1393/3/7 ۰۸:۱۰
محمد عبده میگوید: این آیه صراحت دارد كه مربوط به حاكمان مستبد و نامشروع است. حاكم مستبد است كه از روی تكبر و استكبار هرگز اجازه نمیدهد دیگران به او تذكر دهند و او را به راه صلاح بخوانند و از فساد و خطا تحذیر كنند؛ زیرا از نظر روانی قدرت برای او این ذهنیت را فراهم ساخته كه فكر میكند رأی و نظر او خطا ناپذیر است. فكر میكند همانطور كه بالاترین قدرت از آن اوست، عقل و درایت او نیز از همه بالاتر است. چه برسد به اینكه اجازه دهد كسی به او بگوید: از خدا بترس!
بهنظر میرسد این تفسیر با سیاق آیات و تجربة سیاسی بشری بیشتر منطبق است. تاریخ به این امر گواهی میدهد كه بسیاری از افراد قبل از رسیدن به قدرت برای جلب نظر و رضایت مردم آنان را به احیا، عمران بلاد، اصلاحات زیست محیطی وبهینه ساختن زندگی وعده میدهند. وعدهها به گونهای غیرمنتظره و امید بخش است كه اعجاب و حیرتآور و از طرفی موجب سرور و خوشحالی است. مردم از این گونه بیانات خوششان میآید. [یعجبك] از مادة اعجاب است. «اعجب الشیء فلانا: اذا عجب منه و سر» به عقیدة راغب استعمال آن در سرور بهطور استعاره است. «كمثل غیث اعجب الكفار نباته».(حدید: 20) ممكن است در این اعجاب شادی هم منظور باشد یعنی مانند بارانی كه روییدنی یا رویاندن آن زارعان را به تعجب و شادی آورد. به هر حال این افراد از این رهگذر به قدرت میرسند؛ ولی پس از رسیدن به قدرت، با كوتاهی در انجام وظیفه نه تنها آبادانی نمیكنند بلكه در دوران قدرت آنان فساد و تخریب منابع طبیعی افزون میگردد.
نكتة جالب این است كه در این آیة شریفه هلاك نسل عطف به هلاك «حرث» شده است. «حرث» یعنی زراعت.1 هلاك نسل یعنی نسل كشی و ارتباط آن با هلاك حرث و متأخر از آن گویی رساننده آن است كه تخریب منابع سبز منتج به هلاكت انسانها خواهد بود و هر دو نتیجة فساد در زمین است.
جالبتر اینكه موضوع سخن الهی حیات دنیا یعنی زندگی دنیوی است و شخصی كه با سخنان دروغین و مردم پسند جلب توجه و خشنودی مردم را فراهم ساخته، دقیقاً وعدههای بهینهسازی زندگی و ایجاد رفاه و محیط سالم به آنان داده است. در حالی كه پس از وصول به قدرت سعی در سرزمین میكند (سعی فی الارض). سعی در سرزمین به این معناست كه چنین شخصی اصل را گسترش قدرت و توسعة سرزمین قرار میدهد نه خدمت به مردم. این انگیزه موجب فساد و تباهی منابع ثروت ملی میگردد و از این رهگذر زبان به مال و جان انسانها وارد میشود، در حالی كه فساد مبغوض خداوند است. «والله لایحب الفساد».
در آیة بعدی میفرماید: «و إذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و لبئس المهاد» (بقره: 206) نگارنده برای جملة فوق تفسیری دارد كه شاید اندكی با سایر تفاسیر متفاوت باشد. در آیه شریفه دو نكته وجود دارد كه باید بدان توجه نمود. نكتة اول اینكه كلمة «اذا قیل» میرساند كه تخریب محیط زیست توسط مركز قدرت موجب اعتراض مردم میگردد و از او میخواهند كه چنین كردارهایی را انجام ندهد. نكتة دوم نحوة برخورد مركز قدرت با اعتراض مردم است. قرآن مجید این نكته را «اخذته العزة بالاثم» بیان فرموده است.
در تفسیر این جمله دو احتمال وجود دارد: یكی اینكه كلمة «بالاثم» كه همراه حرف جر «ب» میباشد، از نظر ادبی متعلق به «اخذته» باشد؛ و دیگر اینكه متعلق به «عزه» باشد. فرض این است كه شخص به قدرت رسیده نوعی عزت و هیبت برای خویش میپندارد. در معنای دوم مفاد عزت از روی گناه به معنای عزت فراهم شده از طریق نامشروع است، و مفاد جمله آن است كه وقتی مردم با اعتراض به چنین شخص مفسد و مخرب منابع زیست محیطی، میگویند از خدا پروا كن، غروری كه از رهگذر قدرت غیر مشروع برای وی فراهم آمده، او را فرا میگیرد و به مردم اعتنا نمیكند و سرانجام جهنمی برای خویش تدارك میبیند؛ ولی در معنای اول «اخذ بالاثم» یعنی ارتكاب اعمال زشت؛ و مفاد جمله آن است كه وقتی مردم به وی اعتراض میكنند، با مشت آهنین با آنان برخورد میكند و به معترضان آزار و اذیت روا میدارد.
درست است كه در این آیه حال صاحبان قدرتی بیان شده كه با افعال مثبت به تخریب منابع میپردازند و واژة «سعی» نیز حكایت از آن دارد، ولی ناگفته پیداست كه از نظر حقوقی در مسئولیت ـ اعم كیفری و مدنی ـ تفاوتی میان فعل مثبت و منفی وجود ندارد؛ یعنی همانطور كه چنانچه شخصی كه بر اریكة قدرت تكیه میزند برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم به انگیزة مطیع و منقاد ساختن مردم، دست به ویرانسازی منابع حیاتی بزند، مراتع، جنگلها، و مزراع را به آتش بكشد، دریاها را آلوده سازد و حیوانات را بكشد. چنین شخصی مصداق این آیة شریفه و سرانجامش آتش است كه بیگمان بد جایگاهی است. همچنین اگر شخصی كه به مناسبت مسئولیت مدیریت حفظ منابع طبیعی و زیست محیطی ملی به دست وی سپرده شده و ملت به خیال آنكه او بیدار است و با كمال آگاهی و اطلاع منافع ملی را ملحوظ نظر دارد، چنانچه به انگیزههای غیرملی مبادرت به اقداماتی كند كه موجب تخریب منابع ملی گردد و یا بر اثر كوتاهی و تقصیر چنین موجباتی فراهم شود، هر چند كه مباشر امر سود جویان و فرصت طلبان تكاثر طلب باشند، تفاوتی در مسئولیت نمیكند و سرانجام «فحسبه جهنم وبئس المهاد» شامل حال اوست. هرگز نباید از این نكته غافل بود كه همواره چنین نیست كه مباشر مسئول و سبب بیگناه باشد؛ زیرا چه بسا در مواردی، و از جمله همین مورد، به یقین سبب اقوای از مباشر است.
حفظ منابع زیست محیطی در روایات
در روایات اسلامی، روایات زیادی در مورد رعایت منابع زیست محیطی و اجتناب از آلوده سازی آنها وارد شده است. به دو نمونه توجه كنید:
1ـ امام صادق(ع) فرمود: «لاتطیب السكنی الا بثلاث: الهواء الطیب، الماء الغزیر العذب و الارض الخواره: محیط زیست بدون سه عامل گوارا نیست: هوای پاك، آب گوارا و زمین حاصل خیز.»2
2ـ امام صادق(ع) فرموده است: «الماء یطهر و لایطه: آب چیزی است كه بایست برای پاك كردن از آن بهرهگرفت و هرگز نباید آلوده گردد.»3
پینوشتها:
1. الحرث الزرع (مجمع البحرین).
2. بحار الانوار، ج75، باب 23، ص233.
3. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص5.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید