كندوکاو در متون ادبی و آثار هنری، مستلزم شناخت فلسفی خیال و ادراك وجوه معرفتشناسانۀ تخیل است و این به دلیل بنیادی بودن نقش تخیل در خلاقیت و قدرت آفرینندگی شاعران و ادیبان و هنرمندان است. از این روی تأمل و تحقیق پیرامون ماهیت تخیل در آرای حكما، بحثی بنیادین در فلسفه ادبیات و هنر محسوب میشود.
استاد ما، آقای دکتر معصومی همدانی به گواهی سابقه حضور پنجاه ساله در عرصههای تألیف و ترجمه و ویرایش و تدریس، در شناخت عمیق و معرفی علمی آن سابقه فرهنگی و علمی توفیق بسیار داشتهاند و میتوان با کمال اطمینان گفت که پایه و پایگاه تحقیق را بسی ارتقاء دادهاند و از همه بالاتر، طرازی رفیع و ممتاز از «روشنفکری» پدید آوردهاند.
کسانی که در کشور ما به عنوان روشنفکر دینی شهرت دارند، هیچ یک حتی آنها که در کارهای سیاسی و حکومتی وارد شدند، نه علاقهای به سیاست نشان دادند و نه در بحث و نظر به سیاست رو کردند. بعضی از آنها هم که از سیاست چیزی گفتند، از حد مخالفت و موافقت با حکومتها و دفاع از بعضی ایدئولوژیها و اظهار نظرهای کلی سیاسی ـ اخلاقی تجاوز نمیکرد.
اواسط سال ۱۳۳۸ بود که نخستین بار صمد موحد را می دیدم. او در دانشسرای عالی تهران در کنار عبدالحسین نقیب زاده، منصور اوجی و عبدالعلی دستغیب در محضر استاد محمود هومن درس فلسفه می خواندند. من که در رشتۀ ادبیات فارسی تحصیل می کردم، اواخر سال تحصیلی ۱۳۳۷-۳۸ با اوجی آشنا شدم و از طریق او صمد را شناختم.
چه دلپذیر است ایرانی بودن. ایران را با ویژگیهایش و همانطور که هست دوست داشتن. به کوهها، درهها، کویرها، دشتها و جنگلهای آن، به خلیج فارس و دریای مازندران و دریاچه رنجکشیده ارومیه آن، رودخانههای پرآب و کمآب آن عشق ورزیدن. در سایه سایهبان فردوسی هویت خود را بهتر شــناختن. با اسطورههای آن در «مرگ پهلوانان» گریستن با رستم زیستن.
زنده یاد اسلامی ندوشن، بیش از هرکس دیگر، با فرهنگ و زبان، تاریخ و جغرافیا، زیر و بم، ظاهر و باطن، شادی و اندوه، و داشته ها و نداشته های این سرزمین آگاه و به جزئیاتش آشنا بود. هم زمین و سرزمینش را، هم انسان و مردم ایران زمینش را، هم آسمان و آیینش را خوب می شناخت...
محمدعلی اسلامی ندوشن از همان کسانی است که میتوان او را میراث انسانی ایراندوستی خواند؛ جدای از کارهای فراوان او دربارۀ ایران، فردوسی و شاهنامه، مجموعهای را برای جوانان سرپرستی کرد که آنها را با تاریخ و جغرافیا و میراث طبیعی و میراث معنوی و رویدادها و بزرگان کشور آشنا سازد.
دکتر اسلامی از نخستین کسانی است که مکتب ادبیات تطبیقی را در دانشگاه تهران بعد از فاطمۀ سیّاح جا انداخت و سالها در دانشکدۀ ادبیات به تدریس این مادۀ درسی، که بسیار مهجور و غریب و بیکسوکار بود و بعد از او هم چندانی دنبال نشد، اقدام کرد.
در جریان انقلاب نظر هر گروهی کم و بیش مورد اعتنا قرار گرفت؛ اما به رؤیای من چگونه میتوانستند اعتنا کنند؟ هیچ امیدی ناشناختهتر از امید من نبود! اگر انقلاب با توجه به خواست لیبرال دمکراتها، وجود انتخابات و مجلس و شوراها را در قانون اساسی پذیرفت؛ اقتصاد را به سه بخش تقسیم کرد و خواست سوسیالیستها را هم در آن دخالت داد، به حرف من چگونه میتوانست اعتنا کند؟
چگونه باید سخن بگوییم تا بتوانیم تا حد ممکن متقاعدکننده باشیم؟ ارسطو در رساله خود به نام «فن خطابه» (یا در باب بلاغت) به این موضوع پرداخته است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید