ادبیات تطبیقی فارسی ـ‌ عربی / دکتر مهدی محقق ـ بخش دوم و پایانی

1394/3/10 ۱۰:۰۱

ادبیات تطبیقی فارسی ـ‌ عربی / دکتر مهدی محقق ـ بخش دوم و پایانی

مضامین عربی در شعر فارسی برخی از شاعران فارسی نیز از مضامین اشعار عربی در اشعار خود استفاده می‌کردند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

 

مضامین عربی در شعر فارسی

برخی از شاعران فارسی نیز از مضامین اشعار عربی در اشعار خود استفاده می‌کردند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

فانی رأیت الحزن للحزن ماحیا

کما خط فی‌القرطاس رسم علی رسم

(ابوالعلاء معرّی)

نشاید بردن انده جز به انده

نشاید کوفت آهن جز به آهن

(خاقانی)

مصراع دوم به یاد می‌آورد مثل: «ان الحدید بالحدید یفلح».

کفی بجسمی نخولاً انّنی رجل

لولا مخاطبتی ایاک لم ترنی

(متنبی)

اگرچه گرد بالینم نشینند

چنانم از نزاری کم نبینند

(فخرالدین گرگانی)

فقلت انهم عندی و کیدهم

کالکلب اذبات یعوی صفحه القمر

(طغرایی اصفهانی)

مه فشاند نور و سنگ عوعو کند

هرکسی بر طینت خود می‌تند

(مولوی)

کم باسم لی من وراء شرّه

واللیث لایغرنی تبسمه

(مهیار دیلمی)

نباید شد از خندة شه دلیر

نه خنده است دندان نمودن ز شیر

(اسدی طوسی)

و یری التعظم ان یری متواضعا

و یری التواضع ان یری متعظما

(متنبی)

جبارتری چون متواضع‌تر باشی

باشی متواضع‌تر چون باشی جبار

(منوچهری دامغانی)

فالعیش نوم و المنیه یقظه

و المرء بینهما خیال سار

جهان خواب است و ما در وی خیالیم

چرا چندین در او ماندن سگالیم؟

(فخرالدین اسعد گرگانی)

مکر مفر مقبل مدبر معا

کجلمود صخر حطه السیل من عل

(امروالقیس)

همچنان سنگی که سیل آن را بگرداند ز کوه

گاه زان سوگاه زین سو، گه فراز و گاه باز

(منوچهری)

و انی لتعرونی لذکراک هزّه

کما انتفض العصفور بلله القطر

(ابوصخر هذلی)

بلرزم چون بیندیشم ز هجران

چو گنجشکی که تر گردد ز باران

(فخرالدین اسعد گرگانی)

السیف اصدق انباء من الکتب

فی حده الحد بین الجدّ و اللعب

(ابوتمام)

به تیغ شاه نگر، نامه گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه، تیغ شه بسیار

(عنصری)

کان مثار النفع فوق رووسنا

واسیافنا لیل تهاوی کواکبه

(بشاربن برد)

سنانهای الماس در تیره گرد

ستاره است گفتی شب لاجورد

(فردوسی)

نحن علی الشرط القدیم المشترط

لا الزق منشق ولا العیر سقط

(سکری مروزی)

مرغی انگاشتم نشست و پرید

نه خر افتاده شد نه خیک درید

(نظامی گنجوی)

ان کان من فعل الکبائر مجبرا

فعقا به ظلم علی من یفعل

(ابوالعلاء معری)

عقوبت محال است اگر بت پرست

به فرمان ایزد پرستد صنم

(ناصرخسرو)

و کان اجرام النجوم لوامعا

درر نثرن علی بساط ازرق

(ابن معتز)

تو پنداری که از گردون ستاره

همی بارید بر دیبای اخضر

(دقیقی، نک: خرمشاهی، ج۱، ص ۶۳۱ـ۶۳۴)

ترجمه شعر فارسی به عربی

بسیاری از شاعران عرب مضامین شعر فارسی را در شعر خود آورده‌اند از آن جمله عوفی در لباب‌الالباب، هنگامی که از منصور بن علی منطقی رازی ابیات زیر را نقل می‌کند:

یک موی بدزدیدم از دو زلفت

چون زلف زدی ای صنم به شانه

چونانش به سختی همی کشیدم

چون مور که گندم کشد به خانه

با موی به خانه شدم، پدر گفت:

منصور کدام است ازین دوگانه؟

گوید که صاحب بن عبّاد برای امتحان بدیع‌الزمان همدانی از او خواست که این ابیات را به تازی ترجمه کند و او بی‌تأمل گفت:

سرقتُ من طرّته شَعره

حین غذا یمشطها بالمشاط

ثم تدلحت بها مثقلا

تدلح النّمل بحب الحناط

قال ابی: «من ولدی منکما؟

کلا کما یدخل سمّ الخیاط»

(نک: عوفی، ص۲۵۵)

و همو وقتی که دو بیت زیر را از ابوشکور بلخی نقل می‌کند:

از دور به دیدار تو اندر نگرستم

مجروح شد آن چهره بر حُسن و ملاحت

وز غمزة تو خسته شد آزرده دل من

وین حکم قضایی است جراحت به جراحت

گوید که ابوالفتح بستی این ابیات را به تازی ترجمه کرده است:

رمیتک عن حکم القضاء بنظره

و مالی عن حکم القصاص مناص

فلمّا جرحت الخدّ منکم بمقلتی

جرحت فؤادی، و الجروح قصاص

(همان، ص۲۵۹)

ابومنصور ثعالبی هنگامی که از ابوالقاسم اسماعیل بن احمدالشجری یاد می‌کند، گوید از اشعار نغز او در بیت زیر است:

ان شئت تعلم فی الآداب منزلتی

واننی قد عدانی العز و النعم

فالطرف و السیف و الاوهاق تشهد لی

و العود و النرد و الشطرنج و القلم

(ثعالبی، ج۴، ص۱۷۶)

که مأخوذ از دو بیت فارسی زیر است که آغاجی گفته است:

ای آن که نداری خبری از هنر من

خواهی که بدانی که نی‌ام نعمت‌پرورد

اسب آر و کمند آر و کتاب آر و کمان آر

شعر و قلم و بربط و شطرنج و می و نرد

(عوفی، ص۳۲)

و نیز او وقتی که از ابومنصور ابن ابی علی‌الکاتب نام می‌برد، می‌گوید: وله شعر عربی کقوله فی ترجمه شعر فارسی حیث قال:

لیس کل الذی انتصی من دواه

قلما بالغ العلی بالاداه

ان حمل العصا لغیر بدیع

قلبها حیه من المعجزات

فارسیه:

نه هر کو قلم بر گرفت از دوا (= دواه)

شفا کرد داند جهان را ز دا (= داء)

عصا بر گرفتن نه معجز بود

همی اژدها کرد باید عصا

(ثعالبی، ص۲۰۷)

و حتی برخی از شاعران یک مضمون را به دو زبان عربی و فارسی می‌سرودند؛ از جمله ابوجعفر اندادی که قصایدی به عربی سروده و بر همان وزن و قافیه آن را به شعر فارسی برگردانده است، مانند:

عذیری من قدک الخیزرانی

ومن وردتی خدک الارجوانی

فغان زان دو رخ چون گل ارغوانی

وزان بر شده قامت خیزرانی

(باخرزی، ج۲، ص۱۳۲۵)

و همچنین:

الما ببدرالدجی فانظرا

الی صوره صورت للوری

یکی بر مه چارده بگذرا

به روی نگارین او بنگرا

(همان، ج۲، ص۱۳۲۶)

داستانهای فارسی در عربی

از جمله داستانهای فارسی در عربی، داستان پشه و درخت است که اصل آن از کلیله و دمنه بوده و عطار آن را بدین صورت بیان کرده است:

کرد روزی چند سارخکی قرار

بر درختی بن قوی یعنی چنار

چون سفر را کرد آخر کار راست

از چنار کوه‌پیکر عذر خواست

گفت: «زحمت دادمت بسیار من

زحمتی ندهم دگر این بار من»

مُهر برداشت از زبان حالی چنار

گفت: «خود را بیش ازین رنجه مدار

فارغم از آمدن وز رفتنت

نیست جز بیهوده در هم گفتنت

زآنکه گر چون تو درآید صدهزار

یک دمم با آن نباشد هیچ کار!»

(عطار نیشابوری، ص۱۶۱)

فخرالدین رازی آن را بدین‌گونه آورده است: «واما العجم فیدل علیه کتاب کلیله و دمنه و امثاله، و فی بعضها: قالت البعوضه و قد وقعت علی نخله عالیه وارادت ان تطیر عنها: یا هذه استمسکی فانی ارید ان اطیر. فقالت النخله: والله ما شعرت بوقوعک فکیف اشعر بطیرانک» (فخر رازی، ج۲، ص۱۴۶).

 

احادیث مشترک میان عربی و فارسی

در اخبار اسلامی آمده است که اعمال انسان در گور به صورت شخصی جلوه‌گر می‌شود و نیکوکاران را با صورت زیبا و زشت‌کاران را با چهره زشت استقبال می‌کند. غزالی در احیاء علوم‌الدین می‌گوید: «… ثم یاتیه آت حسن الوجه طیب الریح حسن الثیاب، فیقول: ابشر برحمه ربک و جنات فیها نعیم مقیم. فیقول وانت فبشرک الله بخیر، من انت؟ فیقول: انا عملک الصالح.» (غزالی، ج۴، ص۴۲۶) و درست عکس این عبارات را برای بدکرداران نقل کرده است.

در کتاب پهلوی مینوی خرد نیز در این باره سخنانی آمده است که ترجمه آن چنین است: «و کردار نیک وی به شکل دوشیزه‌ای به پذیره‌اش می‌آید که از هر دوشیزه‌ای در جهان زیباتر و بهتر است. و روان پارسایان گوید که: تو که هستی که هرگز دوشیزه‌ای از تو زیباتر و بهتر در گیتی ندیده‌ام؟ آن دوشیزه سیما پاسخ دهد که من دوشیزه نیستم، بلکه کردار توام، ای جوانِ نیک‌اندیشِ نیک‌گفتارِ نیک‌کردارِ نیک‌دین.» (مینوی خرد، فصل ۱، بند ۱۲۵ـ۱۳۰).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع:

ـ ابن خلکان، شمس‌الدین ابوالعباس احمد، وفیات الاعیان وانباء ابناء‌الزمان، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸قر۱۹۷۸م؛

ـ ابن‌قتیبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الشّعر والشّعراء، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، ۱۴۰۵قر۱۹۸۵م؛

ـ ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، کتاب ‌الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران،۱۳۶۶ش؛

ـ ابوحاتم رازی، احمدبن حمدان، کتاب الزینه فی کلمات الاسلامیه العربیه، به کوشش حسین بن فیض‌الله الهمدانی، قاهره، ۱۹۵۷م؛

ـ ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد، تحقیق ماللهند، بیروت، ۱۴۰۳قر۱۹۸۳م؛

ـ ابومنصور جوالیقی، موهوب بن احمد، المعرب من ‌الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۶۱ق؛

ـ ابونواس، دیوان، بیروت، ۱۳۸۲قر۱۹۶۲م؛ ازدی، علی‌بن ظافر،

ـ بدائع‌البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۰م؛

ـ امیر معزی، دیوان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۱۸ش؛

ـ باخرزی، علی‌ابن‌الحسن، دمیه‌القصر و عصره اهل العصر، به کوشش محمد التونجی، دمشق ۱۹۷۲م؛

ـ ثعالبی، ابومنصور عبدالملک، یتیمه الدّهر فی محاسن اهل العصر، بیروت ۱۴۰۳قر۱۹۸۳م؛

ـ جاحظ، عمرو بن بحر، المحاسن و الاضداد، به کوشش علی فاعور و دیگران، بیروت، ۱۴۱۱قر۱۹۹۱م؛

ـ حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد، دیوان، تهران، ۱۳۶۶ش؛ حریری، ابومحمد قاسم‌بن علی، مقامات الحریری، تهران، ۱۳۶۴ش؛

ـ خرمشاهی، بهاء‌الدین، «یاد باد آن روزگاران یاد باد»؛ محقّق‌نامه، به کوشش بهاء‌الدین خرمشاهی، و جویا جهان‌بخش، تهران، ۱۳۷۹ش؛

ـ ذهبی، شمس‌الدین محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنووط و نذیر حمدان، بیروت، ۱۴۰۵قر۱۹۸۵م؛

ـ زوزنی، ابوعبدالله الحسین بن احمد، شرح المعلقات السبع، بیروت، بی‌تا؛ صولی، ابوبکر محمدبن یحیی، ادب‌الکتاب، به کوشش محمد بهجه‌الاثری، قاهره، ۱۳۴۱ق؛

ـ عطار نیشابوری، فریدالدین، مصیبت‌نامه، به کوشش نورانی وصال، تهران، ۱۳۶۴ش؛

ـ عمادالدین کاتب، محمدبن محمد، تاریخ دوله آل سلجوق، اختصار فتح بن علی‌بن محمد البنداری الاصفهانی، بیروت، ۱۴۰۰قر۱۹۸۰م؛

ـ عوفی، سدیدالدین محمد، لباب‌‌الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۵ش؛

ـ غزّالی، ابوحامد محمد، احیاء علوم‌الدین، دمشق، بی‌تا؛

ـ فخر رازی، محمد، تفسیر الفخر رازی، بی‌جا، ۱۴۱۰قر۱۹۹۰م؛

ـ لسان‌التنزیل، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۸۲ش؛

ـ منوچهری دامغانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش؛

ـ میدانی، ابوالفضل احمدبن محمد نیشابوری، مجمع‌الامثال، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، بی‌تا؛

ـ میمون‌ بن قیس بن جندل، کتاب الصبح المنیر فی شعر ابی‌بصیر، بیانه، ۱۹۲۷م؛

ـ مینوی خرد، ترجمه احمد تفضّلی، تهران، ۱۳۵۴ش.

*دانشنامه زبان و ادب فارسی

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: