حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی ـ بخش بیست‌ وسوم

1394/4/21 ۰۹:۵۵

حماسه ملی ایران / دکتر محمدعلی سلطانی ـ بخش بیست‌ وسوم

بدین سان در «سرانجام» نیک و بد «شاهنامه» فردوسی و شخصیت‌های حماسه ملی ایران معرفی و تفکیک می‌شوند و فرّ (ذره‌ذات) را طینت و عمل می‌شناسد و هر کس را با کردار خویش می‌سنجد و فرزند بی‌گناه را به جای پدر گناهکار از «فرّ» که نعمتی خدایی است، محروم نمی‌سازد.

 

 حماسه ملی ایران در اعتقاد علویان یارسان

بدین سان در «سرانجام» نیک و بد «شاهنامه» فردوسی و شخصیت‌های حماسه ملی ایران معرفی و تفکیک می‌شوند و فرّ (ذره‌ذات) را طینت و عمل می‌شناسد و هر کس را با کردار خویش می‌سنجد و فرزند بی‌گناه را به جای پدر گناهکار از «فرّ» که نعمتی خدایی است، محروم نمی‌سازد. پس از دوره‌های بهلول، دوره باباسرهنگ، دوره شاه خوشین، دوره باباناوس، دوره پردیور یا دوره سلطان سهاک که نمونه‌هایی از آنها را درباره پیوند متنی و اعتقادی کتابهای «سرانجام» به‌ویژه «بارگه بارگه» و حماسه ملی ایران ارائه نمودیم، این نکته را باید متذکر شد که در سراسر متون دوره‌های پس از پردیور اول و دوم دوره سلطان سهاک و فرزندان او (هفت توانا)، پیوستگی و انعکاس و همراهی تنگاتنگ متون مقدس علویان با حماسه ملی ایران تا دوره معاصر همچنان برقرار است که از کلام «زلال‌زلال» که مربوط به پایان دورة پردیوری است، به یکی دو نمونه بسنده می‌کنیم:

«زلال زلال» در آلیاژ «ناب ناب» و در تصویر «آینه در آینه» است و حاکی از بروز و ظهور دو تن از بزرگان و قدیسان «هفت‌تن» علویان، شاه ابراهیم و بابایادگار می‌باشد. شاه ابراهیم نواده سلطان سهاک و فرزند سیدمحمد گوره‌سوار می‌گوید:

ئیـبراهیـــم عه‌یــان، ئیـبراهیـم عه‌یان

ده‌رونم جــــوشا مــورغم که‌رد عه‌یان

مه‌زهه‌ر تـــووس بـیم شازاده‌ی که‌یـان

پـوور شا نه‌وزه‌ر زه‌رین پـــوش بیـان

کـــاکـــام یادگـــــار دون سیاوه‌خش

نه پشت مــه‌رکه‌و به‌رشی جـــه‌ئاته‌ش

تا گوره‌ی فانوس خوسره‌و بی ره‌وشه‌ن

وه زوور روسته‌م حه‌ق بابوش سه‌ن۱۰۰

ترجمه: ابراهیم آشکارم شد،ر در حال جوش درونی، سروش غیبی بر من آشکار کرد [یا سیمرغ مرا خبر داد] + مظهر توس نوذر زرین‌پوش پادشاه کیانی بودم،ر برادر مهترم (یادگار) از فر (ذرة ذات) سیاووش برخوردار بودر۱۰۱ که با سواری اسب از آتش گذر کرد+ و آن زمان که شعله فانوس کیخسرو روشن شد،ر به قدرت و توانایی رستم، حق پدر خود را [از افراسیاب] گرفت.

و بابا یادگار (صاحب فرّ سیاووش) در «زلال‌زلال» می‌گوید:

زولال رووی خاک، زولال رووی خاک

ئیـبراهیـمـمه‌ن زولال رووی خـاک

چاگا وه سیمرغ گـ بـیمان ئید راک

خـــاوه‌ندکار بی نــام شا سه‌هـاک

کاکام ئیـبراهیم نامش بی ئه‌فـــلاک

بنیـامین سام بی، سیمور بی دایراک

ترجمه: ناب و بدون خش در عالم خاکی ابراهیم است. + آن زمان که سیمرغ راهنما و پرورش‌دهنده بودر و شاه سهاک خاوندکار نام داشت. + برادر مهترم ابراهیم از نامی و عنوانی افلاکی برخوردار بود،ر بنیامین از فرّ سام بهره‌مند بود و خاتون دایرک از فر سیمرغ بهره داشت.

بدین گونه تمام مقدسات علویان (یارسان) با شخصیت‌های حماسه ملی ایران منطبق و یگانه می‌شود و این کتاب خرد و دانایی و انسان‌سازی و اخلاق و عفت و مبارزه و آزادی و عدالت، در دیدگاه مرزداران کرد، ترک، عرب و… تقدسی فراتر از زبان و تاریخ و ملیت می‌یابد و اقیانوس ایمان و اعتقاد آنها را شکل می‌دهد. این سیر اندیشه و اعتقاد همچنان تا دوران معاصر ادامه یافته است. در آخرین دوره ظهور «انسان کامل» در اندیشه سنتی اهل حق، همزمان با مرگ فتحعلی شاه قاجار (۱۲۵۰قمری) که آقا سیدحیدر (مشهور به سید براکه) در منطقه گوران روستای توتشامی از توابع گهواره در استان کرمانشاه ظاهر می‌شود۱۰۲ و تحولی در آیین دیرینه‌سال ایجاد می‌نماید و «دوره چهل‌تن» نام می‌گیرد و به «دوره یری تنی» نیز مشهور است.

یک دوره کامل از فرّ دوره اساطیری و پهلوانی و تاریخی حماسه ملی ایران شاهنامه فردوسی در چهل دفتر بیان شده است که اخیراً در دو نوبت در خارج از کشور چاپ و منتشر شده است۱۰۳ که چنانچه بخواهیم به ارائه نمونه‌هایی درباره پیوند این دوره با حماسه ملی ایران حتی اندک آنها از چهل دفتر بپردازیم، «مثنوی هفتاد من کاغذ شود»!

و در حد حوصله برای استفاده خواستاران و خوانندگان، چند «بند» از این ادامه تأثیر و پیوند هزارساله را که با اوج‌گیری جنگهای ایران و عثمانی، داستان رستم و افراسیاب تکرار و با ظهوری از بطن علویان اهل حق (یارسان) بار دیگر اساطیر و پهلوانان شاهنامه سر از کوههای «دالاهو» برمی‌آورند؛ آسید براکه گوید:

یاران نه خامووش، یاران نه خامووش

شه‌و نه شه‌وان، نه خــاو خــامووش

وینه سیــاوخش سیـای سواد پووش

دیم صدای قوقوی یارم هــانه‌گوش

وه جــه‌خت مه‌شاخـا نوبند سه‌رکو

قـــوا قوی یـــاران آخـــر بی‌وه‌رو

نه‌و سداو ده‌نگه چه‌ن کـه‌س خروشا

بـیدار بـیم نه خــاو درونم جــوشا

ایسا هام نه‌فکــر ئه‌و سداو خـروش

و میل بنیام هم بیوت و گووش۱۰۴

ترجمه: [این بند باید نخستین بیان آسید براکه گوران پس از ظهور تجلی باشد:] یاران در خاموشی و خواب [حرف اضافة «نه» در ادب اورامی به مقتضای جمله هم به معنی «در» و هم «از» به کار می‌رود و چنانچه به معنی از باشد، در اینجا ایهام پیدا می‌کند به سیدخاموش نیای آسید براکه؛ یعنی از سیدخاموش به من الهام رسید.] در یکی از شبها در خواب خاموش،+ همانند سیاووش سیاهپوش،ر دیدم که صدای فراخوان (یار) در بازگشت (شاهین ازلی) را در گوش دارم (یار = بنیام)+ با شادمانی و نیک‌بختی در قله کوه بال بر هم می‌زد، همصدایی یاران (هفت‌تن و هفتوانه) آخر به طلوع روز انجامید + از آن سروش آسمانی چند کس (چهل تن) پیروی کردند و پاسخ گفتندر من نیز بیدار شدم (تجلی یافتم) متحول و دگرگون شدم (به مقام رسیدم)+ اکنون در اندیشه آن سروش آسمانی و تجلی و پیروی هستم که باز هم این سروش از سوی (بنیام) تکرار شود.در این برهه نخستین دریافت سروش، آسید براکه، (تخت یادگار) می‌شود، یعنی از سیاووش = یادگار متجلی می‌شود و فرّ دریافت می‌کند. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».

 

پی‌نوشتها:

۱۰۰ـ سرانجام، «دوره زلال زلال»، ص۹۵۳٫

۱۰۱ـ سخن درباره سیاووش را به مجالی دیگر موکول می‌کنیم؛ زیرا جایگاه او در آیین علویان اهل حق (یارسان) به حدی بالا و والا و گسترده است که در حوصله این مقال نمی‌گنجد.

۱۰۲ـ برای آگاهی بیشتر رک: سلطانی، محمدعلی، تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متأخر اهل حق در کرمانشاه، نشر سُها، تهران، ۱۳۸۴، ص۳۴ به بعد.

۱۰۳ـ کتاب دوره چهل‌تن آقاسید براکه «جام‌جم و زبور حقیقت» نام دارد. «جام‌ جم» نشان‌دهندة دوره اساطیری و پهلوانی حماسه ملی ایران شاهنامه فردوسی است. و زبور حقیقت، «زبور» نمایانگر مرتبه ظهور آسیدبراکه و ادامه مسیر انبیا تا ظهور اسلام است و «حقیقت» مضاف‌الیه و از آیین علویان اهل حق (یارسان) حکایت دارد. گزیده بیانات چهل تن یک بار در اقلیم کردستان عراق و یک بار در سوئد با نشانی زیر منتشر شده است:

۱) زه‌بوور حه‌قیقه‌ت، ده‌وره‌ی زوهوور زاتی سه‌یید حه‌یده‌ر (براکه) و سی‌وشه‌ش شاعر حه‌قیقه‌ت، تومار و راستکردنه‌وه‌ی ته‌یب تاهیری، خانه‌ی موکریانی، هه‌ولیر، ۲۰۱۳٫ ر ۲) دفاتر حقیقت چهل تنی (کلام دوره‌ی آسیدبراکه)، به کوشش یوسف هومه‌ت، انتشارات کتاب ارزان، سوئد، ۲۰۱۵٫

۱۰۴ـ جام‌جم زبور حقیقت (ارمای نوروز)، سید فریدون دانشور، به خط محیی‌الدین صالحی، نشر پانیذ، تهران، ۱۳۸۲، ص۵٫

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: