روانکاوی به عنوان پاره ای از نظام معرفتی پسا-روشنگری دارای مختصات علمی است که به هیچ وجه، از این منظر، نقطه اشتراکی بین هندسه معرفتی حافظ و پسیکو آنالیز وجود ندارد. ولی ناگفته پیداست که هر هندسه معرفتی و یا هر شاخه از علم چهار ساحت محوری دارد:1-موضوع 2. مسئله 3. منطق 4. غایت.روانکاوی به عنوان شاخه ای از ساینس مسائل مهمی را بر اساس منطق علمی برای غایت ویژه ای مدنظر خود قرار داده است که بعید به نظر می آید حافظ در این چهارچوب بگنجد. اما موضوع هر دو اپیستمه به نظر می آید نقاط اشتراک زیادی با هم داشته باشد چرا که در هر دو هندسه معرفتی "انسان" مطمح نظر است. البته ناگفته پیداست که انسان در دو بستر متفاوت می تواند تا حدی بسیار عمیق موضوع مورد اشتراک را به نقطه افتراق ژرفی تبدیل کند چرا که انسان قرن 13 میلادی و انسان قرن 20 میلادی تفاوتهای "بستری" بارزی دارند که نادیده انگاشتن این نقاط و تباین می تواند مطالعه تطبیقی از این نوع را دستخوش ابطال نماید.
محمدرضا مهدیزاده/ آینده و فراروی از گذشتهها مدنظر بشر بوده است؟ چه خواهد شد و چگونه خواهد بود، از دغدغههای محوری عوام تا اندیشمندان بوده است. حتی اگر از پارادایم خطی اندیشه به پارادایم دوری و نیچهای و اینجا و اکنون و نقد حال هم رو کنیم، بشر با تولد و شدن رو به دیگر سو و فردا دارد، حتی اگر فردایش با امروز در واقع یکی باشد. این واقعیتهای اجتماع و مناسبات و باهمبودگی است که طرح و برنامه و در نتیجه آینده را برایش ضروری میسازد.
سالها بود ميخواستم به اين ادعا لباس حقيقت بپوشانم كه ايران، قطب فرهنگي جهان است اما نميدانم چرا هر روز از روز پيشين مشغلهام زيادتر ميشد و تا چشم بر هم ميزدم ناگه غروب دير آشنا از راه ميرسيد و فردايي ديگر را بشارت ميداد. اگرچه مدتها پيش درباره شكوه شاعران ايراني در اروپا – به طور پراكنده – يادداشتهايي جمعآوري كرده بودم. با تشويق و پيگيريهاي آقاي علياصغر علمي مدير پرتلاش انتشارات سخن يادداشتها را در قالب كتابي به نام «ادبيات ايران، ادبيات جهان» در مطبعه سخن به چاپ و نشر رساندم. هر چند ميتوانست جامع مطالب ديگري باشد ولي به هر حال چاپ شد و خوانندگان خوبي هم پيدا كرد.
کادمی علوم آفریقای جنوبی نامهای به رؤسای آکادمیهای علوم جهان نوشته و در آن پس از ادای احترام به نلسون ماندلا، او را حامی بزرگ علم و نمونه وطندوستی دانسته است. این نامه تذکری بود که من هم در باب این مرد بزرگ چند سطری بنویسم. ماندلا یک مرد سیاسی و مبارز شجاع راه آزادی و رفع تبعیض نژادی بود اما آنچه او را به اوج عظمت رساند اثر تابش درخشش برقی از آینده در دل و جانش بود و همین درخشش و تابش او را به ورای جهان سیاست و مقتضیات آن برد. ماندلای سیاستمدار بیش از آن که به سیاست وابسته باشد، به نحوی از آزادی اخلاقی رسیده بود. شأن و مقام سیاسی و مجاهدتهاي آزادیخواهانه ماندلا بزرگ و ستودنی است اما اگر بپرسند او نام و عزت و بزرگی خود را از کجا یافت، آن را در بیرون از سیاست یا در فرا رفتن از مرزهای سیاست باید جست. سیاست، میدان اختلاف و جنگ است و ماندلا مرد صلح و دوستی و بخشش در عین تحمل درد بود.
یکی از مسایل دایمی پژوهشگران در دنیا و از نکتههای مهم مدیریت پژوهشی، مساله بودجه است. در ابتدای دهه 1380 فرآیندی در جهت افزایش بودجه پژوهشی در ایران آغاز شد که تقریبا تا سال 1388 ادامه یافت. با شوک اقتصادی ابتدای مهر 1391، عملا تنگناهای مالی در بخش پژوهش، بیش از پیش خودنمایی کرد.
پوپوليسم، واژهاي است كه در امريكاي لاتين متولد شده و از واژه «پوپولاسم» گرفته شده است. اين واژه در مقابل خردگرايي، عقلانيت و نخبهگرايي است؛ به عبارتي زماني كه در جامعهاي بخواهند درباره موضوعي تصميم بگيرند به جاي اينكه سراغ خردمندان، بزرگان فكر و انديشه و كارشناسان و افراد داراي تخصص بروند، با توجه به مزاج عمومي تصميم ميگيرن
درحالیکه در علوم اجتماعی تاکنون با تقابل امر فردی و اجتماعی روبهرو بودهایم، فیلیپ کرکوف جامعهشناس فرانسوی در کتاب «جامعهشناسیهای نوین» با بررسی این مساله در جامعهشناسی امروز فرانسه از دیدگاهی نو میگوید که در آن واقعیتهای اجتماعی ساختهایی اجتماعی، روزمره و حاصل فعالیت کنشگران فردی و جمعیاند.
در عرصه فرهنگ مغربزمین از دیرباز آمیزشی عمیق میان فلسفه و ادبیات وجود داشته است و ادیبان و دانشوران، تنها به ادبیات یا فقط به فلسفه نمیپرداختند، بلکه نویسندگان و شاعران و مشتاقان ادبیات در عینِ حال به فلسفه نیز دلبسته بودند و فیلسوفان نیز در اندیشهورزیهای خود میکوشیدند تا از زیبایی زبان و قالبهای ادبی بهره گیرند.
پرسشی که هر ذهن نقادی را به خود مشغول می دارد. این است که آیا «شوریدگی» به معنای وسیع آن در جهان مدرن امکان وقوع دارد؟ چگونه می توان در این جهان پر سروصدا که پر از شورشی خالی از شوریدگی است. «توقف» کرد، «مقامی» گزید تا به «تاملی» دست یافت؟ حلقه مفقوده کجاست؟ کنکاش های قلبی من که در غیبت دل نگرانی های ذهنی امکان بروز پیدا کردند مرا متوجه طبیعت کرده اند.
در ساعتی سعد، در یکی از روزها یا شبهای دهۀ آخرین قرن چهارم هجری قمری، در خانوادهای مسلمان و دیندار و عالم و خوش حَسَب و نَسَب، کودکی ولادت یافت. مادر و پدر متدین از ولادت این کودک بسیار خوشحال و خشنود گشتند و خدا را شکر و سپاس گفتند. خاصه اینکه پسر بود!
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید