کهنه یادداشت

نتیجه جستجو برای

کهنه پرستی و دشمنی با تازه و نو نشانۀ تحجر ذق و فکر است. تغییر و تبدیل از خواص موجود زنده است از این رو در بند گذشته و کهنه ماندن و از نو آمده رو گردانیدن علامت زوال نیروی حیات استو حاکی از این است که پیری و فرتوتی بر اعضاء و جوارح فرد یا جامعه مستولی شده است. کهنه پرستیدن و در بند این پرستش ماندن یعنی دشمنی با پیشرفت تمدن و فرهنگ، زیرا تمدن و فرهنگ زنده زاینده و متغیر است و هر دم تجلیات نو دارد.

( ادامه مطلب )

چندی پیش از این یکی از جراید تهران نوشته بود که «البته تعصب داشتن از وظایف دینی مسلمین است». من این را نمی دانم، ولی آن قرآنی که من خوانده ام و از عهد شیرخوارگی مرا به آن هادت داده و با آن بار آورده اند می گوید: «به کافران بگو من آنچه را که شما می پرستید نمی پرستم، و شما نیز معبود مرا نمی پرستید؛ نه من آن را بپرستم که شما می پرستید و نه شما آن را بپرستید که من می پرستم؛ دین شما از آن شما باد و دین من از آن من.

( ادامه مطلب )

از میان کتابخانه های مشهور دنیا که گذشت روزگاران و غلبۀ جباران آنها را به دست نابودی سپرده و نامشان را از دفتر وجود شسته است یکی کتابخانۀ اسکندریه است کهدر تاریخ اسلام و ایران شهرتی بسزا یافته و میزان کتب و نوع نوشت های آنعلما و محققین را به حیرت افکنده ببینیم این کتابخانه را که تأسیس کرد و چه کسی از میان برد؟

( ادامه مطلب )

غرس و تربیت درخت توت یا درخت کرم ابریشم با پرورش آن رابطه نزدیک دارد. درخت توت را در ایران به خاطر میوۀ آن از دوران باستان می شناختند. در بندهشن از میوۀ درخت توت سخن رفنه است و حتی در دوران حاضر در بلوک مومنآباد بیرجند توت را پیر می خوانند و اشخاص را از ریختن فضولات در کنار درخت توت بر حذر می دارند.

( ادامه مطلب )

منوچهری را شاعر طبیعت باید خواند. دیوان او گواه این دعویست. کودکی او در دامغان با آن بیابانهای فراخ و بی کران که پیرامون آن را گرد برمی گردد گذشت. و جوانی او نیز گویا در کناره های دریای خزر و دامنه ای البرز به سر آمد. تأثیر این محیط عشق به طبیعت را به او القا کرد.

( ادامه مطلب )

مردمان، پس از اختراع خط، با ولع و اشتیاق فراوان در پی پیداکردن چیز مناسبی بودند که مطالب و آرمانهای خود را روی آن بنویسند. استخوان، سنگ، چوب، پارچه، صفحه های گل رس یا فلز، برگهای پهن درختان، پاپیروس، همه آزمایش شد و هیچکدام صفات و شرایط لازم را نداشت. آخر فکر بشر گذشته به اینجا رسید که برای نوشتن، پوسن حیوانات را به کار برد.

( ادامه مطلب )

هیچکس نیست که از ادب عربی و تمدن اسلامی مطلع باشد و ابو محمد عبدالله بن المقفع را که نام اصلی او روزبه و نام پدرش دادویه و اصلا از شهر «جور» فارس بوده، و در بصره تربیت یافته، و بنا بر اشارات مورخان تا چند سال پیش از اواخر حیات و شاید تا موقع مرگ و سوخته شدن در آتش بیداد خلیفۀ عباسی (منصور دوانیقی)، بر دین زرتشتی یا آیین مانوی بوده است، نشناسد.

( ادامه مطلب )

در اروپا هر که می خواهد در علمی و فنی استاد شود سالهای سال شاگردی می کند و از تربیت استاد و از مطالعۀ کتب بهره مند می شود؛ در ایران این قدر معلوم شده است که تعلم و کتاب خواندن و چیز یادگرفتن زحمت دارد، از دود چراغ خوردن سینۀ آدم خراب می شود، بالخصوص به ایرانیان، هوش و عقل را برای این داده است که معطل نماند می توان زیر کرسی یا پشت میز نشست و جور استاد نبرده همه چیز را دانست!

( ادامه مطلب )

می دانیم که متمدنان به تمدن ایران و ساکنان ایران زمین در تمام اعصار دارای مهرهایی بوده اند که به جای امضاء به کار می برده اند و این امر از اغلب مدارک و نسخه های خطی پیداست و از طرف دیگر می دانیم که علم تختیم یعنی شناختن مهرها که در زبان فرنگی سیژیلوگرافی نامند از علومی است که کمک بسیاری به تاریخ می کند.

( ادامه مطلب )

در دعوت نامه عنوان سخنرانی بنده را «زبان و ادبیات عرب و اهمیت آن برای زبان و ادبیات فارسی» نوشته بودند، در صورتی که بهتر و بلکه صحیح تر این است که زبان و ادبیات عرب را به زبان و ادبیات عربی تبدیل کنیم، زیرا زبان و ادبیات عرب از آن ِ ملل عرب است تنها، یعنی مردمی که امروز در کشورهای مختلف شبه جزیرۀ عربستان و یا قارۀ آفریقا زندگی می کنند و زبان آنان عربی است.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: