پیچ وخم های جاده فرهنگ در گفت و گو با دکتر ابوذرابراهیمی ترکمان

1392/12/27 ۰۸:۱۵

پیچ وخم های جاده فرهنگ در گفت و گو با دکتر ابوذرابراهیمی ترکمان

مریم سادات گوشه: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نامی است که اکثر مخاطبان آن را شنیده‌اند. اما وقتی حرف از برگزاری هفته‌های فرهنگی و یا گفت‌و‌گوی ادیان به میان می‌آید، برای بیشتر مردم نا آشناست. در حالی که فعالیت‌های این سازمان مانند ایجاد کرسی‌های زبان و ادبیات فارسی، برگزاری هفته‌های فرهنگی در دنیا و نیز برگزاری گفت‌و‌گوی ادیان و... ازجمله کارهای بسیار مهم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در زمینه گسترش فرهنگ است. اما این‌که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تاکنون چقدر در زمینه گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی موفق عمل کرده است و چه برنامه‌هایی برای محقق شدن این هدف کلان و مهم فرهنگی دارد، از جمله مباحثی است که دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به آن پاسخ داد.

 

 

 

 

 مریم سادات گوشه: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نامی است که اکثر مخاطبان آن را شنیده‌اند. اما وقتی حرف از برگزاری هفته‌های فرهنگی و یا گفت‌و‌گوی ادیان به میان می‌آید، برای بیشتر مردم نا آشناست. در حالی که فعالیت‌های این سازمان مانند ایجاد کرسی‌های زبان و ادبیات فارسی، برگزاری هفته‌های فرهنگی در دنیا و نیز برگزاری گفت‌و‌گوی ادیان و... ازجمله کارهای بسیار مهم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در زمینه گسترش فرهنگ است. اما این‌که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تاکنون چقدر در زمینه گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی موفق عمل کرده است و چه برنامه‌هایی برای محقق شدن این هدف کلان و مهم فرهنگی دارد، از جمله مباحثی است که دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به آن پاسخ داد.

 

  با توجه به تجربه شما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در زمینه ارتباطات فرهنگی با دنیا بویژه کشورهای صاحب فرهنگ چه باید کرد؟ و به عنوان یک مقام مسئول بفرمایید در حال حاضر برای رسیدن به ایده آل‌ها در سطح مناسبات فرهنگی چه برآوردی از کاستی‌ها و آسیب‌ها دارید؟

یکی از مواردی که باید توجه ویژه به آن شود، این است که در مواردی تعاملات فرهنگی ما با دنیا اختلاف دارد. کشور ما برخی از فعالیتها را فرهنگی تلقی می‌کند در صورتی که همین فعالیت در بسیاری از کشورهای دنیا در قالب فعالیت فرهنگی قرار نمی‌گیرد. از طرفی برخی موارد مانند رقص، اپرا، باله و... در کشورهای دیگر جزو فعالیتهای فرهنگی محسوب می‌شود اما در کشور ما به این صورت نبوده و مورد تأیید هم نیست. البته در حوزه ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی محدوده مشترکی داریم. ما به دنبال این هستیم که در دنیا محدوده مشترک تعاملاتمان را در قالب باورها و اعتقاداتمان و در چارچوب قوانین مورد تأیید نظام افزایش و گسترش دهیم. چرا که به این بخش در گذشته کمتر توجه شده و باید بیش از پیش به آن توجه کنیم. اما یکی از نکاتی که برای ما اهمیت ویژه‌ای دارد تبلیغات غیر منصفانه و نادرست غرب از فرهنگ غنی ما بود که با تدابیر فرهنگی مسئولان به دست خودشان شکسته شد. اتفاقاتی در دنیا افتاده که حقانیت جمهوری اسلامی ایران را بیش از پیش به اثبات رساند. دنیا فهمیده است انقلاب ما بیش از آن‌که سیاسی باشد، فرهنگی بوده است. پس ما به دنبال باورهای فرهنگی هستیم. این در حالی است که اتفاقاتی که در کشورهای عربی بعد از بیداری اسلامی افتاد، نشان داد دست‌های بیگانگان در سرنوشت کشورها بسیار دخیل است. بعد از آن دستهای پنهان رو شد و ملتهای دنیا فهمیدند که پشت سر نظامهای استبدادی، قدرتهای بزرگ وجود دارند و مجبور شدند دستهای پنهان را آشکار کنند. دقیقاً این مسأله قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجود داشت و باعث شد تبلیغات منفی خارجی علیه ایران گسترش پیدا کند. اما خوشبختانه در سالهای اخیر بطلان این تبلیغات برای بسیاری از ملتها آشکار شد و فضایی به وجود آمده که می‌توانیم این تعاملات را در حوزه روابط فرهنگی با دنیا در قالب موافقتنامه‌ها و برنامه‌های مبادلات فرهنگی افزایش دهیم و در حوزه‌های مختلف فرهنگی به تعامل با دنیا بپردازیم.

 

  رویکرد برنامه سازمان در دولت یازدهم چیست و چه وجه تمایزی بین سرفصل برنامه‌های شما با برنامه‌های رؤسای قبلی این سازمان وجود دارد؟

در پاسخ به این سؤال توجه به چند نکته ضروری است. ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در طول سی و چند سال گذشته تجربیات بسیاری در بحث فرهنگ و تعاملات فرهنگی با اغلب کشور‌های دنیا داریم. و موافقتنامه‌های فرهنگی متعددی با کشورهای مختلف به امضا رسانده ایم. یکی از اولویت‌های ما اجرایی کردن این موافقتنامه هاست. موافقتنامه‌های فرهنگی از پشتوانه تفاهمی بین دولتها برخوردار است که بالاترین مقام قانونگذار در هر کشور آن را به تصویب می‌رساند و به قانون تبدیل می‌شود. وقتی به قانون تبدیل شد، یک پشتوانه قوی دولتی دارد که اجرای آن‌ها بزرگترین کاری است که باید آن را انجام دهیم. در گذشته گاهی موافقتنامه‌های فرهنگی به دلیل فراز و نشیب سیاسی مورد غفلت قرار می‌گرفت. نکته دوم این‌که ظرفیت‌های فرهنگی کشور ما چه در قالب نهادها و سازمان‌های دولتی و چه در قالب بخش‌های خصوصی ظرفیت‌های بسیار بالایی دارد، بنابر این می‌کوشیم راههای ارتباطی این ظرفیتها را به دنیای خارج بیش از پیش فراهم کنیم تا بتوانیم بخش ارتباطاتی این سازمان را تقویت کرده و از تصدیگری به گونه‌ای که همه کارها را خودمان انجام دهیم، فاصله بگیریم و همچنین به نهادها و بخشهای خصوصی همسو با نظام و ساختار کشور اجازه دهیم این تعاملات را با دنیا بیش از پیش گسترش دهند.

 

 چه زمانی این موافقتنامه‌ها به مرحله اجرا می‌رسند؟ و کشورهای طرف قرارداد آیا به تعهداتشان عمل می‌کنند؟

وقتی به قانون تبدیل می‌شود. مسلماً هر کشور زیر ساخت‌های اجرایی آن را انجام می‌دهد. منتهی این قوانین در قالب برنامه‌های مبادلات فرهنگی زمان بندی شده و ریز توافق‌هایی در برنامه‌های مبادلات نوشته و امضا می‌شود. بعد از آن خط و متد کارهای اجرایی دو کشور در حوزه روابط فرهنگی مشخص خواهد شد. در واقع قانون موافقتنامه‌های فرهنگی بستر ثابتی است که عموماً تغییر نمی‌کند مگر این‌که یکی از طرفین بخواهد آن را تغییر دهد.

 

  با توجه به این‌که ریاست این سازمان از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب می‌شود آیا این مجموعه برای رسیدن به اهدافش با وزارت ارشاد در تعامل است یا به صورت کاملاً مستقل عمل می‌کند؟

رئیس سازمان توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد می شود و پس از تصویب فرد منتخب توسط وزیر ارشاد به محضر مقام معظم رهبری معرفی می‌شود و پس از تأیید ایشان حکم رئیس سازمان توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر خواهد شد. در واقع سازمان ما در سیستم ساختار دولتی به عنوان یکی از دستگاههای وابسته به وزارت فرهنگ است. یعنی ما بدنه کار فرهنگی وزارت ارشاد در داخل کشور هستیم و در این سازمان فعالیتهای فرهنگی کشور متبلور می‌شود. بنابر این در جهت تعاملات فرهنگی‌مان در دنیا از این ظرفیت می‌توانیم استفاده کنیم.

اما از جهاتی سازمان مستقلی هستیم و از جهاتی هم وابسته به وزارت ارشادیم.

 

 یعنی وزیر ارشاد در سیاستگذاریهای سازمان تأثیر‌گذار است؟

وزیر ارشاد به عنوان رئیس شورای عالی سازمان است، حتماً نظرهای ایشان مورد توجه است.

 

  با توجه به ردیف بودجه مستقل در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آیا امکان اعلام رقم بودجه وجود دارد؟

اجازه بدهید رقم بودجه را نگویم. متأسفانه بودجه سازمان نسبت به سال گذشته فقط نه دهم درصد افزایش پیدا کرده است.

 

  این بودجه برای سازمان کفایت می‌کند؟

قطعاً نه. چون ما بودجه ریالی می‌گیریم. هزینه زیادی در داخل کشور نداریم و بیشتر هزینه‌های ما در خارج از کشور است، بنابر این هزینه‌های ما ارزی است و هرگونه نوسان ارزی توان ما را در اجرای برنامه‌های فرهنگی کاهش می‌دهد.

 

  گفتید بیشتر هزینه‌ها در خارج از کشور است، یکی از مهمترین اهداف سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی گسترش زبان فارسی و ایجاد کرسی‌های زبان و ادبیات فارسی در دنیا است. در این راستا چه برنامه و راهکارهایی دارید؟

ما در دنیا برای گسترش زبان فارسی با دو گروه از کشورها مواجه بودیم. گروه نخست کشورهایی بود که ما تلاش کردیم تا زبان فارسی را درآنها گسترش دهیم و گروه دوم کشورهایی بودند که مسئولانشان آموزش و یادگیری زبان فارسی را یک نوع نیاز و احتیاج قلمداد می‌کردند. یعنی خودشان تلاش کرده‌اند زبان فارسی را در کشورشان تقویت و احیا کنند. وجود نسخه‌های خطی فراوان در کشورهای مختلف یکی از انگیزه‌هایی است که کشورها تلاش می‌کنند تا کرسی زبان فارسی را زنده نگه دارند. لذا متخصصانی را بدین منظور تربیت می‌کنند که بتوانند رابطه شان را با میراث مکتوب حفظ کنند یا برای تربیت نیروهایی که بتوانند در تعاملات فرهنگی با ایران ارتباط ایجاد کنند، یک ضرورت است. در ترکیه یازده کرسی زبان فارسی داریم. تأسیس این کرسی‌ها توسط دولت ایران نبوده است بلکه نیاز آن کشورها به زبان فارسی باعث شده این کرسی‌ها تأسیس شوند یا در شوروی سابق زبان فارسی مورد توجه بود. به دلیل این‌که برخی از این کشورها گذشته و تاریخ مشترکی با ایران داشته‌اند. بنابر این اصلاً نمی‌توانند بدون پرداختن به زبان فارسی به حیات علمی و دانش خود ادامه دهند. به عنوان مثال در آذربایجان، گذشته و میراث مکتوب مشترک با ایران علت نیاز آن‌ها به زبان فارسی است یا در هندوستان زبان فارسی سالها زبان دیوانی بوده و در پاکستان و شبه قاره هم زبان فارسی مورد توجه بوده است. در فدراسیون روسیه اکنون 200 ایران شناس داریم که به زبان فارسی تسلط دارند. این‌گونه نبوده که ما سرمایه‌گذاری کنیم و اینها را تربیت کنیم. بلکه دولت روسیه نیازمند به چنین متخصصانی بوده است.

ما در حوزه زبان فارسی بیش از 170 اتاق ایران در خارج از کشور افتتاح کردیم و اکنون بیش از 200 کرسی در دانشگاه‌های مختلف دنیا وجود دارد که زبان فارسی تدریس می‌کنند. بعد از انقلاب به دلیل توجه ویژه رهبر انقلاب به گسترش زبان و ادبیات فارسی، این روند سرعت بیشتری گرفته اما هنوز با نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم ضمن این‌که تلاشهایی در سالهای گذشته انجام شده و کتابهای درسی متناسب با آن کشورها تألیف شده است و استادان زبان فارسی با همکاری مشترک سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت علوم به این کشورها اعزام شده‌اند.علاوه بر آن دوره‌های باز آموزی و دانش افزایی داریم و المپیادهای زبان و ادبیات فارسی برگزار می‌کنیم و به کسانی که زبان فارسی را می‌آموزند، نشان‌هایی را اعطا خواهیم کرد.البته چون کتاب، استاد و دانشگاه برتر در حوزه زبان فارسی مورد توجه ما هستند از برترین‌های آن‌ها تقدیر می‌کنیم. اخیراً بین برخی از این کشورها و دانشگاههای داخلی نیز ارتباط برقرار کردیم. مثلاً دانشگاه گیلان با دانشگاه داغستان در حوزه زبان آموزی ارتباط دارند. اینها بخشی از تحقق بخشیدن منویات مقام معظم رهبری در حوزه زبان و ادبیات فارسی است و اخیراً با تأسیس بنیاد سعدی سیاستگذاری‌های زبان فارسی در این بنیاد انجام شده است و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان صنف بنیاد سعدی مصوبات این بنیاد را اجرا می‌کند.

 

 پس باید با این بنیاد تعامل ویژه‌ای داشته باشید.

دقیقاً ما در ارتباط تنگاتنگ هستیم. در واقع بنیاد سعدی و سازمان فرهنگ و ارتباطات دو بال زبان فارسی هستند. یک بال سیاستگذاری و برنامه‌ریزی می‌کند و بال دیگر آن را اجرا می‌کند.

 

  چه کشورهایی هدف سازمان هستند؟

ما در کشورهای اروپایی مانند انگلیس،فرانسه،اسپانیا، اتریش و بسیاری از کشورهای دیگر کرسی‌های زبان فارسی داریم و روابط خوبی در گذشته داشته‌ایم و این روابط رو به گسترش است.

 

  چرا سطح استقبال از زبان فارسی به لحاظ محتوایی چشمگیر است؟

زبان فارسی به چند دلیل مورد استقبال است. نخست بحث محتوایی که در قالب زبان فارسی ریخته شده بسیار انسانی است. در اشعار حافظ، سعدی و در مجموعه مثنوی حکمت‌ها و آموزه‌ها انسانی است. پشتوانه فرهنگی ما در قالب ادبیات فارسی شکل گرفته. شاهنامه و مثنوی به زبان روسی و بسیاری از زبانها ترجمه شده و جزو پرفروشها هستند.گلستان سعدی نیز همین طور. بسیاری از کشورها تلاش می‌کنند شخصیتهای علمی و فرهنگی کشورمان را مصادره کنند. چیزی را مصادره می‌کنند که دارای ارزش است. به هر حال در تبلیغ زبان فارسی تبلیغ باورهای ما هم وجود دارد.

 

 درباره نسخ خطی صحبت کردید. یکی از وظایف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی حفظ، نگهداری و فهرست‌برداری از نسخ خطی است. چگونه می‌خواهید این میراث گرانبها را حفظ و نگهداری کنید تا توسط کشورهای دیگر مصادره نشود؟آیا تدبیری برای بازگرداندن نسخ خطی مصادره شده اندیشیده‌اید؟

در حال حاضر کشورهای دارای نسخ خطی به سمتی حرکت نمی‌کنند که نسخه‌های مصادره‌ای را از همه جهان جمع‌آوری کنند و به داخل کشورشان باز گردانند. همه مایلند نسخه‌های خطی و میراث مکتوبشان را شناسایی و فهرست نویسی کنند و به صورت تثبیت شده به دنیا عرضه کنند. ما در سالهای گذشته مرکز تحقیقاتی در شبه قاره هندوستان و پاکستان ساختیم و فهرست‌های مشترک زبان فارسی را منتشر کردیم. که باعث شده دانشمندان ما از ثروت نسخه‌های خطی کشورهایی که درشبه قاره وجود دارند مطلع شوند و هنگام نیاز به آن‌ها دسترسی داشته باشند ضمناً ما بیش از 30 فهرست نسخ خطی فارسی کشورهای دیگر را یا به صورت مستقل یا مشترک با دنیا به چاپ رساندیم.

 

 تاکنون چه تعداد از نسخ خطی فارسی فهرست نویسی شده‌اند؟

آمار دقیقی وجود ندارد.اما بسیاری از آن‌ها مورد توجه قرار گرفته است. اخیراً به نسخه‌های خطی شیعی و اسلامی هم توجه کردیم و در دستور کارمان قرار دادیم که فهرست نویسی کنیم و کتابهای بسیاری هم منتشر شده. ضمن این‌که ما سابقه مبادله میکروفیلمهای نسخه‌های خطی را با دانشمندان کشورهای مختلف داشته ایم.

اما نکته حائز اهمیت درباره نسخه‌های خطی فارسی این است که همه آن‌ها را دانشمندان ایرانی ننوشته‌اند. زمانی در هندوستان زبانشان فارسی بوده است و هندوها به زبان فارسی می‌نوشتند. بنابر این نسخ خطی آن‌ها می‌تواند دست نوشته افراد

غیر ایرانی باشد.

 

 پس از زبان فارسی و نسخ خطی،گسترش فرهنگ ایرانی و نشان دادن تمدن بزرگ کشورمان مسلماً از جمله دغدغه‌های سازمان شماست. اما آیا صرفاً با برگزاری هفته‌های فرهنگی می‌توان به این هدف رسید؟ در حال حاضر روی هدفگذاری بیشتر متمرکز هستید یا اثربخشی؟

به نظر من اگر هدفمان را فعالیت فرهنگی قرار دهیم، در واقع خودمان را فراموش کردیم. باید نتیجه تعامل‌مان اثربخشی باشد نه فقط هدفگذاری.

جمهوری اسلامی ایران در طول سی و چند سال گذشته با این شیوه که رفتارهای فرهنگی خود را تقویت کرده و توجهات فرهنگی را در داخل افزایش داده، به خودی خود اثربخشی‌اش را در دنیا داشته است.  در فعالیت فرهنگی یک فاصله از گوینده تا شنونده دارید و یک فاصله از گوش تا دل. خیلی از فعالیت‌های فرهنگی در دنیا فقط تا درگاه گوش می‌رسد، یعنی بسیاری از آن‌ها به بارگاه دل راه پیدا نمی‌کند.

 من معتقدم ظرفیت فرهنگ ما به حدی است که نه تنها می‌تواند از درگاه گوش عبور کند، بلکه می‌تواند به بارگاه دل نفوذ کند. به نظر من این ظرفیت بسیار خوبی است که ما در حوزه روابط فرهنگی داریم و خوشبختانه مورد توجه قرار گرفت.

 

  هفته‌های فرهنگی مدتها است که در کشورهای دنیا برگزار می‌شود، اما محصول‌های فرهنگی‌ای که ارائه می‌شوند، نفیس یا درجه یک نیستند. مثلاً کتاب‌های ارائه شده یا حتی فیلم‌ها و تئاترهای برگزار شده. چرا کتاب‌های نویسندگان مطرح و درجه یک و یا فیلم‌های اسکار گرفته و سایر محصولات فرهنگی درجه یک در این هفته‌ها ارائه نمی‌شوند؟

من با شما موافق نیستم. البته شاید این نقص به ما برگردد که نتوانستیم کارهای خودمان را خوب عرضه کنیم. از این حیث نقص متوجه ما هست. هیچ‌کس مایل نیست آن بخش از فرهنگ کشورش را ارائه کند که به قول شما درجه سه است.  حالا چه در کتاب، چه در فیلم و چه در آثار دیگر. نه در واقع این‌گونه نیست. ما در سال‌های گذشته رایت فیلم‌های بسیار خوبی را در دنیا توانستیم بخریم و دوبله کنیم و در اختیار قرار بدهیم. اساس این‌که در کشور ما اقبال خوبی در حوزه فیلم انجام می‌گیرد و در دنیا ما را تحسین می‌کنند، بخشی از آن مرهون هفته‌های فیلمی است که برگزار می‌کنیم. در هفته‌های فیلم باید فیلم‌هایی عرضه کنیم که برای مخاطب خارجی قابل فهم باشد. حتی ممکن است غفلت و اشتباه در این امر اثر عکس بگذارد، اما فیلم‌هایی که با مخاطب‌های خارجی بتواند ارتباط برقرار کند و مورد توجه قرار بگیرد، حتماً نسبت به عرضه آن‌ها اقدام می‌کنیم. ضمن این‌که فیلم صاحب شخصی دارد. چون موافقت مالک فیلم هم شرط است. گاهی اوقات مالکین فیلم مایل نیستند به هر دلیلی فیلم‌شان به خارج از کشور برود یا مطرح شود. قطعاً از هنرمندان و کارگردانانی که علاقه‌مند هستند و فیلم‌های قابل‌عرضه برای مخاطب خارجی دارند، استقبال می‌کنیم. مانند سریال پدرسالار که در کشور تاجیکستان و افغانستان هر روز پخش می‌شد و یا در شهر غازان پایتخت تاتارستان فیلم «میم مثل مادر» مرحوم ملاقلی‌پور در پنج قسمت پخش شد و مردم برای دیدن آن فیلم خیابان‌ها را

خلوت می‌کردند.

اینها توجهاتی است که به فیلم ایرانی می‌شود. یا فیلم «به همین سادگی» رضا میرکریمی در روسیه بشدت مورد توجه قرار گرفت و حتی جایزه طلایی آنجا را به خود اختصاص داد یا در فیلم‌های پلیسی در بسیاری از جشنواره‌ها مورد توجهیم. در حوزه فیلم ارتباطات خوبی را برقرار کردیم اما قطعاً کافی نیست و باید تلاشمان را بیشتر کنیم.

 

 کتاب مهمترین حامل انتقال‌دهنده فرهنگ و اندیشه است. ما نویسنده‌های بسیار خوبی در حوزه ادبیات داریم. شما چه تدبیری در جهت ترجمه چنین کتاب‌هایی در جهت اشاعه فرهنگ ایرانی اسلامی اندیشیده‌اید؟ آیا قبول دارید که در عرضه کتاب‌های داخلی به مخاطبان خارجی نقایص بسیاری داریم؟

برخی از کتاب‌های ما در حدی هستند که نیاز به دخالت ما ندارد. در کشورهای مختلف علاقه مندان به کتاب نسبت به ترجمه کتاب اقدام کرده و با مؤلف و ناشر ارتباط برقرار می‌کنند و آن کتاب را در کشورشان به چاپ می‌رسانند. بنابراین بخشی از کار ترجمه مقبولیت اثر نزد مخاطبان خارجی است. مثلاً ترجمه شاهنامه به زبان روسی هیچ گاه از طرف کشور ما حمایت نشده بود بلکه ایران شناسان روسیه احساس کردند به یک اثر حماسی مانند شاهنامه نیازمندند و آن را ترجمه و منتشر کردند.

اما یک بخش‌هایی را ما هزینه و سرمایه‌گذاری می‌کنیم و آن‌ها کتاب‌های ادبی، دینی، فلسفی و حتی درسی و دانشگاهی است. در سال گذشته در کارهای مشترکی که بین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و انتشارات سمت ایجاد شد بیش از 20 کتاب این انتشارات به زبان‌های مختلف ترجمه شد و در حال حاضر برخی از اینها کتاب درسی آن کشورهاست. مثلاً کتاب «من او» اثر آقای امیرخانی و کتاب‌های آقای مستور در زمینه ادبیات فارسی ترجمه شده‌اند. من زمانی که در روسیه بودم 40 داستان کوتاه از 20 نویسنده معاصر به زبان روسی چاپ کردم. فقط نقص بزرگ این است که نمی‌توانیم اینها را عرضه کنیم و من واقعاً قبول دارم که در انتقال این کتاب‌ها نقص داریم.

 

  چه مرکز یا کارگروه ویژه‌ای برای ساماندهی ترجمه کتاب‌ها و طبقه‌بندی کتاب‌های مورد نیاز کشورهای دیگر در سازمان

وجود دارد؟

ما یک مرکز ساماندهی ترجمه داریم که اساسنامه آن مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است که کار ترجمه معکوس را برعهده دارد. بدین معنا که گروهی آثاری را انتخاب می‌کنند و تشخیص می‌دهند که اگر یک اثری به زبان انگلیسی ترجمه شود، می‌تواند در آن کشور مورد توجه قرار گیرد. بنابراین آثار مطالعه می‌شوند و پس از آن‌که مشخص شد، مطالب کتاب هیچ گونه تأثیر سوء برای مخاطب ندارد، برای ترجمه تصویب می‌شود. پس از ترجمه و ویرایش آن، ترجیح آن است که ناشر محلی آن را به چاپ برساند و این کتاب‌ها در کشور مورد نظر به چاپ می‌رسند.

 

  در هفته‌های فرهنگی هنرمندان تراز اول هم شرکت می‌کنند یا غالباً افراد ناشناخته با این حرکت فرهنگی مشارکت دارند؟

بله. اغلب افراد حرفه‌ای و شناخته شده هستند. جلیل رسولی یا آتیلا پسیانی که با گروهشان در روسیه 2 تئاتر اجرا کردند و نیز سایر هنرمندان تجسمی، مینیاتور، سفال، صنایع دستی، شیشه، موسیقی و حتی قصه‌گویی. ما بزودی گروهی قصه گو اعزام می‌کنیم به کشورهای مختلف و برای نقالی هم برنامه هایی داریم.

 یا مثلاً در آذربایجان ورزش زورخانه‌ای را آغاز کردیم که مورد توجه قرار گرفته است. اینها گروه‌هایی هستند که گاهی بالغ بر صد نفر و به صورت کارگاهی کار می‌کنند. مثلاً هنرمندان قلم‌زن در همان جا قلم‌زنی می‌کنند و...

 

 با رسانه‌ها و صدا و سیما در جهت انعکاس هفته‌های فرهنگی تعامل دارید؟ چون اگر تاکنون فعالیت‌های هفته‌های فرهنگی به مخاطبان اطلاع‌رسانی می‌شد، شاید این همه ابهام درمورد هفته‌های فرهنگی در اذهان عمومی به وجود نمی‌آمد؟

صدا وسیما در برخی کشورها نماینده و دوربین دارد. در این کشورها عموماً مشکل نداریم اما در بعضی از کشورها چون نماینده وجود ندارد ، متأسفانه این اشکال وجود دارد درنتیجه این برنامه‌ها از تلویزیون کشورمان هم پخش نمی‌شود.

 

 سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نامش بیشتر یادآور ارتباط ایران با کشورهای اسلامی است تا همه کشورها، آیا روابط این سازمان بیشتر با کشورهای اسلامی است؟

نه، به هیچ وجه.

 

 با توجه به ذهنیت منفی‌ای که برخی از کشورها به خاطر تبلیغات منفی رسانه‌های غرب نسبت به ایران پیدا کرده‌اند، سازمان تا چه حد موفق عمل کرده تا با آن‌ها ارتباط فرهنگی ایجاد کند؟

دانشمندان، محققان و کسانی که فرصت مطالعه دارند، نسبت به ایران دید منفی ندارند. دید منفی بیشتر در بین آن قشر از مردم شکل می‌گیردکه هیچ مطالعه‌ای ندارند و اطلاعاتشان را از لابی‌های صهیونیستی به دست می‌آورند که به نوعی قصد دارند داشته‌های ما را بسیار منفی عرضه کنند. اما من در بین دانشمندان و متخصصان بسیاری دیدم که توجه به ایران بسیار است.

 

  در مورد  ظرفیت دیپلماسی فرهنگی صحبت کردید که از اولویت های کاریتان است چطور می‌خواهید به ظرفیت بالای دیپلماسی فرهنگی برسید؟

امروز دنیا به دلیل سهولت ارتباطات توجه زیادی به دیپلماسی فرهنگی دارد. در واقع دنیا دنیای عرضه کالاست در حوزه فرهنگ هم همین است. هر کسی داشته‌های فرهنگی خود را عرضه می‌کند تا دیگران بتوانند انتخاب کنند. به نظر من دیپلماسی فرهنگی از همین جا شکل می‌گیرد.

داشته‌های فرهنگی ما به دلیل این که چندین عصر طلایی در حوزه ادبیات و فرهنگ کشور ما رخ داده، آنقدر هست که برای مخاطب خارجی چشم‌نوازی کند. من فکر می‌کنم که ما اگر داشته‌های هنری و فرهنگی خودمان را به خوبی به دنیا عرضه کنیم طالبان بسیاری را در جهان جلب خواهیم کرد. داشته‌های فرهنگی ما این قابلیت را دارد که دنیا را جذب خود کند و این دیپلماسی فرهنگی اتفاق بیفتد.

منبع: روزنامه ایران

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: