حسن انوشه حسن انوشه در اسفند ۱۳۲۳ در یکی از روستاهای بابل چشم به جهان گشود. نویسنده، پژوهشگر تاریخ، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود انوشه از همان اوایل دهۀ شصت که دایرةالمعارف تشیع به راه افتاد، با این پروژه همکاری کرد و بیش از دو هزار مدخل برای آن نوشت. همچنین همراه با برخی دیگر از فرهنگنویسان کتاب «فرهنگ زندگینامهها» را در اواخر دهۀ شصت منتشر کرد. در سال ۱۳۷۲ با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشنامهای را ویژه زبان و ادب فارسی راهاندازی کرد.حسن انوشه در دهه آخر عمر خود، به نگارش دو فرهنگ پرداخت. یکی درباره فارسی افغانستان به نام فارسی ناشنیده بود که در جوایز کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از آن ستایش شد. دیگری، دانشنامهٔ مازندران بود که به خاطر آن بنیادی را در بابل تأسیس کرد. یکی از پرآوازهترین کارهای ویراستاری حسن انوشه، ویراستاری جلد نهم تاریخ تمدن (عصر ولتر) ویل دورانت است. حسن انوشه در سالهای پایانی زندگی سرپرستی بخش تاریخ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی را بر عهده داشت.حسن انوشه در روز ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
آذرتاش آذرنوش این بنده، آذرتاش آذرنوش، فرزند محمد آذرنوش در 29 بهمن 1316ش در قم زاده شده اما در تهران زیست و همانجا تحصیلات دوره ابتدائی را آغاز کرد. در نه سالگی همراه پدر که ریاست حسابداری راهآهن ایران، ناحیه جنوب را بهعهده گرفته بود، به اهواز رفت و تا سال 1329 که دوره ابتدایی را به پایان رسانید در آن شهر زیست. دوره متوسطه را در تهران و در دبیرستان رازی آغاز کرد. در سال 1335 برای آنکه بتواند در رشته ادبی ادامه تحصیل دهد، به دبیرستان دارالفنون انتقال یافت. طی یک سالی که در ان دبیرستان بود در انجمنهای ادبی شرکت میجست، و گاه شعر میسرود و در مجلات آن زمان منتشر میساخت. نیز به همراهی چند تن از دوستان خوش قریحه خود انجمنی به نام انجمن شعرا تشکیل داد که بیگمان در پرورش ذوق ادبی و تعیین سرنوشت او و دوستانش بیتأثیر نبود. در سال 1336، در رشته ادبیات عرب که به تازگی در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران تشکیل شده بود نامنویسی کرد. در پایان سال تحصیلی 36-37 در مسابقهای که دانشکده معقول برای تخصیص بورس تحصیلی دولت عراق به دو دانشوی ایرانی برگزار کرده بود شرکت جست و بیدرنگ به آن کشور سفر کرد و در دانشکده ادبیات، رشته ادبیات عرب نام نوشت. دو سال بعد، انقلاب عراق و پریشانی احوال، ادامه تحصیل را برای او غیرممکن ساخت و او ناچار به تهران بازگشت و در سال 1339 از دانشکده معقول فارغالتحصیل شد.
محمدابراهیم باستانی پاریزی محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان زاده شد.وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود حاج آخوند پاریزی هم بهره میبرد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند. باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایاننامهای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد.وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشتهاست. وی از اعضای افتخاری فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بود.باستانی پاریزی صبح روز سه شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳ پس از یک ماه بیماری کبد در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فروبست و طبق وصیت خود در قطعه ۲۵۰ بهشت زهرا در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
ایرج افشار ایرج افشار در 16 مهرماه 1304 در تهران و در خانوادهای یزدی زاده شد. پدرش دکتر محمود افشار از دولتمردان و از شخصیتهای فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. در مدرسههای شاهپور و فیروزبهرام تحصیل کرد و در 1324ش وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران شد. در همان دوره، مدیریت داخلی مجلۀ آینده را نیز بر عهده داشت و به عنوان دستیار پدر در دفتر مجله مشغول به کار بود. در 1328ش از دانشکدۀ حقوق فارغالتحصیل شد. در 1329ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در 1330ش به دانشگاه تهران منتقل و در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق به کتابداری مشغول شد.او از همان هنگام اهتمام ویژهای به انتشار نشریههای فرهنگی داشت. در دورۀ دانشجویی با مجلۀ جهان نو همکاری کرد. پس از آن نیز مدتی سردبیر مجلۀ سخن، مهر، مدیر مجلۀ کتابهای ماه و مدیر و سردبیر مجلۀ راهنمای کتاب بود. با همکاری و همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش همچون محمدتقی دانشپژوه، عباس زریاب خویی، منوچهر ستوده و مصطفی مقربی مجلۀ فرهنگ ایران زمین را در 1331ش تأسیس کرد که انتشار آن تا این زمان ادامه یافته و از نشریههای معتبر در زمینۀ مطالعات ایرانی است.ایرج افشار در 1333ش نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. انتشار این فهرست سالانه را که سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، تقریباً به مدت 12 سال ادامه داد. انتشار نشریۀ نسخههای خطی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران با همکاری محمدتقی دانشپژوه از دیگر اقدامات او در این ایام بود.یکی از بارزترین حوزۀ فعالیتهای او کتابداری است. در 1335ش به فرانسه سفر کرد و در دورهای آموزشی که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و موازین نوین و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد. پس از بازگشت، به تدریس کتابداری جدید در دانشسرای عالی پرداخت. علاوه بر قائممقامی مدیرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب، با همکاری احسان یارشاطر کلوپ کتاب را که بعدها انجمن کتاب نام گرفت تأسیس کرد. همچنین مدیریت کتابخانۀ دانشسرای عالی را بر عهده داشت.ایرج افشار برای مدتی در 1341ش مدیریت کتابخانۀ ملی را بر عهده گرفت و فعالیتهای جدیدی را در آن کتابخانه در ساماندهی نسخههای چاپی و خطی انجام داد. از 1343ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به مدت هفت سال عهدهدار بود. پس از آن ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به او واگذار شد. حدود 14 سال اهتمام اصلی و مهمترین وظیفهاش ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و در عین حال بزرگترین کتابخانۀ مرکزی دانشگاهی در کشور بود.ایرج افشار 2 سال پس از آغاز کار خود با کتابخانۀ مرکزی، مجلۀ کتابداری را تأسیس و منتشر کرد. از 1348ش برای تدریس اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران به گروه تاریخ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد و حدود ده سال، نخست با مرتبۀ دانشیاری و سپس استادی به تدریس در این گروه ادامه داد. در همین دانشگاه درس شناخت نسخههای خطی را در رشتۀ علوم کتابداری تدریس میکرد.پس از انقلاب و از آغاز دورۀ بازنشستگی، فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی وی وارد مرحلۀ تازهای شد. به انتشار مجدد مجلۀ آینده از دورۀ پنجم به مدت پانزده سال پرداخت. از 1364ش «ناموارۀ دکتر محمود افشار» را از انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار بنیاد نهاد. از این مجموعه تاکنون چندین مجلد انتشار یافته است. همچنین در 1380ش دفتر تاریخ را برای نشر اسناد و رسالههای کوچک از انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ایجاد کرد.ایرج افشار در انجمنها و مؤسسات بسیاری عضویت داشت، از جمله در: انجمن ایرانشناسی، شورای کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، کمیتۀ جایزۀ کتاب سال، انجمن کتابداران ایران، هیئت امنای چاپ آثار محمدعلی جمالزاده، هیئت امنای کتابخانۀ اهدایی مجتبی مینوی به بنیاد شاهنامه، شورای تولیت موقوفات دکتر محمود افشار، هیئت کارشناسان بنیاد میراث اسلامی (الفرقان ـ لندن)، هیئت ناظران دانشنامۀ ایرانیکا، شورای عالی مشاوران کتابخانۀ ملی و بسیاری انجمنها و مؤسسات دیگر. او از خردادماه 1377 با عنوان مشاور و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی همکاری خود را با این مرکز آغاز کرد و بر فعالیتها و برنامههای کتابخانهای و اسنادی نیز نظارت داشت. مقالۀ «کتاب و کتابخانه در قلمرو زبان فارسی» در کتاب تاریخ جامع ایران، منتشرشده از سوی مرکز، به قلم استاد افشار است.ایرانگردی ایرج افشار از جوانی آغاز شد. او که به ایران عمیقاً عشق میورزید، بیشتر نقاط کشور، حتی مناطق دورافتاده را همراه با منوچهر ستوده و گاه با احمد اقتداری، عباس زریاب خویی، محمدرضا شفیعی کدکنی و دیگران طی کرد و از آنچه دیده بود یادداشت برداشت، عکس گرفت و مشاهدات و بررسیهای خود را منتشر ساخت.ایرج افشار نزدیک به 340 کتاب در زمینههای ایرانشناسی، کتابشناسی، نسخهشناسی، فهرستنگاری، قاجارشناسی، رجالشناسی، متون کهن فارسی و اطلاعرسانی فرهنگی و بیش از 8000 مقاله و یادداشت در همین زمینهها و نیز دربارۀ رجال فرهنگی ایران، ایرانشناسان خارجی، معرفی و نقد کتاب، سفرنامه، جغرافیای تاریخی و چندین حوزۀ دیگر تألیف و تصحیح و منتشر کرد . اقدام مبتکرانۀ او تدوین فهرست مقالات فارسی بود که تاکنون 11 جلد از آن به چاپ رسیده است.احسان یارشاطر گفته است که افشار طی 85 سال عمر گرانمایهاش بزرگترین خدمات را به فرهنگ ایران انجام داده و منشأ ابتکارات سودمند و گوناگون شده و یک تنه از عهدۀ سامان دادن کارهایی برآمده است که حتی چند دانشمند برجسته و فعال مجموعاً از عهدۀ آنها برنمیآمدند.استاد ایرج افشار که تا آخرین روزهای حیات پرتوان و فعال بود، در 18 اسفند 1389 در تهران درگذشت و پیکرش با حضور شمار فراوانی از دوستان، دوستداران و شخصیتهای فرهنگی و علمی کشور از مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تشییع و در مقبرۀ خانوادگی تدفین شد.
محمد دبیرسیاقی سیدمحمّد دبیرسیاقی زادهٔ ۴ اسفند ۱۲۹۸ (خورشیدی) در قزوین، درگذشتهٔ سحرگاه ۱۶ مهر ۱۳۹۷ (خورشیدی) در قزوین پژوهشگر، نویسنده، شاعر، آموزگار ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی بود. وی در مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی مشغول بکار بوده و مصحح بسیاری از متنهای کهن زبان فارسی است. دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و چاپ کردهاست که از میان آنها میتوان شاهنامه فردوسی، دیوان منوچهری دامغانی، نزهةالقلوب، فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه و تصحیح لغت فرس اسدی طوسی و سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی را نام برد. او میان سالهای ۱۳۲۶ (خورشیدی) تا ۱۳۳۴ (خورشیدی) در گردآوری فرهنگ لغت با علیاکبر دهخدا همکاری داشت. در نواری صوتی از علیاکبر دهخدا، از سیاقی بهعنوان جوانی کوشا در تنظیم لغتنامه یاد کردهاست. از آن پس همکاری او با مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی - تا ۱۳۵۹ (خورشیدی) که کار این اثر به پایان رسید - پی گرفته شد. کار بزرگی که دبیرسیاقی در دست داشت، نوشته لغتنامه فارسی است که تاکنون برخی از مجلدهای آن چاپ شدهاست.
بدرالزمان قریب بدرالزمان قریب (۱ شهریور ۱۳۰۸ – ۷ مرداد ۱۳۹۹) زبانشناس ایرانی است. در تهران به دنیا آمد و اصالتاً اهل روستای گرکان، شهرستان آشتیان، استان مرکزی و از نوادگان شمسالعلما قریب گرکانی بود.بدرالزمان قریب تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر با گرفتن دیپلم علوم طبیعی به پایان برد. پس از آن از ادامه تحصیل در آن رشته طبیعی بازماند. تا اینکه فرصتی پیش آمد و به ادبیات فارسی علاقهمند شد. او در ۱۳۳۳ در آزمون ورودی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران پذیرفته شد. بدرالزمان قریب در سال ۱۳۳۶ مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی گرفت و یک سال بعد برای تحصیل در زبانهای باستانی ایران با گرفتن بورس تحصیلی از دانشگاه پنسیلوانیا به ایالات متحده آمریکا رفت. او از گروه زبانشناسی و خاورشناسی دانشگاه پنسیلوانیا مدرک کارشناسی ارشد گرفت و برای یک سال نیز در دانشگاه میشیگان مشغول به تحصیل آواشناسی شد. در این مدت علاوه بر زبان سانسکریت، زبانشناسی هند و اروپایی را نیز آموخت. قریب در سال ۱۳۴۰ (خورشیدی) با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان اول، به دانشگاه کالیفرنیا، برکلی وارد شد و با راهنمایی والتر هنینگ به پژوهش پرداخت و پایاننامه دکترای خود را با عنوان تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی نوشت.بدرالزمان قریب پس از بازگشت به ایران پس از یک سال در دانشگاه شیراز با رتبه استادیاری به مدت چهار سال و نیم به آموزش زبان فارسی باستان، زبان پهلوی، و تاریخ زبان فارسی پرداخت. پس از آن، بار دیگر با دریافت فرصت مطالعاتی به آمریکا رفت و همزمان با پژوهش، مدتی را به عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا زبان فارسی درس داد و یک ترم نیز به عنوان پژوهشگر در دانشگاه هاروارد پژوهش کرد و بار دیگر به دانشگاه شیراز بازگشت. وی در سال ۱۳۵۰ (خورشیدی) به دانشگاه تهران منتقل شد.بدرالزمان قریب در سال ۱۳۷۷ (خورشیدی) به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در سال ۱۳۷۸ (خورشیدی) به سمت سرپرست گروه گویششناسی این فرهنگستان انتخاب شد. او در سال ۱۳۸۳ (خورشیدی) نیز مدیریت گروه زبانهای ایرانی فرهنگستان را بهعهده گرفت. بدرالزمان قریب تنها عضو پیوستهٔ زنِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.بدرالزمان قریب بیش از دو دهه عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود.
داریوش شایگان داریوش شایگان در ۴ بهمن ۱۳۱۳ در تهران زاده شد. پدرش شیعه و بازرگان تبریزی و مادرش سنی و از اهالی گرجستان بود. همچنین شایگان در مدرسهٔ فرانسویزبان سنلوئی تهران، زبان فرانسوی آموخت. وی در این مدرسه با ارامنه، آشوریها و یهودیان هم آشنا شد. این مدرسه از سوی کشیشان لازاری اداره میشد.وی در سال ۱۳۲۹ در نخستین سفر خود، به ایتالیا و سپس سوئیس رفت و سرانجام رهسپار پاریس شد. پس از این سفر، شایگان، بدون به پایان رساندن دبیرستان در ایران، و در پانزده سالگی رهسپار انگلستان شد. سپس پس از چهار سال به ژنو رفت تا پزشکی بخواند. اما پس از یک ترم انصراف داد و به شناخت بیشتر علوم انسانی، هنر و ادبیات پرداخت.وی به وسیلهٔ ژان هربر با استادان هند آشنا شد و سپس به مدت دو سال، به کلاسهای زبان سانسکریت هانری فرای رفت. در بازگشت به تهران با برهمن ایندوشکر، استاد زبان سانسکریت دانشگاه تهران، آشنا شد. او دو سال و نیم نزد او زبان سانسکریت و ادبیات هند خواند. با تلاش برهمن ایندوشکر، زمانی که میخواست ایران را ترک کند، شایگان تدریس سانسکریت در دانشگاه تهران را در ۲۵ سالگی آغاز کرد. در همان زمان به واسطهٔ سید حسین نصر با هانری کوربن آشنا شد و پژوهش گستردهای دربارهٔ فلسفه هندی آغاز کرد که در سال ۱۳۴۶ در قالب کتابی دوجلدی با عنوان ادیان و مکتبهای فلسفی هند منتشر کرد. او پیش از انتشار این کتاب یک دوره «استغراق و مراقبه» را پس از اقامت در ژنو در ایران گذرانده بود. شایگان از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ پژوهشهای خود را دربارهٔ فلسفهٔ هند آغاز و با پژوهش تطبیقی دربارهٔ اسلام و هند به پایان رساند.شایگان از سال ۱۳۴۶ به خاطر تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه سوربن سالی چند بار به اروپا سفر میکرد. او پس از انقلاب ۱۳۵۷، در ایران و فرانسه زندگی میکرد.شایگان در سالهای پایانی عمر به شناساندن شاعران ایرانی به فرانسویزبانان و شاعران و نویسندگان فرانسوی پرداخت. آخرین کتابی که از او در فرانسه منتشر شد، کتاب «پنج اقلیم حضور» است که شاعرانگی ایرانی را در شعر پنج شاعر بزرگ ایرانی، فردوسی، مولوی، سعدی، خیام و حافظ بررسی کردهاست. آخرین کتابهای شایگان که به فارسی نیز موجودند، دربارهٔ شارل بودلر، شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه و مارسل پروست، نویسندهٔ بزرگ اوایل سده بیستم فرانسه هستند. وی پیش از آن، مقالات خود دربارهٔ هنر را در کتابی با عنوان «در جستوجوی فضاهای گمشده» منتشر کرده بود.
جواد حدیدی جواد حدیدی نویسنده ، محقق و مترجم ایرانی در پنجم آذر ماه سال ۱۳۱۱ در قم متولد شد . جواد حدیدی پس از اتمام تحصیلات حوزوی در شهرستان قم، در سال ۱۳۳۳ در رشته ادبیات فرانسه و دبیری از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و به عنوان دبیر در دبیرستانهای مشهد به کار مشغول شد. حدیدی در سال ۱۳۳۶ به اخذ درجه تحصیلی معادل لیسانس ادبیات فرانسه از دانشگاه ژنو نائل شد. همچنین حدیدی به عنوان ریاست اداره آموزش مشهد و ریاست کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشکده و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مدیر کل برنامهریزی زبان فرانسه برای دانشگاههای کشور و عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی و مدیریت گروه ادبیات تطبیقی در طول سالهای متمادی به خدمت مشغول بودهاست. از جواد حدیدی کتابها و مقالات بسیاری به زبانهای فارسی و فرانسه منتشرشدهاست. تعدادی از کتابهای تألیفی و ترجمه ای جواد حدیدی به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد برگزیده و معرفی شدهاست که از آن جمله میتوان به ترجمه کتاب " حدیث عشق در شرق " و ترجمه کتاب " از سعدی تا آراگون " اشاره کرد .دکتر جواد حدیدی بر اثر بیماری در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۸۱ در تهران در گذشت .
عنایت الله رضا عنایتالله رضا در ۲۸ خرداد ۱۲۹۹ در رشت در خانوادهای روحانی که از دیرباز در گیلان صاحب نفوذ بودند متولد گردید. نام خانوادگی او منسوب به حاجی آقا رضاست که از مجتهدان گیلان بودهاست. اجداد او، پدر و پدربزرگ همه از مراجع گیلان بودند.عنایت الله رضا فلسفهدان، نویسنده و مترجم و محقق تاریخ و جغرافیای تاریخی ایرانی بود. او برادر فضلالله رضا بود.تحصیلات ابتدایی و متوسطه عنایت الله رضا در شهرهای رشت و تهران سپری شد و او در سال ۱۳۱۶ خورشیدی دیپلم متوسطه خود را در رشته ادبیات از دبیرستان دارالفنون اخذ کرد و سپس در همان سال در دانشکده افسری ثبت نام کرد و در سال ۱۳۱۸ به جرگه افسران ارتش ایران پیوست. پس از پایان رساندن دانشکده افسری در نیروی هوایی ارتش پذیرفته شد و در آنجا دوره خلبانی هواپیماهای جنگی را گذراند. سپس به شوروی رفت و پس از چهار سال تحصیل در دانشکده حزب کمونیست شهر باکو موفق به اخذ مدرک لیسانس شد و پس از آن در سال ۱۳۳۵ در آزمون دکترای رشته فلسفه دانشگاه دولتی از رسالهٔ خود «اندیشههای کسروی» به راهنمایی پروفسور ماکاولسکی از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهیر شوروی با درجه عالی دفاع کرد.عنایتالله رضا سرانجام در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و در کتابخانه ملی پهلوی که در آن زمان یکی از مراکز ایرانشناسی بود به کار مشغول شد و سپس برای تدریس در مراکز دانشگاهی به همکاری دعوت شد. پس از ورود به ایران ابتدا به سمت متصدی کتابهای روسی در کتابخانه پهلوی سابق (بخش کنگره جهانی ایرانشناسی) و بعد به عنوان معاون علمی و پژوهشی آن کتابخانه مشغول شد. پس از انقلاب اسلامی ایران نیز مسئولیت کتابخانه به او واگذار شد اما به سبب بیماری و عزیمت ششماهه به خارج از ایران به منظور معالجه ادامه کار میسر نگردید. وی از سال ۱۳۶۵ در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به عنوان مدیر بخش جغرافیا و عضو شورای عالی علمی فعالیت میکرد.
قمر آریان قمر آریان در 1301ش در مشهد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند و در همانجا به خدمت ادارۀ فرهنگ درآمد. سپس رهسپار تهران شد و به دانشکدۀ ادبیات راه یافت. در 1332ش با همدرس خود دکتر عبدالحسین زرینکوب ازدواج کرد. پس از گذراندن دورۀ لیسانس و فوقلیسانس رشتۀ ادبیات فارسی وارد دورۀ دکتری شد. در 1336ش از رسالۀ دکتری خود با عنوان «مسیحیت و تأثیر آن در ادب فارسی» دفاع کرد. قمر آریان از روزگار جوانی شعر میسرود و اشعار و مقالاتش در مجلات ادبی از جمله یغما، سخن، مروارید، راهنمای کتاب و فرهنگ ایران زمین انتشار یافته است. او از کودکی به زبان فرانسه تسلط یافت و سپس با زبانهای عربی و انگلیسی نیز آشنایی کامل پیدا کرد. سالها در دانشگاه ملی تدریس کرد. یک سال در غیاب ایرج افشار سردبیر مجلۀ راهنمای کتاب بود. چند سال (از 1374 تا 1378ش) مدیر بخش ادبیات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و از 1374ش تا پایان عمر عضو شورای عالی علمی این مرکز بود. او 27 مقاله برای مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ویرایش کرده است. مقالۀ «ایران ـ ادبیات در دورۀ اسلامی» در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به قلم اوست.قمر آریان در فروردینماه ۱۳۹۱ پس از یک دوره بیماری طولانی در تهران دار فانی را وداع گفت و در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
احمد تفضلی احمد تفضّلی (زادهٔ ۱۶ آذر ۱۳۱۶ در اصفهان – درگذشتهٔ ۲۴ دی ۱۳۷۵ در تهران) زبانشناس، ایرانشناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پارسیگ، پارتی و استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تهران بود. وی عضو شورای علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶ و معاون علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰ بود. تفضلی در زمینهٔ زبانهای ایرانی میانه بهویژه پارسیگ و پارتی، در پهنهٔ بینالمللی یکی از معدود صاحبنظران بهشمار میآمد.او در روز ۲۴ دی ۱۳۷۵ هنگامی که با اتومبیل خود از دانشگاه به خانهاش میرفت، ناپدید و چند ساعت بعد جنازه او پیدا شد. این قتل همزمان با قتل تعدادی از پژوهشگران و روشنفکران رخ داد. از او به عنوان قربانی قتلهای زنجیرهای نام برده میشود.
محمدحسن گنجی محمدحسن گنجی، در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسهٔ شوکتیهٔ بیرجند، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشتهٔ تاریخ و جغرافیا به دریافت درجهٔ کارشناسی نائل گردید. سپس بهعنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شد و در دانشگاه ویکتوریا، منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۷، لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ کرد.وی بار دیگر، در سال ۱۳۳۱، با استفاده از بورس تحصیلی عازم ایالات متحدهٔ آمریکا شد و دکتری خود را در رشتهٔ جغرافیا، از دانشگاه کلارک دریافت کردو پس از بازگشت به ایران، در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و با درجهٔ استادی در سال ۱۳۵۸ بازنشسته گردید. بااینحال، وی هیچگاه دست از کار نکشید و از سال ۱۳۶۴ همکاری خود را با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی آغاز نمود. از سال ۱۳۷۰ بهعنوان مشاور رئیس دانشکدهٔ علوم زمین با دانشگاه شهید بهشتی همکاری داشت.وی، علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران، پیش از انقلاب ایران، ریاست ادارهٔ کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی منطقهٔ آسیا را نیز بر عهده داشته و عضو کمیتهٔ اجرایی سازمان هواشناسی جهان بود.از او بهعنوان بنیانگذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران نام برده میشود. او همچنین عهدهدار مقام معاونت اول سازمان جهانی هواشناسی و همینطور شورای اجرایی آن، و مسئول راه اندازی و اولین رئیس دانشگاه بیرجند بین سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ بود. او مؤسس و اولین رئیس دانشگاه بیرجند بود.وی چندین کتاب - از جمله اطلس اقلیمیِ ایران - و بیشتر از صد مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر ساخته و به همین مناسبت برندهٔ جایزهٔ ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شدهاست.
جعفر شعار جعفر شعار، قرآنپژوه، پژوهشگر ادبی، مصحح و مترجم ایرانی بود. در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۴ در تبریز بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی و کارشناسی زبان فرانسه را در همان شهر و در دانشگاه تبریز به پایان رساند. سپس در تبریز به تدریس در دبیرستانها مشغول شد. در سال ۱۳۳۵ عازم تهران گردید و در آن شهر به تحصیل خود در ادبیات فارسی ادامه داد و در ۱۳۴۲ درجهٔ دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. در سال ۱۳۵۱، پس از فوت پدرش، سرپرستی و ادامهٔ برگزاری جلسات تفسیر قرآن را که پدرش بنیانگذار آن بود، برعهده گرفت. در تهران به مدت ۶ سال با سازمان لغتنامهٔ دهخدا همکاری کرد و همزمان در دانشگاه تربیت معلم تدریس مینمود. بعد از انقلاب اسلامی، به ریاست دانشگاه یادشده منصوب شد. پس از بازنشستگی در سال ۱۳۶۰، همچنان به تدریس و تألیف ادامه داد.او در سال ۱۳۸۰، در سن ۷۶ سالگی درگذشت و در قطعهٔ ۸۸ هنرمندان و فرهیختگان بهشت زهرای تهران دفن شد.
عباس زریاب خویی عباس زریاب خویی، مورخ، ادیب، نسخهشناس، نویسنده و مترجم ایرانی در ۲۰ مرداد ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۵ ذیقعدهٔ ۱۳۳۷ هجری قمری) در شهر خوی، از شهرهای آذربایجان غربی، به دنیا آمد.پس از تحصیلات مقدماتی در خوی و حوزوی در قم، توسط قوای روس به تهران تبعید شد. در تهران کار در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی او را با سید حسن تقیزاده آشنا کرد که بعدها با معرفی او بورس مطالعاتی بنیاد هومبولت در اختیارش قرار گرفت. زریاب خویی با استفاده از این بورس در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشتههای تاریخ و فلسفه درجهٔ دکتری گرفت.زریاب خویی از سال ۱۳۴۵ استاد تاریخ در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران بود و در رشتههای ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبانشناسی و معارف اسلامی تدریس میکرد. او صاحب تألیفاتی مانند اطلس تاریخی ایران، تاریخ ساسانیان، و سیرت رسولالّٰله و ترجمههایی مانند تاریخ فلسفه و لذات فلسفه است. همچنین او در دانشنامههایی مانند دائرةالمعارف فارسی، دانشنامهٔ جهان اسلام،دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دانشنامهٔ ایران مدخلهای بسیاری را نوشتهاست.
شرف الدین خراسانی شرفالدین خراسانی ملقب به شرف (زادهٔ ۱۲ اسفند ۱۳۰۶ در همدان — درگذشتهٔ ۱۴ آبان ۱۳۸۲ در تهران) پژوهشگر فلسفه و از برجستهترین استادان فلسفهٔ یونانی در ایران بود. وی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، عربی و یونانی باستان مسلط بود.وی مدرک دکترای فلسفه خود را در اوایل دهه شصت میلادی از دانشگاه کمبریج انگلستان اخذ کرد و در آنجا به تدریس ادبیات فارسی و فلسفه پرداخت. حوالی سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) به تدریس پرداخت. دو سال بعد در ایران، گروه فلسفه دانشگاه ملی را بنیاد نهاد و از سال ۱۳۴۶ تا بهمن ۱۳۵۷ مدیر این گروه بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد زندانی شد. در خلال سه سال زندانی بودنش به روشنفکران زندانی، اساطیر یونان میآموخت. شرف اولین کسی بود که به گونهای تفصیلی و مدون در زبان فارسی به فیلسوفان پیش از سقراط پرداخت. حاصل تلاش او کتابی به نام «نخستین فیلسوفان یونان» نام گرفت که هنوز هم یکی از معتبرترین آثار موجود در این زمینه به زبان فارسی بهشمار میرود. آثار فلسفی و ترجمههای بزرگی از او به یادگار ماندهاست؛ از جمله ترجمه متافیزیک ارسطو که آن را مستقیماً از زبان یونانی باستان ترجمه کرد. مهمترین جنبهٔ مطالعات فلسفی او که خود ریشه در باورمندی راسخ او به کارل مارکس دارد، توجه ویژهاش به برآمدن و شکلگیری هر فلسفه، بر بنیادهای اقتصادی-اجتماعی دوران مورد بررسی است و بر این بنیاد است که در پژوهشهای فلسفی او، همواره طرحی از تاریخ دوران مورد مطالعه، بر بررسی فلسفهٔ آن دوران پیشی مییابد. خصلت دیگرِ مطالعات او، بیان مصطلحات اصلی و بنیادین هر فلسفه، در زبان اصلی خودش بود.او در سالهای بعد از انقلاب فرهنگی، از تدریس در دانشگاه منع شد. البته گویا اولیای امور در سالهای بعد به دلجویی از او پرداخته بودند، ولی شرف در آن سالها بازنشسته شده بود و با عنوان عضو شورای عالی علمی، در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، به کار مشغول شده بود. وی در اثر حمله قلبی از دنیا رفت.
منوچهر ستوده منوچهر ستوده (۲۸ تیر ۱۲۹۲ تهران – ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ چالوس) ایرانشناس، جغرافیدان تاریخی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی بود.منوچهر ستوده در محله عودلاجان تهران متولد شد. خانوادهاش اصالتاً اهل مازندران بودند. ستوده تا چهار سالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند.ستوده در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانهٔ دبیرستان هم بود. سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند. نخستین مقاله خود را در ۱۳۱۵ دربارهٔ «مطالعات تاریخی و جغرافیایی- مسافرت به قلعه الموت» نوشت. زمانی که درسش تمام شد، اگرچه پدرش اعتقاد داشت که او باید کار کند اما خودش به ادامه تحصیل اصرار کرد و بنابراین به دانشسرای عالی رفت.در سال ۱۳۱۷ درجهٔ لیسانس در رشتهٔ ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همین دوره در ادارهٔ فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس میکرد. در سال ۱۳۲۹ از رسالهٔ دکتری خود زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز» دفاع کرد. در سال ۱۳۳۰ بنا به دعوت انجمن فولبرایت برای سفر مطالعاتی به آمریکا رفت. در سال ۱۳۳۱ به عضویت جامعه ملی جغرافیای آمریکا درآمد؛ و در سال بعد به عضویت انجمن ایرانشناسی به ریاست ابراهیم پورداود درآمد. در سالهای بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر آبراهامیان آغاز کرد. همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان فرهنگ گیلکی در سلسله انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال ۱۳۳۲ انتشار داد. در طی سالهای بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشت و ارتقاء به درجهٔ استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجهٔ استادی در سال ۱۳۵۴ از جملهٔ اتفاقات زندگی او در این سالها بودهاست. ستوده در طی همین سالها تا سال ۱۳۸۱ در کنگرههای مهم ایرانشناسی همچون کنگرهٔ بینالمللی تاریخ و هنر و باستانشناسی ایران در دانشگاه آکسفورد و کنگرهٔ بینالمللی ابوریحان در پاکستان سخنرانی کرد. سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیتهای سالهای اوایل دههٔ ۱۳۶۰ استاد بود.
احمد مهدوی دامغانی نویسنده و پژوهشگر ایرانی، متخصص در ادبیات عرب، استاد پیشین دانشگاه تهران و دانشگاه هاروارد آمریکاست.احمد مهدوی دامغانی در ۱۳ شهریور ۱۳۰۵ مشهد در خاندانی اهل دانش و متدین و با اصالت دامغانی دیده به جهان گشود. علوم متداول قدیم و جدید را در آن شهر فراگرفت و سپس در تهران اقامت گزید. در سال ۱۳۲۷ از دانشکدهٔ معقول و منقول (بعداً الهیات) دانشگاه تهران و در سال ۱۳۳۳ در رشتهٔ ادبیات فارسی از دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران درجهٔ دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت و موضوع رسالهٔ دکتری او تصحیح کتاب «کشفالحقایق» عزیزالدین نسفی به راهنمایی محمدتقی مدرس رضوی بود.پس از گذراندن دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی به عنوان استاد دانشگاه تهران به تدریس در دانشکدههای ادبیات و الهیات دانشگاه تهران پرداخت.از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه مادرید به تدریس ادبیات عرب و فارسی و فقه اسلامی اشتغال داشت. مهدوی دامغانی چندین سال سردفتر اسناد رسمی در تهران و از سال ۱۳۵۴ رئیس کانون سردفتران اسناد رسمی بود. احمد مهدوی دامغانی از سال ۱۳۶۶ مقیم آمریکا و در دانشگاه هاروارد و دانشگاه پنسیلوانیا مشغول به تدریس در مقطع دکترا و پست دکترا بودهاست. رشتههای تدریس او در آمریکا شامل معارف اسلامی، ادبیات عرب، ادبیات فارسی و برخی علوم اسلامی بودهاست. وی فرزند آیت الله شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی ست. از هم دورههای مهدوی در حوزه علمیّه مشهد، میتوان به: شیخ کاظم مدیرشانه چی، شیخ محمّد واعظزاده، عبدالجواد فَلاطوری، سید جعفر سیّدان، سیّد علی حسینی سیستانی، اشاره کرد.