1393/8/7 ۰۹:۰۰
مفهوم «انسان شناسی خانگی و درونی» از موضوعات جدیدی است که بهتازگی در مباحث انسان شناسی مطرح میشود. سابقه این دست از مطالعات در فرانسه به عنوان مهد انسان شناسی و امریکا به کمتر از بیست سال میرسد و پیش از این محیط «درونی» اهمیت چندانی را در دانشهایی همچون انسانشناسی و جامعه شناسی نداشت. در گذشته معتقد بودند روابطی که در «درون» شکل میگیرد از محیط اجتماعی خارج شده و باید آن را در حوزههای شناختی همچون روانشناسی و آنچه با فردیت نسبت مییابد، بررسی کرد. بتدریج مطالعات نشان داد که آنچه ما از آن تحت عنوان فردیت و حوزه خصوصی یاد میکنیم همچون سکهای است که یک روی آن را حوزههای روانشناسی و فردیت و روی دیگرش را حوزههای اجتماعی در بر میگیرد. به تعبیری چنین تبیین شد که آنچه از آن تحت عنوان امری «اجتماعی» یاد میشود صرفاً در شکل گروهی و بیرونی نیست بلکه در سیمایی درونی و حتی در سطح خود فرد هم میتواند وجود داشته باشد تا آنجا که میتوان امروز فرد را یک برساخته اجتماعی دانست.
محیطهای درونی در قیاس با محیطهای بیرونی بسیار پیچیدهتر هستند و شناخت آن ابزارهایی را میطلبد که امکان دسترسی به آن بسیار سخت است.
از این رو میتوان صرفاً از خانه به عنوان یکی از محیطهای درونی از میان طیف وسیعی از محیطهای درونی بحث کرد. بررسی «خانه» در شاخه عمومی انسان شناسی قرار میگیرد.
تفاوت انسان شناسی با سایر رشتهها در علوم اجتماعی داشتن رویکردی چندگانه است. در این چندگانگی نخست انسان در خانه به لحاظ بیولوژیکی بررسی میشود اینکه انسان به عنوان یک موجود زنده و غریزی نیاز به خانه و سرپناه دارد، دوم سیر تاریخی شکلگیری خانهها بررسی میشود و سوم خانه از منظری زبان شناختی مورد بحث قرار میگیرد؛ چراکه انسان موجودی سخنور است و در زبان فهمیده میشود این در حالی است که بسیاری از زبان شناسان و انسان شناسان معتقدند انسان خارج از زبان وجود خارجی ندارد؛ چراکه انسان خود و دیگران را براساس روابط زبانی میشناسد. از این رو خانه را نیز به عنوان یک سیستم ذهنی و زبانی در نظر میگیرند. بعد چهارم فرهنگ است و سه بعد قبلی هم به نوعی در آن حضور مییابند. فرهنگ کنشهای روزمره مثل مهارتها، شیوههای رفتاری، ذهنی و....را در بر میگیرد.
انسان شناسی شاخهای از علوم اجتماعی است که همه این چهار بعد را مورد بررسی قرار میدهد و آنچه در این بررسی اهمیت مییابد نگاه همزمان به این ابعاد است. در انسان شناسی فرهنگی شاخهای به نام انسان شناسی شهری وجود دارد و مقصود از شهر در این دست از مطالعات، شهر مدرن است که با انقلاب صنعتی و جهان مدرن به وجود میآید. در این شیوه شهر از دو منظر کلی مورد بحث قرار میگیرد یک حوزه عمومی یا برون و یک حوزه خصوصی یا درون. انسانشناسی شهری در مطالعات خود پیرامون شهر اغلب تا سطحی بیرونی پیش رفته و آنچنان به «خانه» به عنوان حوزهای درونی نپرداخته است و از این زمان است که چیزی تحت عنوان انسان شناسی فضاهای درونی شکل میگیرد.
بررسی خانه در هرکدام از چهار بخشی که به آن اشاره کردیم میتواند مورد بحث واقع شود. «خانه» جایی است که ما در آن متولد شده، بزرگ شده و میمیریم و در آن دائم با یک تجربه زیستی مواجهیم. بنابراین بیولوژی انسانی و انسان مدرن یک بیولوژی خانگی است و انسانها بخش بزرگی از زندگی شان را در خانه سپری میکنند. از طرفی خانه امری تاریخی است. ما امروز از آشپزخانهای استفاده میکنیم که بدون شک یک اثر پیش تاریخی است و روابط در خانه بر اساس سیستمهای باستانی تعریف میشود.
از طرفی خانه یک رابطه واژگانی و زبانی هم بهشمار میرود و با بررسی واژگانی «خانه» میتوان نسبتهایی را میان خانه با واژگانی همچون «خویشاوندی» و «خانواده» پیدا کرد. بالاخره خانه یک «سیستم فرهنگی» است که هم به شکل ماده وجود دارد و هم در اشکال بازنمایی، بازنمایی ادبی که در اشعار و قصهها نمود مییابد. بازنمایی تجسمی خانه در نقاشیها، مجسمهها، معماری و.... بازنمایی تصویری در عکسها، فیلمها و سریالها. بازنمایی اجرایی
در نمایشها و سکانسهای تجربه زیسته شده بیرونی همه اینها به نوعی بررسی انسان شناسانه از خانه به عنوان «فضایی درونی» است.
٭مکتوب حاضر ویرایش و تلخیص شده روزنامه «ایران» از سخنرانی دکتر ناصر فکوهی رئیس انجمن انسان شناسی ایرانو عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، است که 4 آبان ماه در مرکز فرهنگی و هنری شهرداری تهران ارائه شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید