هستی شناسی القاعده / احمد فراهانی

1392/10/17 ۱۳:۱۶

هستی شناسی القاعده / احمد فراهانی

سازمان القاعده بعد از آنچه کشتن بن لادن خوانده شد،دوره جدیدی را به رهبری ایمن الظواهری تجربه می کند که متفاوت از دوره گذشته است،دوره ای که شاید بتوان آن را دوری از ماهیت ایدئولوژی گرایی , حرکت به سمت عملگرایی نامید.

 

 

سازمان القاعده بعد از آنچه کشتن بن لادن خوانده شد،دوره جدیدی را به رهبری ایمن الظواهری تجربه می کند که متفاوت از دوره گذشته است،دوره ای که شاید بتوان آن را دوری از ماهیت ایدئولوژی گرایی , حرکت به سمت عملگرایی نامید.

عملگرایی در سازمان القاعده ، راهبردی حساس و مهم است، بدین معنا که کسب حداکثری منفعت مالی و توسعه نفوذ با استفاده از هرگونه ابزار،قابل توجیه است و بر همین اساس است که برخی تحلیلگران تاکید می کنند که القاعده به سازمانی تحت کنترل قدرت های پنهان تبدیل شده است.

 

 پیشینه

وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متن های آن است که تشکیلات القاعده را «قاعدة الجهاد»(اساس و بنیان نبرد اسلامی) توصیف می کند، هرچند خود اعضا این سازمان آن را «جبهه بین المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» می نامند.

ریشه شکل گیری این سازمان به زمان درگیری جنبش های اسلام گرا با اشغال گران روسی در افغانستان سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی و سازمان اطلاعاتی پاکستان، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ˈسیا ˈ بازمی گردد. به تدریج با حمایت اعضای جهاد اسلامی مصر به رهبری ایمن الظواهری (از رهبران اصلی القاعده) عضوگیری می کرد . بسیاری از ستیزه جویان عرب که بر ای مبارزه به افغانستان می آمدند ، در کانونی متشکل می شدند که در پیشاور تحت عنوان مکتب الخدمات به رهبری یک مسلمان بحرینی الاصل و اسامه بن لادن از ثروتمندان عربستان سعودی ، پایه گذاری شده بود.بن لادن بعدها این مبارزان را که به اعراب افغان شهرت یافتند،در گسترده ترین شبکه تروریستی تاریخ یعنی القاعده سازماندهی کرد.

ایدئولوژی القاعده معجونی بود از تغییر جهت در اسلام گرایی به نوعی بنیادگرایی خاص با آمیزه هایی از بنیادگرایی سنتی در میان سنی مذهبان وهابی آمیخته با احساسات فرهنگی ضد غربی است.این گرایش، سعی دارد قواعد شرعی را به اتکای خشونت به جامعه بازگردانده و در نهایت، سراسر زمین را به زعم از لوث وجود کفار پاک نماید.

فعالیت های القاعده به سه دوره مجزا تقسیم می شود: دوره شکل گیری هسته اولیه،دوره ساماندهی و دوره توسعه تشکیلاتی.

بن لادن با همکاری سازمان جهان اسلامی مصر و شخص ایمن الظواهری نقش تعین کننده ای شکل دهی به هسته اولیه القاعده بر عهده داشت.

حملات یازدهم سپتامبر به برج های تجاری در نیویورک و مقر پنتاگون در واشنگتن، نقطه عطفی مهمی را در تاریخ مبارزات القاعده رقم زد. صرف نظر از گمانه زنی های مربوط به این که عامل اصلی این انفجارات چه کسی بوده است، این حملات نام القاعده را در افکار عمومی برجسته کرد و راهبرد «جهاد جهانی» این سازمان را که رهبران و تئوریسین های القاعده همچون بن لادن و ایمن ظواهری طرح کرده بودند، تحقق بخشید.

القاعده از سال 2003 به ایجاد تشکیلات بومی و منطقه ای مبادرت کرد و بسیاری از سیاست های جاری خود را به روسای منطقه واگذار کرد. این سیاست با هدف کاهش آسیب پذیری سازمان انجام شد.

به دلایل مختلف که در نوشتار مجال پرداختن به آن نیست،بن لادن از سال 2007 بطور عملی در مدیریت سازمان به عنصری غیر فعال تبدیل شد و حذف وی ازمدیریت القاعده ،هدایت تشکیلات القاعده در اختیار ایمن الظواهری قرار گرفت.

القاعده ر فهرست سازمان های تروریستی بسیاری از دولت ها و سازمان های بین المللی از جمله شورای امنیت ملل متحد، ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار گرفته است.

شاخه های القاعده هم اکنون در افغانستان، پاکستان ،سوریه ،یمن، عراق و همچنین شرق - شمال و غرب آفریقا ، اندونزی و فیلیپین حضور دارند و در مقاطع مختلف به اقدام ها تروریستی مبادرت کرده اند.

اتفاقاتی که هم اکنون در استان الانبار عراق شاهد هستیم،بخشی از فعالیت های خشونت بار و غیر انسانی القاعده است که از اهداف اولیه این سازمان که در سطور بالا گفته شد،دور شده و به کشتار مسلمانان و شعله ور کردن جنگ های فرقه ای مبادرت می کند و نشان می دهد که مفهوم تروریسم و اقدامات تروریستی را در قالب های جدید معنا می کند، قالب هایی که با سیاست های قدرت های پیدا و پنهان پیوند نزدیکی دارد.

 

 مفهوم تروریسم جدید

«ایزابل دایوستین»استاد گروه تاریخ روابط بین الملل در هلند معتقد است ترور یسم جدید اولاً به لحاظ مرتکبان و سازمان دهی، طبیعتی فراملی دارد؛ ثانیاً مبتنی بر نوعی الهام و افراط گرایی مذهبی است؛ ثالثاً تروریست های جدید به سلاح های کشتار جمعی دسترسی دارند و هدفشان حمله به بیشترین مردم ممکن است و رابعاً آنها قربانیان خود را به دقت انتخاب و دستچین نمی کنند،بلکه آنها را به صورت غیرتبعیض آمیز برمی گزینند.

«باری بوزان» استاد روابط بین الملل مدرسه اقتصاد سیاسی لندن در کتاب «مناطق و قدرتها» می گوید:

«انگیزه القاعده از تروریسم را نمی توان بر مبنای جنبه غیرسرزمینی امنیت در دنیای جدید تحلیل کرد.شبکه القاعده با وجود داشتن سازماندهی و روش های بین المللی، از پویش های مجموعه امنیتی منطقه ای خاورمیانه و تعامل این پویش ها با سطح جهانی بهره می گیرد.

در کنش القاعده می توان نوعی برداشت جعلی از مقاومت ایمان جهان شمول در برابر هجوم فرهنگی سرمایه داری را مشاهده کرد که به نظر نمی رسد انگیزه اصلی این باشد.

در گفتمان القاعده، استقرار نیروهای آمریکایی در سرزمین عربستان و حمایت ایالات متحده از اسرائیل ، اهمیت ویژه ای دارد . بنابراین، در حالی که القاعده خود را بازیگر فراملی فاقد سرزمین مشخص نشان می دهد، حیات ، عملکرد و انگیزه های آن را نمی توان بدون مراجعه به ساختارهای منطقه ای امنیت و تعامل این ساختارها با سطح جهانی درک کرد.»

سازمان دهی در القاعده نیز به صورت شبکه ای یا نوعی سازمان دهی غیرسلسله مراتبی است که در آن، رابطه ای کمابیش هم تراز و هم سطح مابین اعضا یا هسته های تشکیل دهنده آن وجود دارد.صورت بندی شبکه ای را می توان به تور ماهیگیری تشبیه کرد که هسته ها، گروهها و جریان ها، گروههای آن را تشکیل می دهند.

این گروهها عمدتاً در تعامل با یکدیگرند و حداکثر استقلال را برای ابراز خلاقیت و هویت خود دارند به این معنا، شبکه، مجموعه ای از نقاط اتصال یا گرههای به هم پیوسته است. نقطه اتصال یا گره، نقطه ای است که در آن یک منحنی خود را قطع م ی کند. اینکه نقطه اتصال چه چیزی است، مشخصاً به نوع شبک ههای مورد نظر بستگی دارد.

شبکه جریان مالی جهانی از نقطه اتصال بازارهای بورس و مراکز خدمات جانبی پیشرفته آنها تشکیل شده است.نقاط اتصال مز ارع کوکائین و خشخاش، آزمایشگاههای پنهانی، باندهای فرود مخفی، گروههای خیابانی و نهادهای مالی پول شویی در شبکه های قاچاق مواد مخدر هستند که در اقتصادها، جوامع و دول تها در سراسر جهان نفوذ کرده اند.

القاعده نیز نوعی شبکه گسترده تروریستی است که گرههای آن از طریق فناوری اطلاعات به هم مرتبطند، آنها از طریق شبکه های پشتیبانی کننده مالی و ایدئولوژیکی تقویت می شوند و به صورت غیرمتمرکز عمل می کنند،بنابراین، برخلاف گروه های سنتی، این شبکه های تروریستی هیچ پایگاه واحدی ندارند تا بتوان با از بین بردن آن کل تشکیلات را از بین برد.

ساختار القاعده به گونه ای است که امکان ضربه پذیری آن را به حداقل می رساند، زیرا در این شبکه، قدرت مرکزی، سلسله مراتب و مقر اصلی به شکل سنتی و مشخص آن موجود نیست و هر بار مسیر و شکل تازه ای به خود می گیرد.

گرایش القاعده به تشدید انعکاس رسانه ای آثار خشونت ، موجب می شود وسعت تخریب، میزان خسارات و تعداد قربانیان عملیات تروریستی، از اهمیت و حساسیتی دوچندان برخوردار شوند . به بیان ساده تر، به هر میزان آمار این مؤلفه ها مقدار بیشتری را نشان دهد، تروریست ها به اهداف خود نزدیکتر م ی شوند. این امر موجب می شود نقش و کارکرد اکثریت خاموش یا طرف ثالث در گونه جدید تروریسم تغییر یابد یا در واقع، متحول شود.

در گونه های کلاسیک تروریسم، این پدیده مقوله ای منفعت محور و به یک معنا سیاسی بود و از این رو، به دنبال کسب مشروعیت در میان اکثریت جامعه و مشروعیت زدایی از حکومت ها در بین آنها بود. بنابراین، قربانیان می بایست گزینشی، هدفمند و سیاسی می بودند و در نتیجه، آمار تلفات عملیات تروریستی نیز غالباً پائین بود اما تروریسم جدید، این محدودیتها را ندارد و به دنبال مشروعیت یابی یا کسب منفعت سیاسی در میان اکثریت جامعه یا آن چیزی که در بازی ترور، طرف سوم خوانده می شود، نیست.

بعد از حوادث 11 سپتامبر،رویداد تروریستی می بایست آنقدر بزرگ باشد که درصدر اخبار همه شبکه های جهانی قرار گیرد و این مستلزم قربانیان انبوه و تخریب گسترده است . بنابراین،قربانیان عملیات تروریستی می بایست از میان همان اکثریت خاموش و به صورت انتخاب شوند.

انتخاب مکان های عمومی برای عملیات که در آنها قربانیان کمترین امکان را برای فرار یا جان سالم به در بردن داشته باشند، مانند هواپیماهای در حال پرواز، بر ج های بلند، ایستگاههای مترو و مواردی از این دست، در همین چارچوب قابل توجیه است.

 

 ارزیابی

سازمان القاعده بعد از بن لادن را بهتر می توان سازمانی تروریستی ˈتحت کنترل دولتˈ نامید، سازمانی که از ابتدای ریشه گرفتن ابزار سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا قرار داشته و توانسته اهداف و برنامه های ˈ سیاˈ را به صورت غیر مستقیم محقق کند؛ حضور در عراق و یا سوریه و ایجاد موج های خشونت بار ( اعم از ترورها و بمب گذاری ها) بخشی از کارکرد القاعده در دوره جدید است،دوره ای که ترسیم راهبردها در سطح محلی و منطقه ای در شبکه ای پیچیده انجام و از طریق اعضای نظامی و سطح پایین تر سلفی های القاعده اجرایی می شود.

القاعده نیرویی است غیر متمرکز اما برای اهداف متمرکز و مرکزی فعالیت می کند، هر جا به آنها نیاز باشد،حضور دارند،حضور در سوریه، بهم زدن تعادل در عراق و ... همگی از نشانه هایی است که دال و مدلول را با یکدیگر منطبق کرده است،

سازمان های اطلاعاتی غربی به ویژه سیا،از دو سال گذشته با هدایت القاعده به سوریه ، فضای خشونت بار و شکل دهی به جنگ فرقه ای در این کشور را سامان دادند و گویا هم اکنون عراق بستر مناسبی برای فعالیت های این شبکه تروریستی است، فعالیت هایی که تنها در خدمت اهداف پنهان قدرتها است. آمریکایی ها با سازمان القاعده در قالب سازمانی کارگزار نگاه می کنند،کارگزاری که مجری پروژ های امنیتی و خشونت بار است ؛روزی در افغانستان، پاکستان،لیبی و امروز در سوریه و عراق.

بی مبنا نخواهد بود اگر گفته شود که آمریکا برای تحقق سیاست های کوتاه مدت و میان مدت خود با خروج از عراق ، میدان خاورمیانه عربی را به کارگزارهای امنیتی

( عربستان سعودی ) و تروریستی ( القاعده ) واگذار کرد تا مجری سیاست های کاخ سفید باشند تا با هزینه ای بسیار کمتر، اهداف منطقه ای خود را محقق کند.

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: