معرفت‌شناسی و تاریخ علم / دکتر رشدی راشد - بخش اول

1399/10/23 ۱۳:۱۳

معرفت‌شناسی و تاریخ علم / دکتر رشدی راشد - بخش اول

تاریخ علم در تمامی شکلها و گرایش‌های تخصصی‌اش، هیچ‌گاه به اندازه قرن بیستم و مخصوصا نیمه دوم این قرن، شکوفا نشده بود. این شکوفایی بی‌سابقه در هر کجا نمایان است: در زمینه‌های علمی جدیدی که جزو حیطه تاریخ علم قرار گرفته‌اند، در تعداد آثار ارزشمندی که منتشر شده‌اند، در تعداد سمتهای آموزشی و پژوهشی که ایجاد شده‌اند، در تعداد مؤسساتی که بنیان نهاده شده‌اند، در تعداد مجلاتی که تأسیس شده‌اند و در تعداد مجموعه‌هایی که به چاپ رسیده‌اند و امثالهم.

 

ترجمه حسن امینی

تاریخ علم در تمامی شکلها و گرایش‌های تخصصی‌اش، هیچ‌گاه به اندازه قرن بیستم و مخصوصا نیمه دوم این قرن، شکوفا نشده بود. این شکوفایی بی‌سابقه در هر کجا نمایان است: در زمینه‌های علمی جدیدی که جزو حیطه تاریخ علم قرار گرفته‌اند، در تعداد آثار ارزشمندی که منتشر شده‌اند، در تعداد سمتهای آموزشی و پژوهشی که ایجاد شده‌اند، در تعداد مؤسساتی که بنیان نهاده شده‌اند، در تعداد مجلاتی که تأسیس شده‌اند و در تعداد مجموعه‌هایی که به چاپ رسیده‌اند و امثالهم. به بیان دیگر، بی‌اغراق می‌توان گفت که دستاوردهای پنج دهه اخیر از همه آن چیزی که از دو قرن گذشته به ما رسیده، افزون‌تر است. اینجا به شرط آنکه احساس ازخودراضی بودن به ما دست ندهد، فرصت خوبی است تا بپرسیم که رشته تاریخ علم چه دستاوردی داشته است و چه چیزهایی باقی مانده که می‌تواند به آنها دست یابد؟

لزوم چنین برآوردی بیش از گذشته است؛ زیرا از یک طرف احساسی عمومی از پراکندگی بی‌وقفه و روزافزون در تاریخ علم وجود دارد و از طرف دیگر پیشه «مورخ علم» سریعتر از خود رشته تاریخ علم پیشرفت کرده است: این اوضاع، موقعیت منحصر به فردی است که دست‌کم پیامدهایش غیرقطعی و پیش‌بینی ناپذیرند. پیش از پرداختن به پرسشی که مطرح کردیم، خوب است که دستاوردهای تاریخ علم در قرن گذشته را مرور کنیم. دستاوردهایی که از اواسط این قرن اسباب ترسیم چشم‌انداز آینده تاریخ علم را فراهم آوردند. این دستاوردها در زمینه‌های گوناگونی هستند: روشها، موضوعات تحقیق جدید، و برقراری ارتباطات تازه.

مورخان علم در پایان قرن نوزدهم و به‌ویژه در دهه‌های نخستین قرن بیستم، اهمیت فراوان تحقیقات متن‌محور را درک کردند و به لزوم بررسی رد سنتهای متنی در هر زمینه‌ای که در آن تحقیق می‌کنند، وقوف یافتند. این وظیفه تا حد زیادی محصول پیشرفت رشته‌های تاریخی و زبان‌شناختی تاریخی بود که خود این رشته‌ها متأثر از مکتب فقه‌اللغ? آلمانی بودند. برای تاریخ علم رهاورد مطالعات در سنت متنی تا اندازه زیادی رشته‌های جانبی و مهارت‌های رشته تاریخ مثل مطالعات زبان‌های باستانی، نسخه‌شناسی، زبان‌شناسی تاریخی و غیره بود که سرانجام بخشی از سرمایه همیشگی این رشته شدند که مورخانی مثل هولش، تانری و هایبرگ نمایندگان آن بودند و کارهایی که امروزه با پژوهش در ترجمه ارشمیدس به قلم موئربک و در آثار نیوتن، لایب نیتس، اویلر و غیره انجام می‌شود، شواهدی برای آن هستند و از جمله مطالعات اخیر روی نوشته‌های اینشتاین نیز از همین قبیل به شمار می‌آید.

اما دیری نگذشت که این دستاوردها مشکل شکاف میان تاریخ و پیشاتاریخ علم را مطرح کردند که این مشکل به نوبه خود پرسش‌های فراوان دیگری را درباره تحول علمی برانگیخت. چنین سؤالاتی محصول مباحثی روش‌شناختی است که در دهه ۶۰ میلادی آغاز شد. ضمن این مباحث سازنده، اهداف از سؤالات مطروحه بسیار فراتر رفتند. مورخانی که در این بحث شرکت داشتند، در حقیقت می‌خواستند تا تاریخ وقایع‌نگارانه، تاریخ به مفهوم معمولی آن، «تاریخ ـ رمان» دانشمندان و وقایع مربوط به آنها و تاریخی‌ که التقاطی از افراد و وقایع باشد کنار گذاشته شود. اینها نخستین تلاش‌ها برای بازاندیشی درباره این رشته علمی بودند. در مورد علوم زیستی، ژرژ کانگیلم راهبر این بازاندیشی بود و در مورد نجوم، مکانیک و فیزیک گاستون باشلار، و بسیاری دیگر از جمله الکساندر کویره و به‌خصوص توماس کوهن چنین کاری را درپیش گرفتند.

این بحث نظر آن دسته از جامعه‌شناسان ـ چه وبری و چه مارکسیست ـ را جلب کرد که علاقه داشتند تا با ارجاع به نهادها و رفتارهای اجتماعی، به تاریخ علم جنبه‌ای اجتماعی بدهند که فاقد آن بود. به هر حال این تأملات روش‌شناختی که ذاتاً نمی‌توانست سرانجامی بیابد، امکان آغاز نخستین تلاش‌ها برای توضیح این رشته علمی را فراهم آورد.

علاوه بر این دستاوردهای روش‌شناختی، باید به زمینه‌های تازه‌ای که تاریخ علم مدعی آنها هم شد اشاره کنیم. هدف در نخستین گام، گسترش تاریخ علم به دوران‌های گذشته بود که به لطف الحاق تاریخ علم مصر و بابل میسر شد. به‌خصوص کار تورو ـ دانژن و نویگه بائر بود که اسباب این گسترش در تاریخ را فراهم آورد و نیز مورخان را برانگیخت تا درباره مفهوم «سرآغاز» دوباره بیندیشند و جایگاه متفاوتی برای علم یونانی در نظر بگیرند.

زمینه دیگر، اصلاح تصویر علم در قرون میانه بود: پژوهش در علوم قرون وسطی از سر گرفته شد و سهم آن دوران که تا آن زمان حاشیه‌ای تلقی می‌شد، جای خاص خودش را پیدا کرد. همچنان که چنین نگرشی به وجوه مختلف و درجه‌های متفاوت در مورد علوم اسلامی، چینی و سنسکریت نیز رایج شد. البته نگاه حاشیه‌ای به این علوم‌ سخت‌جان بود و هنوز هم کنار گذاشته نشده است. این کار را مکاتبی تمام‌عیار انجام دادند که برخی از آنها با نامهایی چون جوزف نیدام، آدولف یوشکویچ، پیر دوئم، آنه‌لیزه مایر و مارشال کلگت مرتبط بودند.

به‌زودی شاخه‌های دیگری به زمینه‌های مورد ادعای تاریخ علم اضافه شد که حوزة پژوهش این رشتة علمی را از آن‌هم گسترده‌تر کرد. تاریخ علوم اجتماعی، تاریخ انتشار علم از مراکز تولید آن به پیرامون، تاریخ نهادها و تاریخ آزمایشگاه‌های بزرگ علمی، تاریخ کاربردها و غیره، شاخه‌هایی هستند که امروزه به تاریخ علم تعلق دارند وکارهای ارائه شده در همایش‌های علمی مختلف گواه این امر است. در چنین شرایطی بدون تردید شاهد تغییر روابط میان تاریخ علم و تحقیقات تاریخی دیگر مثل تاریخ فلسفه و تاریخ فناوری خواهیم بود.

با توجه به چنین تنوع و حتی می‌توان گفت پراکندگی، نمی‌توان از پرسش دربارة خود این رشتة علمی اجتناب کرد که در جریان بحث مهم روش‌شناختی مطرح شده بود؛ اما پس از آن به فراموشی سپرده شد. امروزه به لطف کارهایی که طی دهه‌های گذشته صورت گرفته (از جمله «زندگینامة علمی دانشوران» اثرز چارلز جیلسپی و مجموعة عظیم «مطالعات در فلسفة علم بوستون» از روبرت کوهن و «تاریخ علم» از دایره‌المعارف ایتالیا) این سؤال را می‌توان چنین صورت‌بندی کرد: این رشتة علمی چیست که در سراسر عمرش و به‌خصوص از قرن هجدهم که به عنوان رشته‌ای مجزا متولد شد، هم به معرفت‌شناسی تعلق داشته است و هم به تاریخ؟ چه به دیدگاه کندرسه در پیرنگ یک پردة تاریخی از پیشرفت‌های روح بشری بیندیشم یا نظرش در ستایش‌های آکادمیک، چه دیدگاه اگوست کنت و نقش تاریخ علم را در کتابش با عنوان «درس فلسفة تحصلی» مدنظر قرار دهیم، چه برای مثال سراغ جوزف نیدام که نزدیکتر به زمان ماست برویم، این پرسش همیشه مطرح می‌شود: آیا تاریخ علم واقعا رشته‌ای علمی است؟ آیا جایگاه واقعی آن میان معرفت‌شناسی و تاریخ اجتماعی کجاست؟

آیا تاریخ علم واقعاً یک رشتة علمی است؟

به این سؤال می‌توان به سرعت پاسخ داد. همان‌طور که امروزه آثار کسانی که اظهار تعلق به تاریخ علم می‌کنند نشان می‌دهد، تاریخ علم «حوزة فعالیت» است و به هیچ‌وجه «رشتة علمی» نیست. در واقع تاریخ علم فاقد اصول وحدت‌بخشی است که به آن قدرت و ابزار کنار گذاشتن چیزهایی را بدهد، در حالی که حوزة فعالیت چیزی را کنار نمی‌گذارد، بلکه با اضافات پی در پی می‌تواند به طور نامحدود فربه شود. تاریخ علم فصلی است که با یک برچسب مشخص می‌شود و نه رشته‌ای علمی که تعریفی معین دارد. از همین روست که در تاریخ علم آموزه‌های مختلف بر اساس انتخاب‌های جزمی یا انحصاری و حتی با مصادره به مطلوب در کنار هم یا در برابر هم گذاشته می‌شوند. برای برخی تاریخ علم خودش را به شکل تاریخ اندیشه‌ها یا تاریخ روحیه‌ها نشان می‌دهد و در مقابل برای برخی دیگر، تاریخ علم، تاریخ مفاهیم علمی، شکل‌گیری تحول و اصلاح آنهاست.

برای برخی دیگر که در اصل مورخ بوده‌اند، مفاهیم و سرشت آنها از اهمیت اندکی برخوردار است و تاریخ علم، تاریخ یک محصول فرهنگی است همان‌طور که تاریخ نقاشی یا تاریخ دین چنین وضعی دارد. اشاره‌ای هم بکنیم به کسانی که برای آنها تاریخ علم نوعی روان‌شناسی اجتماعی نقش‌آفرینان عرصة علم است و کسانی که تاریخ علم را به نوعی جامعه‌شناسی تجربی تبدیل می‌کنند، از آن نوع جامعه‌شناسی تجربی که به‌خصوص در ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم پدیدار شد: جامعه‌شناسی گروه‌ها، آزمایشگاه‌ها و نهادها. سیاهه‌ای که آوردیم به هیچ وجه شامل تمام موارد نمی‌شود و این تنوع رویکردها در حال افزایش است؛ و این نه به دلیل برخی استلزامات درونی تاریخ علم، بلکه بیشتر در نتیجة ورود پی در پی دیدگاه‌ها و روشهای رشته‌های علوم اجتماعی به آن و مدهایی است که یکی پس از دیگری رایج می‌شوند. این تنوع فزاینده تمام خصوصیات نوعی فرار به جلو را دارد، به‌ طوری که ممکن است نگذارد به سؤال دوم بپردازیم:

جایگاه تاریخ علم

اما این سؤال که چنین در ابهام مانده است، خواه ناخواه ناگزیرمان می‌کند تا نظرمان را دربارة موضوع تاریخ علم بیان کنیم. مشکل امکان بیان این است ـ و این مشکلی جدی است ـ که: مورخ علم تاریخ چه چیزی را می‌نویسد بی‌آنکه انتخاب دلبخواهی را صورت‌بندی کند و بی‌آنکه زیر بار روش‌شناسی تجربی یا استعلایی معینی برود؟ برای اجتناب از این موانعی که بر سر راه بحثهای روش‌شناختی بوده، بهتر است تا از «خود چیزها» شروع کنیم؛ یعنی از کارهای علمی و سنتهایی که در آن جای دارند.

به آسانی می‌توان پذیرفت که هر کار علمی حداقل به یک سنت و اغلب به سنتهای بسیاری (چه برای ما شناخته شده باشند و چه نباشند) تعلق دارد که در نسبت با آنها معنا می‌یابد. این نکته بدین معناست که ما نمی‌توانیم چیزی درباره موجودات و مخلوقات منفرد، هر قدر هم که متفاوت و انقلابی باشند، بفهمیم مگر اینکه آنها را در سنتی که جایگاه تولد و ایجادشان بوده، جای دهیم؛ اگر منظور ما از «کار علمی» نتیجه‌ای باشد که مطابق با قواعد دقیق اثبات به دست آمده است و درون یک متن جای گرفته است یا به صورت یک شئ یا ابزار تحقق یافته است. فعلا کلمه «سنت» را به معنای مبهمی به کار می‌بریم که بر این واژه حمل می‌شود، معنایی که مزیت آن جدا نکردن کار علمی از اجتماعی است که دانشمندی که آن کار علمی را می‌کند به آن تعلق دارد. بگذارید با بررسی همین مفهوم سنت شروع کنیم.

مورخان علم، به هر مکتبی که تعلق داشته باشند، با کمال رغبت می‌پذیرند که یکی از کارهای اساسی‌شان بازسازی سنتهای تاریخی است. اگرچه راههایی که برای رسیدن به این هدف درپیش می‌گیرند، ناهمسو و دارای راههای فرعی فراوان است. به‌راستی که بخشی از بحث روش‌شناختی در تاریخ علم به تنوعی برمی‌گردد که در درک مفهوم سنت و ماهیت آن وجود دارد. در نگاه اول انجام این کار به نظر ساده و تقریباً بدیهی می‌رسد: آیا چنین نیست که سنتها غالبا تحت اسامی عناوین، نهادها و شبکه‌هایی معرفی می‌شوند که تبادل اطلاعات و انسان‌ها را میان قطبها، مراکز، جایگاه‌ها و اشکال یادگیری تضمین می‌کنند؟ در این صورت سنتها بلافاصله قابل تشخیص‌اند: ممکن است درباره سنت نظریه اعداد اقلیدسی حرف بزنیم یا سنت ژاپنی محاسبه (واسان) یا سنت مکتب جبر ایتالیایی در قرن شانزدهم میلادی، یا سنت فیزیک کوانتومی بریتانیایی در دهه ۱۹۲۰ یا سنت ریاضی بورباکی.۱ البته باید بگویم که استثناهایی هم هستند، اما از آن استثناهایی که قاعده را تأیید می‌کنند: برای مثال سنت یا سنتهای اسکندرانی که در کار دیوفانت به اوج خودش می‌رسد و با این همه ما از آن به کلی بی‌اطلاعیم.

ادامه دارد

پی‌نوشت:

۱ـ Bourbaki مکتبی متشکل از گروهی ریاضی‌دان فرانسوی که از سال ۱۹۳۵ دستاوردهای ریاضی خود را تحت نام مستعار نیکولا بورباکی منتشر می‌کردند. ـ م.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: