حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش نوزدهم

1394/4/10 ۱۰:۳۶

حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی - بخش نوزدهم

اهالی حومه قونیه غالباً از علویان هستند و «عرفان مولویه» با آن عظمت فکری و فرهنگی و هنری و گنجینه آثار عرفانی به جای مانده که یکی از ارکان اصلی فرهنگ عرفان اسلامی و ایرانی است، جز قله‌نشینی اندیشه در رأس مخروط زبان، عرفان و اسلام و ایران، به سطوح اجتماعی رسوخ نکرد و امروز ما در ایران حتی یک مرید مولویه نداریم، هرچند در سده‌های پیشین خلفای مولویه در ایران تبلیغ تمام داشتند و صاحب دستگاه و خانقاه و سامان و سپرده بودند. چلبی اوغلو ـ نوه مولانا و پسر بهاءالدین ولد ـ در غرب ایران طریقه مولویه را ترویج می‌کرد و بنای تاریخی چلبی اوغلو در سلطانیه زنجان به ‌امر سلطان محمد خدابنده برای وی که صاحب کشف و کرامات بود، ساخته شد و در همان بقعه تاریخی نیز مدفون است؛ ولی ما نتوانستیم این مجموعه ارزشمند و تاریخی و اسلامی و ایرانی را برای جلب نظر جهانیان، پایگاه ثانوی مولویه قرار دهیم

 

 

 

اهالی حومه قونیه غالباً از علویان هستند و «عرفان مولویه» با آن عظمت فکری و فرهنگی و هنری و گنجینه آثار عرفانی به جای مانده که یکی از ارکان اصلی فرهنگ عرفان اسلامی و ایرانی است، جز قله‌نشینی اندیشه در رأس مخروط زبان، عرفان و اسلام و ایران، به سطوح اجتماعی رسوخ نکرد و امروز ما در ایران حتی یک مرید مولویه نداریم، هرچند در سده‌های پیشین خلفای مولویه در ایران تبلیغ تمام داشتند و صاحب دستگاه و خانقاه و سامان و سپرده بودند. چلبی اوغلو ـ نوه مولانا و پسر بهاءالدین ولد ـ در غرب ایران طریقه مولویه را ترویج می‌کرد و بنای تاریخی چلبی اوغلو در سلطانیه زنجان به ‌امر سلطان محمد خدابنده برای وی که صاحب کشف و کرامات بود، ساخته شد و در همان بقعه تاریخی نیز مدفون است؛ ولی ما نتوانستیم این مجموعه ارزشمند و تاریخی و اسلامی و ایرانی را برای جلب نظر جهانیان، پایگاه ثانوی مولویه قرار دهیم! (برای آگاهی بیشتر رک: خانقاه و آرامگاه چلبی اوغلو، محمدرضا نیکبخت، انتشارات گنج هنر، تهران، ۱۳۸۸، ص۱۱)

شیرخدا و رستم دستانم آرزوست

به هر حال علویان یارسان (بکتاشی، قزلباش، کاکه‌ای، نُصیری و…) در قاعده مخروط ساختاری عرفان اسلامی چنان رسوب و نفوذ کردند که از هندوکش تا داردانل و از حلب تا کاشغر قدم به قدم حضور محسوس و نامحسوس دارند و حضرت مولانا نیز از پیوندی که شیخ عطار در ساختار عرفان اسلامی ایرانی ایجاد کرد، کمال استقبال را نمود؛ چنان که در بیت معروف؛

زین همرهان سُست‌عناصر دلم گرفت

«شیر خدا» و «رستم دستانم» آرزوست

رستم دستان را در کنار شیر خدا، اسدالله علی بن ابیطالب(ع) قرار می‌دهد یا در مثنوی فرماید:

آن جهاد اکبر است، این اصغر است

هر دو کار رستم است و حیدر است

(شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر پنجم، به اهتمام کریم زمانی، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۸۷، ص۱۰۳۹)

و اگر رمزی از عرفان اسلام ایرانی در همراهی این دو اسم نباشد، عطار و مولانا هیچ گاه بدین معیت عنوانی دست نمی‌زدند و این همان رازی است که در آیین علویان (یارسان) نگاه داشته و به‌ امروز رسانیده‌اند.

لطفعلی‌بیگ آذر بیگدلی در تذکره «آتشکده آذر» سروده‌ای منسوب به مولانا آورده است که آینه تمام‌نمای این اعتقاد علویان یارسان است و از پیوند اندیشه عرفان اسلام ایرانی و حماسه ملی ایران حکایت دارد. این غزل آمده در آتشکده آذر است:

کیخسرو و سیاوش و کاووس و کیقباد

گویند کز فرنگسِ افراسیاب زاد

رمزی خوش است گر بنیوشی، بیان کنم

احوال خلق و قدرت شادی و علم و داد

ز ایرانِ جان، سیـاوش عقل معاد، روی

از بهر این نتیجه به تورانِ تن نهاد

تا چند گاه در خُتنِ کام و آرزو

بیچاره با فرنگسِ شهوت ببود شاد

پیرانِ مکرپیشه که عقل معاش بود

آمد به رسم حاجب و در پیشش ایستاد

تا بُرد مر ورا برِ افراسیابِ نفس

بس سعی کرد و دختر طبعش به زن بداد

گرسیوزِ حسد ز پی کینه و فساد

آمد میان آن دو شه نامور فتاد

تدبیرهای باطل و اندیشه‌های زشت

کردند تا هلاک سیاوش از آن بزاد

زیر سفال سفله، درخشنــده گوهرش

پنهان نشد که داشت ز تخم دو شه ‌نژاد

کیخسروِ وجود ز ترویج عقل ‌و نفس

موجود گشت و بالِ بزرگی همی گشاد

گیوِ طلب بیامد و شهزاده برگرفت

از تورِ تن ببرد به ایرانِ جان چو باد

(آتشکده آذر، با مقدمه و فهرست و تعلیقات سیدجعفر شهیدی، انتشارات مؤسسه نشر کتاب، تهران، ۱۳۳۷، ص۳۱۷)

پیر ملوان کعبه‌ای ازقدیسان علویان اهل حق (یارسان) در ترسیم دوره ظهور جمشید و ترتیب یاران معنوی او می‌گوید:

نه ئه‌و کوی جه‌مشید، نه ئه‌و کوی جه‌مشید

بارگه‌ی شام وه‌سته‌ن، نه ئه‌و کوی جه‌مشید

ویش بی مه‌نوچهــر چاوه‌ره‌و ئومید

جه‌مشید «زه‌رده‌بام» بی‌چا ماواو وه‌ر زید

حاجات جیهان ئه‌و که‌ردش په‌دید

ته‌علیم حه‌یوان پـا ده‌ستش وه‌رزید

چوارته‌ن هه‌فته‌نان شونشان پر زید

قوباد بنیام وه‌زیره و شاهید

داود بی کاوه ئوستاده و حه‌دید

فه‌ریدون روچیار ده‌فته رش ته‌مجید

شیده موسته‌فا روخسارش چوین شید

«ره‌مزبار» زه‌رین‌گول دایه‌ی ئیره‌ج وید

ئیره‌ج زه‌رده‌بام وه تیغ بی شه‌هید

سه‌لم و تور سپاش وینه‌ی وه‌لگ بید

«مه‌ولام» ره‌نگبــازه‌ن ره‌نگشه‌ن ته‌وحید

گاهی چه باتن، گاهی چه زاهید

یاران چه ره‌نگش نه‌وان نائومید۸۲

ترجمه: فرّ [و ذره ذاتی و شکوه] را پادشاهم در کوی جمشید انداخته است + ز آن سوی امیدواری‌ها منوچهر بود (سیمای روحانی و بهشتی)،ر جمشید در آن جایگاه خورشیدی بود که نیازمندی‌های انسان را به وجود آورد، حیوانات را به دست خود اهلی کرد + «چهارتن» «هفت تن» کامل بودند: قباد نماد پیر خرد بود+ و کاوه آهنگر نماد داوود و دادستان و فریادرس بود،ر فریدون نماد شاه ابراهیم و مراتبی بزرگ داشت + شیده (پشنگ پسر افراسیاب) نماد مصطفی قهار از هفت‌تنان بود که چهره‌ای چون خورشید داشتر و رمزبار (زرین گل) مادر ایرج بود+ ایرج نماد یادگار است که به تیغ دشمن شهید شدر دشمنانی چون سلم و تور که سپاهیانی به تعداد برگ درختان داشتند+ مولا و خداوندگارم رنگباز است و رنگ او یگانگی و توحید استر گاهی در باطن و گاه در ظاهر یاران؛ پیروان یارسان از رنگ او ناامید نشوند.

چنانچه تقدم و تأخری در ترتیب دوره‌های یارسانی شاهنامه حکیم طوس ملاحظه می‌شود،۸۳ بروز و بیان قدیسان علویان اهل حق (یارسان) بدین منوال است و توضیح آن موجب اطاله کلام، و برای پیروی از ترتیب متن «بارگه بارگه» در سرانجام بدین شیوه ارائه شد؛ زیرا کتابهای مقدس علویان اهل حق (یارسان) چنان که شیوه و سرشت کتابهای دینی است، از نظم محتوایی اساطیری و تاریخی برخوردار نیست.۸۴

 

پی‌نوشتها:

۸۲ ـ سرانجام، همان، ص۳۸۷٫

۸۳ ـ شاهنامه فردوسی، همان، ج۷، ص۱۶۶٫

۸۴ ـ سرانجام، همان، ص۳۸۰٫

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: