1401/2/19 ۱۰:۴۱
دیوید هیوم در میان متخصصان و آشنایان فلسفه چهرهای محبوب و بسیار مورد ارجاع است. حتی سرسختترین منتقدانش هم او را به علت صداقت و بیان سرراست و روشن و صریحش میستایند. او فیلسوفی است كه به هیچ عنوان نمیتوان نادیدهاش گرفت و نقشی بسیار موثر و كلیدی در تاریخ فلسفه دارد.
محسن آزموده: دیوید هیوم در میان متخصصان و آشنایان فلسفه چهرهای محبوب و بسیار مورد ارجاع است. حتی سرسختترین منتقدانش هم او را به علت صداقت و بیان سرراست و روشن و صریحش میستایند. او فیلسوفی است كه به هیچ عنوان نمیتوان نادیدهاش گرفت و نقشی بسیار موثر و كلیدی در تاریخ فلسفه دارد. تاثیرگذاری هیوم تنها در وجه سلبی كار او یعنی تشكیكهای جدی و انكارناپذیرش در برخی مسلمات فلسفههای پیشین نیست. البته پرسشگریهای تند و تیز و مستدل هیوم از برخی به ظاهر بدیهیات فلسفههای پیش از خودش، مثل نقد اصل به ظاهر یقینی علیت یا قائل شدن به جوهری پایدار، بسیار مهم و تاثیرگذار است، فراموش نكنیم كه همین نقادیهای هیوم، ایمانوئل كانت را از خواب جزمی بیدار كرد و به خلق مهمترین نظام فلسفی مدرن انجامید.
اما فراسوی این جنبههای بسیار مهم سلبی اندیشه هیوم، آنچه اهمیتی به مراتب بیشتر دارد، وجوه ایجابی كار و فكر اوست. هیوم چنانكه اشاره شد، فیلسوفی بدون تعارف و بسیار روشناندیش است، نثری بسیار روان و شیوا و از این حیث سهل و ممتنع دارد. مخاطب عمومی اهل فرهنگ هم به راحتی میتواند متن او را بخواند و از آن به قدر وسع و دقت نظر خود بهرهمند شود. استدلالهایش دقیق و قابل فهم است و از هر گونه رازآمیزی و ساختن زبانی پیچیده و «ژارگون» پرهیز میكند.
فلسفهورزی هیوم كاملا روشمند و بر شیوه تحلیل زبانی و اتكا بر دادهها و یافتههای قابل قبول برای عقل سلیم است. او كاملا در سنت فلسفی بریتانیایی و در مسیر اندیشمندانی چون اوكام و سنت آنسلم و بیكنها (راجر و فرانسیس) و لاك گام برمیدارد و از افزودن موجوداتی فراطبیعی برای تبیین شناخت آدمی پرهیز میكند، حتی با تحلیلهای زبانی و روانی نشان میدهد كه بسیاری از مفاهیم مثل جوهر و علیت و ذات، معنا و مصداق محصل و به لحاظ عقلی قابل دفاعی ندارند و محصول تخیل یا توهم انسان هستند.
هیوم در كنار همه این ویژگیهای مثبت و قابل ذكر، فیلسوفی بسیار متواضع و فروتن است و چنانكه اشاره شد، قلنبه سلنبه، پیچیده و عجیب و غریب حرف نمیزند و از بیان ادعاهای بزرگ درباره كل جهان هستی پرهیز میكند. مواجهه با او، رویارویی با متفكری نكتهسنج و دقیق و روشناندیش است كه برای تبیین امور و پاسخ به سوالهای بزرگ فلسفی، از همین جا و هماكنون شروع میكند و گام به گام پیش میرود و نشان میدهد كه چگونه سایر انسانها، مخصوصا فیلسوفان، برای جواب دادن به این سوالها، آگاهانه یا ناآگاهانه و بر اساس سائقهای روانی یا اشتباهات زبانی، به پیچیدهگویی، خلق تعابیر و فرض موجودات خیالی دچار میشوند. او خود به جای در افتادن به این ورطههای خطاآفرین، میكوشد تا به امكانات و استعدادهای ذهنی و زبانی انسان پایبند بماند و صرفا آنچه از پس شكاكیت دكارتی باقی مانده، به كار ببندد و از خلق هر گونه شبه مفهوم یا تعبیری اجتناب بورزد. بر این اساس، فلسفه او همچنانكه از زندگی روزمره انسان عادی شروع میشود، در همانجا به ختم میرسد، منتها با وساطت این آگاهی انتقادی و خردمندانه كه فرد در فرآیند فلسفهورزی، مجموعه باورها و عقاید خود را غربال كرده و آنچه غیریقینی و شبههناك است، كنار میگذارد، همچنین مخاطب هیوم در نتیجه این مسیر عقلانی، درمییابد كه بسیاری از باورها و عقاید او اگرچه مبنای یقینی و استدلالی ندارند، اما برای تداوم زندگی به آنها نیاز هست و اصولا حیات گونهای از موجودات زنده به نام انسانها، بدون پذیرش این فرضهای غیرقابل اثبات، غیرممكن است.
همانطور كه در ابتدای یادداشت ذكر شد، هیوم بهرغم همه دستاوردهای درخشانش كمتر از سوی مخاطبان عمومی اهل فرهنگ شناخته شده است و برای مثال در مقایسه با فیلسوفی چون نیچه، كمتر شناخته شده یا آثارش را میخوانند و او را میشناسند. این در حالی است كه نقادیهای سهمگین هیوم از فلسفههای سنتی اگر تندتر و كوبندهتر از نیچه نباشد، دستكمی از او ندارد، منتها یك تفاوت عمده و اساسی در آن است كه نقدهای هیوم با زبانی به ظاهر آرام و ساده، اما به غایت طنازانه و گزنده و همراه با زیركی و خونسردی طرح میشود، در حالی كه مثلا نیچه بیانی بسیار شاعرانه و لحنی تند و تیز دارد.
دیگر علت عدم توجه عموم به هیوم، پرهیزش از نظامسازیهای عجیب و غریب و خلق مفروضات بدون پشتوانه و بیان پیچیده و مبهم است، امری كه سبب شده او را به چند انگ مثل فیلسوف «تجربهگرا» (و حتی «پوزیتویست») و شكاك تقلیل دهند و این تصور غلط را اشاعه دهند كه هیوم اگرچه پرسشهای مهمی مطرح كرده، اما پاسخهای قابل توجهی عرضه نكرده است. این در حالی است كه چنانكه اشاره شد، اهل فلسفه و آنها كه اندكی جدیتر هیوم را خواندهاند، میدانند كه او فیلسوفی بسیار عمیق و چند بعدی است و به سادگی نمیتوان او را به چند برچسب یا ایده سادهسازی شده تقلیل داد.
اتفاقا همین سرراستی و روشناندیشی هیوم است كه به ویژه در فضای فكری و فرهنگی ایران به آن سخت محتاجیم. ایرانیان اهل فلسفه به علل و دلایل مختلفی كه در مجال فعلی فرصت پرداختن به آنها نیست، فلسفه را عموما دانشی پیچیده، مبهم و سرشار از رازورزی و فراطبیعتگرا میدانند و به فیلسوفان یا متفكران تو در تو و دشوارنویس علاقهمندند. در چنین شرایطی شیوه فلسفهورزی هیوم و آثار او الگویی بسیار مناسب و آموزنده است؛ برای نشان دادن اینكه فلسفه و فلسفهورزی با ادعاهای بزرگ اما تو خالی نسبتی ندارد و كار فلسفه، پیش از هر چیز، روشناندیشی و بیان سرراست و بدون تعارف است.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید