموعه علت وجودی خود را از دست میدهد.
باید توجه داشت که گاهی واژه به صورت لفظ به کار میرود و گاهی به صورت اصطلاح. اصطلاح، واژه را از حوزه زبان به حوزه دانش میبرد و معنای دقیقتری، که البته مرتبط با معنای لغوی واژه است، به آن میدهد. واژه «رند» را باید از این دو زاویه نگاه کرد. ظاهراً این واژه ریشه سنسکریت دارد، به معنی «زیرک» و «حیلهگر». در فرهنگهای فارسی هم همین معنی را میدهد؛ اما اگر به صدر ادب فارسی نگاه کنید میبینید که تمام کاربردهای رند منفی است.
کنت دوگوبینو در نزد ما ایرانیان، بیشتر بهعنوان فرستاده سیاسی و شرقشناس فرانسوی شهرت دارد. اندیشمندی که نه تنها توجه زیادی به ایران و موقعیت تاریخی و فرهنگی ما در قرن نوزده میلادی داشته است، بلکه نسبت به تمام خارجیانی که در عصر ناصری به ایران سفرکردهاند، باعلاقه و دقت بیشتری مشاهدات و تأملات خود را تنظیم کرده و به رشته تحریر درآورده است؛ از این لحاظ بهمراتب بر بقیه ارجحیت دارد؛ ولی آنچه گاهی مورد غفلت قرار میگیرد و یا فرعی و جنبی تلقی میشود، این است که درهرصورت، گفتههای گوبینو درباره ایران و ایرانیان، ارتباط بسیار نزدیک با نظریه کلی او درباره «عدمتساوی نژادهای انسانی» دارد. شایانذکر است که او درست قبل از اولین سفر خود به ایران، این نظریه را با تفصیل در کتابی با همین عنوان تحلیل و منتشر کرده است.
دهۀ 1320ش شاهد تحولاتی بود که مسیر نشر ایران را تغییر داد. کافی است فقط به چند سرفصل تحول نگاه کنیم تا آشکار شود چرا نشر کتاب در این دهه به رغم رشد اندک، دستخوش چنان تحولاتی شده است. به این سر فصل ها اشاره می کنیم و در جای خود به آنها می پردازیم.
برخی خبرگزاریها از قول یک فرمانده «داعش» نوشتند که او پس از ورود به شهر عینالعرب (کوبانی) در شمالشرق سوریه اعلام کرد: کُردها مسلمان نیستند. اگر خلافت اسلامی را بپذیرند و مسلمان شوند یا جزیه بپردازند، در امان خواهند بود؛ در غیراینصورت باید بمیرند. وی که خود را «ابوخالد عبدالله» معرفی کرد، در ادامه اظهارات خود افزود: کُردها یک قوم مجوس و ایرانی هستند و من نمیدانم در سرزمین اعراب چه کار میکنند.
تمدن به مفهوم عام آن به مجموعه علوم، فنون، قوانین و آداب و رسومی اطلاق میشود كه حالت فكری و سیاسی و اقتصادی و صنعتی و سایر مظاهر مادی و معنوی حیات یك قوم را در بخشی از زمان مشخص میكند. متأسفانه تصویری كه ما از تمدن امت اسلامی، از صدر اسلام تا به حال، داریم جز در یك دوران چند صد ساله چندان درخشان نیست. ما در اینجا نظرمان را روی این دوره درخشان متمركز، و عوامل مؤثر در به وجود آمدن آن را بررسی خواهیم كرد. باشد كه از گذشته با عظمت، درس عبرت بگیریم و در جهت ایجاد یك تمدن اسلامی جهانگیر قدمهای مؤثر متناسب با عصر حاضر برداریم.
بررسی این نقلها نشان میدهد که شمار زیادی از نویسندگان قرون مختلف، بیش از کسانی که نامشان گذشت، از این کتاب استفاده کردهاند؛ اگرچه برخی از آنان، به سبک محدثان، بدون ذکر نام کتاب، تنها از طریق ابنعقده، حدیث غدیر را روایت کردهاند. از آن جمله میتوان به محمد بن محمد طبری امامی ـ صاحب کتاب بشارهالمصطفی ـ اشاره کرد
با اینکه حافظ، از بزرگترین و نامدارترین شاعران ایران است، درباره زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست. بخش عظیمی از زندگی حافظ نامعلوم است و حتی سال تولد، وضعیت خانوادگی و وضعیت شغلی او و مسائلی از این قبیل نیز بر ما روشن نیستند. مهمترین منبعی که برای شناخت دقیق حافظ در اختیار ماست، دیوان اوست، اما متأسفانه حافظ در شعرهای زیبایش، اطلاعات دقیقی در مورد زندگی واقعی خود در اختیار ما قرار نمیدهد. کتابهای تذکره و تاریخ هم بیش از آنکه آگاهیهای دقیقی درباره حافظ به ما بدهند، با افسانهها و داستانهای غیرواقعی درباره او، ما را آشفتهتر میکنند. با این همه بر اثر کوششهای فراوان پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، اطلاعات خوبی در مورد حافظ به دست ما رسیدهاست که در ادامه با تکیه بر این پژوهشها، میکوشیم دورنمایی نسبتاً روشن از زندگی حافظ را در اختیار مخاطبان قرار دهیم.
اگر چه فروید بر مفهوم «ناخودآگاه فردی» تأکید داشت، اما این یونگ روانشناس بزرگ سوئیسی بود که برای نخستین بار تعبیر ناخودآگاه جمعی را به کار برد. طبق نظر یونگ، ناخودآگاه جمعی در رویدادهای تاریخی، در افسانهها، در مراسم و جنگ و صلح و آشتی و مناسبتها و در مجموع در فرهنگ عامه ظاهر میشود. با الهام از این مفهوم ، من معتقدم که «حافظ حافظه ماست» یعنی سخنگوی ناخودآگاه جمعی ایرانیان است. بنده در کتابی با همین عنوان به شرح این منظور پرداختهام که حافظ حافظه ملت ایران، اقوام ایرانی و ملل فارسیزبان یا ایرانشناسان علاقهمند به شعر و ادب فارسی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید