سازمان القاعده بعد از آنچه کشتن بن لادن خوانده شد،دوره جدیدی را به رهبری ایمن الظواهری تجربه می کند که متفاوت از دوره گذشته است،دوره ای که شاید بتوان آن را دوری از ماهیت ایدئولوژی گرایی , حرکت به سمت عملگرایی نامید.
میرزاابوالحسن طباطبائی مشهور به جلوه که به دلیل مهارت و تسلطش بر آراء و نظریات قوم به «سیدالحکماء» ملقب گردیده؛ با نگاه منتقدانه بابی از گفتوگوی انتقادی را در آرای صدرالمتألهین گشوده و به برخی از نظریات ایشان اشکالاتی وارد نموده است.
برخی از مستشرقان در باب فلسفه اسلامی در ایران و به طور کلی در شرق مدعی شدهاند که پس از ابن رشد فلسفه در شرق فرو خفت و در جهان اسلام فرو مرد، البته این ادعایی پوچ و واهی است. جریان فلسفه اسلامی از ابتدای پیدایش آن در جهان اسلام و در حقیقت تأسیس فلسفه اسلامی به صورت کامل و مدون به وسیله یعقوب بن اسحاق کندی که در حقیقت پیر فلسفه اسلامی محسوب میشود، در گونهها و شاخههای مختلف همچنان جوشان و خروشان پیش آمده و تا به امروز هم از زایش فلسفی و علمی چیزی از آن فروکاسته نشده است، البته در کوران جریانهای افت و خیزهای سیاسی و عوض شدن سلسلههای فرمانروایی طبیعی است که آشفتگیهایی پدید میآمده و حوزههای مختلف گاهی به سرازیری میافتادند و گاهی دیگر عقبههایی برایشان وجود داشت و مشکلاتی بر سر راه فرزانگان، فیلسوفان و حکیمان معقول و منقول سبز میگردید.
برخی رسانهها همواره علاقه دارند که همه اندیشمندان به شیوهای صهیونیستی و در خوشبینانهترین وجه موافق جریان مطبوع آنها بیندیشند و غافل از اینند که لازمه اندیشمندی «آزادی» است؛ همان شعار زیبا که اتفاقا در عموم این رسانهها بیش از حد لازم مورد استفاده قرار میگیرد. این نوشتار برای تذکر چند نکته درباره پرداختن ناقص به اندیشههای مارتین هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی در رسانهها نوشته شده است؛
شیءباوری، به معنای باور داشتن به شیء یا اشیایی است که در باور انسانهای بدوی دارای نیروی خارقالعاده بوده، که در رویایی با مشکلات زندگی بدانها پناه میبردهاند. آثار و بقایای شیءباوری همواره در میان فرهنگ عوام از جمله فرهنگ عامه ایران بهجا مانده است. در این رویکرد، توجه به منشأ باور به برخی اشیاء و چگونگی عملکرد و اثربخشی آنها در فرهنگ عامه ایران در اولویت قرار دارد. همچنین بررسی اهمیت این اشیاء به عنوان اشیایی با نیروی فوق طبیعی در زندگی مردم ایران از دیگر اهداف این پژوهش است.
همه ساله در روزهای آغازین زمستان سال شمسی و نخستین روزهای سال نو میلادی، رسانههای مختلف ایرانی چند سطری یا صفحهای را به بررسی زندگی، زمانه وکارنامه غلامرضا تختی (یا چنان که شیفتگان و علاقهمندان او به حق ترجیح میدهند: "آقاتختی") و یادکرد حماسی وبزرگداشت او اختصاص میدهند.
آنچه در پی میآید، ترجمه نوشتهای از دکتر بشار عواد معروف [محقق معروف عراقی و الان مقیم اردن!] است که آن را در مقدمه «ذیل ابن الدبیثی بر تاریخ بغداد» خطیب [تصحیح خود او در پنج جلد و چاپ شده توسط دارالغرب الاسلامی در سال 1427ق] نوشته است.
حرفه پزشکی در کار ادبی چخوف تأثیر بسیار زیادی داشت. تأثیری را که حرفه پزشکی، البته با توجه به جهانبینی عدالتخوانه و سَبکِ واقعگرایانه چخوف، بر شخصیت و آثارش گذاشته، میتوان چنین خلاصه کرد:
با آغاز سلطنت رضاشاه، تبليغ در مورد “آزادي زنان“ در مطبوعات ادامه يافت و به تدريج از صراحت بيشتري برخوردار شد. نويسندگان تجددمآب در ابتدا چنين وانمود ميکردند که تجددمآبي مانعي در مقابل دين نيست. چنين ادعايي را بعدها، و حتي پس از رسميت يافتن کشف حجاب، تعدادي از نشريات تکرار ميکردند. اين امر ناشي از بيم حکومت از پذيرش انگ ضد اسلام و نيز واکنش مردمي، به خصوص از ناحية روحانيان، بود.
منشور حقوق شهروندی نخست با اشارهای به آیهای از قرآن و سپس حدیثی از حضرت علی(ع) آغاز میشود. آیه هفتاد از سوره اسراء: «و بهراستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبها) برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم»؛ و در ادامه حدیثی از حضرت علی(ع): «خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم دانسته است پس هرکه حقوق بندگان را رعایت کند، این امر به ادای حقوق خداوند منجر خواهد شد.»
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید