موضوع اصلی تاریخ بیهقی، تاریخ حکومت سلطان مسعود غزنوی است؛ اما افزون بر تاریخ غزنویان، مطالبی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده که بخش زیادی از آن از بین رفته و امروزه تنها حدود پنج مجلدش بر جای مانده است. نثر استوار، اطلاعات بسیار ارزشمند در موارد گوناگون، رعایت انصاف و بیان شیرین و پرکشش، از ویژگیهای این کتاب هستند؛ چنان که مینویسد: «سخنی نرانم تا خوانندگان این تصنیف گویند: شرم باد این پیر را! غرض من آن است که تاریخپایهای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقیماند.»
حضرت ابوعبدالله حسین بن علی(ع)، امام سوم از ائمة اثنیعشر(ع) و پنجمین معصوم از چهارده معصوم(ع)، فرزند دوم علی بن ابیطالب(ع) از حضرت فاطمه(ع) در سوم یا پنجم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. مدت حملش را شش ماه و ده روز نوشتهاند. تفاوت سن او با برادر بزرگترش امامحسن(ع) کمتر از یک سال بود. پس از تولدش بشارت به رسول اکرم(ص) بردند و حضرت شادمانه به دیدار فرزند و فرزندزادة خود شتافت، در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه گفت و نام او را با اشتقاق از نام حسن(ع) «حسین» (یعنی حسن کوچک) نهاد که تا آن زمان در عرف عرب سابقه نداشت.
در مؤسسه ایرانشناسی فرهنگستان علوم اطریش (وین) آقای مارکوس ریتر مورّخ تاریخ هنر ایران قطعه خطی را نشان داد که یادگار نامهای است از دیدار میرزا عبدالحسین خان ایلچی ایران در سال 1234 قمری از مدرسه زبانهای شرقی آن فرهنگستان. به لطف ایشان عکسی از آن به دستم رسید که آن را همراه با خوانده شدن متن را چاپ میکنم.
دوران «اسطورهزدایی» ما، سرسختانه به کار «قداستزدایی» از جمال مشغول است؛ چندان که درک امر مینوی در محضر جمال، ممکن است برایش غیرعادی و حتی عجیب و غریب جلوه کند؛ اما این درک، به نزد همه خاصان محبت در ایرانزمین، درکی مبنایی است. به نزد ابنعربی نیز که به مدت هشت سده بر کل معنویت اسلامی اثرگذار بوده است و از بلندآوازهترین شاهدان این مذهب عرفانی جمال به عنوان صفت اعلای خداوندی است، از اهمیتی در همین حد برخوردار است.
از جمله مسائلى که در نهجالبلاغه فراوان درباره آنها بحثشده است، مسائل مربوط به حکومت و عدالت است. هر کسى که یک دوره نهجالبلاغه را مطالعه کند، مىبیند على(ع) در باره حکومت و عدالتحساسیتخاصى دارد، اهمیت و ارزش فراوانى براى آنها قائل است. قطعا براى کسانى که با اسلام آشنایى ندارند و برعکس با تعلیمات سایر ادیان جهانى آشنا مىباشند، باعث تعجب است که چرا یک پیشواى دینى اینقدر به این گونه مسائل مىپردازد! مگر اینها مربوط به دنیا و زندگى دنیا نیست؟ آخر یک پیشواى دینى را با دنیا و زندگى و مسائل اجتماعى چه کار
دکتر شیخ محمدخان احیاءالملک در حادثه قتل ناصرالدین شاه قاجار که به سال ۱۳۱۳ هجری قمری اتفاق افتاد حضور داشت و از آن واقعه داستانی نقل میکرد که جزئیات آن اتفاق را از این اشخاص نیز شخصا شنیدهام. اول از مرحومه تاجالدوله جده آقای معیرالممالک که بانوی طرف علاقه ناصرالدین شاه بود. دوم از عبدالله میرزای دارایی (سردار حشمت) کالسکهچیباشی شاه. سوم از صاحب اختیار و مجدالدوله و سردار امجد و سایر رجال عصر ناصری و مخصوصا افرادی که در آن روز در موکب شاه بودهاند از قبیل میرزا عبدالخان امینالسلطان پسر بزرگ اتابک اعظم و سایرین و چون صحیحترین و معتبرترین روایات است نقل میکنم
از آنجا که زیباترین کلام وجود إز درگاه خلود، به زبان تازى فرود آمده است، در بلنداى زمان پارسیان شیرین بیان، براى نشر معانى و کشف اسرار آن، در پهنه سرزمین پهناور ایران، براى فهم هموطنانى که به زبان عربى تسلط نداشته اند, به روشهاى گوناگون و به مقتضاى زمانها و مکانها و بینشها وگویشها به ترجمه و تفسیر آن پرداخته اند و معانى زبباى آنرا به یارى زبان و ادب دل انگیز منثور و منظوم پارسى بر لوح دل هموطنان نگاشته اند، نگارندهء این مقال بر آن شد تا به اقتضاى حال نگاهی به سیر ترجمه ها و تفسیرهاى دلرباى فارسى قرآن مجید اندازد.
پروفسور هانری کربن در طول عمر پربارش آثار متعددی آفریده که شاید مهمترینش کتاب چندجلدی «اسلام ایرانی» باشد که به قول خود او «حاصل بیش از بیست سال تحقیق و تدریس» است. خوشبختانه چند سالی است که آقای دکتر رحمتی با دقت و همت بلندشان سه جلد از آن را ترجمه و منتشر کردهاند که به رغم اهمیت بسیارش در شناخت وجه معنوی ایران، به دلایلی دشوارخوان است؛ اما خوشبختانه خود کربن در آغاز مجلد سوم به گزارشگونهای از این کتاب مفصل دست زده است که برای علاقهمندان راهگشاست. آنچه در پی میآید، تلخیصی نسبتاً جامع از این بخش است که با «چکیده دفترهای اول و دوم» شروع میشود.
از پانزده، بیست سال پیش متوجه شده ام که باید برای یافتن شیوۀ سخن و نحوۀ شاعری و طرز و اسلوب هر شاعر پا از تعریف و تعاریف و توصیف معمول قدیم فراتر گذاشت و زمینه های مطمئن تری برای ترسیم و تصویر چهرۀ شاعران فراهم آورد. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم جز چند کس از قبیل شمس قیس رازی که گاهی نقادی های استادانه کرده است باقی تذکره نویسان و فراهم کنندگان ترجمه حال گویندگان به بستن چند لقب سنگین و آهنگین به دنبال نام و نسبت هر شاعر اکتفا کرده اند
زبان ابزاری است ساخته از «نشانه» در اختیار اعضای هر جماعتی از جماعات بشری و، به این اعتبار، قادر به اجرای وظایف مختلف. مراد از «وظیفه» کاری است که شئ انجام می دهد (یا به وسیلۀ شئ انجام می دهند) به طوری که در بادی نظر چنین می نماید که آن شئ از بهر اجرای همین کار به وجود آمده است. مثلا وظیفۀ چششم دیدن است و وظیفۀ گوش شنیدن و وظیفۀ کارد بریدن و وظیفۀ ستون نگهداشتن سقف و وظیفۀ لباس حفظ تن از سرما و وظیفۀ «نانوا» در جملۀ «نانوا نان را می پزد» فاعل بودن و ظیفۀ «نان» در همین جمله مفعول بودن است. بر این مبنا، وظیفه یا وظایفی که زبان انجام می دهد چیست؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید