فارسی عامیانه؛ شکرین‏‌کلام عوام‌‏الناس

1402/8/17 ۱۲:۰۹

فارسی عامیانه؛ شکرین‏‌کلام عوام‌‏الناس

در سال‌های پایانی حکومت قاجار، لابه‌لای نامه‌نگاری‌ها و منشئاتی که با زبان هرچه پرطمطراق‌تر نوشته می‌شد، کسی فکر نمی‌کرد چند سال بعد، اصطلاحاتی که مردم کوچه و بازار در روزمرّۀ خود به کار می‌برند، دست‌مایۀ جریانی تأثیرگذار از نثرنویسی در ادبیات فارسی شود.

 دربارۀ ادبیات عامّیانه‌ای که افرادی مثل جمال‌زاده در نثر خود به کار گرفتند

سید مهدی‌یار موسوی: در سال‌های پایانی حکومت قاجار، لابه‌لای نامه‌نگاری‌ها و منشئاتی که با زبان هرچه پرطمطراق‌تر نوشته می‌شد، کسی فکر نمی‌کرد چند سال بعد، اصطلاحاتی که مردم کوچه و بازار در روزمرّۀ خود به کار می‌برند، دست‌مایۀ جریانی تأثیرگذار از نثرنویسی در ادبیات فارسی شود. مثل‌ها و ضرب‌المثل‌هایی که در میان فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های ایرانیان رواج داشت طی این جریان، تبدیل به زبانی برای نمایش مفاهیم بلند روشنفکران عصر خود شد؛ روشنفکرانی که دستی بر سیاست و علوم جدید نیز داشتند، در آن سال‌ها، آگاهانه به‌عنوان بیانیه‌ای سیاسی-اجتماعی مصمم شدند به سراغ ادبیات عامّیانه‌ای روند که مورد استفادۀ مردم بود تا با بهره‌گیری از این منبع، تمایزی معتنابه میان نثر خود و نثر قاجاری ایجاد کنند. در حقیقت موجی در ادبیات به راه افتاد که به جای نفی زبان کوچه و بازار، به حاشیه راندن یا سخیف و نازل خواندن آن، به آن به‌عنوان مخزنی نگاه کرد، مملو از نوعی حکمت عامیانه که مردم عامّه به وسیلۀ آن، به جهان خود و به فهم خود از جهان، شکل و معنا می‌دهند، به این زبان، زندگی می‌کنند و پیش می‌روند، حتی وقتی فردی می‌گوید:«قمر در عقرب شد» یا «هوا گرگ و میش است»، به نوعی دارد با این زبان، کائنات را می‌فهمد. نتیجتاً این نوع نگاه به مخزن فرهنگ عامّیانه به‌عنوان منبعی دارای اعتبار و ارزش که جامعۀ روشنفکری بر خود لازم می‌دانست آن را بفهمد، جریان ادبیات عامّیانۀ نثر فارسی را در دوران مشروطه و اواخر قاجار شکل داد. این جریان در آثار شاخصی چون «سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی» نوشتۀ جیمز موریه و ترجمۀ میرزاحبیب اصفهانی، «سیاحت‌نامۀ ابراهیم بیگ» به قلم زین‌العابدین مراغه‌ای و با فاصله‌ای کوتاه، در «چرند و پرند» دهخدا و داستان‌ها و آثار جمال‌زاده متبلور شد. حلقۀ وصل مشترکی که این آثار در خود دارند نوعی انتقاد اجتماعی است و نگاهی غیرنخبه‌گرایانه به ادبیات که قصد دارد هم ادبیات را برای عموم دسترس‌پذیر کند، هم به واسطۀ این دسترس‌پذیری، تلنگری عمومی به جامعه بزند تا جامعه خود را در آینۀ این آثار ببیند و به عوامل و دلایل عقب‌ماندگی خود پی ببرد. بخشی از هدف این جریان بازگویی این مطلب است که همان چیزهایی که جامعه در مقابل نهاد قدرت، منتقد آن‌هاست؛ مثل فساد، استبداد یا استفاده از جهل دیگران، خیلی ساده می‌تواند با ابعادی کوچک‌تر، در میان خود مردمان هم وجود داشته باشد. در واقع این جریان تولیدکنندۀ نوعی از ادبیات است که قصد دارد عامّۀ مردم را در آینۀ ادبیات، به عامّۀ مردم بازنمایاند. 

عامه‌پسند یا عامیانه

مقصود از داستان‌‌آفرینی با پس‌زمینۀ ادبیات عامیانه نباید با چیزی تحت عنوان داستان‌های عامه‌پسند مخلوط شود. این دو مفهوم از ریشه، در فرم، مضمون و هدف با یکدیگر متفاوت هستند.  زین‌العابدین مراغه‌ای، میرزاحبیب اصفهانی، دهخدا و جمال‌زاده از پیشگامان ادبیات عامّیانه، علاوه بر وجهۀ ادبیاتی داشتن، افراد درگیر اوضاع اجتماعی-سیاسی دوران خود محسوب می‌شدند. مثلاً میرزاحبیب، مراغه‌ای و دهخدا در مقطعی از تاریخ، با افرادی چون ادوارد براون و سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی در استانبول، مواجهه و ملاقات داشتند و به دلیل مشروطه‌خواهی از ایران اخراج شده یا گریخته‌ بودند. روزنامه‌ها و مجلات این افراد داخل ایران، اجازۀ انتشار نداشت و با برخوردهایی چون تهدید و قتل مواجه می‌شد. چونان اتفاقی که بعد از به توپ بسته شدن مجلس، برای روزنامۀ صوراسرافیل افتاد. این آزادی‌خواهی و روی آوردن به مبانی تجدد و مدرنیسم، مستقیماً در آثار افراد نمایان است. به‌طوری که گفته می‌شد رضاشاه یک نسخه از «حاجی‌بابای اصفهانی» را به‌عنوان کتاب بالینی خود، مورد مطالعه قرار می‌داد؛ چراکه فکر می‌کرد حاوی تمام آن چیزی است که در ایران مدرن باید تغییر کند. در حقیقت گفتمان ادبیات عامّیانه را می‌توان یکی از تکّه‌های جورچین گفتمان اعمّ بیداری ایرانیان دانست. چیزی که مطلقاً در نوع ادبی رمان‌ها و داستان‌های عامه‌پسند دیده نمی‌شود. هدف داستان‌های عامّه‌پسند به هیچ‌وجه، القای بینش و آگاهی سیاسی-اجتماعی نیست. جریان ادبیات‌عامّیانه بهره‌گیری از فولکلور است در نثر داستانی؛ درحالی‌که جریان داستان عامه‌پسند، صرفاً نوشتن به مقتضای مذاق مخاطب عام است. به‌طور مثال، در آثار عامه‌پسند، آگاهی نویسنده دربارۀ استفاده از مخزن هزاران‌سالۀ فولکلورهای فرهنگی دیده نمی‌شود، این زبان زبانِ عامّه‌فهمی است اما محدود به عامّۀ زمان خود؛ درحالی‌که دهخدا یا جمال‌زاده نگاهی به میراث قدیم الایّام جامعه، فرهنگ و ادبیات ایران داشتند و به قصد بهره‌گیری سیاسی-اجتماعی، رجوع به ادبیات عامّیانه را در آن مقطع زمانی الزامی دانستند.

دعوتی دوباره از عامۀ به حاشیه ‌رفته

توجه به ادبیات عامّیانه در سال‌های مشروطه و پس از آن، علاوه بر سویۀ انتقادی‌ای که دارد، به نوعی، فراخواندن عامّۀ مردم به مشارکت در امر پالایش فرهنگی است، مشارکت در حرکت به سمت نوزایی و مدرن شدن. این نوع تعامل و شرکت‌دادن عامّۀ مردم به‌طور رسمی در پیشرفت فرهنگ و ادبیات، امری اگر نگوییم بی‌سابقه، اقلّاً کم‌سابقه بود. جریان ادبیات عامّیانه تلاش کرد محفلی گفت‌وگویی فراهم کند برای برخورد ادبیات‌های مختلف، ذیل سایه‌سار بزرگ ادبیات فارسی. این تعامل و گفت‌وگو نه‌تنها در مضمون و هدف؛ بلکه در فرم داستان‌های افرادی چون جمال‌زاده به چشم می‌خورد. آنجا که در داستان «فارسی شکر است»، اولین داستان‌ مجموعۀ «یکی بود، یکی نبود»، در بازداشتگاهی کوچک در بندر انزلی، چهار نماینده از چهار قشر مختلف جامعۀ آن روز، از دست قضا کنار هم قرار می‌گیرند و به‌طرز طنزآمیزی به‌‌رغم اینکه همه فارسی حرف می‌زنند، حرف هم را نمی‌فهمند. آخوندی که آنقدر غرق اصطلاحات پیچیده و لفّاظانۀ عربی است، جوانی غربگرا که مظهر تقلّایی ناکام و دست‌ و پا زدن در اصطلاحات جریان مدرنیسم به زبان فرانسوی است و مردی عامّی و دهاتی که نمایندۀ عامّۀ مردم است. در این میان حلقۀ اتصال این افراد و آرامش‌بخش فضا راوی است. راوی‌ای که شکاف و فاصلۀ فرهنگی اقشار جامعه را درک می‌کند و می‌تواند با آن‌ها به تعامل و گفت‌وگو بپردازد.

منبع: روزنامه هم‌میهن

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: