صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اصلاح طلبی /

فهرست مطالب

VII. اصلاح‌طلبی در قلمرو عثمانی

سیر اصلاح‌طلبی‌ در امپراتوری‌ عثمانی به‌ دو دوره‌ تقسیم‌ می‌شود: 1. دورۀ اصلاحات‌ سنتی‌ و تمركززدایی‌ در سده‌های‌ 10-11 ق / 16-17 م، كه‌ از تـاریخ و فـرهنگ‌ اسلامی ـ عثمانـی‌ الهام‌ می‌گیرد؛ 2. دوره‌ای‌ كه‌ از تمدن‌ اروپایی‌ اثر پذیرفته‌، و در سده‌های‌ 12-13 ق / 18- 19 م ظاهر شده‌ است‌. 
دولت‌ عثمانی‌ تا اواسط سدۀ 10 ق / 16 م از یك‌ نظام‌ قوی‌ و مستحكم‌ اداری‌ و فرهنگی ملهم‌ از فقه‌ اسلامی‌ و سنتهای‌ ملی‌ برخوردار بود (IA, XI / 710)؛ اما از نیمۀ دوم‌ این‌ سده و بعد از دوران‌ سلطنت‌ سلیمان‌ قانونی‌، به‌ویژه‌ از زمان‌ جانشینان او، سلیم‌ دوم‌ و مراد سوم‌، روند ضعف‌ آن‌ آغاز شد و تا پایان‌ سدۀ 12 ق / 18 م ادامه‌ یافت‌ و در سدۀ 13 ق / 19 م به‌ وضعی‌ دچار شد كه‌ به‌ «بیمار اروپا» معروف‌ گردید (همانجا؛ شاو، 1 / 291). 
قدرت‌یافتن‌ اروپا ازنظر اقتصادی‌ و سرازیرشدن‌ ثروتهای‌ سرزمینهای‌ تازه‌كشف‌شده‌ و مستعمرات‌ به‌ این‌ قاره، و همچنین انحطاط صنایع‌ بومی‌ عثمانی‌، قیامهای‌ ضددولتی‌ در سرزمینهای‌ آن‌ (همو، 1 / 297-302)، و مداخلات درباریان‌ و اشخاص‌ غیرمسئول‌ (برای‌ تفصیل‌، نك‍ : جودت‌، 1 / 87 -117) بنیان‌ دولت عثمانی‌ را بیش‌ازپیش‌ سست‌ می‌کرد. برای‌ رویارویی‌ با این‌ وضع، ایجاد دگرگونیها و اصلاحاتی‌ ضروری‌ می‌نمود (شاو، 1 / 292-293). گام‌ اول‌ برای‌ اصلاحات‌ در سدۀ 11 ق‌ / 17 م ازسوی‌ عثمان‌ دوم‌، معروف‌ به‌ عثمان‌ جوان‌، و سپس‌ ازجانب‌ سلطان‌ مراد چهارم‌ و وزرای‌ خاندان‌ كوپرولو برداشته‌ شد (كارال‌، V / 55؛ IA، همانجا)، كه‌ باید آن‌ را آغاز عصر اصلاحات سنتی‌ در دولت‌ عثمانی‌ دانست‌. عثمان‌ جوان‌ با الغای روش سربازگیری‌ نامنظم، می‌خواست به‌جای‌ «ینی‌چریها»، كه با دولت‌ ناسازگاری می‌کردند، نیرویی‌ منظم، مركب از روستاییان‌ آناتولی‌ و سوریه، تشكیل‌ دهد و ضمن‌ كاستن‌ از قدرت‌ شیخ‌الاسلام‌، بـرای‌ رفع‌ نیازهای‌ زمـان‌ قانون‌ وضع‌ كنـد (هامر پورگشتال‌، دولت ... ، 8 / 212؛ شاو، 1 / 331-332)؛ اما او موفق‌ به‌ اجرای‌ این‌ امور نشد و در پی‌ شورش‌ ینی‌چریها خلع‌، و سپس‌ كشته‌ شد (هامر پورگشتال‌، همان‌، 8 / 215-217، 220؛ شاو، 1 / 332- 333). 
سلطان‌ مراد چهارم‌ اقدامات‌ ناتمام‌ عثمان‌ را به‌صورت‌ دیگری‌ پیگیری‌ كرد. وی‌ با توسل‌ به‌ زور و قتلهای‌ پی‌درپی افرادی‌ از گروههای مختلف‌ چون‌ علما، اندیشمندان‌ و سپاهیان‌ (همو، 1 / 341-343)، می‌خواست تغییراتی ایجاد کند. او استعمال‌ قهوه‌ و تنباكو را ممنوع‌ كرد (همو، 1 / 341) و اتباع‌ عثمانی‌ را وادار ساخت‌ با توجه به‌ شغل‌ و درجه‌ و پایگاه‌ طبقاتی‌ خود لباس‌ مخصوص‌ بپوشند (همو، 1 / 342). هدف‌ او از این‌ اقدامات‌، حفظ نظام‌ با تكیه‌ بر زور بود، نه‌ بهره‌گیری‌ از دستاوردهای‌ تمدن‌ جدید. به‌ همین‌ سبب‌، در این‌ دوره‌ اقداماتی مهم انجام‌ نگرفت‌ و اگر اینجا و آنجا حركتی هم‌ پدید می‌آمد، وابسته‌ به‌ افراد بود و با درگذشت‌ هریك‌ از آنان اوضاع‌ به‌ وضع‌ سابق‌ برمی‌گشت‌ (كارال‌، همانجا). از سوی‌ دیگر، افزایش‌ قدرت‌ امیران‌ محلی‌ كه‌ موجب‌ مهاجرت‌ روستاییان‌ به‌ شهرها می‌شد، و نیز ضعف‌ عمومی‌ دولت‌، از پیشرفت‌ اصلاحات‌ جلوگیری‌ می‌كرد (IA, XI / 711). به‌این‌ترتیب‌، دولت‌ عثمانی‌ در سدۀ 11 ق / 17 م، به‌رغم‌ اقداماتی‌ چند، موفق‌ به‌ ایجاد اصلاحات مطلوب‌ نشد. با آغاز سدۀ 12 ق / 18 م، تحت‌ تأثیر تمدن جدید و دگرگونیهای‌ اجتماعی‌ اروپا، بار دیگر اندیشۀ اصلاح‌گرایی‌ در عثمانی‌ جان‌ گرفت‌. 
دوران‌ جدید در عثمانی‌ با سلطنت‌ احمد سوم و وزارت‌ وزیر اصلاح‌طلبش، ابراهیم‌ پاشا نوشهرلی‌ (ه‍ م‌)، آغاز می‌شود. ابراهیم‌ پاشا برای آشنایی با پیشرفتهای سیاسی ـ فرهنگی غرب‌ نمایندگانی‌ به‌ برخی‌ از كشورهای‌ اروپایی‌ فرستاد و نخستین‌ گام‌ را به‌سوی‌ اخذ تمدن‌ اروپایی‌ برداشت‌ (یورد آیدین‌، 140). دورۀ فرمانروایی‌ احمد سوم‌ و وزیرش، ابراهیم‌ پاشا، را به‌سبب‌ رواج‌ كشت‌ و پرورش‌ گل‌ لاله‌، «عصر لاله‌» می‌نامند كه‌ بیشتر مفهوم‌ كنایی فرهنگی ـ سیاسی دارد. برخی‌ از روشن‌فكران‌ ترك‌، عصر لاله‌ را نوزایش هنر ترك‌ می‌دانند (كارال‌، همانجا). عصر لاله عصر برداشتی‌ جدید از زندگی‌ و فلسفۀ آن‌، و دورۀ آشتی‌ انسان‌ با طبیعت‌ و زندگی‌ تلقی‌ شده‌ است. در این‌ عصر، اروپا و عثمانی، كه‌ به‌رغم‌ همسایگی‌ تا این تاریخ‌ یكدیگر را با دیدۀ دشمنی‌ می‌نگریستند، به‌ ضرورت‌ شناخت‌ همدیگر پی بردند (همو، V / 55-56). به‌عبارت دیگر، عصر لاله‌ آغاز بیداری‌ فكری‌ در عثمانی‌ است‌ كه‌ بعد از یك سده در دورۀ تنظیمات‌ به‌ بار نشست (شاو، 1 / 406). مهم‌ترین‌ رویداد فرهنگی‌ این‌ زمان‌ ورود صنعت‌ چاپ‌ به قلمرو دولت‌ عثمانی‌ است‌ كه‌ نخستین‌ فناوری برگرفته‌ از غرب‌ به‌ شمار می‌رود (كارال‌، V / 56). این‌ كار را ابراهیم‌ متفرقه، كه یك مجار نومسلمان بود، انجام داد (اوزون‌ چارشیلی‌، «تاریخ‌ ... »، IV(1) / 158؛ شاو، 1 / 407؛ ه‍ د، ابراهیم‌ متفرقه‌). بعد از ورود صنعت‌ چاپ‌، فتوایی مبنی‌بر مشروعیت‌ چاپ ازسوی‌ شیخ‌الاسلام‌ وقت‌ صادر شد و سلطان احمد سوم نیز در تأیید آن‌ فرمانی‌ منتشر كرد (جودت‌، 1 / 74). ابراهیم‌ متفرقه‌ با تألیف‌ و چاپ‌ كتاب‌ اصول‌ الحكم‌ فی‌ نظام الامم در 1144 ق / 1731 م مسائلی‌ چون‌ استفاده‌ از علوم‌ نظامی‌، دانش‌ جغرافیا و روشهای‌ حكومتی‌ جدید را به‌ پادشاه‌ توصیه‌ كرد. وی‌ كتابهای‌ جهان‌نما و تحفة الكبار فی‌ اسفار البحار اثر حاج‌ خلیفه‌ و كتابهای‌ متعدد دیگر را به‌ چاپ‌ رساند، و همچنین برای تأمین‌ كاغذ چاپخانه‌، یك‌ كارخانۀ كاغذسازی در شهر یالووا بنیاد نهاد. ابراهیم‌ اندیشمندی اصلاح‌طلب‌ بود و علل‌ ضعف‌ دولت‌ عثمانی‌ را عدم‌ اجرای‌ قانون‌، بی‌توجهی‌ به‌ نظریات‌ متفكران‌، ناآگاهی‌ از فنون‌ نظامی‌ جدید، فساد مالی‌، بی‌خبری‌ از جهان‌ خارج‌ و جز آن‌ می‌دانست‌ (یوردآیدین‌، 142). 
عصر لاله آغاز نهضت‌ ترجمه‌ در عثمانی‌ نیز محسوب‌ می‌شود. تأسیس‌ چاپخانه، كه‌ بزرگ‌ترین‌ دستاورد عصر لاله‌ بود، موجب‌ تنویر افكار و احیای‌ معارف‌ اسلامی‌ در عثمانی‌ شد (شاو، 1 / 409-410). 
نمایندگان‌ سیاسی‌ دول‌ اروپایی‌ مقیم‌ استانبول‌ كه دانشمندان‌ و هنرمندان‌ اروپایی‌ را همراه‌ خود به‌ آنجا می‌آوردند، در گسترش‌ تمدن غربی در سدۀ 12 ق / 18 م در عثمانی نقش‌ مهمی‌ داشتند (كارال‌، همانجا). عصر لاله‌ با شورش‌ خلیل‌ پاترونا، قتل‌ صدراعظم‌ ابراهیم پاشا نوشهرلی، و خلع سلطان احمد سوم به سر آمد (هامر پورگشتال‌، تاریخ، 4 / 3153-3161؛ شاو، 1 / 413- 415)، اما نفوذ تمدن‌ اروپایی‌ به‌ قلمرو عثمانی، اگرچه‌ اندك‌ و آرام، ادامه‌ یافت‌ (كارال‌، همانجا). 
درجریان‌ شورش‌ پاترونا، سلطان‌ محمود اول‌ به‌ فرمانروایی‌ رسید. او این شورش‌ را سركـوب‌ كـرد (بـرای‌ تفصیل‌، نك‍ : هامر پورگشتال‌، همان‌، 4 / 3164-3170؛ شاو، 1 / 415) و اصلاحات‌ سلف‌ خود را پی گرفت‌. وی نخست‌ درصدد اصلاح‌ ساختار ارتش‌ برآمد و افسری‌ فرانسوی‌ به‌نام‌ كُنت‌ دو بُنوال‌ را به‌عنوان مشاور و كارشناس‌ نظامی‌ برگزید. بنوال‌ به‌ ارتش‌ عثمانی‌ پیوست‌، اسلام‌ آورد، نام‌ احمد را برای‌ خود برگزید و در تاریخ‌ عثمانی‌ به‌ احمد پاشا بنوال‌ (ه‍ م‌) معروف شد (اوزون‌ چارشیلی‌، «تشكیلات‌ ... »، II / 18-19؛ ووسینیچ‌، 99). احمد پاشا بنوال‌ یك‌ آموزشگاه‌ مهندسی‌ به‌نام «هندسه‌خانه‌» دایر كرد (لویس‌، 47-48؛ طیارزاده‌، 158؛ شاو، 1 / 417)، ارتش‌ عثمانی‌ را به‌ روش‌ اروپایی‌ آموزش‌ داد و به سلاحهای‌ جدید مجهز ساخت‌ (كارال‌، V / 57). وی‌ در اصلاح‌ امور سیاسی‌ و برقراری‌ ارتباط دولت‌ عثمانی‌ با دولتهای‌ اروپایی‌ نیز مؤثر بود (نک‍ : ه‍ د، 1 / 681). 
محمود اول‌ تحول‌ فرهنگی‌ عصر لاله‌ را با تأسیس‌ كتابخانه‌ها (هامر پورگشتال‌، همان‌، 5 / 3409) و فرستادن‌ نمایندگانی‌ به‌ سراسر امپراتوری‌، تأسیس كارخانه‌های كاغذسازی‌، و انتشار آثار شاعران‌ و نویسندگان‌، تداوم‌ بخشید (شاو، 1 / 418). پس‌ از او جانشینش‌، مصطفى‌ سوم، كارهای‌ او را دنبال‌ كرد و به‌ویژه‌ به‌ اصلاح‌ ارتش‌ همت‌ گماشت‌ و بارُن‌ دو تُت‌ مجارتبار را، كه‌ در خدمت دولت‌ فرانسه‌ بود، به‌ خدمت ارتش‌ درآورد (هامر پورگشتال‌، همان‌، 5 / 3357؛ شاو، 1 / 434). مصطفى همچنین‌ برای‌ انتقال‌ علوم‌ و فنون اروپا و غرب‌ به سرزمینهای‌ عثمانی‌ به‌ فعالیت‌ پرداخت‌ و احمد رومی‌ (ه‍ م‌)، دولتمرد و تاریخ‌نگار عثمانی، را برای مطالعه‌ در چگونگی‌ پیشرفت‌ پروس‌ نزد پادشاه‌ این كشور فرستاد (كارال، V / 58-59)؛ اما این‌ كوششها نیز چندان فایده‌ نداشت و اندك‌اندك بسیاری‌ از اصلاحات‌ و اقدامات‌ اصلاح‌گرایانه‌ طی‌ چند دهه‌ بی‌اثر شد؛ چنان‌كه‌ بارن‌ دو تت‌ از استانبول‌ رفت‌ و آنچه در ارتش ایجاد كرده بود، در هم‌ ریخت‌ (شاو، 1 / 435؛ كارال‌، V / 59). با این‌همه‌، در دوران‌ فرمانروایی عبدالحمید اول‌ (1188-1204 ق / 1774-1790 م) اقدامات‌ اصلاح‌گرایانه تشدید شد، چنان‌كه‌ وی‌ مقتدرترین سلطان اصلاح‌طلب قرن شناخته شد. او مشاوران‌ اروپایی‌ را بار دیگر به‌ خدمت‌ گرفت‌ و مرحلۀ جدیدی‌ از اصلاحات‌ را در ارتش‌ آغاز كرد (شاو، 1 / 435-436). خلیل‌ حمید پاشا، صدراعظم‌ اصلاح‌طلب‌ عبدالحمید، نیز به‌رغم‌ مخالفت‌ محافظه‌كاران‌ به‌ اصلاح ارتش پرداخت‌. وی‌ مدرسۀ «مهندس‌خانه‌» را تأسیس‌ كرد و مشاوران‌ فرانسوی‌ را برای‌ اصلاح‌ و تقویت‌ نیروی‌ زمینی‌ و دریایی به‌ عثمانی‌ آورد (كارال‌، همانجا) و مدارس‌ قبلی‌ را بار دیگر گشود (شاو، 1 / 443-444). حمیدپاشا باآنكه‌ می‌كوشید میان‌ محافظه‌كاران و اصلاح‌طلبان‌ توافقی‌ ایجاد كند، ازجانب‌ مخالفان‌ اصلاحات‌، به‌ توطئه‌چینی‌ برضد عبدالحمید متهم‌ شد (كارال‌، همانجا)، و به‌ همین اتهام‌ معزول‌، و بعد مقتول‌ گردید (شاو، 1 / 445). 

پس ‌از عبدالحمید، برادرزاده‌اش‌، سلیم‌ سوم، به‌ سلطنت‌ رسید. وی‌ با اصلاحات‌ سنتی‌ آشنا بود و از زمان‌ پدرش‌ به‌ اصلاحات‌ می‌اندیشید و علل‌ رخوت‌ و ضعف‌ دولت‌ را جست‌وجو می‌كرد (كارال‌، V / 60). او به‌ برتری‌ و پیشرفت‌ اروپا عقیده‌ داشت. شكستهای‌ پی‌درپی‌ عثمانیان‌ در جنگها، تدارك‌ برنامۀ مشروح‌ اصلاحات‌ (جودت‌، 6 / 4 بب‍‌ ) و اصلاحِ ساختار اقتصادی‌ و اداری‌ را ایجاب می‌کرد (شاو، 1 / 450). مجموعۀ این‌ اقدامات‌ در دورۀ سلیم‌ سوم‌ «نظام‌ جدید» نام‌ گرفت‌. 
نظام‌ جدید دو مفهوم‌ متفاوت‌ داشت‌: نخست، آموزش‌ نظامی‌ و ایجاد ارتشی‌ به‌سبك‌ اروپایی‌؛ دوم‌ و در معنی‌ وسیع‌تر، بهره‌گیری‌ از علوم‌ و فنون‌ و هنر و فرهنگ‌ اروپایی‌، برچیدن‌ سپاه‌ ینی‌چری‌ و محدودساختن‌ قدرت‌ روحانیان‌ (همانجا). سلیم‌ برای‌ اجرای‌ این‌ اصلاحات‌ از اندیشمندان‌ نظرخواهی‌ كرد. جملگی‌ آنها شروع‌ تغییرات‌ از ارتش‌ را خواستار شدند (كارال‌، V / 62). محافظه‌كاران‌ تنها با اجرای‌ قوانین‌ دورۀ سلطان‌ سلیمان‌ موافق‌ بودند، درحالی‌كه‌ اصلاح‌طلبان‌ تجدید سازمان‌ و نوگرایی‌ در ادارۀ كشور را می‌خواستند (همو، V / 63). سرانجام‌، سلیم‌ درخواست‌ و نظر اصلاح‌طلبان‌ را پذیرفت‌ و برنامۀ نظام‌ جدید در 72 ماده‌ تنظیم‌ شد. تأسیس‌ مدارس‌ فنی‌، با كمك‌ متخصصان‌ اروپایی، از نخستین‌ اقدامات‌ اصلاح‌طلبان‌ بود (شاو، 1 / 454؛ كارال‌، V / 66-67). سفیران‌ عثمانی‌ در كشورهای‌ دیگر زبانهای‌ خارجی را فرامی‌گرفتند و مشاهدات‌ خود را به‌صورت‌ «سفارت‌نامه‌»هایی‌ می‌نوشتند كه‌ مورد استفادۀ اصلاح‌طلبان‌ قرار می‌گرفت‌. همچنین‌ در این‌ دوره‌ كتابهایی‌ از زبانهای‌ عربی‌، فارسی و فرانسوی‌ به‌ تركی ترجمه‌ شد (همو، V / 68-69). قانونهایی‌ چند دربارۀ پایان‌‌دادن‌ به‌ ملوك‌الطوایفی‌، جلوگیری‌ از فساد، حمایت‌ از حقوقِ اتباع‌ مسلمان‌ و غیرمسلمان‌ و اصلاح‌ امور مالی‌ وضع‌ شد (جودت‌، 6 / 53، 56، 120). اصلاحات‌ سلیم‌ اگرچه‌ با موفقیت‌ كامل‌ توأم‌ نبود، دولت‌ عثمانی‌ را از انزوا خارج‌ كرد و با دستاوردهای‌ نظامی‌، فنی‌ و نیز اندیشه‌های‌ فلسفی‌ اروپاییان آشنا ساخت‌. بازرگانان‌ و كارشناسان‌ اروپایی‌ در اماكن‌ عمومی‌ و بازارها با اتباع‌ عثمانی‌ معاشرت‌ و دادوستد می‌كردند. فرانسویان‌ در نفوذ تمدن‌ غربی‌ به قلمرو عثمانی‌ بیش ‌از دیگر دولتها سهیم‌ بودند. اصلاحات‌ سلیم، ازجمله‌ نظام‌ جدید، ادامۀ همان اصلاحاتی‌ است‌ كه‌ پیش ‌از برقراری‌ ارتباط منظم‌ با اروپاییان آغاز شده‌، و درواقع‌ پاسخی‌ به‌ نیازهای‌ زمان‌ بود (شاو، 1 / 458-460). 
این اقدامات‌ اصلاح‌گرایانه مخالفت‌ محافظه‌كاران‌ را برانگیخت‌ و سرانجام‌، به‌ قیام‌ برضد سلیم‌ سوم‌ انجامید. سلیم‌ كوشید با انحلال‌ نظام‌ جدید، ینی‌چریها را آرام‌ سازد، ولی‌ موفق‌ نشد و از سلطنت‌ خلع‌ گردید (برای‌ تفصیل‌، نك‍ : جودت‌، 8 / 155 بب‍ ؛ كارال،‌ V / 77-85؛ شاو، 1 / 472-473). مصطفیٰ‌ چهارم، پادشاه‌ جدید، كه‌ آلت دست‌ حامیان‌ خود بود، فرمانهایی‌ مبنی‌ بر تعطیل‌ مدارس‌ جدید، توقف اصلاحات‌، انحلال نظام‌ جدید و مؤسسات‌ وابسته‌ به‌ آن‌ صادر كرد. وی‌ اصلاحات‌ را عامل‌ اصلی‌ بی‌نظمی‌ و شكستها می‌دانست‌ و اجرای‌ قوانین‌ سنتی‌ را خواستار شد. حتى‌ در زمان‌ او افراد وابسته‌ به‌ نظام‌ جدید دستگیر و اعدام‌ می‌شدند (همو، 1 / 473). به‌این‌ترتیب‌، اصلاحات‌ برای‌ مدتی‌ كوتاه‌ متوقف‌ شد، اما این‌ وضع‌ نیز دیری‌ نپایید. سلیم‌ كشته‌ شد، مصطفى‌ هم خلع‌ گردید و محمود دوم‌ در جمادی‌الاول‌ 1223 / ژوئیۀ 1808 به‌ تخت‌ سلطنت عثمانی‌ تكیه‌ زد (همو، 2 / 21). پادشاه‌ جدید اصلاحات‌ اسلاف خود را پی‌گرفت و آن‌ را در مسیر جدیدی‌ قرار داد. عصر اصلاحات‌ سنتی‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ بود و عصری‌ نو آغاز می‌شد (همو، 1 / 477- 478). 
محمود كه‌ برای‌ ادامۀ اصلاحات‌ با مخالفتهایی‌ روبه‌رو بود، ناگزیر به‌ زور متوسل‌ شد. وی‌ می‌خواست‌ وضع‌ دولت‌ عثمانی‌ را، كه‌ رو به‌ ضعف‌ می‌رفت‌، با بهره‌گیری‌ از شیوه‌های‌ غربی‌ اصلاح‌ كند (كارال‌، V / 143). او اختلاف‌ میان‌ كانونهای‌ قدرت‌ چون‌ شیخ‌الاسلام‌، ینی‌چریها و رئیس‌الكتّاب‌ را دامن زد، به‌تدریج‌ قدرت‌ خود را افزایش‌ داد (شاو، 2 / 32) و اقدامات‌ اصلاح‌گرایانه‌ را آغاز كرد. نخستین‌ گام‌ در این‌ راه،‌ مانند دوران‌ پیش، در اصلاح‌ ساختار ارتش‌ جلوه‌گر شد. ضعف‌ و بی‌انضباطی‌ و شورشهای‌ پی‌درپی‌ (دانشمند، IV / 110) مشوق‌ وی‌ در انحلال‌ تشكیلات‌ ینی‌چری‌ و تأسیس‌ سپاه‌ منظم‌ و آموزش‌دیدۀ جدید بود. مقامات دولت‌ عثمانی‌ و رؤسای‌ ینی‌چری‌ و عده‌ای‌ از علما در «مجلس‌ خاص‌» در اقامتگاه‌ شیخ‌الاسلام‌ گرد آمدند و در 20 شوال 1241 ق / 28 مۀ 1826 م، تشكیل سپاه‌ جدید را اعلام‌ كردند (همانجا؛ جودت‌، 12 / 147- 148؛ لـویس‌، 77؛ بـرای‌ تفصیل‌، نك‍ : پاكالین‌، I / 560-563؛ اوزون‌ چـارشیلـی‌، «تشكیلات‌»، II / 268؛ شاو، 2 / 52). اگرچه‌ فرماندهان‌ ینی‌چری‌ درآغاز با تشكیل‌ این‌ سپاه‌ موافق‌ بودند، بعدها به‌ مخالفت با آن برخاستند و سر به‌ شورش‌ برداشتند (كارال‌، V / 147). شورش‌ آنان‌ با گرفتن‌ فتوایی‌ از شیخ‌الاسلام‌، به‌ شدت‌ سركوب‌ شد (همو، V / 148)؛ درپی آن‌، فرمان‌ انحلال‌ سپاه‌ ینی‌چری‌ صادر گردید و بساط فرقۀ بكتاشیه‌، پشتیبان‌ اصلی‌ ینی‌چریها، نیز برچیده‌ شد (شاو، 2 / 54؛ كارال‌، V / 149-150). انحلال‌ سپاه‌ ینی‌چری‌ به‌ «واقعۀ خیریه‌» معروف‌ است‌ (همو، V / 150). درپی‌ انحلال‌ ینی‌چری، تشكیل‌ ارتش‌ جدید به‌نام‌ «عساكر منصورۀ محمدیه‌» اعلام‌ (همو، V / 151؛ شاو، 2 / 57)، و آغا حسین پاشا (ه‍ م‌) به‌ فرماندهی‌ آن‌ برگزیده‌ شد (كارال‌، همانجا). 

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: