امروز مقبره بهلول گنابادی که از جنگ دژخیمان رضا خانی و از آماج گلولههای ویرانگری که بر مسجد گوهرشاد میبارید، نجات یافت و سالها در افغانستان و مصر یا در محبس بود، یا در به در و آواره ـ زیارتگاه مردم حقشناس گناباد است؛ ولی از قبر رضاخان و پسرش خبری نیست؛ تا همه بدانند که «للحق دوله و للباطل جوله».
مردم معتقد، خراج و مالیات را از روی کراهت به مأموران خلیفه میدادند، و خمس و زکات را با طیب خاطر به محضر امام میفرستادند؛ ولی دستگاه خلافت یا نمیفهمید یا نمیخواست بفهمد که حساب خمس و زکات، از حساب مالیات و خراج جداست.
امام هفتم را نزد هارون ـ که سخت خشمگین بود ـ بردند. گروهی از چاپلوسان بدسگال و دنیاپرست طوماری پر از تهمت و افترا برای هارون فرستاده بودند که در آن نوشته شده بود شیعیان خراج و مالیات خود را نزد موسی میفرستند و او از مردم سهم امام میگیرد و معتقد است که هر کس از سلف پیروی کند، کافر است و زنش بر او حرام. وی متعه را حلال میشمارد و کسی که نماز و حج را طبق دستور آنها انجام ندهد، نماز و حجش مقبول درگاه خدا نیست.
هارون قضیه کنیز را پیگیری میکرد، و انتظار داشت که از ترفند خویش به نتیجهای برسد، و از اعتبار همگانی حضرت بکاهد. غافل از اینکه خدای متعال همواره بندگان صالح را یاری میکند، و هرگز راضی نمیشود که اشرار، شخصیت ابرار را ترور کنند، و مردم را از آنها رویگردان کنند.
حسین بن علی رهبر یک قیام شیعی است که همراه یارانش در فخ به شهادت رسیدند. نشانه قیام ولایی او این بود که به هنگام اذان صبح یکی از انقلابیون بر مأذنه مسجدالنبی رفت و مؤذن را وادار کرد که «حی علی خیر العمل» بگوید. حاکم مدینه با شنیدن «حی علی خیرالعمل» از وقوع انقلاب آگاه شد و فرار کرد.۶۲
ابوهروی میگوید: هنگام خروج امام هشتم(ع) از نیشابور با او بودم. او سوار بر استری سپید و سیاه بود. جمعی از علما و دانشمندان که در مربعه۵۴ اجتماع کرده بودند، مهار استر را گرفتند، و چنین گفتند: «تو را به حق پدران طاهر و معصومت سوگند میدهیم، برای ما حدیثی را که از پدرت شنیدهای، نقل فرما.
اینها درسهایی آموزنده و هشدارهایی بیدار کننده، اخطارهایی برافروزنده، و آمادهباشهایی است به خود آورنده، تا مسلمان به پیامبرش، و ذریه به اجدادش، و عالم دینی بر علمش مغرور نشود، و همگان بدانند که دین، متبوع است نه تابع، و پیامبر پیامآوراست نه پارتی، و ارزش عمل به اخلاص است نه به زرق و برق ظاهری و نمایشهای ریاکارانه!
هارون گفت: «اکنون باید آنچه را گفتهای، توضیح دهی، وگرنه دستور میدهم تا تو را میان صفا و مروه به قتل برسانند.» حاجب گفت: «او را برای خدا و به خاطر حرمت این مقام عفو کن .» اعرابی خندید. هارون گفت: «چرا خندیدی؟» اعرابی گفت: «از شما تعجب میکنم و خندهام میگیرد. او میخواهد جلو مرگ حاضر را بگیرد، و تو میخواهی مرگی را که نیامده، جلو بیندازی!» هارون گفت: «آنچه را برشمردهای، تفسیر کن.»
امامت مقام و مرتبهای والاست که نصب و تعیین مصداق آن از جانب خدای متعال است. به همین جهت است که خدای متعال پس از آنکه ابراهیم خلیل(ع) مقام نبوت و مقام خُلّت را به دست آورد، او را در معرض آزمونهایی قرار داد که موفقیت در آنها در توان هرکسی نبود. بعد از موفقیت در آن آزمونهای سخت و نفسگیر به او فرمود: «انّی جاعلکَ للناس اماما:۱ تو را امام مردم قرار دادم.»
قرآن كريم ميفرمايد: «و إن طائفتان من المومنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما، فإن بغت إحداهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي حتي تفيء إلي أمرالله فإن فائت فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إن الله يحب المقسطين: اگر دو طايفه از مؤمنان باهم بجنگند، آنها را آشتي بدهيد، و اگر يكي به ديگري تعدي كند، با او بجنگيد، تا به فرمان خدا بازگردد، و اگر بازگشت، ميانشان به عدل و داد آشتي بدهيد، و به راه انصاف برويد كه خدا اهل قسط و انصاف را دوست ميدارد.» (حجرات: 49، آيه 9)
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید