کهنه یادداشت

نتیجه جستجو برای

نوروز از جشن های باستانی ایران است و شاید قرن ها پیش از عهد هخامنشی هم در ایران معمول بوده است. این عید که بزرگترین عید ملی ایرانیان است در اتدال ربیعی روز اولبهار و حلول برج حمل برگزار می شود. در عربی نوروز را «نیریز» و آنرا نیاریز جمع می نبدند و علاوه بر این به معنی روز شادمانی به کار می رود. همچنانکه کلمه مهرگان را که در نزد ایرانیان جشن پائیزه بوده مهرجان تلفظ می کردند و مهرجانات جمع می بستند و آن را به طور مطلق به معنی جشن به کار می بردند. در دوره اسلامی این دو عید اهمیت فراوانی داشت و بعضی از خلفای عباسی در ایندو جشن مانند شاهنشاهان ساسانی بارعام می دادند و هدایا و تحفی از مردم دریافت می داشتند.

( ادامه مطلب )

مدتی دراز می پنداشتند كه طبع و روحیة هندوان بسان دنیایی بسته است كه فقط از خود توشه و مایه می گیرد . چون روایت و حدیث تاریخی مربوط به هند در دست نیست ، و ضمنا” هند هر چه را جذب كرده به تحلیل برده است ، و از همه چبز هائی كه به عاریت گرفته نشانه های آشكارامشهود و نمایان به جای نمانده است ، چنین به نظر رسید كه چیزی به خارجیان وامدار نیست ، به این دلیل كه از وام های خود سخن نمی گوید .

( ادامه مطلب )

جمشید یكی از سلاطین باستانی ایران است و سراسر زندگی وی آمیخته با افسانه میباشد چنانكه در بخش (2) تا آخر بخش (5) یسنای نهم اینطور آمده است. زردشت از هوم(1) پرسید كه ترا در میان مردمان، نخستین بار در این جهان مادی بیفشرد و چه پاداشی نصیب آن كس گردید. هوم در پاسخ گفت: نخستین بشری كه مرا در این جهان مادی بیفشرد ویونگهان است در پاداش پسری مثل جمشید كه دارنده رمه خوب و در میان مردمان دارای بلندترین مرتبه است و مانند خورشید درخشان است باو داده شد. جمشید در اوستا با دو صفت هووتوو (Hovatva) و سریره (Saryara) آمده است كه اولی در تفسیر پهلوی و به هورمك یعنی دارنده گله و رمه خوب و دومی به معنی زیبا و خوشگل ترجمه شده.

( ادامه مطلب )

این نوشتار، نظری گذرا و اجمالی است، از منظر سنت و نوآوری به «بازگشتدر شعر» و نه بررسی تفضیلی «شعردر دورۀ بازگشت». چنان که می دانیم نوآوری های شعر سبک هندی چیزی جز گزینش و دست چین برخی از عناصر سنتی شعر، ترکیب دیگرگونۀ آنها و اغراق و افراط در کاربرد آن عناصر نبود. در عین حال چیزی که بیش همه در شعر دورۀ صفویه دیده می شود، تصمیم برای نوآوری و خودآگاهی در یافتن طرز تازه است. بنابراین در ادامۀمسیر نوآوری های شعر فارسی، تا پیش از دورۀ مشروطه، سک هندی را می توان اوج نوآوری خودآگاهانه در دل سنت دانست و دورۀ بازگشت را اوج سنت گرایی خودآگاهانه.

( ادامه مطلب )

در این مقاله نویسنده به یکی از قصاید سعدی با مطلع: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین / بر زوال مُلک مستعصم امیرالمؤمنین» پرداخته و ضمن بررسی ویژگی های آن به توضیح اشکالی پرداخته که بر سعدی گرفته شده مبنی بر آنکه شروع قصیده اش در مرثیه خلیفه المستعصم است و پایان و مقطع آن در مدح اتابک؛ یکی از افرادی که در قتل وی دست داشته است. بدین ترتیب نویسنده تناقض موجود را با استدلال های خود پاسخ گفته است

( ادامه مطلب )

عظمت شاهنامه فردوسی و رواج اشعار و نسخ آن در سراسر ایران زمنی، موجب شد كه داستان های آن دهان به دهان بر سر هر كوی و بازاری نقل شود وعارف و عامی به یاد روزگار پرشكوه ایران پیش از اسلام، آن قصص حماسی را به خاطر سپارند و شاهنامه تنها كتاب ملی ایرانیان به شمار آید. تكرار این داستانها شرف انگیز و مرد پرور كه از روح بزرگمنش وافتخار آفرین دهقان طول حكیم ابوالقاسم فردوسی سرچشمه گرفته بود نه تنها، باعث تحریك حس غرور ایرانیان در احیای روح میهن پرستی ایشان در برابر تازیان و تركان شد، بلكه در دیگر شؤون اخلاقی وتخیلات عالی انسانی آن قوم نیز اثر گذاشت.

( ادامه مطلب )

ذوبحرین، که آن را ملوّن یا متلوّن می نامند، یکی از صنایع بدیعی است و به شعری اطلاق می شود که بتوان آن را بر دو وزن مختلف خواندبی آنکه کلمات شعر تغییر کند یا جا به جا شود، مانند بیت زیر: خواجه در ابریشم و ما در گلیم عاقبت ای دل همه یکسر گلیم

( ادامه مطلب )

دل پراسف از ماضیم وز حال خود ناراضیم تا خود چه داند قاضیم، تقدیر استقبالها ایام بر من چیره شد، چشم جهان بین خیره شد وین آب صافی تیره شد پس ماند در گودالها این دو بیت زیبا، استوار و تأثر انگیز از قصیدۀ مشهور وثوق الدوله است. شاید بهترین و استوارترین شعر او همین قصیده باشد که مطلعش چنین است: بگذشت در حسرت مرا بس ماهها و سالها چون است حال ار بگذرد دائم بدین منوالها

( ادامه مطلب )

مکرر شنیده‌ام از راه شماتت یا از روی دلسوزی گفته‌اند ایرانی پرمقلد است و زود و بی‌جهت اقتباس می‌کند. به عقیده من این کم از احکامی است که قاضی به عجله صادر کرده و در پرونده دقت کامل به عمل نیاورده است، شک نیست که ایرانیان از اقوام دیگر اقتباس بسیار کرده‌اند ... این عیب نیست بلکه اگر درست توجه شود حسن است؛ چه اگر قومی بنای خود را بر این بگذارد که از هیچ قوم دیگر اقتباس و تقلید نکند فرهنگ و تمدنش متوقف و راکد می‌ماند

( ادامه مطلب )

در معاشرت با ایرانیان آنچه که بیش از همه جلب نظر می‌کند، ادب و احترامی است که نسبت به یکدیگر می‌گذارند، در این مورد از میرزاهای تحصیل‌کرده گرفته تا کشاورزان عامی روستاها، همگی رفتارشان توام با ادب و نزاکت است. میهمانان تازه‌وارد را با جمله "خوش آمدید" می‌پذیرند و سپس با جملات و عباراتی که به دقت انتخاب شده در مورد سلامتی "وجود مبارک" وی سوال می‌کنند

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: