محمد اقبال [لاهوری] (1938 - 1877)، شاعر و فیلسوف سرشناس هند مسلمان، در سال 1923 مجموعهی شعری به فارسی منتشر کرد به نام پیام مَشرق. این مجموعه پاسخ او بود به اثر گوته به نام West - Östlicher Divan [دیوان غربی - شرقی]، که آن اثر نیز به نوبهی خود واکنش آن شاعر آلمانی بود نسبت به نخستین ترجمهی آلمانی شعر فارسی، و به ویژه اشعار حافظ. این اثر گوته، که در سال 1819 منتشر شد، در جهان اسلام که نفوذ ادبی دو قدرت استعماری فرانسه و بریتانیا در قرن نوزده بر آن مسلط شده بود، چندان توجهی بر نَیَ انگیخت.
ایران در طول تاریخ طولانی خود به جنگهای بسیاری كشانده شده و گاه پیروز بوده و دستاوردی داشته و گاه شكست خورده و به باجی تن داده است. اما شكست ایران در جنگ دوم ایران و روس فقط نشیب و شكست دیگری نبود كه امیدی به جبران و تلافی در آینده را در پی داشته باشد.
در صفحه آخر روزنامه شرق یکشنبه ١٢ دی ١٣٩٥ مطلبی درباره بابی ساندز، جوان قربانی عضو ارتش زیرزمینی جمهوریخواه ایرلند شمالی خواندم. زیر عنوان «دیدار با آخرین بازمانده اعتصاب غذای ایرلندی» و عنوان فرعی: «ساندز» هیچوقت به تسلیم فکر نکرد! نوشته دانشجوی جوان، آقای امیرپارسا ناظمی. خود را ناچار دیدهام برای این فرزند گرامی و همفکران جوان او پاسخی یا توضیحی بر پایه عمری تجربه بنویسم
ماجرای عباسقلی خان با شعر روان و زیبای ایرج میرزا مربوط به کتابهای دبستانی نسلی پیش از من بود. در زمانی که در شصت و پنج سال پیش به دبستان میرفتم، درسها با آب، بابا، بار آغاز میشد و سال بعد «خدا را شکر که به کلاس دوم آمده ایم.
قرار شد به پیشینه روابط مصدق با پهلویها و چگونگی رضایت شاه به نخست وزیری مصدق بپردازیم. به نظر من موضوع بسیار حساس و جالبی است كه تاثیرگذار در سرنوشت مصدق و شاه بوده است. در واقع موضوعی است كه شاید وارد شدن به آن شرط احتیاط نباشد! زیرا موج بزرگی كه نهضت ملی كردن نفت ایران و بیرون راندن انگلیسیها پس از دویست سال حضور اربابانه در ایران شد برای مصدق كه پرچمدار آن نهضت بود چنان اعتبار و محبوبیتی پدید آورد كه طی دورهای تودههای مردم را شیفته او كرد
آمارتیاسن استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است که به خاطر تلاشهای فکری و علمی خود موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد (1998) هم شده است. او یکی از اندیشمندان مشهور جهان است که با درکی واقعبینانه از روابط فرهنگی توانسته ایدههای اخلاقی و انسانی خود را برای ایجاد جهانی عاری از خشونت مطرح سازد.
اردیبهشت ماه سالروز تولد محمدمصدق است؛ یکی از مهمترین رجال سیاسی ایران که نامش با نهضت ملی شدن نفت و مبارزه در این راه گره خورده است. درخصوص نقش مصدق در نهضت ملی نفت بسیار سخن گفته شده و به همین دلیل کارنامه سیاسی پیش از دهه ۲۰و تبار او مغفول مانده است. برای واکاوی این کارنامه و تبار به سراغ فریدون مجلسی رفتیم و از او خواستیم تا برایمان از کارنامه دوران جوانی و میانسالی مصدق و تبار این رجل سیاسی بگوید.
فريدون مجلسي (نويسنده و مترجم) همواره در مقالاتش به موضوعات فرهنگي، اجتماعي و ادبي توجه ويژهاي داشته و اخيراً هم در بخشي از کتاب «گذاري در مقولات فرهنگي» زير عنوان «پيرامون کتاب و نگارش و نقد» به برخي از موضوعات مهم در خصوص فرهنگ کتابخواني، وضعيت فرهنگي جامعه و... پرداخته است. وي در طول دهههاي گذشته يکي از پرکارترين نويسندگان و مترجمان بوده و آثار مهمي را از نويسندگاني مانند هاوارد فاست، رابرت گريوز، فيليپ راث، کران دساي، راجر بوشه، گورويدال، لويد لولين جونز و... به فارسي برگردانده است و بهتازگي نمايشنامهاي هم با نام «زرينه» نوشته که داستانش به کهنترين دوران تاريخ ايران بازميگردد.آنچه در پي ميآيد، حاصل گفتگويي با اوست.
کتاب «گذاری در مقولات فرهنگی» از تازهترین آثار فریدون مجلسی است که توسط شرکت سهامی انتشار روانه بازار کتاب ایران شده است. مجلسی در بخشی از این کتاب با نام «پیرامون کتاب و نگارش و نقد» به برخی از موضوعات مهم در باب وضعیت فرهنگی جامعه ایران پرداخته است که در این گفتوگو با نظر به مباحث مطرحشده در کتاب «گذاری در مقولات فرهنگی» پرسشهایی را با این نویسنده و مترجم سرشناس در میان گذاشتهام. مجلسی در طول دهههای گذشته یکی از پرکارترین نویسندگان و مترجمان ایرانی است و آثار مهمی را از نویسندگانی مانند هاوارد فاست، رابرت گریوز، فیلیپ راث، کران دسای، راجر بوشه، گورویدال، لوید لولین جونز و... به فارسی ترجمه کرده است. مطلبی که می خوانید حاصل یک گفت وگو با اوست که اکنون با حذف سؤالات، در قالب یک روایت بلند عرضه می شود.
کتاب خاطرات دکتر «امير اصلان افشار» براي من بسيار جالب بود. يکي به خاطر نکات مهمي که در آن آمده است، و ديگر به دليل کنجکاوي شخصي، زيرا زماني که ديپلماتي جوان در واشينگتن بودم، او سفير و رئيس من بود. در اينجا قصد من فقط بازگويي يکي دو نکته بسيار جالب از آن کتاب در باره خاطره اي از سفر مرحوم دکتر مصدق به لاهه و حضورش در دادگاه لاهه در تابستان 1331 است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید