چهره‌ای که همچنان محل نزاع است / احسان منصوری

1393/3/19 ۱۲:۳۸

چهره‌ای که همچنان محل نزاع است / احسان منصوری

هر کس پله‌های قدیمی و رنگ و رورفته دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بالا و پایین رفته باشد امکان ندارد نامی از دکتر رضا داوری اردکانی نشنیده باشد، مخصوصا حالا که در 81 سالگی به‌سر می‌برد.

 

 هر کس پله‌های قدیمی و رنگ و رورفته دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بالا و پایین رفته باشد امکان ندارد نامی از دکتر رضا داوری اردکانی نشنیده باشد، مخصوصا حالا که در 81 سالگی به‌سر می‌برد.

داوری اردکانی به گفته خودش حدود 50 سال در دانشگاه تهران خدمت کرده و بیش از 20 سال عضو هیئت امنای آن بوده، سال‌هایی نیز در وزارت آموزش و پرورش خدمت کرده است. همچنین از ابتدای تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1363 عضو آن بوده‌ است.

یک کارشناس ارشد فلسفه در یادداشتی نوشته است: «15 خرداد 1312 پایش را گذاشت در دامن کویر اردکان، همان‌جایی که مرد دیگری به نام فردید در همان خاک متولد شده بود و بعدها داوری زانوی ادب بر درگاه تفکر او زد.

در این یادداشت مجال بررسی همه‌ ابعاد یا روزشمار زندگی او نیست اما حضورش را می‌توان از معلمی در اراک و تهران تا دکترای فلسفه در تهران و عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران و رییس فرهنگستان شدن و چهره ماندگار شدن و تا همین اواخر تقدیر یونسکو از او مشاهده کرد.

داوری هنوز هم محل نزاع است و هنوز هم در کشاکش کسانی که دل در گرو پوپر دارند و کسانی که دل در گرو هیدگر، در سیلان است. اگر نماینده تام‌الاختیار پوپر در ایران را دکتر عبدالکریم سروش بدانیم چه بسا فراوان در جریان‌های مختلف سیاسی و فرهنگی و بویژه فکری، خراشیده شدن صورت‌ها را دیده‌ایم. همین یک سال پیش در جریان 80 سالگی دکتر داوری و فضاهای رسانه‌یی ایجادشده باز هم صدا بلند شد تا جایی که خود داوری گفت:

"صدا می‌گفت اعطای نشان یونسکو به یک فاشیست بی‌سواد مایه ننگ است. (می‌بینید که این صدا چه شباهتی به صداهایی که هر روز در دیار خود می‌شنویم دارد و دو گروه در ظاهر مخالف و متخاصم چه نزدیکی‌ها و شباهت‌ها و حتی همانندی‌هایی می‌توانند داشته باشند). شاید این‌طور باشد ولی من هرگز درباره آن فکر نکرده بودم. زیرا فاشیست نیستم و اگرچه بضاعتم در علم مزجاًة است امیدوارم در قیاس با کسانی که نسبت بی‌سوادی به من می‌دهند بی‌سواد و بی‌خرد نباشم." 1

داوری آمده بود تا نقطه‌ی مشترکی باشد بین افکار مختلف و چه بسا در پس پیروزی اعتدال‌گرایان در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری خیلی‌ها را دور هم جمع کند و دیدیم که در مراسم نیمه تیر 92 چه اتفاقاتی افتاد. از دکتر ولایتی و دکتر خسروپناه گرفته تا دکتر سیدمصطفی محقق داماد، احمد مسجدجامعی، دکتر صادق خرازی، بهاءالدین خرمشاهی و دکتر نصر، میرسلیم، محمدعلی ابطحی، دکتر حدادعادل، مهندس تابش، احمد مسجدجامعی، صادق خرازی و حجت‌الاسلام دعایی همه آمده بودند تا بزرگداشتی برای یک متفکر برگزار شود.

در این جمع آن‌چه بیشتر برخی رسانه‌ها را حساس کرد حضور حداد عادل و سیدمحمد خاتمی در این بزرگداشت بود و پیام دکتر نصر که دکتر حداد عادل و دکتر لاریجانی مدت‌ها دنبال آن بودند که به ایران برگردد.

در این‌جا به حیث سیاسی این اتفاق در 80 سالگی دکتر داوری تأکید ندارم بلکه تأکید نگارنده بر خاصیت جمع‌کنندگی تفکر است.

هر چند به قول دکتر داوری باید بدانیم که در این زمان (زمانی که آن را به درستی نمی‌شناسیم) تفکر چه مقامی دارد و ما را تا کجا می‌تواند راهبری کند.

دغدغه این متفکر صرفا در حوزه فلسفه نیست برای همین است که از واژه متفکر استفاده شد بی‌جهت هم نیست که آثاری که در آستانه 81 سالگی به انتشار می‌رساند در ارتباط با فرهنگ، شعر، اخلاق و ایدئولوژی است.

او می‌داند از عمق چاه پرآب تفکر فلسفی می‌بایست دنبال لوازم انضمامی آن حتی در ساحت شعر و ایدئولوژی بود.

این متفکر حتی در آستانه 81 سالگی تفکر در باب سیاست را نیز رها نمی‌کند هر چند هرگز کار سیاسی به معنای ظاهر کلمه را پیگیری نکرده است.

در آخرین یادداشت های متفکر 81 ساله لزوم برحذر بودن از افراط و تفریط را می‌بینیم.

او در یادداشت‌های خود در خبرنامه فرهنگستان و در نشریه سوره، افراط و تفریط را دو سویه از یک سکه می‌داند امری که ما در فضای ظاهر و رویه‌ سطحی تفکر از آن غافلیم. حتی اخلاق هم در این نگاه‌ها تابع سیاست است و فرد بر حفظ ظاهری حجاب تکیه دارد و نگران گسیختگی بنیان جامعه و ارتباطات لجام‌گسیخته در سازمان‌ها و ادارات نیست و از سوی دیگر دیگری می‌گوید اخلاق را هم باید تابع دموکراسی دید و آن را با موازین آن سنجید.

متفکر ما بر آن است تا فاصله را میان حرف و عمل که اکنون از سوی برخی افراط‌گرایان رواج یافته کم کند و هر دو گروه را در این راه بر یک مسیر می‌بیند چه آن‌که هوای دموکراسی او را مدهوش کرده و چه او که بر طبل صرف حفظ ظاهری شریعت می‌کوبد.

متفکر ما می‌کوشد به این خودآگاهی تأکید کند که مبادی دوران جدید را بشناسیم سپس به دنبال غایات آن باشیم بدانیم چه شده است سپس بگوییم چه خواهد شد. اکنون اهمیت در این نیست که مرگ بر آمریکا بگوییم یا راه لیبرال دموکراسی را بپیماییم بلکه اهمیت در آن است که به خودآگاهی از تفکر محیط بر دورانمان برسیم.

  1. مراجعه شود به سایت شخصی دکتر داوری اردکانی http://rezadavari.ir/index»

 

خبرگزاری ایسنا

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: