اخبار

نتیجه جستجو برای

در ایران، بنده درچهار دانشگاه درس خوانده ام و آنچه دیده ام این است که اگر دانشجویی چیزی یاد می گیرد، فقط حاصل علاقۀ او و استاد خوب باسواد با وجدان کاری است. بنده در هیچ کدام از این دانشگاه ها نظام آموزشی ندیده ام، فئودالیسم آموزشی دیده ام. دست روی هر قسمت که بگذارید، کمبود است و کاستی. یادم می آید در یکی از دوره های تدریسم تمام مدت کنار پنجره ایستادم ودرس دادم و لای پنجره را هم باز گذاشتم، با اینکه سردم بود. هرچه به کنایه و اشاره هم می گفتنم بی فایده بود. در آن دوره چند دانشجو بودند که دوش نمی گرفتند و لباس هایشان را عوض نمی کردند. به رئیس گروه گفتم، فایده نکرد. اگر این گونه بچه های مملکت در دانشگاه هم اصول نخستین بهداشت را یاد نگیرند، کجا یاد بگیرند؟ از توی اتوبوس و مینی بوس و مترو؟ هر روز به هنگام ورود به دانشگاه کیف و جیب شان را بازرسی می کنند، با خیلی چیزهایشان کار دارند، اما آداب نخستین نظافت و معاشرت در نظام دانشگاه پیش بینی نشده است. هیچ کس متولی آن نیست، تا چه رسد به آداب و اصول دیگری در زمینه های مختلف که آموختن آنها لازم است.

( ادامه مطلب )

حمیدرضا محمدی(روزنامه نگار ماهنامه تهران): عبدالرحیم جعفری، کسی بود که از سطح نزدیک به صفر شروع کرد. به معنای واقعی کلمه خاک چاپخانه را خورد و بالا آمد تا جایی که در سال 1328، در حالی که تنها 30 سال داشت، «امیرکبیر» را بنیان گذاشت و تا سال 1358، به مهم ترین و تاثیرگذارترین ناشر ایران بدل شد. او چه بدایعی را در صنعت نشر از خود بر جای گذاشت که می توان گفت به نامش ماند؟

( ادامه مطلب )

نیل(که با نام مختصر از آن یاد می کنیم) در نشر خصوصی، در میان ناشران آثار داستانی و ادبی، و نیز در جامعۀ روشنفکری ایران در دهۀ1330 تا نیمه های دهۀ 1340ش، جایگاه کم مانندی دارد. این ناشر از واپسین ناشران آثار ترجمه شده از فرانسوی به فارسی است که شمار آنها پس از جنگ جهانی دوم کم و کمتر شد. نیل سال ها پس از تاسیس دچار افول شد، اما با سازماندهی و آرایش و برنامه ای دیگری فعالیت خود را از سر گرفت. بررسی دورۀ دوم فعالیت آن در محدودۀ زمانی بحث حاضر قرار نمی گیرد.

( ادامه مطلب )

اگر می شد تراشه ای در گوش بهاء الدین خرمشاهی کار بگذارند تاهمه چیز را ضبط کند، بعد ضبط شده ها را سرند، و حرف های حسابی را سوا می کردند و تتمه را نگاه می داشتند، مجموعۀ عظیمی از مضمون های بدیع برای بررسی های فرهنگی در دورۀ معاصر به دست می آمد، مجموعه ای شامل این چیزها: قطار قطار شعر بند تنبانی؛ سلسله ای از حکایت های جفنگ و به قول بچه های امروزی «درِ پیتی»؛ چند خروار مقالۀ آبکی؛ یک کاروان شتر از خطابه ها و سخنرانی هایی که اولین محل تمرین یا نمایش دراماتیک آنها دفتر کار یا اتاق شخصی خرمشاهی بوده است

( ادامه مطلب )

پنجاه و هفتمین نشست خانه نقد کتاب به نقد و بررسی کتاب «تاریخ ترجمه در ایران» با حضور دکتر عبدالحسین آذرنگ (مولف)، کامران فانی (کتابشناس و نسخه‌پژوه)، مهرداد ملک‌زاده (عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی)، دکتر علی بهرامیان (مدیر بخش اسناد مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی)، دکتر مجدالدین کیوانی(مترجم) و محمد غفوری (پژوهشگر تاریخ) برگزار شد. دبیری این نشست را غفوری برعهده داشت. پنجاه و هفتمین نشست خانه نقد کتاب به نقد و بررسی کتاب «تاریخ ترجمه در ایران» با حضور دکتر عبدالحسین آذرنگ (مولف)، کامران فانی (کتابشناس و نسخه‌پژوه)، مهرداد ملک‌زاده (عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی)، دکتر علی بهرامیان (مدیر بخش اسناد مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی)، دکتر مجدالدین کیوانی(مترجم) و محمد غفوری (پژوهشگر تاریخ) برگزار شد. دبیری این نشست را غفوری برعهده داشت.

( ادامه مطلب )

صبح امروز 14 مهر ماه 1394 ، مراسم سومین دورۀ جایزۀ استاد ایرج افشار به پایان نامه های برتر در رشتۀ علم اطلاعات و دانش شناسی(اطلاع رسانی و کتابداری سابق) در مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

( ادامه مطلب )

عبدالحسین آذرنگ: ترجمه را نمی‎توان به یک، چند یا چندین حوزه منحصر کرد. دنیای امروز به آگاهی از زمینه‌های بسیار فراوانی نیازمند است که هیچ جامعه‌ای هیچ‌گاه و در هیچ زمانی به همه‌ی این زمینه‌ها تسلط نداشته است و لاجرم انتقال اندیشه از جوامع مختلف به یکدیگر اجتناب‌ناپذیر است و انتقال نیز راهی جز ترجمه ندارد.

( ادامه مطلب )

در 1337ش دورۀ ابتدایی را در دبستان کورش کرمانشاه به پایان رساندم و در دبیرستان پهلوی، که نمی دانم حالا اسمش چیست، با سختی نام نویسی کردم؛ به این دلیل می گویم با سختی که اگر عموهای فرهنگی ام، فرخ و سیاوش زنگنه، معرفم نبودند، اسمم را نمی نوشتند. مدیریت این دبیرستان، که در آن زمان فقط سیکل اول(سه سال اول) داشت، با آقای پروین بود، مردی بالا بلند، جدّی، با انضباط که همۀ دانش آموزان از او حساب می بردند. دبیرستان پهلوی نزدیک ترین دبیرستان به خانۀ ما بود. ما در کوچۀ حاج دلال باشی، که بعداً اسمش شد کریمی، پشت بازارچۀ کلوچه پزی شکرریز ها می نشستیم و محل دبیرستان پهلوی در دامنۀ چیا(= چقا) سرخ و نزدیک بازار گاو کش ها بود که با خانۀ ما بیش از چند دقیقه راه نبود. خانواده، هم به سبب نزدیکی راه و هم به علت شهرتی که آن دبیرستان در نظم و انضباط و سخت گیری کسب کرده بود، اصرار داشتند که در آنجا درس بخوانم، اما دوستانم توی دلم را خالی می کردند و می گفتند اگر بروی آنجا حتماً رفوزه و اخراج می شوی.

( ادامه مطلب )

ديرزماني نگذشته از آن هنگام كه احمد فرديد تسخر زنانه صدر تاريخ ما را ذيل تاريخ غرب خواند و با صورت‌بندي فلسفي مفهومي كه بعدا و به واسطه كتابي از «پدرخوانده روشنفكري ايران» جلال آل‌احمد رواج يافت، به زعم خودش و به زباني هايدگري تقدير تاريخي ما را «غربزدگي» خواند و باز با قطعيتي غيرفلسفي كه اهل فلسفه را ياد بعضي اظهارنظرهاي قاطع هايدگر در آثار پاياني عمرش مي‌انداخت، گفت حتي كساني كه مي‌خواهند ادعا كنند كه ما با اين «حوالت تاريخي» درمي‌آويزيم، دچار غربزدگي مضاعف هستند! يك تفسير- به باور گروهي نادرست-

( ادامه مطلب )

از مرگ مردی از سلسلۀ جانشین ناپذیرها ده سال گذشت، مرگ مترجمی دقیق، فرهنگ‌نویسی تیزبین، منتقد هنری و ادبی و یکی از برجسته ترین مدیران و استادان نشر و ویرایش کشور.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: