صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اصلاح طلبی /

فهرست مطالب

VIII. اصلاح‌طلبی در ایران معاصر

جنبشهای اصلاح‌طلبانه در ایران، تقریباً هم‌زمان با جنبشهای دیگر سرزمینهای اسلامی، از اوایل سدۀ 13 ق / 19 م و در پی آشنایی ایرانیان با مدرنیتۀ غربی آغاز شد. نخستین طلیعۀ اصلاحات به‌معنای جدید کلمه در ایران در روزگار فتحعلی شاه قاجار (سل‍ 1212-1250 ق / 1798-1834 م) ظاهر شد. ضعف ایران در برابر سلطه‌جوییهای اروپا و شکستهای بزرگ در جنگ با روسیه، ذهن عباس میرزا نایب‌السلطنه را به ریشه‌یابی علل برتری نظامی و سیاسی اروپا بر ایران متوجه کرد. او نخست به اندیشۀ نوسازی نظامی و سپس اصلاح اداری، فرهنگی و اجتماعی افتاد. ازاین‌رو، علاوه بر دعوت از مشاوران نظامی فرانسوی و کوشش برای اصلاح سازمان ارتش، نخستین گروه دانشجویی را به اروپا فرستاد. در همان زمان، به ترجمۀ کتابهای اروپایی به فارسی و رشد صنعت اهتمام ورزید (لمتن، 22-25؛ حائری، نخستین ... ، 306-307؛ آبراهامیان، 52-53؛ ایوری، 32, 36-38). 
ایرانیان تحصیل‌کرده در اروپا پس ‌از بازگشت به کشور، نخستین منادیان اصلاحات و نوگرایی شدند. به‌عنوان مثال، میرزا صالح شیرازی از این گروه، نخستین کسی است که دربارۀ مشورت‌خانه و مشروطه در ایران سخن گفته است (حائری، تشیع ... ، 11-12؛ محبوبـی، 592-595؛ رایین، «پ» ـ «ث»، جم‍‌ ). او همچنین به تأسیس چاپخانه همت گماشت و نخستین روزنامۀ ایرانی را به‌نام کاغذ اخبار منتشر کرد (آبراهامیان، 52؛ حائری، نخستین، 312-313)؛ اما از زمان عباس میرزا تا صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر (1264- 1268 ق / 1848-1852 م) کوششهای اصلاح‌طلبانۀ قابل توجهی دیده نشد. 
امیرکبیر، بزرگ‌ترین اصلاح‌طلب ایران در عصر قاجار، تقریباً در همۀ جنبه‌های اداری، اجتماعی، نظامی و فرهنگی به اصلاحات مهمی دست زد. وی اگرچه از لحاظ اقتصادی، دولتی تقریباً ورشکسته را به ارث برده بود، اما با تعدیل بودجه، اصلاح برخی قوانین ارضی، حمایت از کشاورزان و صنعتگران و ایجاد نظام مالیاتی جدید، در راه بهبود و وضع اقتصادی دولت و مردم گامی بلند برداشت. ایجاد تشکیلات دقیق و منظم دیوانی، لغوکردن عناوین و القاب و جلوگیری از تجاوز و تعدی حکام و دیوانیان، سازمان‌دادن به امور قضایی، ایجاد نخستین بیمارستان به‌سبک جدید، آبله‌کوبی همگانی، احداث نهر کرج برای تأمین آب تهران و ساختن بناهای جدید، اعزام صنعتگران به روسیه، استخدام استادان فنی و صنعتی از اروپا، انتشار روزنامۀ وقایع اتفاقیه، ترجمه و انتشار تعدادی کتاب برای گسترش دانش عمومی و تربیت مردم، و تأسیس دارالفنون از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اقدامات اصلاح‌طلبانۀ او به شمار می‌روند (برای آگاهی بیشتر از اهمیت این اقدامات، به‌ویژه نک‍ : امیرکبیر ... ، جم‍ ؛ آدمیت، امیرکبیر ... ، 265-401، اندیشۀ ترقی ... ، 15). او همچنین در اندیشۀ دگرگون‌ساختن سازمان سیاسی ایران بود که به وی مجال داده نشد (همانجا؛ نیز نک‍ : ﻫ د، امیرکبیر). اگرچه عزل وی از صدارت به توقف روند اصلاحاتی انجامید که او آغاز کرده بود، به‌هرحال برخی اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه مجال بروز یافت و کسانی از «مجلس مصلحت‌خانه» و «عیوب و علاج نواقص مملکتی» سخن راندند. شورایی به نام «شورای دولت»، به‌عنوان هیئت دولت و با ۶ وزارتخانه، نخستین بار تشکیل شد. گروه دیگری از دانشجویان هم به اروپا گسیل شدند، نخستین طرح قانون اساسی ایران تنظیم، برخی قوانین اصلاح، و «مصلحت‌خانه» برپا شد و برای ایجاد پیشرفت در صنعت و تجارت هیئتی تشکیل گردید و پس ‌از امیرکبیر شمار دیگری از آثار اروپاییان به فارسی ترجمه شد (آدمیت، همان، 17 بب‍ ، فکر ... ، 56؛ اقبال، 43-50). 
دورۀ بعدی اصلاحات به‌کوشش میرزا حسین خان سپهسالار (حک‍ 1288-1290 ق / 1871-1873 م) آغـاز شـد. او کـه مدتهـا در پاریس و استانبول اقامت داشت، با مدرنیته از طریق عثمانی و افکار اصلاح‌طلبانۀ جدید آشنا شده بود. سپهسالار در نظام قضایی کشور به اصلاحاتی دست زد و در 1279 ق / 1862 م نظام‌نامه‌ای برای آن تدوین کرد. در 1288 ق که به صدارت رسید، درصدد اصلاحات اجتماعی و اداری برآمد. ناصرالدین شاه را به اروپا برد و توجه او را به نتایج اصلاحات و اندیشه‌های جدید اجتماعی و سیاسی در اروپا جلب کرد (الگار، 260، 263 بب‍ ؛ مستوفی، 1 / 120-121؛ حائری، تشیع، 15؛ فرهاد، مشیرالدوله ... ، 12). اعتقاد مبرم میرزا حسین خان به لزوم ورود فرهنگ و تمدن اروپا به ایران و طرف‌داری‌اش از نفوذ انگلستان به‌عنوان عامل پیشرفت اصلاحات در ایران، سبب شد که مغضوب برخی رجال مذهبی قرار گیرد. درواقع، پیشنهاد اعطای امتیاز خط آهن به رویتر و وام‌گرفتن از اروپا، خشم شماری از رجال مذهبی و سیاسی را برانگیخت (همان، 151 بب‍ ؛ امین‌الدوله، 43) که درنتیجه عزل او را از شاه درخواست کردند (تیموری، 39-44؛ آدمیت، اندیشۀ ترقی، 363؛ فرهاد، همان، 160-161، «قرارداد ... »، 210-211؛ کسروی، 9-10). 
میرزا علی خان امین‌الدوله (حک‍ 1315-1325 ق / 1897-1907 م) دولتمردی بود که پس ‌از سپهسالار اصلاحات را در زمینه‌هایی از فرهنگ، امور قضایی، اداری و نظامی پی گرفت و برای ایجاد مدارس و ترویج آموزش جدید کوشید (همو، 22؛ الگار، 331-335؛ امین‌الدولـه، جم‍ ؛ آدمیـت، ایـدئولوژی ... ، 9، 12-14، 110-114، 117؛ نیز نک‍ : ﻫ د، امین‌الدوله)، اما اقدامات او نیز با مقابلۀ رجال مذهبی و برخی رجال سیاسی مواجه شد (امین‌الدوله، 94، 120-121، 242؛ الگار، 330 بب‍‌ ). 
تدوین قوانین قضا، درواقع، نخستین گام در راه تشکیل «عدالت‌خانه»، و خود عامل اصلی برخاستن نخستین نواهای مشروطه‌خواهی در ایران بود. دربارۀ انگیزه‌های مشروطه‌خواهی و آنچه این انگیزه‌ها را شکل داد، به این جنبه نیز باید توجه داشت که ایران به‌عنوان منطقۀ حساس سیاسی، و سرزمینی که طی تاریخ طولانی‌اش محل پیدایش، برخورد و ترکیب فرهنگهای مختلف بوده، نمی‌توانسته است از تأثیر اندیشه‌های جدید سیاسی و فرهنگی برکنار بماند. تحولات اروپا که امواج آن کم‌وبیش به همۀ نقاط جهان می‌رسید، در ایجاد آگاهی نسبت به حقوق مدنی و لزوم اصلاحات در ساختار سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران تأثیر داشت. بررسی دقیق اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه‌ای که به جنبش مشروطه‌خواهی انجامید، نشان می‌دهد که اگرچه چهارچوب اصلی فکر مشروطه الهام‌گرفته از تحولات سیاسی اروپا بود، اما کسانی که نخستین بار از این مقوله و اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران سخن راندند، افرادی بودند مانند سید جمال‌الدین اسدآبادی که خود از اصلاح‌طلبان دینی بود، یا میرزا یوسف مستشارالدوله، دولتمردی که به‌رغم تأثیرگرفتن از فرهنگ و تمدن اروپایی و اعتقاد به تدوین قانون اساسی، اندیشه‌های دینی را با نوگرایی معارض نمی‌دانست. این اندیشمندان می‌کوشیدند تا مشترکات و هماهنگیهای میان آنها را بیرون بکشند و نشان دهند. دیدگاههای مستشارالدوله دربارۀ اصلاحات اساسی و تحولات عمیق اجتماعی و سیاسی و توجه به قانون، نظریات فتحعلی آخوندزاده درخصوص اصلاحات سیاسی و نوگرایی و مشروطه، و آراء سید جمال‌الدین اسدآبادی در باب اتحاد اسلامی و بازگشت به روح واقعی اسلام، در شکل‌گرفتن اندیشه‌های مشروطیت نقش مهمی داشته است (آدمیت، اندیشه‌های میرزا ... ، 156- 158؛ حائری، تشیع، 28-29، 54، 57- 58؛ نیز نک‍ : ﻫ د، آخوندزاده). 
میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله از دیگر نوگرایان و اصلاح‌طلبان مشهور همین دوره است که سالها اقامت در پاریس او را با تحولات و افکار نوگرایانه آشنا کرده بود. ملکم نخست رساله‌ای به‌نام دفتر تنظیمات، یا رسالۀ غیبیه، خطاب به مشیرالدوله و حاوی پیشنهادهایی دربارۀ اصلاحات نوشت و سپس به‌تدریج به یکی از منتقدان مهم حکومت ناصری تبدیل شد. او کوشید مردم را با دیدگاههای سیاسی و اجتماعی نو آشنا کند (حائری، همان، 40-43). قانون‌گرایی، اصلاح امور قضایی، تشکیل مجلس شورا، آزادی بیان، انتخابات آزاد، ایجاد صنایع، اصلاح خط و اصلاح در آموزش‌وپرورش از عمده‌ترین مباحث مورد علاقۀ او بود (ملکم، «شیخ ... »، 101-102، «حرف ... »، 49-56، «رساله ... »، 59-60، 67؛ محیط، «و» ـ «ز»). 
پس ‌از او باید از عبدالرحیم طالبوف یاد کرد که در آثار خود از علوم جدید و افکار متفکران نواندیش بهره‌ها گرفته بود و از دیدگاه سیاسی، قانون اساسی مشروطه را می‌ستود و نمونه‌ها می‌آورد (مسالک ... ، 160، 175 بب‍ ، «سفینه ... »، 1 / 80-81، 109 بب‍‌ )، اما با گرایش افراطی به غرب و شرق مخالف بود (آدمیت، «اندیشه‌های طالبوف»، 454 بب‍ ؛ افشار، 214-220) و اعتقاد داشت که تجدید و اصلاح و نوگرایی ابداً به معنی بدعت و کفر نیست و نباید چیزی به شریعت افزود یا از آن کاست، ولی آنچه غیر از حکم قرآن است، باید با ضرورت امروز و مقتضای عصر تطبیق داده شود و مسائل جدید مدنظر قرار گیرد (مسالک، 43، 46- 48)؛ با این حال، شیخ عبدالنبی نوری، از مراجع، او را تکفیر، و کتابهایش را تحریم کرد (حائری، تشیع، 51، 54؛ کسروی، 45). 
بزرگ‌ترین جلوه‌گاه اندیشۀ اصلاح‌طلبی به‌طور مطلق، نهضت مشروطه بود. زمینه‌های نظری این نهضت را، به‌عنوان تفکری اصلاح‌طلبانه، بسیاری از متفکران دینی و غیردینی ایجاد کرده بودند، اما در تحقق این هدف، بی‌گمان علمای اصلاح‌طلب نقش یگانه‌ای برعهده داشتند. در این میان، میرزا محمدحسین نائینی کتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة را در وجوب مشروطه نگاشت. موضوع اصلی این کتاب، اثبات جنبۀ مشروعیت مشروطه و تبیین‌کردن اصول سیاسی و اجتماعی اسلام است. اینکه فقیهی ممتاز و مجتهدی مسلم نظریۀ سیاسی جدیدی را با مبانی اندیشۀ اسلامی مطابقت داده، فی‌نفسه حائز اهمیت بسیار است. نائینی در این کتاب، پس ‌از تقسیم‌کردن حکومت به استبدادی و مشروطه (البته با تعابیر مختلف)، حکومت نوع دوم را درست و مطابق با نظر شرع خوانده، آن را از مصادیق ولایت شمرده، و حکومت معصوم در نظر شیعه را حکومتی مشروطه و مقیّد شمرده است (ص 7-12). 
کوششهای مشروطه‌خواهان و اصلاح‌طلبان و پیروزی نهضت مشروطه، افقهای تازه‌ای برای اصلاحات بنیادی پیش روی مردم گشود، اما این پیروزی در پهنۀ عمل و میدان واقعیت، نه هدفهای احیاگرانۀ دینی را تحقق بخشید و نه اصلاحات عمیق اجتماعی موافق با بافت جامعۀ ایران را به بار آورد؛ ازجمله دلایل این امر، می‌توان به ناتوانی رهبران در سامان‌دهی نظام جدید، غفلت از ساختار فکری و اجتماعی اکثریت قریب به اتفاق مردم، کارشکنیهای دولتهای بیگانه، و نفوذ مستبدان و مخالفان اصلاح‌طلبی در صفوف نهضت اشاره کرد. کودتای 1299 ش و قدرت‌یافتن رضا خان، سردار سپه (بعداً رضا شاه)، بسیاری از دستاوردهای مشروطه را به باد داد و کوششهای اصلاح‌طلبانی چون سید حسن مدرس برای تحدید قانونی قدرت رضا خان، به جایی نرسید. از سوی دیگر، برخی اصلاحات رضا شاه، مانند تشکیل حکومت مقتدر مرکزی، ایجاد تحولاتی در نظام آموزش‌وپرورش، ایجاد برخی صنایع اولیه، اصلاح در امور تجارت و حمل‌ونقل و جز آنها، به‌سبب همین بیگانگی با مفهوم اصلاحات و مشروطه، کارساز نشد و نتوانست تأثیر عمیق و ماندگاری در جامعه بر جای گذارد (آبراهامیان، 102-185؛ فوران، 329-381). 
وقوع جنگ جهانی دوم (1939-1945 م) و تبعید رضا شاه، و آزادیهای سیاسی و اجتماعی پیامد آن، دوامی نیافت و استعمار نو، همراه با استبداد محمدرضا شاه، به‌ویژه با نقض مبانی مشروطه و اصول آزادی پس ‌از ساقط‌کردن حکومت قانونی دکتر محمد مصدق با کودتای نظامی، به‌سرعت در کشور استقرار یافت. در این دوره، احزاب و گروههای مخالف نظام شاه، همگی، به‌شدت سرکوب و از صحنه خارج شدند، یا به‌ناگزیر به فعالیت پنهانی روی آوردند. شاه برای دفع فشار داخلی و خارجی مخالفان، و جلب نظر اصلاح‌طلبان، به اقداماتی مانند اصلاحات ارضی و اصلاحات در زمینه‌های دیگر دست زد و کوشید خود را عمیقاً طرف‌دار اصلاحات بنیادی نشان دهد، درحالی‌که بسیاری از اقدامات او با انتقاد و مخالفت جمعی از علما و اصلاح‌طلبان منتقد روبه‌رو شد (نجاتی، 1 / 221 بب‍‌ ). البته یکی از مهم‌ترین دیدگاههای معارضان نظام، اعم از گروههای مارکسیستی یا منتسب به آنها، یا گروههای ملی و گروههای مذهبی ـ انقلابی، جنبۀ اصلاح‌طلبانۀ دیدگاههای آنها بود. برخی از این جریانها یا گروهها، مانند حزب ملل اسلامی، اصلاحات اساسی را در کشور با تغییر نظام مترادف می‌دانستند. مطالبات اصلاح‌طلبانۀ گروههای مخالفِ نظام شاه را عمدتاً می‌توان در تحقق‌یافتن استقلال از سلطۀ بیگانگان، آزادیهای سیاسی و اجتماعی، بسط عدالت، توسعۀ رفاه عمومی و نیز در اجرای احکام و قوانین اسلام خلاصه کرد، که این یکی به‌ویژه تقاضای احزاب و رجال دینی بود. درواقع، پس ‌از شکست برنامه‌های اصلاحات شاه، اصلاح‌طلبان دینی رهبری جریان غالب مخالف رژیم را به دست گرفتند (همو، 2 / 79). 
اصلاح‌طلبان دینی خود به دو گروه روحانیان حوزه و روشن‌فکران دینی تقسیم می‌شدند (نک‍ : شریعتی، چه باید کرد، 28)، هرچند تشخیص و تعیین مرزی دقیق میان این دو گروه در بسیاری از مواضع و اصول، دشوار و بلکه ناممکن بود. امام خمینی برجسته‌ترین نمایندۀ گروه اول بود که فعالیت جدی و منظم سیاسی خود را هم‌زمان با شروع اصلاحات شاه آغاز کرد. او اصول فکر سیاسی و اصلاحگرانۀ خود را پایۀ مقابله با استعمار، زدودن بدفهمی از دین، و کوشش در راه ایجاد حکومتی اسلامی قرار داد. امام خمینی از طرف‌داران جدی اتحاد اسلامی برای مقابله با نفوذ بیگانگان و بی‌دینی بود و مسلمانان، خاصه علما، را به قیام بر ضد حاکمان جائر، جابر و فاسد، و بیگانگان فرا می‌خواند (ص 41-45) و دیدگاههای خود را دربارۀ حکومت اسلامی به شیوه‌ها و مناسبتهای مختلف بیان می‌کرد (ص 26-27، جم‍‌ ). 
مرتضى مطهری، از شاگردان امام خمینی، در زمرۀ اصلاح‌طلبان دینی آن دوره به شمار می‌رود. او اصلاح‌طلبی را مصداقی از امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌دانست و معتقد بود که فکر دینی در سرزمینهای اسلامی دچار انحطاط شده، و احیای فکر دینی با موانع بسیاری روبه‌رو گردیده است. مطهری نوعی رستاخیز، اصلاح و روشنگری فکر دینی را نخستین گام برای اصلاح جامعه می‌دانست (ص 120- 128). 
از حیث روشن‌فکری دینی، سید محمود طالقانی، محمدتقی شریعتی، یدالله سحابی، مهدی بازرگان و علی شریعتی و شماری دیگر، نقش مهمی در تبیین آراء اصلاح‌طلبانۀ مبتنی بر تعالیم قرآن و اسلام برای مردم، خاصه طبقۀ جوان و تحصیل‌کرده، بر عهده داشتند. طالقانی با تفسیر مفاهیمی از قرآن در کتاب پرتوی از قرآن (نک‍ : یادنامه ... ، جم‍‌ )؛ یدالله سحابی با کوشش در اثبات فرضیۀ تکامل و تحول انواع براساس قرآن و ایجاد اصلاح در نگـرش دینـی بـه مبحث آفرینش (ص 65-111، جم‍‌ )؛ بازرگان با کوشش برای اثبات سازگاری میان دین و علوم جدید (ص 109-113، 118-122)؛ و علی شریعتی با اندیشه‌های دیگری در زمینۀ اصلاح فکری، اجتماعی و دینی (مثلاً نک‍ : چه باید کرد، 44 بب‍ ، جم‍ ؛ یوسفی، 13 بب‍‌ )، به نقادی تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداختند. آنان پاره‌ای از باورهای کهن را برپایۀ اندیشه‌های جدید دوباره تعریف کردند و با بررسی و نقد نوگرایی و برخی ایدئولوژیهای غرب، تفسیری از دین به‌عنوان مکتبی عملی و انقلابی ارائه دادند، و ایدئولوژی را بر فرهنگ مقدم دانستند (شریعتـی، نـامه‌ای ... ، جم‍ ؛ یـوسفی، 34، 38- 39، 243-245)، و هریک به‌نوعی و در زمینۀ تخصصی خود، خواستار اصلاحات عمیق و تغییر نظام شدند. 
استقرار جمهوری اسلامی دورۀ نوینی از اصلاحات در ایران را نوید داد، اما به دلایل مختلف، ازجمله جنگ هشت‌سالۀ تحمیلی بر ایران، محاصرۀ اقتصادی و موانع دیگر، امکان اجرای اصلاحات در کشور فراهم نیامد. پس ‌از پایان‌گرفتن جنگ، از 1368 ش رشد و توسعۀ اقتصادی کشور مدنظر مسئولان قرار گرفت. 
جریان دوم خرداد 1376 بیانگر ضرورت ایجاد اصلاحات در عرصه‌های مختلف بود. این جریان با اصلاحات سیاسی و فرهنگی و درخواستهایی دربارۀ تکثرگرایی سیاسی، آزادی مطبوعات، برقراری حاکمیت قانون، استقرار جامعۀ مدنی، ترویج تساهل و تسامح به‌جای خشونت و مطالبات دیگر همراه بود. 
در 1392 ش، اعتدال‌گرایان در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی دست یافتند. دولت اعتدال‌گرا از سیاست تنش‌زدایی و تفاهم‌جویی در عرصۀ بین‌المللی، حفظ منافع و مصالح ملی، و پرهیز از هرگونه تندروی و دیدگاهها و اقدامات افراطی پیروی می‌کند. 

مآخذ

آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، 1355 ش؛ همو، اندیشۀ ترقی و حکومت قانون، عصر سپهسالار، تهران، 1351 ش؛ همو، «اندیشه‌های طالبوف»، سخن، تهران، 1345 ش، دورۀ 16، شم‍ 5؛ همو، اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، تهران، 1349 ش؛ همو، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران، 1355 ش؛ همو، فکر آزادی، تهران، 1340 ش؛ افشار، ایرج، «طالبوف»، یغما، تهران، 1330 ش، س 4، شم‍ 5؛ اقبال آشتیانی، عباس، «میرزا سید جعفر خان مشیرالدوله»، یادگار، تهران، س 2، شم‍ 6؛ الگار، حامد، دین و دولت در ایران، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1369 ش؛ امیرکبیر و دارالفنون، به‌کوشش قدرت‌الله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354 ش؛ امین‌الدوله، علی، خاطرات سیاسی، به‌کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1355 ش؛ بازرگان، مهدی، «انتظارات مردم از مراجع»، بحثی دربارۀ مرجعیت و روحانیت، تهران، 1341 ش؛ تیموری، ابراهیم، عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، تهران، 1322 ش؛ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، 1360 ش؛ همو، نخستین رویاروییهای اندیشه‌گران ایران با دو رویۀ تمدن بورژوازی غرب، تهران، 1367 ش؛ خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، تهران، 1357 ش؛ رایین، اسماعیل، پیش‌گفتار سفرنامۀ میرزا صالح شیرازی، تهران، 1347 ش؛ سحابی، یدالله، خلقت انسان، تهران، 1351 ش؛ شریعتی، علی، چه باید کرد، تهران، بی‌تا؛ همو، نامه‌ای به دفاع از علامه اقبال و مسلم‌لیگ، تهران، 1355 ش؛ طالبوف، عبدالرحیم، «سفینۀ طالبی یا کتاب احمد»، مجموعۀ آثار، به‌کوشش م. ب. مؤمنی، تهران، 1346 ش؛ همو، مسالک المحسنین، قاهره، 1323 ق؛ فرهاد معتمد، محمود، «قرارداد رویتر»، یغما، تهران، 1348 ش، س 2، شم‍ 5؛ همو، مشیرالدوله سپهسالار اعظم، تهران، 1325 ش؛ فوران، جان، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمۀ احمد تدین، تهران، 1377 ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1316 ش؛ محبوبی اردکانی، حسین، «دومین کاروان معرفت»، یغما، تهران، 1344 ش، س 18، شم‍ 11؛ محیط طباطبایی، محمد، مقدمه بـر مجموعۀ آثـار میرزا ملکم خان، تهران، علمی؛ مستوفـی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341-1343 ش؛ مطهری، مرتضى، «احیای فکر دینی»، ده گفتار، تهران، 1398 ق؛ ملکم خان، «حرف غریب»، «رسالۀ غیبیه»، «شیخ و وزیر»، مجموعۀ آثار، به‌کوشش ربیع‌زاده، تهران، مطبعۀ مجلس؛ نائینی، محمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة، به‌کوشش محمود طالقانی، تهران، مطبعۀ غروی؛ نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌سالۀ ایران، تهران، 1371 ش؛ یادنامۀ ابوذر زمان، تهران، بی‌تا؛ یوسفی اشکوری، حسن، شریعتی، ایدئولوژی، استراتژی، تهران، 1377 ش؛ نیز:

Abrahamian, E., Iran Between Two Revolutions, Princeton, 1983; Avery, P., Modern Iran, London, 1965; Lambton, A. K. S., «The Impact of the West and Persia», International Affairs, 1957, vol. XXXIII. 

حسن یوسفی اشکوری ـ صادق سجادی (دبا) ـ بخش مفاهیم جدید و عناوین ویژه

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: