هفتۀ گذشته در محفلی از فضلای نامی طهران سخنی از املای اسم پایتخت امروز ایران پیش آمد و این بحث در گرفت که طهران را با طاء باید نوشت یا به تاء؟ از چند سال پیش، بلکه از ابتدای حکومت شوروی در ایران، ایران دوستی در ادبیات و زبان هم راهی یافته است و جمعی عقیده یافته اند که در املای زبان پارسی باید وطن پرستی را روا داشت و مخرج های تازی را که با زبان ما و لهجۀ ما کاری ندارد بدور انداخت.
بیشتر شهرهای ایران – چه شهرهایی که اکنون نیز آباد می باشد و چه آنهایی که خراب گردیده و از میان رفته - ابادیهایی هستند که از روزگاران باستان و از زمانهای کیانیان و ساسانیان یادگار مانده اند.
می دانیم تقی زاده زمانی که در برلین زندگی می کرد از طرف دولت ایران ومأمور مذاکره برای انعقاد قرارداد تجارتی میان ایران و شوروی شد و حدود یک سال در مسکو مشغول بدان کار بود. اما قرارداد به امضا نرسید و تقی زاده به برلین برگشت.
مقصود از این مقدمه شرح حالمرحوم فروغی (میرزا محمدعلی خان ذکاءالملک) نیست – چه به عقیدۀ من در آن باره کتابی جداگانه باید نوشت که مشتمل باشد بر شرح آثار و سرگذشت زندگانی سیاسی و ادبی وی و پدرش مرحوم میرزا محمدحسین خان فروغی اصفهانی صاحب روزنامۀ تربیت – و جدش آقا محمد مهدی ارباب مؤلف کتاب نصف جهان در تاریخ اصفهان - و دیگر رجال بزرگ این خاندان که هریک به نوبت خود بهره یی از خدمات ادبی و سیاسی دارند و از مفاخر روزگار خویش شمرده می شوند.
حضرت ابومحمد حسن بن علی(ع)، امام یازدهم از ائمه اثنیعشر و سیزدهمین معصوم از چهارده معصوم است. پدر بزرگوارش امام علی هادی(ع) و مادرش بانویی صالح و عارف به نام «سوسن» (یا حدیثه یا سلیل) بود. تولد حضرت به اختلاف روایات در ماه ربیعالاول یا ربیعالآخر سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ق و بنا به اکثر روایات در مدینه اتفاق افتاد. ۲۲ یا ۲۳ سال داشت که پس از وفات پدر بزرگوارش (۲۵۴ق) به امامت رسید و در هشتم ربیعالاول سال ۲۶۰ق که حدود ۲۸ یا ۲۹ سال داشت، وفات یافت و در خانه خود و جوار تربت پدر خویش در سامرا به خاک سپرده شد.
چون جناب پرفسور هرتزفلد در ضمن نطق خودشان در جزو آثار ملی قدیم ایران که حفظ یا تعمیر آنها لازم است اشاره ای هم به قبر فردوسی طوسی فرمودند مرا به خاطر رسید که در باب این مطلب مهم قدری بیشتر افکار آقایان را متوجه سازم.
مطالعه در ادبیات ایران درست مثل زندگانی در ایران است پر از ناکامی و پر از لذت! شخصی که در دریای ادبیات ایران غوص می کند هزار بار دست خالی بالا می آید یا غنیمت بی قیمت به چنگ می آورد و یکبار اتفاقاً به لؤلؤئی می رسد. هزار دفعه ناکامی و یکدفعه کامیابی. برای همین کمیابی و احتمال زحمت و خطر است که جواهر ادبی ایران امروز گرانبهاترین جواهر به شمار می روند.
نقد نیز مانند هنر از تأثیر و نفوذ فلسفه بر کنار نیست. در دو سه قرن اخیر عقاید و آراء تازه ای که در فلسفه بیان شده است در نقادی راه های تازه گشوده است. هر یک از منتقدان بر حسب آراء و عقاید فلسفی خویش در نقد آثار ادبی شیوه ای خاص پیش گرفته اند و تحقیقات جالب کرده اند. بسیاری کوشیده اند روش های علمی و فلسفی را در نقد به کار برند و از این راه نقادی را در خط سیر علوم بیندازند.
در آبان ماه امسال سفری تا سیستان رفتم و از کوه و دریاچه و کویر و ریگزار آنجا دیدن کردم. این سفر به مناسبت شوق و میل بیش از اندازه ای بود که دانشمند بسیار گرامی زمان ما آقای ابراهیم پورداود برای دیدن آن سرزمین داشتند.
ابو تمّام شاعر بزرگ عرب در کتاب عظیم خود «دیوان الحماسة» در جزء دوم باب مراثی قطعه شعری را به مردی از بنی اسد نسبت می دهد که مضمون آن شایان توجه و عنایت است مضمون شعر اینست که شاعر بر گور دو تن از دوستان و یاران خود می رود آنانرا می ستاید و به یاد آنان شراب می نوشد و سپس جامی شراب بر گور هر یک می افشاند و پیوسته بر این شیوه و آیین رفتار می کند من اکنون این قطعه شعر را عیناً نقل کرده سپس به ترجمۀ آن می پردازم....
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید