ترجمه در ایران،تاریخ دیرینه و مخاطرات گوناگونی داشتهاست. آغاز ترجمه در ایران عصر پیش از مادها را هم در بر میگیرد و این بدان معناست که از زمانی که خط در ایران باستان ابداع شده درکنار آن فن ترجمه برای ارتباطگیری طوایف و قومهای مختلف از ضروریات و نیازهای انسان اولیه بهشمار میرفته است. تاریخ ترجمه درایران، از دیرینهترین روزگار تا عصر حاضر، شاهد پیدایش و ظهور چندین جنبش ترجمه در چند دوره متفاوت تاریخی بوده است.
در حالی که دانش اروپایی در حضیض خود بود، میزان چشمگیری از فرهنگ آمیخته از منشأ یونانی، رومی و یهودی در دربار امپراتوری بیزانس (روم شرقی) در قسطنطنیه و در کشورهایی باقی بود که از دمشق و حلب تا خلیجفارس امتداد دارند. مدرسه ایرانی جندیشاپور یکی از نخستین مراکز آن فرهنگ بود که در ۴۸۹ م به مسیحیان نستوری۱ پناه داد و به فیلسوفان نوافلاطونی که آتن را ترک کردند. آنگاه که آکادمی افلاطون در ۵۲۹م بسته شد، در مدرسه جندیشاپور ترجمهها، به ویژه ترجمه آثار افلاطون و ارسطو، فلسفه یونانی را با فلسفه هند، شام و ایران در تماس قرار داد و عامل رشد مکتبی در پزشکی شد که به رغم تکافتادگی نسبی آن، تا سده دهم میلادی وجود داشت.
یکی از دبیران ادبیات ما در سال های آخر دبیرستان، که شاعر نوپردازی بود وشعرهایش در مجله ها چاپ می شد، از صادق هدایت برای ما بتی بی مثل و مانند ساخته بود. چون از هیچ یک از دبیران دیگرمان مطلبی در مطبوعات چاپ نمی شد، البته در آن زمان مقام آن دبیر از نظر ما، برابر با نامزدی برای نوبل ادبیات بود. عده ای از دوستان نوشته های صادق هدایت را با ولع تمام می خواندند، و در میان همدرسانمان چند نفری هم بودند که بخش های زیادی از بوف کور را از بر کرده بودند و به مناسبت های مختلف از بر می خواندند.
این موسسۀ انتشاراتی که اکنون با نام سازمان چاپ وانتشارات اقبال به فعالیت خود ادامه می دهد، در شمار با سابقه ترین ناشران کشور قرار می گیرد، به مدت چند دهه از ناشران نسبتاً فعال کشور بود و چند نسل از خاندان اقبال آن را اداره می کردند. انتشارات اقبال به این دلیل در تاریخ نشر در در دهۀ 1330ش بررسی می شود که در همین دهه به فعال ترین دوره از تاریخ حیات خود راه یافت و جزو ناشران تاثیرگذار دهۀ 1330ش قرار گرفت. اطلاعات در بارۀ این ناشر، خوشبختانه به سبب یادداشت های شادروان جواد اقبال به شناخت بهتر این ناشر طی چند دهه کمک می کند. او فعال ترین عضو این خاندان و از روسای اتحادیۀ ناشران بود( به فعالیت هایش اشاره خواهد شد).
وضعیت ناشر بخش خصوصی را در این روزها شاید بتوان به وضعیت کسی تشبیه کرد که دارد تقلا می کند تا تعادلش را روی سطح لغزان شیبداری حفظ کند. اگر شما، من، و هر کس دیگری در چنین موقعیتی قرار بگیریم، آیا جز تقلا برای پرهیز از سقوط و تلاش در راه بقا کار دیگری از ما ساخته است؟ نشر آسیب پذیر به چنین وضعیتی دچار شده است. چرا کار به اینجا کشید؟ چرا هشدار ها طی سال های سال کارگر نمی افتاد؟ عیب کار کجا بود؟ آیا می توان راهی یافت و این نشر را از سطح لغزان به جایی کشاند که تلاش آن در راه بقا، به کوشش در راه تغییر، تحول و حرکت به سوی هدفی دور، بلند مدت و با چشم اندازی گسترده و امید بخش تبدیل شود؟ به این پرسش ها می توان از دیدگاه های مختلف پاسخ داد. شاید نویسندگان این شماره به این گونه پرسش ها بر پایۀ تخصص و تجربۀ خود پاسخ بدهند. در این نوشته فقط بر یک جنبه از جنبه ها تاکید خواهد شد.
رژیمی که به سراشیب سقوط یا فروپاشی بیافتد، با همۀ جنبه هایش در روانۀ سقوط و فروپاشی قرار می گیرد.کتاب و نشر، از اساسی ترین جلوه های فرهنگی جامعه، و از آسیب پذیرترین آن جنبه هاست. نگاهی به آمارها بیاندازیم و اجمالاً ببینیم کتاب در سال های منتهی به انقلاب چه وضعیتی داشت.
ضرورت دانشنامه نویسی چیست؟ دانشنامه باید چه نیازی از جامعه علمی را پاسخ گوید؟ دانشنامه ها، اعم از همگانی و تخصصی، گونه ای از منابع مرجع اند. این منابع اصولاً به قصد پاسخ گویی سریع، دقیق، قابل اعتماد، موثق، مستند، فارغ از دیدگاه ها و تفسیرهای شخصی، غیر جانبدارانه و نظیر اینها تدارک دیده می شوند و در سطوح مختلف به نیازهای مخاطبان خاصشان پاسخ می گویند. دانشنامه ها به منزلۀ نخستین گام در راه دانستن، آگاه شدن، پژوهش کردن به شمار می آیند. هر جامعه ای که به دانش و دانسته های شهروندانش، و به پژوهش و پژوهش گرانش بیاندیشد، به انواع دانشنامه ها نیازمند است. جوامع علمی هم طبعاً بیش از بقیه به منابع مرجع نیاز دارند.
اجازه بدهید پرسش خود را از توزیع کتاب آغاز کنم. یادم هست زمانی فرمودید طبق استاندارهای نشر، نسبت کتابفروشها به ناشران باید ده به یک باشد و همان وقت ما بیش از هشتهزار ناشر و کمی بیش از دوهزار کتابفروش داشتیم. فرض کنیم معجزهای بشود و این اتفاق فردا در کشور ما بیفتد، در جامعهای که اساسا در آن کتاب خواندن دیگر فضیلت محسوب نمیشود بلکه نوعی خجستگی - به معنای عامیانه آن- است، چه اندازه میتوان امیدوار بود که بحران کتاب خواندن برطرف شود. میدانم خواهید فرمود که معجزهای که از آن حرف میزنم دست کم شامل صدهزار نفر میشود که ناگهان شغل کتابفروشی را برگزینند و این خودش عدد کمی نیست. با این حال، در قیاس با جمعیت هفتادوپنج میلیون نفری ما که بخشی از آن را بیسوادان تشکیل میدهند زیاد محسوب نمیشود.
اگر موافق باشید، به جای تصویر ذهنی، بر اساس مشاهدات شخصی خودم، آنچه به چشم خودم دیده ام و مستقیماً در جریان آنها بوده ام به این پرسش پاسخ بدهم. پاسخ به بقیۀ پرسش های شما احتمالاً در دل همین پاسخ نهفته باشد؛ سعی ام را می کنم. شما هم لطفاً سعی کنید خودتان را به جای من بگذارید، به زمان و مکانی بیایید که من و همکارانم از پشت پنجره ای به بعضی رویدادها نگاه، و حرکت به سمت انقلاب را بر پایۀ آن رویدادها و در همان زمان ومکان تفسیر می کردیم. به علت هایی که به کوتاهی به آنها اشاره خواهم کرد، شاید معلوم شود چرا گزینۀ مهندس بازرگان در بحبوحۀ انقلاب از نگاه ما بهترین گزینه بود، اما ناگزیرم مقدمه ای بگویم. لطفاً صبور باشید تا از آن مقدمه نتیجه بگیرم.
نشر بخش خصوصی ایران از نامکتوب ترین فعالیت هاست. به ندرت می توان نشری را در این شاخه یافت که بتوان تاریخچۀ فعالیت های آن را از آغاز تا کنون،مستند و مکتوب دنبال کرد. موسسۀ انتشارات امیرکبیر، تاسیس 1328ش، در این میان از این رو استثناست که انتشار خاطرات مفصل بنیادگذارش امکان بخشیده است اطلاعات بسیاری در بارۀ پیدایش و تحول این موسسۀ انتشاراتی در اختیار پژوهندگان باشد. اگر خاطرات و یادداشت های بنیادگذار و مدیر انتشارات ابن سینا، شادروان ابراهیم رمضانی، در دسترس یا موجود می بود، چه بسا به پاسخ بسیاری پرسش ها در دوره ای نزدیک به نیم قرن از نشر ایران دست می یافتیم. این افسوس وقتی بیش و بیشتر می شود که در می یابیم ناشران خصوصی تاثیرگذار و مدیران موسسه های انتشاراتی دولتی موثر، حتی به یادداشت برداری در بارۀ فعالیت های خودشان و انتشار آنها علاقه نشان نداده و به اهمیت این نکته پی نبرده اند که تاریخ نشر تا چه حد می تواند به روشن شدن تاریخ و تحول اندیشه، و حتی تحول جنبه هایی از حیات فرهنگی کشور، یاری برساند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید