اخلاق کاربردی در زندگی، محیط زیست و اشتغال / دکتر قاسم صافی - بخش یازدهم

1394/6/8 ۰۹:۵۴

اخلاق کاربردی در زندگی، محیط زیست و اشتغال / دکتر قاسم صافی - بخش یازدهم

محتاج یادآوری نیست که مسائل محیط زیست، معضل و مشکل انسان مدرن است؛ انسانی که در دو قرن و اندی است منابعی را که طی میلیونها سال شکل گرفته، هوسناکانه به باد فنا داده و بحرانهای زیست محیطی فراوانی پدید آورده و به شکل نگرانیهای وحشتناک، انسان روزگار حال را به خود مشغول داشته و به انواع مرضها مبتلا کرده است، به نحوی که در مهار مشکل پیش‌آمده از این بحران زیست‌محیطی، هر روز ناتوان‌تر می‌شود و به ناگزیر منتظر می‌ماند دستی از غیب بیرون آید و کاری کند

 

طبیعت‌گرایی در متون ادبی و نقش کاربرد اخلاقی آن

محتاج یادآوری نیست که مسائل محیط زیست، معضل و مشکل انسان مدرن است؛ انسانی که در دو قرن و اندی است منابعی را که طی میلیونها سال شکل گرفته، هوسناکانه به باد فنا داده و بحرانهای زیست محیطی فراوانی پدید آورده و به شکل نگرانیهای وحشتناک، انسان روزگار حال را به خود مشغول داشته و به انواع مرضها مبتلا کرده است، به نحوی که در مهار مشکل پیش‌آمده از این بحران زیست‌محیطی، هر روز ناتوان‌تر می‌شود و به ناگزیر منتظر می‌ماند دستی از غیب بیرون آید و کاری کند. این مشکل و بحران شاید وقتی شروع شد که نسل امروز، نظام طبیعت و رابطه خود را با آن براساس «تنازع بقا» تعریف و سودجویانه به حریم طبیعت دست‌اندازی کرد و رابطه‌ خود را با طبیعت به حداقل رساند و از طبیعت تصویری غیرشفاف دریافت داشت.

علی‌رغم آنچه در عصر حاضر و مابین بشر مدرن می‌گذرد، نگاه نسل گذشته و نیاکان خردمند ما به طبیعت، همیشه نگاهی با قداست بوده و طبیعت را موجودی با شعور می‌دانسته‌اند. ادب فارسی مملو از حکایات و روایات و سخنان نغزی است که ما را به حفظ محیط زیست و مهربانی با حیوانات و مراتع و آبها و ذخایر طبیعت تشویق می‌کند و پشتوانه قابل افتخاری است که آموزه‌هایش در جهان امروز هم، کارایی فراوان دارد و ثروت بسیار بزرگی برای ما به ارث گذارده است.

در سبک خراسانی و در شعر سخنورانی چون منوچهری (متوفی ۴۳۲ق)، طبیعت جایگاهی والا دارد. در سبک عراقی و هندی و شعر سخنوران این شبک مثل حافظ و خاقانی و نظامی، طبیعت، جلوه خاصی دارد و چون رنگین کمانی زیبا، سایه گسترده است و تصاویر بدیع و زیبا و سرسبزی و خرمی پرنشاطی را فرا روی آدمی قرار می‌دهد. در شعر نو نیز شاعرانی چون نیما در این زمینه، همت کرده و نقش‌آفرین شده‌اند.

به باور شاعرانی چون حکیم نظامی، کسانی که به درختان و جنگل‌ها آسیب می‌رسانند، یعنی در حق طبیعت ظلم می‌کنند، برکتی از عمر نمی‌یابند و نگارنده می‌افزاید دولتهایی که نتوانند مانع این لجام‌گسیختگی تجاوز به حریم کوهها و دریاها و جنگل‌ها و مراتع و مراکز عام‌المنفعه مردم ‌شوند، مثل آن می‌مانند که خود بدین کار اقدام می‌ورزند و مصداق شعر نظامی خواهند شد و سرانجامشان به فقر و فلاکت می‌کشد و مردمانی را اسیر و مبتلای ضایعات آن می‌کنند و به عکس آن هم ممکن است؛ چنان که در این حکایت معروف انوشیروان با پیرمرد گردو کار منقول است: چون انوشیروان، دهقان پیری را می‌بیند که در حال کاشتن گردو است، شماتت می‌کند که عمر تو طی شده چرا هنوز آزمندی؟ دهقان پاسخ می‌دهد: «کِشتند و خوردیم، کاریم و خورند.» انوشیروان پاداش درخوری به او می‌دهد. دهقان می‌گوید: «کدام نهال است که به این زودی به نتیجه برسد؟ ببین که چگونه در مدت کوتاهی ثمرش را دیدم.» انوشیروان دو برابر آنچه داده بود، به او زر می‌بخشد.

باری، دانایان و عارفان و حق‌مداران در پی زیبایی‌اند و جان زیبا و بهار و طبیعت عاشقانه را دوست می‌دارند و می‌ستایند و آن را جلوه‌گاه حق می‌بینند. از این سبب در حفظ و نگهداری و کشف آن می‌کوشند و هرگز به تخریب و تهدیدش دست نمی‌یازند و محیط زیست و اصل حیات را به خطر نمی‌افکند و سرکشی و آینه‌شکنی نمی‌کنند؛ اما با تأسف، انسان امروز که از معنویت فاصله گرفته، به جای همدلی و همزیستی با طبیعت، تا توانسته از جهان، قدسی‌زدایی کرده و طبیعت را به زیر تیغ تجزیه و کامجویی‌های زودگذر عمر کوتاه خویش برده و حرمت طبیعت و زیباییها و طراوتها و قوه نیرومند حیات‌بخش آن را در چنبره خودخواهی‌ها و قدرت‌ طلبی‌ها و افکار سوداگرانه و سودجویانه و بی‌اخلاقی خویش فدا کرده است.

جهان جمله فروغ نور حق دان حق اندر وی ز پیدایی است پنهان

به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است

(شیخ‌محمود شبستری)

 

کدام برگ درخت است اگر نظر داری

که سرّ صنع الهی بر او نه مکتوب است؟

*

خاک را زنده کند تربیت باد بهار

سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم

*

آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار

هر گیاهی که به نوروز نجنبد، حطب است

جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست؟

نه، که از ناله مرغان چمن در طرب است

(سعدی)

 

امام محمد غزالی که در شکل‌دهی اندیشه سعدی موثر بوده می‌فرماید زیباتر از این جهان ناشدنی است. خدا جهان را بر صورت خویش ساخته و تمام آن در اوج زیبایی است و نباید که هرگونه دخل و تصرفی در طبیعت کند مگر محدود به موارد ضروری و ناگزیر باشد آن هم در حداقل ممکن. در کتاب ارزشمند «آتش پارسی» بررسی شده است که سعدی در کلیات به مجموعه پر برگ و باری از برخی اجزای عناصر در طبیعت اشاره کرده است و به لحاظ آماری، وزنه سنگینی در ترازوی اندیشه و کارنامه سعدی و دلبستگی‌های او دارد به طوری که فهرست آنها از ۱۲۵ نوع درخت و گل و ۱۱۰ گونه پرنده و دد و دام و ۱۵ نوع سنگ می‌گذرد و تنها در کلیات او در بخش غزلیات، ۲۳۲ بار از سرو، و ۲۰۳ بار از گل (بدون در نظر گرفتن ترکیبات) نام برده است و مایه اعجاب است که توانسته است این همه گل و گیاه و پرنده و چرنده را در سروده‌هایش بگنجاند و با آن واسطه، مقصودش را بیان کند و بسا ما ساده و بی ارجشان انگاشته‌ایم؛ «درختانی مانند: آبنوس، انار، انجیر، انگور، بادام، بان، به، بید، پسته، تاک، ترنج، تمر، توت، جوز، چنار، رز، زیت (زیتون)، سدر، سرو، سیب، شفتالو، شمشاد، صنوبر، ضیمران، عر‌عر، عناب، فندق، کاج، گردکان، گز، نارنج، نخل و گل‌هایی چون: آلاله، ارغوان، بستان افروز، بنفشه، بیدمشک، جلنار(گلنار)، چنار، خرزهره، خشخاش، خیری، دوروی، زریر، زعفران، سپند، سمن، سنبل، سوری، سوسن، شقایق، صدبرگ، قُرنفل، گل (گل سرخ)، گلنار، لادن، لاله، لبلاب(عشقه)، نرگس، نسترن، نسرین، نیلوفر…؛ و حیواناتی همچون؛ آهو، اسب، باز، بره، بط، بوتیمار، بوم، پرستو، پروانه، تذرو، تیهو، جره‌بار، جغد، حربا (آفتاب پرست)، حمام(کبوتر)، حوت(ماهی)، خارپشت، خبزدو (سرگین گردان)، خر، خرچنگ، خرس، خروس، خفاش، روباه، زاغ، زرافه، زغن، زنبور، سگ، سمندر، سنجاب، سوسمار، سیمرغ، سیه‌گوش، شاهین، شتر، شغال، شهباز، شیر، صعوه، طاووس، طوطی، عصفور، عقاب، عقرب، عندلیب، عنقا، عنکبوت، غراب،‌ غرم (میش‌کوهی)، غزال، فاخته، قمری، قاقم، کبک، کبوتر، کرکس، کرم ابریشم، کرم شب‌تاب، کژدم، کلاغ، گاو، گربه، گرگ، گنجشک، گورخر، گوسفند، مار، ماهی، مرغابی، مگس، ملخ، مور، موریانه، موش، موش‌کور، میش، نهنگ، هزارپا، هزار دستان، هما، یوز۱ و بالاخره عناصری چون آسمان و اجرام فلکی و بادها و روز و شب و دریا و صحرا و جز آن. اینها در آثار سعدی که خداوند با همه عظمتش به آنها قسم یاد می‌کند بسیار فهم شمرده شده‌اند و نشانه‌هایی از تجلی خداوند و عظمت آفرینش و رحمت الهی یاد شده است. سعدی در این رابطه به سوره‌هایی از قرآن هم اشاره کرده است که در آن، به این موجودات اهمیت و قسم داده شده است مثل بقره (گاو)، انعام (چهارپایان)، رعد (تندر)، نحل(زنبور)، کهف (غار)، نور، نمل(مورچه)، عنکبوت، دُخان(دود)، احقاف(ریگزار)، نجم(ستاره)، قمر(ماه)، حدید(آهن)، جن، بروج (برجهای فلکی)، طارق (اختر شبگرد)، فجر (سپیده‌دم)، شمس (خورشید)،‌لیل (شب)، ضحی (روشنایی روز)، تین (انجیر)، علق(نطفه)، زلزله، عصر، فیل و فلق (سپیده‌دم).۲

«باد بهاری» وزید، از طرف مرغزار

باز به گردون رسید، نالة هر «مرغ» زار

«سرو» شد افراخته، کار «چمن» ساخته

نعره‌زنان «فاخته» بر سر «بید» و «چنار»

«گل» به «چمن» در بر است، «ماه» مگر یا «خور» است

«سرو» به رقص اندر است، بر طرف «جویبار»

«شاخ» که با «میوه»‌هاست، «سنگ» به پا می‌خورد

«بید» مگر فارغ است، از ستم نابکار

شیوه «نرگس» ببین، نزد «بنفشه» نشین

«سوسن» رعنا گزین، «زرد شقایق» ببار

خیز و غنیمت شمار، جنبش «باد ربیع»

نالة موزون «مرغ»، بوی خوش «لاله‌زار»

هر «گل» و «برگی» که هست، یاد خدا می‌کند

«بلبل» و «قمری» چه خواند؟ یاد خداوندگار

«برگ درختان سبز» پیش خداوند هوش

هر «ورقی» دفتری‌ست معرفت کردگار

«بلبل دستان» بخوان، «مرغ» خوش‌الحان بدان

«طوطی» شکر فشان،‌ نُقل به مجلس بیار

بر طرف «کوه» و «دشت» روز طواف است و گشت

وقت «بهاران» گذشت، گفته سعدی بیار

پی‌نوشتها: ۱٫ آتش پارسی، ص۵۱۰رر ۲٫ همان. ص۵۱۲٫

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: