هنوز تا همیشه / فرهاد طاهری

1400/11/18 ۰۸:۴۲

هنوز تا همیشه /  فرهاد طاهری

امروز ( یکشنبه ١٧ بهمن) جمعی کوچک در فرهنگستان زبان وادب فارسی (همکاران و پژوهشگران گروه ادبیات معاصر) زاد روز بزرگی از بزرگان فرهنگ ایران را، البته با تأخیری چند روزه، جشن گرفتند. مناسبت این جشن کوچک در ادای احترام به زاد روز‌ِ آن بی‌تردید «بزرگ» بی نظیرِ فرهنگ ایران، تولد استاد احمد سمیعی گیلانی در ١١بهمن ١٢٩٩ بود.

 

یادداشتی در فرخندگی زاد روز استاد احمد سمیعی گیلانی

دبا: امروز ( یکشنبه ١٧ بهمن) جمعی کوچک در فرهنگستان زبان وادب فارسی (همکاران و پژوهشگران گروه ادبیات معاصر) زاد روز بزرگی از بزرگان فرهنگ ایران را، البته با تأخیری چند روزه، جشن گرفتند. مناسبت این جشن کوچک در ادای احترام به زاد روز‌ِ آن بی‌تردید «بزرگ» بی نظیرِ فرهنگ ایران، تولد استاد احمد سمیعی گیلانی در ١١بهمن ١٢٩٩ بود. در بعضی رسانه‌ها و خبرها هم دیدم و خواندم که زاد روزاستاد سمیعی گیلانی را عده ای مبارک گفته بودند و نگاه ونظرشان هم در ادای احترام به استاد سمیعی گیلانی عمدتا  معطوف ِ مسائلی در حوزهٔ دغدغه‌ها و آثار استاد، چون ویرایش و ترجمه، شده بود. البته استاد در این زمینه‌ها، جایگاهی گرانقدر و انکار ناپذیر دارند اما شأن انسان‌های بزرگ راصرفا منوط به  آثار و نوشته‌های آنان کردن، نوعی کوتاه نگری و کوته‌اندیشی در توصیف و فهم دقیق  شخصیت آن بزرگان است. بزرگی واقعی واصیلِ  بزرگان، نه به پرشماری و پربرگی  آثارشان است، بلکه در «فهم و تلقی» آنان از معنای واقعی زندگی و در چگونگی مماشات و رفتار آنان با مخاطبان و انسان‌هاست. اما  یازدهم بهمن هر سال را  در تقویم رویدادهای فرهنگی ایران، به نظرم باید روز واقعهٔ بزرگ ِ « هنوز تا همیشه در یادها» نامید. باگذشت بیش از یک قرن از آن روز، باید گفت ١١ بهمن، زاد روز کسی است که  حضور پرخیر و با برکت او امروز در کنارما، بهترین  «گواهی» است بر اینکه «هنوز» در این دیاران و سرزمین، امید از«خاک» به تمامی روی برنگرفته است وهمه نگاه‌ها و دست‌ها نیز تنها چشم به آسمان و روی به «آینده» ندارد. حضور استاد  گواهی دیگر است که در این دنیا و با آن «چه بسیار» انسان‌های ستیهنده و ناسپاس و متوقع و متوهم و دنیا دوست و منفعت جو و فرصت طلب وعاری از هر فرهنگ و ادب و به دور از هر دانستن و فهمیدن ،... هنوز هم می‌توان بوی اندیشه، پویایی و پی‌جویی در تحقق  آرمان‌های بلند ِفرهنگ‌پروری  وعشق به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را «شنید». استاد سمیعی، گواهی روشن و انکارناپذیر است که در زندگی، «فرهنگ واندیشه» همواره باید مقدم بر«دیگری» و امیال دیگران باشد. آن «گواه» و این «شنیدن» را در یکشنبه‌های حضور استاد در فرهنگستان زبان وادب فارسی، یا در هر روز ِ بودن استاد در آنجا، می‌توان از نزدیک دید و از صمیم جان حس کرد. مردی در بلندای عمری بیش از یک قرن، که هرگز دمی از آموختن نیاسوده است، درپایان ِ هر روز ِ آمدن  به فرهنگستان، با انبوه مقالات و نوشته‌ها، با شوقی سرشار از زیستن  به خانه برمی‌گردد وبا زحمت چند گانهٔ توسل به عینک و ذره بین می‌خواند و ویرایش می‌کند و کجی‌ها و ناراستی‌ها را باآن  حضور ذهن اعجاب و حسرت انگیز در میانه سطرها و حاشیه‌ها متذکر نویسندگان می‌شود. همهٔ این‌ها، نشانه و حکایتگر آن است که استاد ما، در سطر سطر مقالاتی که بازبینی و ویرایش و بازنگری و بازنویسی می‌کنند یا در کلمه به کلمهٔ مطالب هر کتاب و نوشته‌ای که آن گونه از ورای عینک و عدسی آنچنان مشتاقانه، محو و بی خویشتن و غافل از دیگران  می‌شوند در پی درک ِ لذتِ تجربهٔ لحظات نایکنواخت و«ناهر روز و نا هر دم»، در زندگی است. بی هر تردیدی، گستردهٔ دانش، نواندیشی، نوجویی مستمر، (و نیزهر وصفی که متصف به  «نو» باشد)، جوشندگی چشمه سار همیشه در دسترس او  برای تشنگان و علاقه‌مندان، پرواز خستگی ناپذیر درآفاق فرهنگ و ادبیات ایران، و  ترجمه و تألیف استاد سمیعی گیلانی، او را  از بسیاری از بزرگان ِ بزرگ صاحب نام و قلم و سخن متمایز کرده و او را در صدر توجهات بسیارانی نشانده است. اما به نظرم « حسی که او به زیستن و زندگی » دارد،  بیشترین تشخص رفتار و مهمترین جنبهٔ نظر گیرتر شخصیت  اوست. این، «حس او به زیستن و زندگی» در تمام «تجربه گری‌های» استاد  در سراسر زندگیِ بسیار پربار او نیز کاملا مشهود است وملموس. از کنشگری‌های سیاسی و اجتماعی او در جوانی  گرفته تا دلبستگی سیری ناپذیر او به رمان و داستان و ویرایش و ترجمه و نوشتن، و تعلق خاطر متفکرانه اش به موسیقی کلاسیک و شورِ بی قرار جوان مآبانه اش به  ورزش و فوتبال و حتی در گریز ازملالِ تکرار رنگ و طرح لباس و آنچه  برتن  دارند و می پوشند. استاد سمیعی گیلانی دست در جان  «حقیقت زندگی» زده است. حیاتی  سراسر «پر تجربه و برکنار از تک نگری و تک روی » داشته وکوشیده است تا تمام جوانب «زیستن و بودن» را دریابد. سالروز استاد سمیعی گیلانی یاد کرد این صفات  ممتاز او در زندگی است. باید از او، راز  پرشور آن گونه نگریستن به زندگی، گریز از ملال و تکرار و در جا زدن و پرهیز از «در خود ماندگی» و اجتناب از توهم دانش و خود مطلق انگاری، دوری از تکبر ِ پرسش، و تشنگیِ «آموختن» در هر لحظه عمررا فرا گرفت. این تصویر استاد سمیعی گیلانی تا «همیشه» در نزد و حافظه  اصحاب فرهنگ و خرد و اندیشه این دیاران  خواهد بود.

منبع: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

                          

                             

      

   

    

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: