اخلاق کاربردی در زندگی، محیط زیست و اشتغال / دکتر قاسم صافی - بخش دهم

1394/6/7 ۰۹:۴۹

اخلاق کاربردی در زندگی، محیط زیست و اشتغال / دکتر قاسم صافی - بخش دهم

دیگرانند و به روایت سعدی، عبادت را هم خدمت به خلق می‌دانند و دل را در گرو این خدمت می‌نهند و به لذتی پایدار نایل می‌شوند. در واقع این گروه فرهیخته که به انجام خدمتی دل می‌نهند گویی به عنوان یک اتم مؤثر، در اجتماع ظاهر می‌شوند که می‌توانند بر عملکرد سایر اتم‌‌ها تأثیرگذارند و بدین‌سان در روند تغییر سرنوشت و در شکل‌گیری وضع حال و آتی مردم و محیط زندگی و زیست آنان، تأثیری چشمگیر بخشند.

 

 

 

دیگرانند و به روایت سعدی، عبادت را هم خدمت به خلق می‌دانند و دل را در گرو این خدمت می‌نهند و به لذتی پایدار نایل می‌شوند. در واقع این گروه فرهیخته که به انجام خدمتی دل می‌نهند گویی به عنوان یک اتم مؤثر، در اجتماع ظاهر می‌شوند که می‌توانند بر عملکرد سایر اتم‌‌ها تأثیرگذارند و بدین‌سان در روند تغییر سرنوشت و در شکل‌گیری وضع حال و آتی مردم و محیط زندگی و زیست آنان، تأثیری چشمگیر بخشند.

سعیم این است که در آتش اندیشه چو عود

خویشتن سوخته‌ام تا به جهان بو برود

(سعدی)

 

روحیه سودمندی و ایثارگری برای دیگران و برای آفریده‌های جهان و گشایش گره‌ از کار خلایق تا حدی که بتوان سرنوشتی را رقم زد، به تعبیر علامه اقبال از خصایص افراد خودآگاه و خودنگر خودشکن واقف به اسرار خودی و رموز بیخودی است. چنین کسانی برای جامعه پیرامون خود و حتی نسل پس از خود پر بهره‌اند و به نیروی دانش و شناخت علمی و همت والایی که دارند، دیگران را پیوسته از پرتو وجود خویش مدد می‌رسانند و از طبیعت و ماورای آن محافظت می‌کنند و خلق خدا را نیز به صور مختلف به این عقیده راه، سفارش و توصیه می‌نمایند.

چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان

تو همچو باد بهاری گره‌گشا باش

(حافظ)

 

اگر نفع کس در نهاد تو نیست

چنین گوهر و سنگ خارا یکی است

غلط گفتم ای یار شایسته‌خوی

که نفع است در آهن و سنگ و روی

چنین آدمی مرده بهْ ننگ را

که بر وی فضیلت بود سنگ را

(سعدی)

 

شود جهان، لب پرخنده‌ای اگر مردم

کنند دست یکی در گره‌گشایی هم

(صائب)

 

چون ریشه عمده‌ فساد و انحراف آدمی در زندگی، اشتغال، منابع طبیعی و محیط‌زیست، ناشی از خواهش شدید نفسانی، حرص و ولع و تأمین امیال شهوانی سیری‌ناپذیری اوست، در اینجا نمونه‌ای از پیام سخنوران ادوار مختف را درباره این موضوع که منشأ بسیاری از رذایل اخلاقی و پیامدهای ناگواری مثل: خواری، پستی، حسادت، کینه‌توزی، بدگویی، کم‌فروشی، گرانفروشی، فریبکاری، ریاست‌طلبی، انحصارطلبی، بی‌عدالتی و امثال آن است، ذکر می‌کنیم به امید آنکه ذوق لطیف دانش‌پژوهان ادب‌آموز با مطالعه این نمونه از محتوای جوهر واقعی و روح راستین آموزه‌های اخلاقی به اقتضای تجربه و بینش خود، صافی‌تر شود و بهره‌مندی از آن را در توسعه منابع انسانی بجویند و به‌ قول شاعر:

گاهی شود که نشئه یک بیت شعر ناب

کار هـزار ساغـر پرباده می‌کند!

یادمان باشد که آدمی ایده‌پرداز خوبی است و در مرحله نظر بسا در مورد مسائلی مثل عدالت، حقوق بشر،‌ انصاف، بخشش، آزادی، جوانمردی، درستکاری و امثال آن سخن می‌گوید، اما پای عمل که پیش می‌آید، لنگ می‌زند و خودخواهی او ناشی از دانش فقدان عمل‌گرا مانع پرداختن به آن آرمانها می‌شود. به دیگر سخن، بیشتر ارزشها، لقلقه زبان اوست و هر جا منافعش اقتضا کند، آن ارزشها را در مرحله عمل از شدت آز به بهانه‌ای نادیده می‌گیرد. به همین دلیل، فرهنگ عمومی به حد شکوه برانگیزی دچار کژکارکردی می‌شود و ناکارآمدی در توسعه منابع انسانی را سبب می‌گردد. از دیگر آثار ویرانگر طمع، اسارت و بردگی، منحرف شدن عقل و درماندن از تشخیص صحیح، و زایل شدن ایمان و تقواست. برای دفع آن لازم است مهارت و شایستگی‌های لازم را از توجه به مرامنامه‌های اخلاقی، دستورالعمل‌ها و موازین منطقی و عملی با تمرین و ممارست به دست آورد. پاره‌ای از مرامنامه‌ها و راهکارها قبلاً آورده شد.

موسم خرمن گل اهل خرد غم نخورند

از پی حاصل عمری که چوگل در گذر است

شد چو سوسن زغم بند زر آزاد از آنک

زرپرستی صفت نرگس کوته‌نظر است

(اثیرالدین اومانی)

 

چه پیچی همه خیره در بند آز چو دانی به دنیا نمانی دراز

چو دانی که ایدر نمانی دراز به تارک چرا بر نهی تاج آز؟

(فردوسی)

 

بدان طمع که دهان خوش کنی ز غایت حرص

نشسته‌ای مترصد که قی کند زنبور!

به وقت روز شود همچو صبح معلومت

که با که باخته‌ای عشق در شب دیجور

(ظهیر فاریابی)

 

اندر این عالم که جز خواب و خیالی بیش نیست

خرم آن کاو از کم و بیشش به دل تشویش نیست

دیده را درویش کن، عالم سراسر زان توست

هیچ شاهنشه به گیتی خوشتر از درویش نیست

(عماد خراسانی)

 

طمع دیو است و با وی برنیایی

چو خوردی، باز فردا ناشتایی

هوا و حرص و مستی خواجه‌تاشند

سیه‌کارند در هر جا که باشند

(پروین اعتصامی)

 

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

چند گنجد؟ قسمت یک روزه‌ای

کوزه چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد، پر دُر نشد

(مولوی)

 

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند، از او پرسیدند: «بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟» پاسخ داد:

ـ بزرگترین آرزویم این است که به بالاترین نقطه در شهر آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین و عزیزترین سالهای زندگی خود را به جمع‌آوری ثروت می‌گذرانید؛ در حالی که به ‌طور شایسته در تعلیم و تربیت اطفال خود که مجبورید ثروت اندوخته را برای آنها باقی بگذارید همت نمی‌گمارید؟

سعدی، آزمندی و طمع به مردمان و منابع طبیعی را اصلی‌ترین مانع قناعت و سبب قضای شهوت و همچون غزالی، فتنه عظیم می‌داند و از منظر ایرانیان باستان، آن را دیوی می‌نمایاند که آدمی را به اندوختن و انبار کردن وا می‌دارد تا آن حد که اگر همه خواستة گیتی را بدو دهند سیر نگردد. چنین گوید که: «چشم آزمندان، هامونی است که او را سامان نیست و محال عقل است که اگر ریگ بیابان دُر شود، چشم گدایان پر شود.» از آفات حرص و طمع است: توقع، خست و بخل، اسراف و تبذیر، مال اندوزی، دزدی و گدایی، رشوه و ارتشا و اختلاس، پرخوری و شکمبارگی و…

دیده اهل طمع به نعمت دنیا

پرنشود همچنان که چاه به شبنم

روده تنگ به یک نان تهی پر گردد

نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ

آن کس که به دنیا و درم خیر نیندوخت

سر عاقبت اندر سر دنیا و درم کرد

هزار جان گرامی، فدای اهل نظر

که مال و منصب دنیا به هیچ نشمارند

(سعدی)

 

الگوها و منابع اخلاقی

پیشگیری از نابهنجاری‌های رفتاری و بیماریهای اخلاقی در نهادهای سازمانی، جزء مقررات همه نهادها و از وظایف اخلاقی همه صاحبان مشاغل به‌ویژه مدیران است و باید اصول اخلاقی و ضوابط و قوانین اجتماعی در برنامه‌های آموزشی جامعه و هر سازمان لحاظ گردد و درک افراد را به وجود آرمان مشترک در شرکتها و مؤسسات و وجود مرامنامه اخلاقی در توسعه منابع انسانی و اجتماعی بالا ببرند.

الگوپذیری مردم از حاکمان و تنظیم معیارهای اخلاقی جامعه در ادبیات ملی و دینی ما به عنوان میراث سترگ فرهنگی ما بسیار است و سالهای سال، اساس آموزش و تربیت جامعه ما بوده است و با تأسف اکنون گویی منسوخ شده است و جامعه نه تنها در متن خود که از سکوهای رسمی گفتاری و نوشتاری، مدام کلماتی را دریافت می‌کند که هیچ نسبتی با اخلاق ندارد، نسبت واژگان فساد، اختلاس، دزدی، فحشا، اعتیاد، قتل، غارت، خیانت، مأموران و دشمنان وطن‌فروش و توطئه‌گر و صدها مشابه آن.

از روزگاران گذشته، در کتیبه‌های باستانی و در دست‌نوشته‌ها و پس از اختراع چاپ در کتابها و مجموعه مقالات، امیران دانشمند و عالمان و عارفان و واعظان و مفسران و سخنوران، فصلهایی از اندیشه‌ها و گفتار خود را به موضوعات اخلاق کاربردی و حرفه‌ای اختصاص داده‌اند و به کرّات و به صور نظم و نثر و برجسته‌نگاری و خوشنویسی و نقاشی و طراحی در حرفه و اشتغال و سرگرمی‌های زندگی و چگونه زیستن از نحوه گفتار و شنیدار گرفته تا میزان خورد و خوراک و اخلاق معیشت و مسافرت و معاشرت و معاونت و معاملت و مراودت و مصافحت و کتابت و قضاوت و عدالت و مدیریت و سیاست و عبادت و مطالعت و هکذا، آگاهی بخشیده‌اند و از آن جمله می‌توان به فرمان شخصیت‌هایی نظیر کوروش کبیر و داریوش بزرگ که عالیترین مفاهیم اخلاقی و اخلاق حرفه‌ای را در عهد باستان بر کتیبه‌ها و لوحها نگاشته‌اند و منشوری از جامعترین حقوق بشر را در روزگاران قدیم به جامعه بشریت ارمغان داده‌اند؛ یا نامه حضرت امیر به مالک ‌اشتر، آنگاه که او را به سمت والی مصر منصوب کردند، اشاره کرد.

در متن «حقوق بشر کوروش» بنیانگذار کشور پهناور امپراتوری ایران که عموم تاریخ‌نگاران، او را اندیشمند، انسان‌دوست، دادگستر و مهربان توصیف کرده‌اند و صدور اعلامیه او را در ۱۲ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، نخستین منشور اتحاد ملل و حقوق بشر نام برده‌اند آمده است که:

اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران، بابل و کشورهای چهارگانه را بر سر گذاشته‌ام اعلام می‌کنم که:

ـ تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارمغان می‌کند، کیش و آیین و باورهای مردمانی را که من پادشاه آنها هستم، گرامی بدارم و نگذارم که فرمانفرمایان و زیردستان من کیش و آیین و دین و روش مردمان دیگر را پست بدارند و یا آنها را بیازارند.

ـ من که امروز افسر پادشاهی را بر سر نهاده‌ام، تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارزانی کرده، هرگز فرمانروایی خود را بر هیچ مردمانی به زور تحمیل نکنم و در پادشاهی من هر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خود بپذیرد یا نپذیرد، و هرگاه نخواهد مرا که پادشاه ایران و بابل و کشورهای رابعه هستم، بپذیرد، نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ستم کند و اگر کسی ناتوان بود و بر او ستمی رفت، من از وی دفاع خواهم کرد و حقش را می‌گیرم و به او پس خواهم داد و ستمکاران را به کیفر خواهم رساند.

ـ من تا روزی که پادشاه هستم، نخواهم گذاشت کسی مال و اموال دیگری را با زور و یا هر روش نادرست دیگری از او بدون پرداخت ارزش واقعی آن بگیرد.

ـ من تا روزی که زنده هستم، نخواهم گذاشت کسی، کسی را به بیگاری بگیرد و به او مزد نپردازد.

ـ من اعلام می‌کنم که هرکس آزاد است هر دین و آیینی را که میل دارد، برگزیند و در هر جا که می‌خواهد، سکونت نماید و به هر گونه که معتقد است، عبادت کند و معتقدات خود را به جا آورد و هر کسب و کاری را که می‌خواهد، انتخاب نماید. تنها به شرطی که حق کسی را پایمال ننماید و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد.

ـ من اعلام می‌کنم هر کس پاسخگوی اعمال خود می‌باشد. هیچ کس را نباید به انگیزه اینکه یکی از بستگانش خلاف کرده است، مجازات کرد و اگر کسی از دودمان یا خانواده‌ای خلاف کرد، تنها همان کس به کیفر برسد و با دیگر مردمان و خانواده کاری نیست.

ـ تا روزی که من زنده هستم، نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام برده و کنیز و با نامهای دیگر بفروشند و این رسم زندگی باید از گیتی رخت بربندد.

از مزدا می‌خواهم که مرا در تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و ممالک چهارگانه گرفته‌ام پیروز گرداند.

به این ترتیب، کوروش سرمشق حکومتی را که مبنی بر اخلاق و عدالت و نجابت بود به عالم عرضه کرد و صفات عالی اخلاقی او سبب شد تا نزد مورخان و فلاسفه یونان، نمونه پادشاهی و سرمشق امپراتوری مورد تحسین واقع شود و در سراسر دنیای باستانی به مثابه مردی فوق‌العاده و به چشم پادشاه نمونه و فرمانروای قانون‌گذار نگریسته شود و او را «شبان خداوند» و «مسیح خدا» و «نجات‌بخش پیروان همه قبایل و ادیان» خطاب کنند و عامه مردم در همه سرزمینها او را به چشم «نجات‌بخش» و «مظهر عدالت و تسامح» بنگرند.

گرنفون مورخ یونانی (قرن ۳ پ.م) در توصیف جامعه پارسی مقارن با کوروش می‌نویسد: «کودکان به مدرسه می‌روند تا راه عدالت و پرهیزگاری بیاموزند.»۱ همچنین هرودُت تاریخ‌نگار یونانی (قرن ۴ پ.م) که به «پدر تاریخ جهان» یاد می‌شود، در مورد اساسی‌ترین اصول مورد تعلیم میان پارسیان در طول مدت تربیت می‌نویسد «دوره تربیت کودکان بین ۵ و ۲۵ سالگی است و سه کار به آنها می‌آموزند: اسب‌سواری، تیراندازی و راستگویی».۲

نظرات موجود اشارتی دارد به اخلاق در جامعه باستانی ایرانیان که یکی از مهمترین اصول اخلاقی آنان، اجتناب از دروغگویی که مایه و پایه همه فسادهاست بوده است. هرودت در این باره می‌گوید: «در نزد ایشان آنچه انجامش حرام است، ذکرش نیز مکروه است و بدترین کارها دروغگویی است.»۳ شدت اجتناب از دروغ تا بدان حد بود که داریوش، شاه بزرگ هخامنشی در دعای معروف خود در کتیبه دیوار جنوبی تخت جمشید تأکید می‌کند: «اهوره‌مزدا این کشور را بپاید از: دشمن، از خشکسالی و از دروغ!»۴ و یا در کتیبه بیستون به شاهان پس از خود چنین سفارش می‌کند: «داریوش شاه گوید: تو که پس از این شاه خواهی شد، از دروغ بپرهیز٫ کسی را که دروغ می‌گوید، به سختی کیفر کن؛ اگر می‌ا‌ندیشی که کشور می‌باید بی‌گزند بماند.»۵

در کتاب ظفرنامه مشتمل بر پندهایی از بزرگمهر وزیر دانشمند ساسانی خطاب به خسرو انوشیروان هم چنین آمده است: «گفتم چه چیز است که مروت را تباه کند؟ گفت چهار چیز: مهتران را بخیلی، دانشمندان را عُجب، زنان را بی‌شرمی، و مردان را دروغ.»۶

پس از ظهور اسلام نیز برخی از عالمان و نویسندگان و سخنوران در آثار مکتوب به صورت تفاریق و پراکنده و یا به شکل آثاری مستقل با استفاده از افکار و تجربیات خویش و یا به استناد آیات قرآن و احادیث و روایات معصومین و بیانات حکما و اندیشمندان، به اصول و موازین اخلاقی پرداخته‌اند و قشرهای مختلف جامعه را در مراحل سنی و شغل و مقام، به فراگیری و کاربرد آن در زندگی فردی و اجتماعی فراخوانده‌اند. به دلیل حجم بالایی که این آثار دارند و در تعداد بی‌شمارند در اینجا از دانشمندانی که در این زمینه به زبان فارسی چیزی نوشته‌اند با ذکر عنوان آثار آنان، نمونه‌هایی می‌آوریم و خواهیم گفت که از نظر این سخنوران، تنها علمی که هیچ جزئی از زندگی بشری از دایره آن خارج نیست و می‌تواند در توسعه و شکوفایی اوضاع اقتصادی و اجتماعی و زندگی بسیار سهیم باشد، اخلاق است. حتی در مواقعی که آدمی (جز آنکه در کنجی نشسته و به اندیشه فرو رفته است) فعالیت چندانی ندارد و می‌تواند انسان اخلاقی باشد؛ زیرا اندیشه نیز در ترازوی داوری اخلاقی قرار می‌گیرد. همین موضوع موجب شده که آدمی از ابتدای آفرینش، در پی نظام اخلاقی قابل اتکا باشد؛ و به‌ویژه در عصر حاضر که نقش اخلاق حرفه‌ای در توسعه، به کل فراموش شده و ضایعات نامحدودی را برای بشر ایجاد کرده است.

نکته قابل یادآوری همچنان که اشاره کردیم، این است که کتابهای تاریخی اگرچه به نظر نمی‌آید که با اخلاق و مدیریت، وجه مشترکی داشته باشد، اما در حقیقت چون سرنوشت مدیریت‌ها و سرگذشت مکاتبات مدیران است و صفحات تاریخ را کسانی رقم زده‌اند که مصدر اموری بوده یا مدیریتی را به عهده داشته‌اند، از این دیدگاه، آثار اخلاقی هم محسوب می‌شوند. گذشته از مجموعه‌ کتابهای تاریخی، تألیفات و مکتوباتی نیز صرفاً به منظور اصلاح اعمال دست‌اندرکاران امور و عبرت‌آموزی و آموزش و ارشاد حاکمان و مدیران وقت در اعصار مختلف به جای مانده که هم جنبه تاریخی دارد و هم جنبه‌ اخلاقی مثل نصیحه‌‌الملوک، پندنامه، دستورالوزرا و امثال آن که ما برخی از آنها را نیز در زمره آثار اخلاقی معرفی می‌کنیم. چنان که در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی که اثری حماسی و ادبی است و تاریخ و اسطوره در آن درهم آمیخته است و مشتمل بر زندگی حکام و فرمانروایان اعصار گذشته و بیانگر سیر تکوینی نحوه مدیریت و فرجام کار شخصیت‌ها و رجال است، زمینه‌ها و توصیه‌‌های اخلاقی، فراوان و به وضوح دیده می‌شود و در جای جای آن، نکات اخلاقی و نمونه‌های بارز حکمت‌آموزی بویژه در بخشنامه‌ها و در دستورالعمل‌هایی که تحت عنوان اندرزنامه‌های شاهان به کارداران و کارگزاران و سرداران در شاهنامه آمده؛ مثل اندرزنامه‌ای که بهرام گور برای کارداران خود صادر کرده، بیشتر جلوه‌گر است.

نکته قابل یادآوری دیگر این است که پس از ظهور اسلام و ورودش به ایران، آثار و متونی که از این پس در ایران پدید آمد، عمدتاً تحت تأثیر دین اسلام قرار گرفت. در مرحله نخست، قرآن و سپس سیره حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و بعد آن، احادیث تأثیر معتنابهی در شکل‌گیری اندیشه‌های اخلاقی و مدیریتی در جامعه ایران به جا گذاشت. یکی از آثاری هم که مشتمل بر اندیشه‌های اخلاقی، مدیریتی، سیاسی و علوم دیگر مورد توجه قرار گرفته است، نهج‌البلاغه گزینه گفتار حضرت امام علی(ع) است که از آن، حکمت، موعظه، توحید، شجاعت، زهد، همت بلند آموخته می‌شود. در متن این اثر، عهدنامه مالک اشتر یکی از مهمترین بخش به شمار می‌آید که به پربارترین سند اخلاقی و مدیریتی و سیاسی در تاریخ اندیشه اسلامی بدل گشته است و در آزمون کارگزاران و تشویق و مراقبت آنها در تربیت فردی و نظام مدیریتی مدّ نظر است.

در نامه‌ تاریخی امیرالمؤمنین(ع) به مالک بن حارث اشتر نخعی، موازین اخلاقی و خصوصیاتی که یک فرمانده و زمامدار می‌باید رعایت کند و معیارهای مناسب سنجش افراد و میزان صلاحیت‌ها و شایستگی‌ها را در به‌کارگیری کارگزاران بداند مطرح شده است؛ نکات و توصیه‌هایی که در متون ادبیات قدیم و جدید ایران نیز کمابیش به برخی از آنها اشاره شده است؛ از قبیل: بسط ارزشهای اخلاقی به شرح زیر که بی‌تردید مراعات آنها در مدیریت منابع طبیعی و امور زیست محیطی، تأثیر حائز اهمیتی دارد. مثل:

۱ـ صداقت، درستکاری، وفای به عهد و پیمان و احراز تقوا در امور شخصی و اجتماعی و سیاسی،

۲ـ قیام به قسط و انصاف و مقید به مراعات قوانین مدنی و حقوق فردی و اجتماعی همنوعان،

۳ـ پرهیز از انتقام‌جویی، گفتار دوپهلو و سوءاستفاده از مقام،

۴ـ پرهیز از تشریفات و فاصله گرفتن از مردم و فرق قائل نشدن بین خود و دیگران در برخورداری از شرایط کار و تسهیلات و امکانات،

۵ـ تسلط بر خود و استقامت در برابر مشکلات و ترجیح دادن تذکر و راهنمایی به جای تغییر نیروها،

۶ـ عدم همکاری در اعمال خلاف و احتیاط و دقت در قضاوت،

۷ـ عبرت از گذشتگان، امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان و متملقان، و صرفه‌جویی در اموال عمومی،

۸ ـ سعی در اصلاح امور مردم و حل مشکلات آنها و قدرت برخورداری از روحیه گذشت و پوزش پذیری،

۹ـ قدرت شناسایی وضع و شرایط موجود و توانایی پیش‌بینی و آینده‌نگری

۱۰ـ نظارت جامع و مانع بر امور و توانایی گزینش بهترین راه حل‌ها،

۱۱ـ توجه به عملگرایی و پرهیز از پرگویی،

۱۲ـ احراز شجاعت و صلابت در برابر قدرتمندان و متجاوزان به حقوق مدنی و اجتماعی مردم،

۱۳ـ خوش سابقه بودن نزد مردم و مجهز بودن به فن و دانش و خردمندی و خردورزی،

۱۴ـ توجه به نظارت بر عملکردها، مسئولیت پاسخگو بودن در قبال جامعه، و داشتن قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل،

۱۵ـ مشورت گرفتن از خردمندان و دانشمندان و وفق و مدارا با زیردستان،

۱۶ـ احراز روحیه «فتوت منشی» و پرهیز از مستی ریاست و شهرت‌طلبی و جز آن.

«فتوت» به معنای جوانمردی، آیینی است که از ذوق و اندیشه ایرانی تراویده و بتدریج در درازای قرون و اعصار به بلاد مختلف چون آسیای صغیر، عراق و سوریه و مصر راه یافته است. سفر شیخ شهاب‌الدین ابوحفض عمر سهروردی (متوفی ۶۳۲ق) به آسیای صغیر، در انتشار اخوت و اصول اهل فتوت تأثیر بسیاری برجا نهاد. او پایه‌گذار طریقت سهروردی از اقطاب صوفیه و صاحب دو فتوت‌نامه و مشاور خلیفه عباسی ـ الناصرلدین‌الله ـ بود و او را به گروه جوانمردان و در بر کردن جامه فتوت ترغیب کرد.

جوانمرد کسی است که با بهره‌گیری از توان معنوی در جریان سلوک درونی، خود را از چنبرة تعلقات دنیوی و کدورتهای بشری برهاند و متصف به صفات ملکی گرداند. داستان سمک عیّار مربوط به دوره اشکانیان، وجوه مشترک فراوانی با سنن و آداب پهلوانی این دوران دارد.

لویی ماسینیون (متوفی ۱۹۶۲م) حدس می‌زند آیین فتوت از تشکیلات صنفی شهر مداین تیسفون، پایتخت ساسانیان آغاز شد و بیشتر از نوع ایجاد پیوند اتصالی بین اصناف مختلف بود. آنها دارای سازمان رسمی بودند و شعائر و مناسک و مرامنامه‌ای داشتند و از جمله شلوار مخصوصی می‌پوشیدند و موازین اخلاقی را رعایت می‌کردند. راستگو، وفادار و رازدار بودند و به یکدیگر خیانت نمی‌کردند و خود را یار و رفیق می‌خواندند و به عنوان قهرمانان معنوی و مظاهری از مقامات شریعت و طریقت و فضیلت، و عصمت و طهارت و شجاعت و صلابت و دستگیری از مظلومان و برآوردن حوایج مردم ظاهر می‌شدند.

با تأمل در شواهد و قرائن تاریخی و نظریه «فتوت‌نامه سلطانی» اثر مولانا کمال‌الدین حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰ق)، به نظر می‌آید که این گروه، منشأ جوانمردی را پنج تن دانسته‌اند: نخست؛ ابراهیم خلیل‌الله(ع) که معنی وحدت و اساس مروت از او منتشر شد؛ از آن سبب که بتان درون و برون را شکست و از دنیا و لذات آن فاصله گرفت و پاره جانش را قربانی دوست کرد. دوم یوسف صدیق(ع) که چون به زعامت مصر رسید و بر برادران دست یافت، از همه بلایا و مصائب و خواری‌هایی که از آنان دیده بود، گذشت کرد. سوم یوشع بن نون که برای کسب معرفت، شاگردی کلیم‌الله کرد و بر این آیین پایبند شد که هر که پای برسر نفس نهد و ملازمت استاد را قبول کند، جوانمرد باشد. چهارم اصحاف کهف که از حق طلبیدند تا مراتب وجودشان را با رحمت و هدایت خداوند کامل کنند. پنجم؛ علی مرتضی(ع) که مدار فتوت را او دانند.

 

نمونه‌های دیگر از منابع اخلاقی

۱ـ «تحصیل‌السعاده» اثر ابونصر فارابی (متوفی ۳۳۹ق). فارابی در علوم مختلف بی‌همتا بود و بر چند زبان تسلط داشت و درباره هر علمی از علوم زمان خود کتاب نوشت و او را «معلم ثانی» لقب داده‌اند. مهمترین کتابهای او در حوزه اخلاق، تحصیل‌السعاده، التنبیه علی سبیل السعاده، الاخلاق، نیل‌السعادات و فصول منتزعه است. «فصول منتزعه»، مهمترین اثر اخلاقی او با تصحیح و ترجمه د.م.دانلپ، به نام «الفصول المدینه» به انگلیسی در سلسله انتشارات کمبریج انگلستان و در لبنان و روسیه به چاپ رسیده است و از متون کم‌‌نظیر اخلاقی فلسفی و مباحث بنیادین اخلاقی است. در فلسفه فارابی، به حکمت عملی توجه ویژه‌ای شده است. او به نظریه‌پردازان درباره سعادت بشر و لذت و الم پرداخته و راه نیل به سعادت را بهره بردن جامعه از حاکم عالمی دانسته که خود مصداق انسان کامل است. در کتاب «آرای اهل مدینة فاضله» در بحث اجتماعی و سیاسی، هدف خود را ارائه الگویی می‌داند که جامعه را به سعادت واقعی برساند نه سعادت موهوم. او برای حاکم مدینه فاضله، خصوصیاتی را ذکر می‌کند و به ویژگیهای انواع مدینه‌ها می‌پردازد و سعی در تطبیق مفهوم سعادت با آنها دارد تا نشان دهد کدام مدینه و حاکم، رو به سوی سعادت دارد.

۲ـ «الطب الروحانی» تألیف محمدبن زکریای رازی (متوفی ۳۱۳ق). عنوان این کتاب را رازی بر علم اخلاق در برابر طب جسمانی اطلاق کرده است و در آن، نمونه‌ای از انسان سالم را در محور سلامت روحی و اخلاقی که در انجام فعالیتها بر مبنای عقل عمل می‌کند معرفی می‌کند و کژروی‌ها و کاستی‌های اخلاقی و بیماریهای روحی و نحوه درمان آن را می‌نمایاند. این کتاب را پروفسور آربری به انگلیسی ترجمه کرده است. رازی رساله‌های دیگر در اخلاق به نام «السیرالفلسفیه» نگاشته و پول کراوس آن را با عنوان «الرسائل الفلسفیه» به چاپ رسانده است.

۳ـ «السعاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه» اثر ابوالحسن عامری نیشابوری (متوفی ۳۸۱ق) از عالمان فلسفه، منطق، عرفان و علوم دینی است. وی در این اثر مهم اخلاقی، به مضمون کلی سیاست و رفتاری که مسئولان جامعه به‌ویژه رئیس کشور و رئیس خانواده برای تضمین خوشبختی افراد آن جامعه باید در پیش گیرند پرداخته است و به تعاریف و نقل قولهای بسیار پیرامون خوشبختی، لذات و معایب و محاسن اشاره کرده است.

4ـ جاویدان خرد از ابوعلی مسکویه رازی (متوفی ۴۳۱ق) از نویسندگان و مورخان بزرگ و از نظریه‌پردازان پیشکسوت در علم اخلاق است. این اثر متضمن پندهای اخلاقی و تربیتی به نقل از اقوام مختلف است. اثر دیگر مسکویه، «تهذیب‌الاخلاق» نیز از آثار اخلاقی مهم او به شمار می‌رود و حاوی اصول و مبانی اخلاق است و در تدوین، از انسجام منظم و مستدل برخوردار می‌باشد و مرجع تألیف آثار دیگران در اخلاق واقع شده است.

۵ـ احیاءالعلوم، اثر امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵ق)، متفکر، فقیه و عارف بزرگ است. او با تألیف آثار عدیده‌ای در عرفان و اخلاق، مباحث و جوانب اخلاق را مورد بررسی قرار داده و مهمترین و جامعترین و پرآوازه‌ترین آثار را در این زمینه پدید آورده است. از آن نمونه است: احیاءالعلوم مشتمل بر عبادات و عادات و مهلکات و منجیات که منبع و مأخذ بسیاری از آثار پس از آن واقع شده و نویسندگان و سخنوران از آن تأثیر گرفته‌اند و در ترجمه و تلخیص و چاپهای متعدد از آن در کشورهای مختلف اقدام کرده‌اند. اثر دیگر غزالی، «کیمیای سعادت» است که مهمترین تلخیص از احیاءالعلوم به فارسی توسط خود مؤلف است. این آثار به طرز زیبایی توسط استاد دکتر خدیوجم به فارسی ترجمه و تصحیح شده است.

غزالی در این آثار بیش از هر موضوع به تربیت افراد توجه داشته و میان آثار سوء اخلاقی، ریا را که صاحب‌نظران نتیجه طمع و ترس می‌دانند، دشوارترین مسائل اخلاقی دانسته است؛ مطلبی که علمای فن و بزرگان اخلاق از عواقب آثار سوء آن و شناخت ماهیت و حل آن دچار عجز گشته و درمانده‌اند از آن سبب که منشأش بیشتر نفسانی و درونی است و به همان قدر پیچیده و فریبنده است و بسا عالمان و سالکان راه حقیقت در نهایت راه، وسیله آن آزموده می‌شوند. به همین خاطر، غزالی به نکته دقیقی اشاره می‌کند که چرا عالمان و عابدان به‌رغم پرداختن به عبادت و ریاضت و کارهای خیر، به دلیل ماهیت نفسانی‌شان که در ریا متبلور می‌شود، ای بسا دچار تظاهر و خودنمایی در همین امور خیر و عبادات می‌شوند و حالت خود بزرگ‌بینی و احساس قدرت به آنان دست می‌دهد و از مردم متوقع می‌شوند که به خاطر داشتن فضایل علمی و دینی مورد ستایش و تمجید قرار گیرند و چون روی به خلق و توجه به آنها دارند در ورطه ریا که از جمله گناهان پوشیده است می‌افتند (احیاء علوم‌ا‌لدین، ص۵۷۶). «میزان العمل» و «منهاج العابدین الی جنه رب العالمین» و «نصیحه‌الملوک» از آثار دیگر غزالی در حوزه‌ اخلاق و از تألیفات منحصر به فرد او به شمار می‌رود.

۶ـ اخلاق ناصری. اثر ابوجعفر حسن طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین (متوفی ۶۷۲ق) از رجال بزرگ و دانشمندان پرکار و سرشناس و دارای آثار و تصنیفات متعدد. او مهمترین آثارش را در حکمت عملی تألیف کرده است. (اخلاق ناصری از حکمت و شجاعت و عفت و عدالت و تدبیر منزل و سیاست مدن بحث می‌کند. حکمت را به هفت نوع تقسیم می‌کند: ذکاء، سرعت فهم،‌ صفای ذهن، سهولت تعلم، حسن تعقل، تحفظ، تذکر. از این کتاب، تلخیص‌ها و شرحهای متعدد نوشته‌اند؛ از جمله «اوصاف الاشراف» که توسط خود خواجه انجام گرفته است. از دیگر آثار اخلاقی خواجه نصیر، کتاب آداب‌المتعلمین و اخلاق محتشمی است که پیشتر به آن اشاره کردیم.

۷ـ مثنوی معنوی. اثر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی (متوفی ۶۷۲ق) از جمله آثار ممتاز و برجسته در عرصه ادبیات منظوم عارفانه و چکیده‌ای از تمامی معارف والای انسانی و الهی و مقوله انسان‌شناسی و جنبه‌های مختلف شخصیتی انسان است و تصویر روشن و مبرهنی از انسان کامل به عنوان یک الگوی مطرح و تأثیرگذار که موضوع اخلاق نظری و عملی است به دست می‌دهد و جلوه‌ای از یک مدینه فاضله و آرمان شهر به عنوان یک هدف و مقصد متعالی نیز ارائه می‌کند و ویژگی و صفات مهم و برجسته‌ای را برای انسان کامل برمی‌شمارد. مطلبی که پیش از او مورد توجه محیی‌الدین ابن عربی (متوفی ۶۳۸ق) و عزیزالدین نسفی (اوایل سده هفتم) بوده است.

۸ـ گلستان و بوستان. اثری از شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی (متوفی ۶۹۴ق) از بزرگان و نوابغ شعر و ادب ایران. سعدی در گلستان و بوستان و نصیحه‌الملوک، ارزشهای اخلاقی را به‌طور ویژه مورد نظر قرار داده و یک دوره کامل از حکمت عملی را مطرح کرده است؛ حکمتی که از جنس رفتار است و به کنشهای انسانی نه کلام او بازبسته است. آثار سعدی، نتیجه تجربیات و مطالعات و مشاهدات اوست در شعرهای طولانی، از این‌رو بسیار سودمند و پرمعنی و به لحاظ نکات اخلاقی، در نهایت درجه اهمیت است.

سعدی در حد اعلا دربند تعلیم و تربیت افراد بوده و نظریات تعلیمی خود را که خود بدان پایبند بوده، به وجهی روشن و رسا بیان کرده است و به تجربه بر او یقین بوده که آدمی باید علم نظری را به حکمت عملی تبدیل کند که چاره‌ساز برای کسب زندگی سعادتمند و شرافتمند خواهد شد.

آثار سعدی و امثال او مثل مولوی و حافظ و نظامی و جامی و عطار و ناصرخسرو، در هر دوره‌ای قابلیت بازخوانی و تفسیر دوباره و چندباره دارد و باید که در نظام تعلیمی و آموزشی به‌خصوص در دوره سالهای نخستین رشد کودک و مراحل اولیه سنینی که مهمترین و سرنوشت‌ترین دوره آموزش و پرورش است مورد اعتنای جدی قرار گیرد و از مرحله روخوانی و مقتضیات امتحانی که معمول مراکز آموزشی و دانشگاهی است و تأثیر چندانی در عملکرد بخشهای مختلف اجتماعی ایفا نکرده و کارکرد آموزشی لازم را نداشته است، به وجه عینی و عملی آموخته شود. مثل تقویت روحیه فتوت و جوانمردی و خصلت‌های پهلوانی از قبیل راستگویی، نیکوکاری، و پرهیز از ریا و شماتت و دزدی و مردم‌آزاری و تخریب محیط زیست در صورت‌های مختلف آن.

۹ـ اخلاق جلالی. تألیف جلال‌الدین اسعد دوانی (متوفی ۹۰۷ق) از علمای متبحر در علوم مختلف مثل منطق، حکمت و اخلاق و علوم دینی. مهمترین اثر او در اخلاق، لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق مشهور به اخلاق جلالی است که به عنوان فلسفه عملی مسلمانان، مورد توجه بسیاری از غربیان و عالمان هندوستان قرار گرفت و حاوی مطالبی در تدبیر منزل و سیاست مدرن است.

۱۰ـ جامع‌السعادات. اثر ملامحمد مهدی نراقی (متوفی ۱۲۰۹ق) از مشهورترین علمای قرن دوازده و سیزده و جامع علوم معقول و منقول و ذی فنون بود. از آثار اوست در زمینه اخلاق: جامع‌المواعظ، و جامع‌السعادات مشتمل بر گلچینی از آرای حکمت و عرفان و اثری مهم در تاریخ علم اخلاق اسلامی که مؤلف در آن، برخوردی نقادانه دارد و مهمترین اثر او در زمینه تهذیب نفس و مباحث اخلاقی به شمار می‌رود. معراج‌السعاده ترجمه‌ای است از جامع‌السعادات.

۱۱ـ آداب البحث و المناظره. عنوان عمومی آثاری به زبان فارسی و عربی درباره‌شیوه‌های بحث و مجادله و مناظره علمی و آموختن آنها به طالبان علم و اهل منطق و جدل و سخنوری تا راه اقامه دلیل و استدلال درست را بازشناساند و سخن خود را بر بنیادهای استوار منطقی بنا کنند. کتابهای متعددی با این عنوان موجود است، فهرستی اجمالی از آن در دانشنامه زبان و ادب فارسی (جلد اول) آمده است.

۱۲ـ آداب السلوک. عنوان عمومی چند کتاب فارسی و عربی در زمینه عرفان و اخلاق عملی که به قلم دانشمندان ایرانی و سایر کشورهای جهان اسلام تألیف شده است. مهمترین آنها در دانشنامه‌ زبان و ادب فارسی (جلد اول) در فرهنگ ادبیات فارسی معرفی شده است.

۱۳ـ آداب‌الملوک. عنوان مشترک کتابهایی است برای آموزش شاهان و شاهزادگان و وزیران به قلم مردانی کارآزموده در عرصه عمل نظیر قابوسنامه، سیاستنامه و نصیحه‌الملوک.

جز این آثار، تألیفات دیگری نیز در موضوع اخلاق از ادوار مختلف به جای مانده است. فهرست برخی از آنها آورده می‌شود. گذشته از این، در چند دهه اخیر نیز آثاری در زمینه اخلاق و مباحث و نواحی آن توسط عالمان، مدرسان و نویسندگان مختلف تدوین شده که خوانندگان محترم می‌توانند از طریق شبکه‌های اینترنتی و مراجعه به سایت کتابخانه‌های مختلف در ایران و جهان و بخش منابع این کتاب با مشخصات آن آثار آشنا شوند و به فراخور نیاز خود از آنها بهره‌ گیرند.

۱ـ الاحکام السلطانی از علی بن محمد ماوردی (متوفی ۴۵۰ق)

۲ـ قابوس‌نامه اثر عنصرالمعالی کیکاوس زیاری (متوفی ۴۷۵ق)

۳ـ سیرالملوک (سیاستنامه) از خواجه نظام‌الملک طوسی (متوفی ۴۸۴ق)

۴ـ کلیله و دمنه از ابوالمعالی نصرالله منشی شیرازی (قرن ۶ق)

۵ـ سراج‌الملوک از ابوطاهر طرطوسی (متوفی ۵۲۰ق)

۶ـ ساز و پیرایه شاهان پرمایه از افضل‌الدین محمد کاشانی (متوفی ۶۱۰ق)

۷ـ جوامع‌الحکایات ولوامع‌الروایات از سدیدالدین محمد عوفی (قرن ۷ق)

۸ـ حدائق‌السیر از نظام‌الدین یحیی (قرن ۷ق)

۹ـ مرصادالعباد از شیخ نجم‌الدین دایه رازی (متوفی ۶۵۴ق)

۱۰ـ دستورالوزرا از محمودبن محمدبن الحسین اصفهانی (متوفی ۶۱۲ق) و…

 

پی‌نوشتها:

۱ـ سیرت کوروش کبیر، ص۱۳رر ۲ـ تواریخ، ص۷۵رر ۳ـ همانرر۴ـ کتیبه‌های هخامنشی، ص۲۰۸رر ۵ـ همان، ص۲۰۲رر ۶ـ ظفرنامه، ص۹

روزنامه اطلاعات

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: