رویکرد بنیادین، اغلب گرایش به جهانشمولگراییهایی (universalism) دارد که تعمیم مسئله را به صورت افقی و عمودی، یعنی در دو بعد جغرافیایی و تاریخی مد نظر دارند و به این ترتیب تمایل دارند دایما به سوی مخرج مشترکهایی بروند که آنها را از اصل مشکل دور و ارایه راهحلهای کوتاه یا میانمدت را تقریبا به طور کامل ناممکن میکنند و از این لحاظ بیشترین فاصله را با رویکرد اجرایی مییابند. رویکرد آموزشی، تمایل به آن دارد که تقریبا همیشه در مسئله اجتماعی، نوعی مشکل تربیتی بیابد و آن را برجسته کند و راهحلهای تربیتی برایش ارایه دهد که به گمانش میتوانند دستکم در میانمدت موثر باشند
در قلمرو بينالملل نيز ملاحظات اخلاقي از طريق تبديل به اصول كلي حقوق در حقوق بينالمللي موضوعه گنجانده ميشوند و از اين راه در فرايند توسعة حقوق بين الملل ايفاي نقش ميكنند. همچنين تصور اينكه موضوع قواعد حقوقي، افعال و كردار انساني و نظم اجتماعي و موضوع قواعد اخلاقي، تكامل نفس و تحقق در نيات است، صحيح به نظر نميرسد.
در پايان قرن دوازدهم مخالفات با كشيشان به صورت سيل بنيانكني درآمد. درعصر ايمان، در گوشه و كنار، جماعتي از رازوران و صاحبان پارهاي از احساسات رقيقهي مذهبي وجود داشت كه از چنگ دستگاه كهانت مسيحي رستند و با آن تشكيلات از در مخالفت درآمدند. امواج جديدي از روازوري شرقي، احتمالاً با بازگشت سپاهيان صليبي، از مشرق زمين به مغرب سرايت كرد. از ايران طنيني از آراي دين مانوي و كيش اشتراكي مزدك از طريق آسياي صغير و بالكان به اروپا رسيد؛ از جهان اسلام مخالفت با صورت و تنديسپرستي نوعي اعتقاد مبهم به قضا و قدر، و تنفر از كشيشان به سوغات آمد؛ و بر اثر شكست صليبيون در مبارزات خويش با جهان اسلام، ترديدي دربارهي منشاء ملكوتي كليسا و حمايت الاهي از آيين عيسي به دلها راه يافت.
يكي از خواستههاي عمده دانشگاهيان در دوران انقلاب و در حقيقت شايد بتوان گفت كه اصليترين خواست دانشگاهيان، استقلال دانشگاهها بود. بسياري از اساتيد در سالهاي قبل از انقلاب در اروپا و امريكا درس خوانده بودند و طبيعي بود كه مدل و الگويي كه براي مديريت دانشگاه در ايران در ذهن داشتند، همان مدل و الگويي بود كه در دانشگاههاي كشورهاي غربي با آن آشنا شده و در آن فضا درس خوانده بودند. در الگوي مديريتي مراكز آموزش عالي از جمله دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي در غرب و در جوامع توسعه يافته همچون ژاپن، هند، تركيه، مالزي و غيره اساسا حكومتها و دولتهايشان نقشي در اداره دانشگاهها در اين كشورها ندارند
اهميّت سخن گفتن از خدا بر كسي پوشيده نيست و هيچ نظام فلسفي نيست كه در اين مسئله نفياً يا اثباتاً سخني نگفته باشد، از جمله در دو نظام فلسفي ارسطويي و صدرايي درباره ضرورت وجود خدا و اوصاف جلال و جمالش بحث شده و خدا در هر دو نظام فلسفي جايگاه ويژهيي دارد.([1]) بويژه در حكمت صدرايي كه در بيشتر آثارش از ذات و صفات و اسماء و افعالش سخن رفته است. وي علاوه بر آنكه آثار مستقلي مانند كتابهاي المبدأ و المعاد، المظاهرالالهية و حكمتعرشيه در اينباب ارائه نموده در ديگر آثارش نيز در اين زمينه مباحث مستوفايي دارد. از جمله در اسفار (كه مفصلترين اثر علمي اوست و يك سوم آن به مباحث الهيات بالمعني الاخص، اختصاص يافته است)([2]) الشواهد الربوبيه، المشاعر، المفاتيحالغيب و... . در اين مختصر هدف، مقايسه انديشههاي دو حكيم شرق و غرب، متعلق به دو دوره متقدم و متأخر در باب شناخت خدا بويژه اوصاف كمالي اوست.
سياست گاهي از ديدگاه فلسفه سياسي بررسي ميشود و گاهي هم بايد آن را از يک ديد الهي مثلاً حکمت متعاليه كه نمونهاي عالي از آن است مورد بررسي قرار داد. ببينيم از اين ديدگاه سياست مدن چه معنايي دارد. اساساً بحث درباره سياست مدن، هميشه بحث بسيار مهمي براي فلاسفه بوده و اين را بايد افتخاري براي فلسفه دانست. بزرگترين فلاسفه به بحث سياست مدن پرداختهاند و بلکه بحثهاي اساسي خود را به اين مبحث اختصاص دادهاند.
جنگهاي صليبي اوج حوادث قرون وسطي و شايد جالبترين واقعهاي بود كه در تاريخ اروپا و خاور نزديك روي ميداد. اكنون دو دين بزرگ جهان، اسلام و مسيحيت، بعد از قرنها مناظره، سرانجام آن را به حكميت نهايي بشر – يعني به ميدان جنگ- واگذار ميكردند. تمام ترقيات قرون وسطايي، جميع عرصهي بازرگاني و جهان مسيحي، همهي شور اعتقاد مذهبي، و كليهي قدرت فئوداليسم و فريبندگي شواليهگري در دويست سال جنگي كه براي روح بشر و منافع بازرگاني درگرفت به اوج كمال و ذروهي اعتلا رسيد.
فرهنگ به دلیل ماهیت ذاتی خود از تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه تأثیر میپذیرد. رشد سریع و فزاینده ارتباطات و تکنولوژی ظهور پدیدههای نوین در عرصه رسانههای دیجیتال و تأثیرگذاری فضاهای مجازی در روابط انسانی،شرایط جدیدی را در تحولات فرهنگی به وجود آورده است. اصطلاح جنگ تمدنها و فرهنگها گر چه محصول نگاه بدبینانه به تأثیر منفی تحولات در قرن بیستم دارد اما ورود اندیشه گفتوگوی تمدنها نگاه مثبت و پاسخ تعاملگرایانه به تحولات فرهنگی در عصر حاضر دارد.
یرانیان در روزگار باستان، پدیدآورندگان ِ فرهنگ و ادبی گسترده و گران مایه بودند كه امروز بخشی از داده های آن را در دست داریم و از بخش های ناپدیدشده ی آن نیز نشانه ها و اشاره ها و نام ها و گاه گُزینه هایی به ما رسیده است.
مردم عامّه چنين ميپندارند كه فلسفه موضوعي كاملاً جدا از زندگي روزمرّه است. وقتي گفته ميشود فيلسوف، شخصي در نظرشان ميآيد كه از زندگي عادي و معمولي كاملاً فاصله گرفته و در معناي متعالي وجود فكر ميكند. واقعيت اين است كه هر چند اين پندار دور از حال مردم كوچه و بازار تا حدودي جاي گرفته ولي علاوه بر آنكه پيشينه فكر فلسفي آن را تأييد نميكند سيرة عملي و علمي فيلسوفان، چه گذشته و معاصر، نشان ميدهد كه كاملاً درگير مسائلي بوده و هستند كه براي زندگي روزانه ما اهميت و با آن يا مستقيم و يا غير مستقيم تماس دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید