مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • استفردشر | اِستَفِردشِر \ [e]stafe(o)rd-šer\ ، استانی تاریخی در مرکز انگلستان. این استان در حدود 624‘2 کم‍2 مساحت دارد و دارای 8 شهرستان به نامهای کَنِک‌چِیس، لیچفیلد، استفردشر جنوبی، استفردشر مـورلَندز، استفردشـر شرقـی، نیـوکاسل ـ آندِر ـ لایم، استفرد و تَموِرث است. مورلندز ناحیه‌ای مرتفع در شمال این استان است که دره‌ه...
  • استفرد، خاندان |
  • استقلال | اس‍تقلال \ esteqlāl\ ، قدرت دولت در ادارۀ امور داخلی و خارجی خود، بدون جلب نظر دولتهای دیگر. استقلال رابطۀ نزدیکی با حاکمیت دارد و کشور واجد حاکمیتْ دارای استقلال نیز هست و بر‌عکس (‌گرین، 31). حاکمیتْ قدرت قانونی برتری است که برتر از آن، قدرت قانونی دیگری وجود ندارد (طاهری، 82) و به‌عنوان مهم‌ترین عنصر دولت، ...
  • استفنز | اِستِفِنز \ [e]stefenz\ ، جوزف لینکِن (1866-1936م/ 1245-1315ش)، روزنامه‌نگار و مؤلف آمریکایی. او در سان‌فرانسیسکو زاده شد و پس از تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا، به اروپا رفت و در دانشگاههای آلمان و فرانسه در رشتۀ فلسفه تحصیل کرد. پس از بازگشتن به آمریکا، سالها به روزنامه‌نگاری پرداخت و ضمن کار، به مدارک فراوانی ...
  • استقبال |
  • استقرا | استقرا \ esteqrā[ˀ]\ ، فرایند یا عمل استنتاج گزاره‌های کلی از گزاره‌های جزئی. واژۀ استقراء که معنای لغوی آن در عربی «رفتن از قریه‌ای به قریۀ دیگر» است، در متون قدیم فلسفی اسلامی در مقابل اصطلاح ارسطوییِ epagoge به‌کار رفته است، اما امروزه این واژه در متون فلسفی فارسی در برابر واژۀ لاتینِ induction به‌کار می‌ر...
  • استفهام | استفهام \ estefhām\ ، از اصطلاحات صرف و نحو عربی، دستور زبان فارسی و دانش بلاغت، به معنی طلب فهم کردن (زوزنی، ذیل استفهام؛ سیوطی، 251) و نیز طلب دانستن آنچه در نهان مخاطب است (جرجانی، 17)، به‌وسیلۀ کلمات وضع‌شده برای پرسش (سکاکی، 308؛ خطیب، التلخیص، 153). همچنین استفهام درخواست تبیین مطلبی است که به‌طور نامفه...
  • استقبال | استقبال \ esteqbāl\ ، در لغت به معنی پیش‌آمدن و به پیشباز آمدن است (نشاط، 274؛ فرهنگ آنندراج، نیز فرهنگ بزرگ...، ذیل استقبال) و در اصطلاح شعر و ادب آن است که شاعر سرودۀ یکی از استادان سخن چون حافظ، سعدی و مولانا را سرمشق خود قرار دهد و به همان وزن و قافیه، و نیز به همان سبک شعر تازه‌ای بسراید (نشاط، همان‌جا؛ ...
  • استقامت و رجوع | استقامت و رجوع \ esteqāmat-o(va) rojuˀ\ ، حـرکـت ظاهری برخی اجرام آسمانی از غرب به شرق (استقامت) یا به‌عکس (رجوع) از دید ناظر زمینی، به‌سبب اختلاف سرعت زاویه‌ای میان ناظر زمینی و جرم آسمانی.
  • استن، فرانسیس ویلیام | اَستِن \ aste(o)n\ ، فرانسیس ویلیام (1877- 1945م/ 1256-1324ش)، فیزیک‏دان و شیمی‌دان انگلیسی. او به‌مناسبت ساخت دستگاه طیف‌نگار جِرمی (ابزاری که اتمها یا اجزاء مولکولیِ دارای جرمهای مختلف را از هم جدا می‌کند و آن جرمها را با دقت بسیاری اندازه می‌گیرد) و نیز به‌سبب کشف بسیاری از نوکلیدها (هسته‌هایی که در جرم با...
  • استن، یان | اِستِن \ [e]sten\ ، یان هاویکسون (ح1626-1679م/ 1035-1090ق)، نقاش هلندی. او بیشتر به‌سبب نقاشیهایش از صحنه‌های خنده‌دار و پرنشاط زندگی روزمره، به‌ویژه صحنه‌های شلوغ و پرجنب‌وجوش درون میخانه‌ها، شناخته می‌شود. در هلند، «خانۀ یان استن» به‌عنوان ضرب‌المثل به خانه‌های نامرتب گفته می‌شود.
  • استنتاج |
  • استنت | اِستِنت \ [e]stent\ ، لولۀ توری فلزی کوچکی که درون سرخ‌رگ جای داده می‌شود تا آن را باز نگه دارد.
  • استنسیل | اِستَنـسیـل \ [e]sta(e)nsil\ ، ورقـه‌ای نـازک از جـنـس پلاستیک، ژلاتین یا حتى فلز، برای انتقال نقش. چاپ استنسیل تا پیش از ابداع و فراگیرشدن دستگاههای تکثیر (فتوکپی و زیراکس)، شیوه‌‌ای کارآمد و ارزان در تکثیر بود و کاربرد آن هنوز هم، به‌ویژه در نقاط و مراکز محروم از امکانات فناوریهای نو، متوقف نشده است.
  • استنپ | اِستَنِپ \ [e]stane(o)p\ ، از خاندانهای اشرافی انگلیسی که نسبشان به نخستین اِرلِ چِستِر‌فیلد می‌رسید. شماری از آنان به شهرت رسیدند که عبارت‌اند از:
  • استکهلم | اِستُکهُلم \ [e]stokholm\ ، پایتخت و بزرگ‌ترین شهر سوئد، واقع در محل تلاقی دریاچۀ مِلارِن و سالتشون، شاخه‌ای از دریای بالتیک.
  • استمفرد | اِستَمفِرد \ [e]stamfe(o)rd\ ، شهری در شهرستان فِرفیلد در جنوب غربی ایالت کِنِتیکِت در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر در 58 کیلومتری شمال شرقی شهر نیویورک واقع است و با میانگین 10 متر ارتفاع از سطح دریا، در دهانۀ رود ریپُوام و کرانۀ تنگۀ لانگ‌آیلند قرار دارد. این شهر، که همنام شهری در انگلستان است، در 1641م به‌...
  • استنلی، وندل | اِستَنلی \ [e]stanli\ ، وِندِل مِرِدیث (1904-1971م/ 1273-1350ش)، متخصص آمریکاییِ زیست‌شیمی (بیوشیمی). او در 1946م بـه‌سبب کار بر روی خـالص ساختن و به شکـل بلور در آوردن ویروسها، و نشان دادن ساختمان مولکولی آنها جایزۀ نوبل در شیمی را به‌همراه جان نورثرِپ و جِیمز سامنِر دریافت کرد.
  • استلزام | استلزام \ estelzām\ ، رابطه‌ای منطقی میان دو گزاره به طوری که صدق گزارۀ نخست صدق گزارۀ دوم را ایجاب کند. در منطق سنتی استلزام یکی از 6 رابطه‌ای است که ممکن است میان دو گزاره وجود داشته باشد. مثلاً از دیدگاه منطق سنتی، میان گزاره‌های کلی و وجودی رابطۀ استلزام برقرار است، یعنی هر گزارۀ کلی مستلزم یک گزارۀ وجودی...
  • استنلی | اِستَنلی \ [e]stanli\ ، سِر هِـنری مُرتِن، نام اصلی او: جان رولِنـدز (1841-1904م/ 1257-1322ق)، کـاشـف و استعمارگر آمریکایی ـ بریتانیاییِ‌آفریقای مرکزی. او به‌سبب نجات دادن دیوید لیوینگستِن، مبلغ دینی و کاشف اسکاتلندی، و نیز اکتشاف و عمران در منطقۀ کنگو نامدار است.
  • استن، جین | اُستِن \ osten\ (نیز: اُستین، اوستین)، جِین (1775-1817م/ 1189-1232ق)، بانوی داستان‌نویس انگلیسی. او نخستین نویسنده‌ای است که با پرداختن به زندگی روزمرۀ مردم عادی، داستان را به گونه‌ای که امروز می‌شناسیم، تبدیل کرد. استن در داستانهایی چون عقل و احساس (1811م؛ ترجمۀ فارسی: 1385ش، نیز با عنوان دلباخته (حس و حساسی...
  • استنکاف | استنکاف \ estenkāf\ ، اصطلاحی حقوقی، به معنی خودداری مقام قضایی، به‌‌رغم وظیفۀ قانونی، از رسیدگی به شکایات و تظلماتی که بر اساس قانون نزد او برده شده است ( قانون مجازات اسلامی...، مادۀ 597). چنین شخصی در اصطلاح حقوقی، «مستنکف از احقاق حق» شناخته می‌شود (جعفری لنگرودی، 3350).
  • استگوسوروس | اِستِگوسوروس \ [e]stegosorus\ ، یا اِستِگوسائوروس، سَرده‌ای (جنسی) از دایناسورهای زره‌دار دورۀ ژوراسیک پسین (159 میلیون تا 144 میلیون سال پیش) که با صفحه‌های استخوانی بزرگ و سه‌گوش روی پشتشان و نیز دم خاردارشان شناخته می‌شوند.
  • استل | اِستِل \ [e]stel\ ، تخته‌سنگ یا لوح سنگیِ ایستاده‌ای‌ که در جهان باستان، به‌عنوان سنگ مزار، نشان مکانی ویژه، یا پیشکش به وجودی مقدس، یا برای یادبود رویدادی به‌کار می‌رفت.
  • استنلی ویل |
  • استنو | اِستِنو \ [e]steno\ ، نیکُلائوس (صورت لاتینِ نام دانمارکیِ نیلس اِسدِنسِن؛ 1638-1686م/ 1047-1098ق)، زمین‌شناس و کالبدشناس دانمارکی. مشاهدات نخستین او به پیشبرد دانش زمین‌شناسی کمک فراوانی کرد. او در 1660م به آمستردام رفت تا در زمینۀ کالبدشناسی انسان به تحصیل بپردازد و در آنجا مجرای بزاقی بناگوشی را کشف کرد، ک...
  • استوارت، ماری |
  • استوارت، جزیره | اِستوارت، جزیرۀ \ jazire-ye [e]stu[v]ārt\ ، جـزیـره‌ای کوهستانی و سومین جزیرۀ بزرگ نیوزیلند. این جزیره در جنوب غربی اقیانوس آرام و نزدیک انتهای جنوبی «جزیرۀ جنوبی» (ساوث آیلند) قرار دارد. جزیرۀ استوارت کم‌وبیش مثلث‌شکل، و طول و عرض آن70 در40 کم‍ ، و مساحت کل آن 746‘1 کم‍‌2 است. این جزیره به‌طورکلی تپه‌ماهوری ...
  • استوارت، گیلبرت | اِستوارت \ [e]stu[v]ārt\ ، گیلبِرت چارلز (1755- 1828م/ 1169-1243ق)، نقاش آمریکایی. او که یکی از تک‌چهره‌پردازان بزرگ زمان خویش، و آفرینندۀ اسلوب ویژۀ آمریکایی در تک‌چهره‌پردازی (نقاشی پُرتره) بود، بیشتر به‌سبب نقاشیهایش از چهرۀ جرج واشینگتن، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا، شناخته می‌شود.
  • استوارت، دوگلد | اِستوارت \ [e]stu[v]ārt\ ، دوگِلد (1753- 1828م/ 1167-1243ق)، فیلسوف اسکاتلندی. او در ادینبورگ (ادینبره) زاده شد، تحصیلات خود را در آنجا به انجام رساند و برای حضور در درسهای تامِس رید به گلاسگو رفت. نخست در دانشگاه ادینبورگ استاد ریاضیات، و پس از 10 سال استاد فلسفه شد. آثار استوارت، که در 11 جلد به سرپرستی سِر...
  • استوارت |
  • استوا | استوا \ estevā , ostovā\ ، دایرۀ عظیم پیرامون زمین، که بر محور زمین کاملاً عمود، و فاصلۀ آن تا قطبهای جغرافیایی در همه‌جا یکسان است. این خط جغرافیایی یا خط ارضی، که زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند، خط مبدأ فرضی سطح زمین است که براساس آن، عرض جغرافیایی تعیین می‌شود؛ به سخن دیگر، این خط، خط عرض ...
  • استو، هریت بیچر | اِستو \ [e]sto(ow)\ ، هَـریِت بیچِر، نـام اصلـی او: هـریت ایلیزِبِث (الیزابت) بیچِر (1811-1896م/ 1226-1314ق)، بانوی نویسندۀ آمریکایی و طرف‌دار الغای بردگی. معروف‌ترین اثر او کلبۀ عمو تُم (1852م؛ ترجمۀ فارسی: 1315ش)، به‌سان ادعانامۀ نیرومندی بر ضد برده‌داری است.
  • استوا | اُستُوا \ ostovā\ ، نام کهن ناحیه‌ای در خراسان، در سرزمین اصلی پارتیان که مرکز آن با قوچان کنونی منطبق است.
  • استوارت | اِستـوارت \ [e]stu[v]ārt\ ، جِیمـز (جیمـی) مِیتلَنـد (1908-1997م/ 1287-1376ش)، بازیگر برجستۀ آمریکایی. او بیشتر به‌سبب ایفای نقش شخصیتهای کم‌رو، ولی درستکار و پابرجا بر اصول اخلاقی، و نیز لحن کش‌دار و کندِ سخن گفتنش در یادها مانده است.
  • استورتسو | اِستورتسو \ [e]sturtso\ ، لوئیجی (1871- 1959م/ 1250-1338ش)، فیلسوف و شخصیت سیاسی ایتالیایی. او در کالتا‌جیرونه در جزیرۀ سیسیل چشم به جهان گشود، همان‌جا در مدرسۀ دینی تحصیل کرد، در 1894م کشیش کاتولیک شد و4 سال بعد، از دانشگاه گرِگوریِ رم درجۀ دکتری الٰهیات گرفت. استورتسو پس از بازگشت به کالتاجیرونه به تدریس فل...
  • استوپس | اِستوپس \ [e]sto(ow)ps\ ، ماری شارلُت کارمایکِل (1880-1958م/ 1259-1337ش)، بانوی بریتانیاییِ مدافع کنترل زاد و ولد. او نخستین درمانگاه آموزشی جلوگیری از آبستنی در بریتانیا را در 1921م تأسیس کرد. اگر چه کار درمانگاهی، تألیفات و سخنرانیهای او مخالفت شدیدی را، به‌ویژه در میان کاتولیکها برانگیخت، در نرمش تدریجی کل...
  • استوایی، جریان | استوایی، جریانِ \ jar[a,i]yān-e estevāyi , ostovāyi\ ، حرکت آب اقیانوسها در عرضهای استوایی به سوی غرب. جریان استوایی جریانی اقیانوسی است که بیشتر توسط بادهای بسامان (تجارتی) هدایت می‌شود. جریانهای استوایی شامل دو دسته جریان با جهت غربی‌اند (جریانهای استوایی شمالی و جنوبی)، که تقریباً 000‘1 کمـ عرض دارند، و جر...
  • استوت ارته |
  • استودیوی بازیگران | اِستودیویِ بازیگران \ [e]stu(o)diyo-ye bāzigarān\ ، یا اَکتِرز(اَکتورز) استودیو، کارگاه بازیگری حرفه‌ای و معتبری در ایالات متحدۀ آمریکا. این کارگاه، که هدفش پرورش بازیگران، کارگردانان و نمایشنامه‌نویسان حرفه‌ای است، پایگاه اصلی گسترش و آموزش بازیگری به شیوه‌ای است که به نام «مِتُد» شناخته می‌شود. اعضای این کا...
  • استوارت، خاندان | اِستوارت، خاندانِ \ xāndān-e [e]stu[v]ārt\ ، خاندان پادشاهی اسکاتلند (از 1371 تا 1707م)، انگلستان (از 1603 تا 1707م) و پادشاهی متحد بریتانیای کبیر (از 1707 تا 1714م). دوران پادشاهی آنان از 1649م به سبب تأسیس نظام مشترک‌المنافع دچار وقفه، و در 1660م از سر گرفته شد، و با انتقال تاج و تخت بریتانیا به خاندان هانو...
  • استودان | استودان \ ostudān, astowdān\ ، ظرف یا محل مخصوص نگهداری استخوانهای مردگان در آیین زردشتی. صورت اوستایی آن اُزدانه به معنی اساس و زیربنا، یا محل نگه داشتن استخوانهای درگذشتگان است. در پهلوی، علاوه بر اَستودان، اُزدَهِست با همین معنی آمده است (بارتولمه، 412).
  • استوردزا | اِستوردزا \ [e]sturdzā\ ، دیمیتـریـه‌ آلِـکسـانـدرو (1833-1914م/ 1248-1332ق)، دولتمرد رومانیایی که 4 بار نخست‌وزیر رومانی شد. او از دورۀ پیش از وحدت رومانی تا شورش دهقانی در 1907م، در امور آن کشور نقش مهمی ایفا کرد.
  • استورژن |
  • استواستیک استر |
  • استوالد | اُستوالد \ ostvāld(t)\ ، فریدریش ویلهِلم (1853-1932م/ 1232-1311ش)، شیمی‌دان آلمانی، که تقریبـاً به‌تنهایی شیمیِ فیزیک را به‌صورت رشتۀ نسبتاً مستقلی از شیمی درآورد. استوالد در 1909م به‌مناسبت کارهایش در زمینۀ کاتالیز، تعادل شیمیایی و سرعت واکنشها برندۀ جایزۀ نوبل در شیمی شد. او که رویکردی قویاً فلسفی به علم دا...
  • استوانه | استوانه \ ostovāne\ ، در هندسه، سطحی که با حرکت پیوستۀ خطی مستقیم (مولد) به موازات خود، یا خط یا راستایی ثابت (محور)، ترسیم می‌شود. بنا به تعریف، مسیر حرکت، که مولد همیشه بر روی آن می‌لغزد، منحنی‌ای به نام منحنی‌ هادی است که می‌تواند بسته یا باز باشد. اگر منحنی هادی بسته باشد، یک استوانۀ بستۀ پیوسته تشکیل خوا...
  • استوپه | اِستوپه \ [e]stupa(ā)\ (در سنسکریت به معنی تپه/ پشته)، بنا‌یی مقدس در دین بودایی برای جای‌دادن یادگارهای بودا و برخی وجود‌های مقدس. مقصود از «یادگار» (در سنسکریت و پالی: دهاتو) هر اثر باقی‌مانده از بوداست، که خواه از نظر جسمانی، خواه از نظر معنوی، به او مرتبط باشد (از دندان بودا گرفته تا کاسۀ او، یا تکه‌ای از...
  • استوارنامه | استوارنامه \ ostovār-nāme\ ، سندی رسمی که به‌موجب آن، رئیس دولتِ فرستنده نمایندۀ دیپلماتیک (سیاسی) کشورش را به رئیس دولتِ پذیرنده معرفی می‌کند. استوارنامه را پیش‌تر اعتبارنامه (علی‌بابایی، 83) یا اعتمادنامه (ذوالعین، 183) نیز می‌نامیدند. معرفی سفیران و نمایندگان دیپلماتیک از سوی رؤسای کشورها سابقه‌ای کهن دارد...
  • استودیو | اِستودیو \ [e]stu(o)diyo\ ، به‌طور عام، هر کارگاه هنری، اعم از کارگاه نقاشی، پیکره‌سازی، عکاسی، و جزآن، و به‌طور خاص، کارگاه فیلم‌سازی، ضبط موسیقی، ضبط و پخش برنامه‌های تلویزیونی یا رادیویی، دوبله، یا مانند آنها. همچنین، در اصطلاح سینمایی، به شرکتهای بزرگ فیلم‌سازی نیز استودیو گفته می‌شود. در زبان فارسی امروز...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: